(لیزنا: باشگاه اطلاعات سبز): دوسال پیش از استاد وهابزاده شنیدم که گفتند: «شکارچیان فرزندان راه گمکرده طبیعت هستند. آنها به طبیعت علاقه بسیاری دارند، ولی رویکردشان در جهت حفاظت نیست.» در سال گذشته با تعدادی از این افراد مواجه شدم که دانش و علاقه و آگاهیشان در مورد طبیعت منطقه خود بسیار زیاد بود و تنها نیازشان پی بردن به اهمیت حفاظت بود تا به حامیان سرسخت طبیع بدل شوند.
داستان اول:
مردم محلی مهریز از دیر هنگام حیاتوحش منطقه را محدود به کل و بز و قوچ و میش میدانستند و اگر از آنها پرسیده میشد که دیگر چه؟ به آهو و پلنگ نیز اشاره میکردند. پس از آشنایی تعدادی از این افراد با کارشناسان حیاتوحش، آنها متوجه میشوند که این کارشناسان حتی از پرندگان وخزندگان منطقه نیز عکاسی میکنند و این مورد عجیب برای آنها سوالهای فراوانی را به وجود میآورد. پس آنها نیز شروع میکنند به عکاسی از پرندگان و دیگر موجودات منطقه خود.
اما تعجب آنها وقتی دوچندان میشود که عکس یکی از پرندگانی که گرفتهاند کارشناسان را بسیار به وجد آورده. کارشناسان حیاتوحش منطقه با دیدن عکس و بررسی منابع گوناگون به این نتیجه میرسند که این عکس در واقع ثبت یک رکورد جدید از حضور این گونه در منطقه مهریز است که تا کنون گزارش نشده.
در واقع تا قبل از آن حضور این پرنده در هیچ یک از منابع در منطقه ثبت نشده بوده و این افتخار نسیب تمامی گروه کارشناسان و همکاران محلی آنها در منطقه میشود.
نتیجه این دستاورد مطالعه فراوان منابع مربوط به منطقه و اشتیاق به عکاسی از تمام گونههای جانوری منطقه و در ادامه گونههای گیاهی منطقه توسط این افراد محلی است. آنها این روزها در تلاشند تا هم شناخت بهتری از وضعیت گونههای منطقه پیدا کنند و هم به کامل شدن این دانش در منطقه خود کمک کنند.
داستان دوم:
روزی یکی از کارشناسان حیاتوحش که سالهاست در منطقه بشاگرد و میناب مشغول فعالیتهای شناسایی و حفاظتی است، پیامی از یکی از ساکنان شهرستان میناب دریافت میکند با این مضمون که این فرد مینابی مایل است که او را در سفر بعدیاش به میناب ملاقات کند. در سفر بعدی وقتی کارشناس ما به میناب میرسد با این علاقهمند مینابی تماس میگیرد و او را ملاقات میکند. پس از کمی گفتگو مشخص میشود که تمامی خواسته فرد مینابی همراهی کارشناس ما در یکی از سفرهای او بوده، که با استقبال کارشناس مردم دار ما مواجه میشود. در این بین دوست مینابی شروع به پرسیدن سیل عظیمی از سوالهای کنجکاوانه می کند. سوالهایی همچون: چرا این منطقه را برای تحقیق انتخاب کردهاید؟ شما که جنوبی نیستید، چرا این همه وقت و هزینه صرف آمدن و کار کردن در این منطقه میکنید؟ اهمیت حفاظت چیست؟ و ....
در این میان او پیمیبرد که کتابی در مورد پستانداران ایران وجود دارد که دانش زیادی از پستانداران ایران را در خود جای دادهاست همچنین کتاب منتشر نشده دیگری به نام «اطلس پستانداران ایران» نیز وجود دارد که نقشه پراکندگی تمام پستانداران ایران را میتوان در آن یافت.این دوست مینابی در تمامی زمانی که به انتظار سفر خود با کارشناس منطقه نشسته، به مطالعه این کتابها میپردازد و در این میان روزی با برافروختگی فراوان به کارشناس ما زنگ میزند که: این دیگر چه وضعی است؟ من تمامی این کتابها را با دقت مطالعه کردم و دیدم که در نقشه پراکندگی پلنگ ایرانی، میناب وجود ندارد!!! آخر مگر میشود؟ مگر ممکن است؟ من مطمعنم که کوهستانهای میناب پلنگ دارند. اصلاً خودم دیدم!
پاسخ دریافتی او از کارشناس ما این است که نبودن چنین نقطهای در «اطلس پستانداران ایران» به معنای عدم وجود پلنگ در میناب نیست. بلکه به این معناست که تا کنون گزارشی از مشاهده و حضور پلنگ در میناب ثبت نشده است.
از این پس دوست مینابی کمر همت بر ثبت حضور پلنگ میناب میبندد. برای این کار او با هزارن مکافت دوربین تلهای تهیه میکند و پس از آن منتظر سفر موعود میشود، تا در آن هم به طز کار و نحوه کارگذاری دوربین آشنا شود و هم ببیند این کارشناسان در سفرهای خود چه میکنند.
در روز پایانی سفر وقتی که گروه از آخرین کوه پایین میآمدند تا به جاده برسند دوست مینابی احساس خود را با گروه در میان میگذارد. او میگوید این اولین باری است که احساس سبکی و امنیت را هنگام پایین آمدن از کوه و رسیدن به جاده تجربه میکنم. همیشه در چنین لحظاتی نگران بودم که مبادا ماموران محیط زیست در کمین ما باشند و از شکار ما با خبر شده باشند! چندی بعد از این سفر کارشناس ما دوباره پیامی از دوست مینابی خود دریافت میکند، که حاوی چند عکس است. عکسهایی از پلنگ میناب. دوست مینابی با اشتیاق میگوید: نگفتم من این نقطه را به نقشه پراکندگی پلنگ ایران اضافه میکنم؟ نگفتم؟
حضور پلنگ در عکسها واضح است، اما به دلیل مبتدی بودن دوست مینابی در کار دوربین گذاری کیفیت عکسها خوب نیست، و وقتی از او خواسته میشود که عکسها را به همراه توضیحاتی برای درج در روزنامه ارائه دهد، او به شدت مخالفت می کند که: نه! صبر کنید تا عکسهایی با کیفیت بهتر بگیرم!
این روزها این دوست مینابی یکی از فعالان محیط زیست و حامیان بیچون و چرای پروژه «حفاظت از خرس سیاه آسیایی هرمزگان» است و تمامی انگیزههایش، به ارتقاع دانش و فعالیتهای حفاظتی در منطقه معطوف شده است.
پینوشت:
دوربین تلهای (Camera Trap): دوربینهای تلهای دوربینهایی هستند که در مناطق مختلف کارگذاشته میشوند تا با حسگرهای خود از مجوداتی که بر اساس آنها تنظیم شدهاند بدون حضور انسان عکسبرداری و فیلمبرداری کنند. استفاده از این دوربینها در پژوهشهای میدانی حیاتوحش بسیار متداول و کارآمد است. ولی متاسفانه این دوربینها در ایران وجود ندارند و هزینه خرید و ارسال آنها بسیار گزاف است.
* از اعضای موسسه نجوای زمین