شغل من مقاله ISI نویسی است

 

لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: داستان مقالهها و پایاننامههای تقلبی، تبدیل به داستانی دنبالهدار شده که هر چند وقت یکبار مطرح و باز به بوته فراموشی سپرده میشود؛ و در واقع کسی مسئولیت مستقیم آن را بر عهده نمیگیرد و با اینکه جرمی است مسجل، و این کارها دارد در سیستم آموزشی و پژوهشی کشور ما انجام می‌شود، کسی اقدامی عملی برای جلوگیری از ادامه و تکرار آن نمی‌کند. آیا آئین‌نامه انضباطی دانشجویان و آئین‌نامه انضباطی اساتید فقط برای این نوشته شده است که به ظاهر افراد گیر بدهند و مقدار اطلاعاتشان در مورد شعائر را چک کنند؟ چرا آئین‌نامه‌های انضباطی وزارت علوم در این مورد ساکت هستند؟

 

جعل جرمی است مسجل و قابل پیگیری. قبل از انتشار این یادداشت، آن را فرستادم تا دوست حقوقدانی ببیند و تلفنی صحبت کردیم. استاد حقوق دانشگاه ...... فرمودند این کار مصداق کار مجرمانه است. پس چرا کسی دعوی اقامه نکرده است؟ فردی قرار است که به واسطه نوشتن پایان‌نامه یا مقاله، تأییدیه یا مدرکی از نظام آموزشی ایران بگیرد و از مزایای قانونی آن بهره ببرد. خُب این فرد چیزی را که لازمه اخذ مدرک است ارائه نداده و حالا دارای مدرکی است که من به واسطه آن ایشان را می‌خواهم استخدام کنم تا مشکلی هر چند کوچک را از مشکلاتم حل کند، نه اینکه بدان بیافزاید. این کار جرم محسوب می‌شود و می‌توان از ایشان به دادگاه و حداقل به کمیته انضباطی شکایت کرد.

سوأل اینجاست: از چه کسی شکایت کنیم؟ از دانشجوی متقلب؟ از نویسنده کاسب‌کار فرصت‌طلب؟ یا از استاد بی مسئولیت؟ چون به هر حال این پایان نامه که بعد از آن هم قرار است تبدیل به مقاله شود، زیر نظر استاد راهنما و استاد مشاور تبدیل به پایان‌نامه و از آن دفاع شده است.

 

اگر فکر می‌کنید اغراق می‌کنم یا چنین چیزی وجود ندارد، در خیابان انقلاب از چهار راه ولیعصر به سمت میدان انقلاب حرکت کنید. به ویژه در پیاده‌روی جنوبی. اگر آدم سر به زیری هستید، روی زمین نوشته‌اند و یا اعلامیه چسبانده‌اند. اگر آدم سر به هوایی هستید، پارچه‌نویسی و بنرهایی که از تیرهای چراغ برق و شاخه‌های درختان آویزان است، توجهتان را جلب خواهد کرد. و اگر به طور معمول به هر طرفی گاهی نگاه می‌اندازید، که بمباران می‌شوید و به هر طرف که رو کنید، به شیشه کتابفروشی، به تنه درختان کنار خیابان، به صندوق پست و گلاب به روی ماهتان حتی به سطل آشغال، همه جا پر از آگهی نوشتن پایان‌نامه و مقاله ISI است. بالاخره این را در این عمر دراز تجربه کرده‌ایم که تا نباشد چیزکی مردم ندهند آگهی! چاپ و توزیع  این آگهی‌ها هزینه دارد و کسی از سر مردم آزاری نمی‌آید اینها را بدهد چاپ و توزیع کنند. حتما درآمدهایی وجود دارد که پای رقابت به میان آمده و آگهی چاپ می‌کنند.

 

خُب این خطا چندین سر دارد که یک سرش دانشجوی متقلب است، یک سرش دانشگاه بی توجه است، یک سرش مدارکی است که وزارت علوم تأیید می‌کند و یک سرش هم کسانی هستند که این مقاله‌ها را می‌نویسند. من در اینجا با یکی از همین گروه آخر یعنی نویسندگان مقالات ISI  و پایان‌نامه گفتگویی خیالی ترتیب داده‌ام که ملاحظه بفرمائید. من منتظر می‌مانم که شما نظرتان را درباره ادعاهای این دوست عزیز خیالی من بنویسید تا ببینیم اگر صلاح است برویم سراغ بقیه اضلاع این کار غیر اخلاقی که صدمات آن مستقیماً متوجه جامعه علمی ماست و غیر مستقیم به همه جامعه ما لطمه می‌زند که حداقلش تخفیف اخلاق عمومی است.

 

 

-          خُب دوست گرامی می‌شه بفرمائید شغل شما چیست؟

-          بله، شغل من مقاله‌نویسی است. مطمئنم که آمده‌اید که مرا محاکمه کنید. نمی‌دانم چرا یک عده‌ای سعی می‌کنند کار مرا تخطئه کنند. به من انواع و اقسام توهین‌ها را می‌کنند، به من انواع و اقسام تهمت‌ها را می‌چسبانند و فکر می‌کنند که من کاری بر خلاف منافع جامعه انجام می‌دهم.

-          ممکن است بفرمائید شما مقاله چی می‌نویسید؟

-          خُب شما چی سفارش می‌دهید؟ هر چی مشتری بخواد، مقاله ISI، مقاله ISC، پایان‌نامه؟ طرح پژوهشی؟ شما چه لازم دارید؟

-          واقعاً؟ همه اینها که گفتید؟ در همه رشته‌ها؟

-          بله در همه رشته‌ها

-          در همه رشته‌ها که شوخی است، خُب این را هم بفرمائید که پایان‌نامه دکتری هم می‌نویسید؟

-          بله،  .....  البته یادتان باشد که من تنها نیستم، آدم‌های دیگری هم مثل من هستند. ما فعلاً یک گروه هستیم که یکدیگر را پیدا کرده‌ایم و تقسیم کار می‌کنیم و کار جدی موضوعی می‌کنیم. ................ ببینید حضرت آقا. من فارغ‌التحصیل یکی از معتبرترین دانشگاه‌های کشور هستم و از پایان‌نامه خودم سه مقاله ISI چاپ کرده‌ام. بعد از فارغ‌التحصیلی در به در دنبال کار بودم و کار پیدا نمی‌کردم. خُب شما بگو تا کی باید دستم پیش پدرم دراز باشد؟ هنوز دو خواهر و برادر دانشجو دارم و پدرم تازه از زیر بار خرج دانشگاه من رها شده بود که آنها یکی یکی دانشجو شدند و حالا سعی می‌کند به آن دو تا کمک کند و من هم فکر می‌کنم که اگر بتوانم به او کمک کنم قدری از او سپاسگزاری کرده‌ام. نه اینکه با سی سال سن دستم توی جیب خودم نرود. .............. می‌پرسی حالا چرا این کار؟ اولین نفراتی که این پیشنهاد را کردند، چون آن را دوست نداشتم و مثل الآن شما آن را غیر اخلاقی می‌دانستم رد کردم. الآن قصد ندارم احساس آن روزهای خودم را بگویم و بیخود معطلتان کنم. ولی از ناچاری و بی‌پولی بالاخره پذیرفتم پایان نامه یک دانشجوی ارشد دانشگاه .... را برایش جمع کنم و پولی بگیرم. و بعد از آن احساس کردم که می‌توانم از این راه امرار معاش کنم و الآن دستم توی جیب خودم می‌رود و گاهی به دو خواهر و برادر دانشجویم هم کمک‌هایی می‌رسانم. این کجایش مشکل دارد که اینقدر رسانه‌ای‌اش می‌کنید؟

-          خُب آن دانشجو که با نوشته شما دارد فارغ‌التحصیل می‌شود کارش و مدرکش از نظر شما مشکل ندارد؟ آیا اسم این کار تقلب نیست؟ و آیا شما در این تقلب شریک نیستید؟

-          من خودم را در تقلب شریک نمی‌دانم

-          چطور ممکن است؟ خوب شما آن را نوشته‌اید.

-          بله، ولی شما بیائید موضوع دیگری به من بدهید که برایتان بنویسم و در ازایش به من مبلغی پرداخت کنید. برای روزنامه‌تان، برای مجله علمی‌تان، برای طرح تحقیقاتی مؤسسه یا کارخانه‌تان. برای من فرق نمی‌کند. من و دوستانم الآن دیگر شرکتی هستیم تحقیقاتی که هر کس به ما پرداخت کند برایش تحقیق انجام می‌دهیم. کمی دقت کنید می‌بینید من یا بهتر بگویم ما تقلب نمی‌کنیم. ما چند نفر متخصص هستیم در رشته‌های مختلف و شرکتی ایجاد کرده‌ایم که کار تحقیقی می‌کند. حالا یک دانشجو می‌آید و موضوعی به من سفارش می‌دهد و من کار می‌کنم و پولم را می‌گیرم. خُب دولت بیاید این سفارش را بدهد، یک کارخانه یا شرکت بیاید به من سفارش تحقیق بدهد، خُب مسلما برایش انجام می‌دهیم. برود ناظر هم بگیرد بر کار ما نظارت کنند. ما مسئولانه پاسخگو هستیم ................ اینکه او با این تحقیق چه می‌کند، من مسئولیتی ندارم. من سفارش را گرفته‌ام و در برابرش چیزی را که تعهد کرده‌ام، ارائه داده‌ام و رفته‌ام دنبال کار بعدی. شما بروید و یقه دانشجو را بگیرید و به او بگوئید که تقلب نکند. بروید به همه بنگاه‌هایی که پژوهشی نیاز دارند ما را معرفی کنید که بیایند کارشان را به ما سفارش دهند. ما برایشان طرح‌های تحقیقی‌شان را اجرا می‌کنیم. اسم این برون‌سپاری نمی‌شود؟

-          این یکی را که یک مرکزی یا شرکتی برون‌سپاری کند یک کمی قبول می‌کنم و در همه جای دنیا هم هست. شرکت‌هایی هستند که چنین پتانسیل‌هایی دارند. در ایران هم هستند شرکت‌هایی که می‌آیند برای کاری  RFP می‌نویسند و کار بر همان اساس به مناقصه گذاشته می‌شود و چه بسا از همکاران شرکت قوی‌تر و بهتر بنویسند. ولی هنوز نسبت به پایان‌نامه‌های دانشجویی و مقاله‌هایی که به اسم دیگران می‌نویسید و اسم مسخره مقاله ISI را هم روی آن گذاشته‌اید نمی‌توانم کنار بیایم. در مورد اول هم گفتم یک کم  قبول دارم، چون فکر می‌کنم که شما در ببر و بچسبان استاد شده‌اید و توان اجرای طرح تحقیقاتی را ندارید. البته در اینجا نمی‌خواهم از شما امتحان بگیرم یا وسط معامله نرخ تعیین کنم و این وجه را فعلاً رها می‌کنم که برگردم به صحبت خودمان. من با مقالهISI  یا پایان‌نامه به نام دیگران نمی‌توانم کنار بیایم.

-          نمی‌توانید کنار بیائید بروید و یقه دانشجو را بگیرید، بروید یقه استاد را بگیرید. راستی چرا یقه استادان را نمی‌گیرید؟ چرا به ما گیر می‌دهید؟ مگر پایان‌نامه نباید زیر نظر استاد راهنما و مشاور کار شود و باید از ابتدا تا انتهای پایان‌نامه را در جریان قرار بگیرند. خُب من سفارش را انجام می‌دهم و می‌روم کنار. استاد دانشگاه که شأنش این قدر اجل است، نباید بفهمد این کار دانشجوی خودش هست یا نه؟ خُب بگوید این که کار خودت نیست. برو خودت کار کن.

-          شده کسی به شما سفارش بدهد و بعد قسمت قسمت به استاد نشان بدهد که استاد نفهمد؟

-          من خودم اگر استاد بودم خیلی زود می‌فهمیدم که این یک کلکی در کار دارد. ولی بسیاری از استادان اصلاً تا روز دفاع پایان‌نامه را نمی‌بینند که بخواهند زیر نظر بگیرند. ولی حالا اگر واقعاً یکی باشه که گیر بده، خًب فصل فصل کار می‌کنیم که بره و نظر استاد را بگیرد و بعد ادامه بدهیم.

-          تا به حال داشته‌اید؟

-          راستش را بگویم، یکی دو مورد و آنهم دانشجوی دکتری

-          تا به حال در هیچیک از این چیزهایی که نوشته‌اید دانشجوی  متقلب  لو نرفته؟

-          راستش اگر بگویم نه، باور می‌کنید؟ چون استادان هم نمی‌خواسته‌اند که دنبال کنند و بفهمند.

-          پایان‌نامه که مشخص است، ولی مقاله‌هایISI  را برای چه کسانی می‌نویسید؟

-          برای دانشجوهایی که می‌خواهند فارغ‌التحصیل شوند و باید مقاله داشته باشند.

-          خودتان مجله‌اش را پیدا می‌کنید؟

-          الآن که از این مجله‌ها زیاده. یک کمی خرج طرف بیشتر می‌شود. ولی خُب بعداً انشاءالله هزینه‌هاشو در می‌آورد. مجله‌ها کم یا بیش بین 200 تا 500 دلار می‌گیرن و مقاله را چاپ می‌کنند. البته ما ساختار و اینجور چیزهایش را درست می‌کنیم.

-          فقط دانشجویان؟

-          تهمت نزنیم بهتر است. کسان دیگری هم می‌آیند که نمی‌دانیم برای چی می‌خواهند. لابد باید جایی بدهند که رتبه بگیرند. والا نمی‌آیند که مثلاً یک یا دو میلیون تومان به ما بدهند و بعد مثلاً 300 دلار هم بدهند برای چاپش.

-          خُب اینها چه کسانی هستند؟

-          ما نمی‌دونیم. می‌خواهید از زیر زبان ما چی بیرون بکشید؟ بیخودی برای ما شر درست نکنید. ما داریم یک لقمه نان حلال در می‌آوریم. حالا خر بیار و معرکه بار کن.

 

 

عمرانی، ابراهیم. «شغل من مقاله  ISI نویسی است».سخن هفته شماره 137. 10 تیر 1392.