به گزارش لیزنا، در این نشست که با حضور استادان برجسته ای چون دکتر اسماعیل آذر و دکتر تهمورث ساجدی، دکتر سعید فیروزآبادی و آندرانیک سیمونی برگزار شد؛ دکتر خلیل پروینی مدرس دانشگاه تربیت مدرس و دکتر هادی نظریمنظم مدرس دانشگاه بوعلی سینا به بررسی ادبیات تطبیقی در کشورهای عربی پرداختند و شرح جامعی از رویکردهای ادبیات تطبیقی در ادبیات عرب و چالشهای پیش روی آن ارائه دادند.
در آغاز نشست، دکتر اسماعیل آذر، با بیان خیرمقدم به اساتید و حضار، به معرفی سخنرانان جلسه دکتر خلیل پروینی و دکتر هادی نظری منظم پرداخته به منظور آشنایی حضار با تألیفات سخنرانان به گوشهای از تألیفات آنان اشاره کرد.
«خلیل پروینی» سخنران اول این نشست، 5 رویکرد را برای ادبیات تطبیقی در جهان عرب قائل شد و در تشریح رویکرد اول گفت: لازم است پیش از بررسی 5 رویکرد، نیم نگاهی به نشانههای ادبیات تطبیقی در ادبیات قدیم عربی بیاندازیم چراکه ما اعتقاد داریم که هیچ علمی از نقطه صفر شروع نمی شود و ادبیات تطبیقی هم از این قاعده مستثنی نیست.
رویکرد اول را میتوان مرحله "سنجش ادبی در داخل ادبیات عرب" نامید به این ترتیب که ادبیات تطبیقی اولین نشانههای خود را در قدیمیترین دوران ادبیات عربی تجربه کرده است. اگر ادبیات عربی را به پیش از اسلام برگردانیم در میان عربهای جاهلی اولین نشانههای سنجش ادبی، میان ادبا در بازاری به نام بازار عکاظ وجود داشته که یک بازار ادبی به شمار میآمد و مجالس شب شعر در آنجا برگزار میشد. شعرا در آن محفل شعرهای خود را مطرح میکردند و ناقدانی بودند که شعر شاعران را بررسی کرده برتری شاعری به شاعر دیگر را حکم میکردند. همین رویکرد در صدر اسلام نیز ادامه پیدا میکند. در دوره اموی به علت وجود حزبهای سیاسی، هر حزبی شاعری داشته لذا بین شعرا رقابت وجود داشته و یک شاعر از یک حزب قصیدهای می گفته و شاعری از حزب دیگر، به مخالفت با آن قصیده پرداخته، در همان وزن قصیدهای میگفتند. این مرحله تا دوره عباسی هم ادامه پیدا کرد و کتابهای مستقلی در آن رابطه به رشته تحریر درآمد.
پروینی رویکرد دوم را مرحله "سنجش ادبی برون مرزی ادبیات عرب " خواند و با اشاره به مقایسهای که جاحظ از ادبیات عرب با ادبیات های هندی، یونانی و فارسی انجام داده بود گفت: جاحظ به علت آشنایی با ادبیاتهای ملتهای مختلف عملاً به مقایسه ادبیات عربی با فارسی، یونانی و هندی میپردازد و برتری هر یک را مشخص کرده این 4 ادبیات را به عنوان شاهکارهای ادبیات جهان معرفی میکند و در مجموع به برتری ادبیات عربی بر دیگر ادبیاتها حکم میدهد. برهمین اساس نیز میتوان این مرحله را مرحله" سنجش ادبی برون مرزی ادبیات عرب" خواند البته در این رویکرد تنها خطوط کلی ادبیاتهای ملل دیگر مورد بررسی قرار میگیرد و به مقولۀ زیباییشناسی و دادوستدهای ادبی که روی داده است اشاره نمیشود. از دیگر اقدامات مؤثر جاحظ که معرف فعالیت او در زمینه ادبیات تطبیقی است ارائه تعریفی از علم بلاغت از ملل دیگر است. او همچنین به مشکلات ترجمه از زبانی به زبان دیگر نیز اشاره میکند و بر این اعتقاد است که مترجم شعر باید به اندازۀ شاعر زبان اصلی نسبت به آن زبان آگاهی و شناخت داشته باشد.
این بار نیز با اشارهای که جاحظ به ترجمه نموده و با توجه به اینکه ترجمه یکی از نمودهای اصلی ادبیات تطبیقی به شمار میآید میتوان به فعالیت او در زمینۀ ادبیات تطبیقی استناد کرد.
پروینی در تشریح رویکرد سوم گفت: رویکرد سوم اشاره دارد به "داد و ستدهای ادبی" که به مرکز و کانون ادبیات تطبیقی فرانسه مرتبط میشود. ابوالفرج اصفهانی در کتاب خود به داد و ستدهای ادبی میان عرب با سایر امتها اشاره میکند. ابن قتیبه نیز که از ناقدان معروف عرب بوده درکتاب خود «الشعر و الشعراء» به ورود واژگان بیگانه در شعر جاهلی اشاره میکند که بخشی از حوزۀ ادبیات تطبیقی است. ابن ندیم در کتاب «الفهرست» به کیفیت انتقال نوع ادبی خرافهنویس از ادبیات فارسی به ادبیات عربی میپردازد که مبحث فوق یکی از مباحثی است که امروزه در ادبیات تطبیقی میبینیم. دانشمند معروف «بیرونی» در کتاب خود به مقایسه نحو عربی و عروض عربی با نحو و عروض فارسی و هندی میپردازد و به ریشههای نحو و عروض عربی در نزد هندیان اشاره میکند و که این رویکرد بعدها نیز ادامه پیدا کرد.
از این دوره میتوان چنین نتیجه گرفت که وجود نشانههایی از ادبیات تطبیقی در عصر جاهلی، مرهون جلسات شب شعری است که در بازار عکاظ برگزار می شد و آن اندک جو بازی که در آن زمان وجود داشت زمینه داد و ستدهای ادبی را فراهم کرد. البته ناگفته نماند که در عصر عباسی به معنای واقعی کلمه گفتگوی فرهنگها و تمدنها وجود داشت.
وی آغاز مرحله چهارم را در دوران معاصر و از زمان حمله ناپلئون به مصر در سال 1798 دانست و گفت: در این دوران میتوان آغاز نشانههای حقیقی ادبیات تطبیقی را مشاهده کرد. شخصی بنام «رفاعه رافع الطهطاوی»پس از اینکه به فرانسه اعزام میشود در کتاب خود به نام «تخلیص الابریز فی تلخیص الباریس» گزارشی از سفر خود به پاریس را بیان کرده به مقایسه فرهنگ عربی با فرهنگ فرانسوی میپردازد. سلیمان بستانی نیز در این دوران بود که اثر حماسی «ایلیاد» را به عربی ترجمه میکند و 200 صفحه به کتاب مقدمه نوشته در آن به مقایسه شعر عربی و شعر یونانی میپردازد و حماسه ایلیاد را با شعر جاهلی مقایسه میکند. خلیل هنداوی نیز نخستین فردی بود که اصطلاح ادبیات تطبیقی را به کار میبرد. در واقع در این مرحله، گامهای ابتدایی برای ورود به حوزه ادبیات تطبیقی برداشته میشود اما همچنان وارد مرحلۀ علمی و بررسی علم ادبیات تطبیقی نشده است. در این دوره مکتب فرانسه کاملا بر ادبیات عرب سیطره دارد و رویکرد تطبیقی بر این دوره در 2 حوزه است یکی بررسی تأثیر متقابل ادبیات عربی بر فارسی و تأثیر متقابل ادبیات عربی بر ادبیات اروپایی.
پروینی افزود: مرحلۀ بعدی و رویکرد پنجم به مکتب آمریکایی و مکتب اروپای شرقی مربوط میشود. که از دهه 70 به بعد آرام آرام وارد ادبیات تطبیقی جهان عرب میشود البته اغلب در حوزه نظر نه در حوزه تطبیق عملی.
خلیل پروینی در خاتمه سخنانش به نتیجهگیری از رویکردهای معرفی پرداخت و تصریح کرد: جهان عرب امروز در حوزۀ ادبیات تطبیقی به سمت نظریهپردازی پیش میرود و نمیتوان از تأثیر آثار و اندیشههای علامه اقبال لاهوری در سوقدادن جهان عرب به سمت نظریهپردازی غافل شد. اقبال لاهوری بر این باور اعتقاد داشت که ملتهای اسلامی باید با ادبیاتهای هم آشنا باشند و از آن بهعنوان وسیلهای برای احیای تمدن اسلامی استفاده کنند.
«دکتر هادی نظری منظم» استاد دانشگاه بوعلی سینا بود که به بررسی چالشهای موجود در حوزه ادبیات تطبیقی کشورهای عربی پرداخت.
نظریمنظم مصر را مهد ادبیات تطبیقی جهان عرب معرفی کرد و پژوهشگران و محققان مصری را نخستین محققانی دانست که ادبیات تطبیقی را در کشورهای عربی ترویج دادند.
وی تألیف 2 کتاب در سال 1948 که تنها نام ادبیات تطبیقی را برخود داشتند منشأ آسیبهای جدی به ادبیات تطبیقی عرب دانست. او در اهمیت چالشهای پیش روی ادبیات تطبیقی جهان عرب به سخنی از "غنیمی هلال" اشاره کرد که گفته بود « پیدایش ادبیات تطبیقی عربی، نتیجه یک جنبش فکری و گرایشهای فلسفی، رویکرد صحیح علمی و عمیق نقدی و درک ضرورت آن نبود»
نظری منظم در خاتمه بخشی از چالشهای پیش روی ادبیات تطبیقی در جهان عرب را برشمرد و اظهار داشت: از چالشهای پیش روی جهان عرب در حوزه ادبیات تطبیقی می توان به فقدان گروههای خاص ادبیات تطبیقی عرب، کوتاهی و سهلانگاری برخی مراکز دانشگاهی در تبیین اهمیت ادبیات تطبیقی، کمبود متخصصان و تفاوت سطح علمی آنان و ورود خیل غیرمتخصصان به ادبیات عرب اشاره کرد. عربها برای نخستین بار از طریق 2 استاد برجسته ادبیات تطبیقی فرانسوی با آن آشنا شدند و شاید یکی از دلایل شیفتگی پژوهشگران عربی نسبت به مکتب فرانسه نیز همین باشد. اما به طور کل، نگاه جهان عرب به ادبیات تطبیقی در حال تغییر و دگرگونی بزرگی است خواه به لحاظ افزایش تعداد متخصصان و آثار آنان و خواه از منظر تعدد دیدگاهها.
با اتمام سخنان دکتر نظری منظم، سؤالاتی از سوی دکتر تهمورث ساجدی و دکتر سعید فیروزآبادی و دکتر اسماعیل آذر در تشریح مواضع دو سخنران مطرح نمودند و پاسخهای معقولی از سوی آنان ارائه شد.