لیزنا، دکتر علی حسین قاسمی، استادیار گروه کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز:
شاپيرو و هيوز در سال 1996، سواد اطلاعاتي را يك مهارت پايه ("Information Literacy as a Liberal Art") ناميدند. اين بدان معنا است كه سواد اطلاعاتي همچون سواد الفبايي و سواد عددي، اولين گام و اولين مهارت براي فراگيري مهارتهاي پيچيدهتر است. وقتي سخن از سواد متعارف و معمول به ميان ميآيد، كاملاٌ بديهي جلوه ميكند كه يادگيرندگان با ورود به پايههاي ابتدايي و نخستين در آموزش سواد، پله به پله و سال به سال، پيش بروند و با فراگيري مفاهيم و انگارههايي كه در هر مرحله دشوارتر ميشوند خود را براي ورود نهايي به عرصه كار و فناوري، يا فراتر از آن به قلمرو پژوهش و مسئلهگشايي آماده كنند. جالب اين است كه هرگز از يك نوآموز انتظار نميرود كه در كلاس دبيرستان بنشيند، و حتي از آن كه در رشته علوم انساني تحصيل كرده نميخواهند كه به تحقيق در موضوعات علوم زيستي يا مهندسي بپردازد- و اگر هم چنين چيزي بخواهند يا انتظار ببرند، انتظار و درخواستي نامعقول و نامعمول دانسته ميشود.
از اين سو، بيش از يك دهه است كه در كشورمان از انفجار اطلاعات، اضطراب و تشويش اطلاعاتي، سازماندهي اطلاعات، لايهبندي اطلاعات، آلودگي اطلاعات، ربط اطلاعات، معنابخشي اطلاعات، و ... سخن ميگوييم؛ يعني از مفاهيمي كه تماماً بيانگر پيچيدگيها و پوشيدگيهاي ملازم با اطلاعات و كاربرد اطلاعات هستند. اما دريغ از گوش شنوايي كه دريابد كنارآمدن با اين جوانب و عوارض اطلاعات نياز به مهارتهاي خاص خود دارد. شاید بسیاری از ما این گفتار تکراری را شنیده باشیم که «فلان چیز را آوردیم، اما فرهنگ آن را نه.» این ماجرا در قضیة اطلاعات و فناوری اطلاعات نیز سالها است که دارد تکرار میشود. موج استفاده از اطلاعات بر بستر فناوری اطلاعات اکنون به سنین پیش از دبستان رسیده و این موج مدتها است که از سر دبیرستانیها و دانشجوها گذشته و بسیاری را هم غرق کرده. مثلی است معروف: «سر چشمه شاید گرفتن به بیل، ولیکن چو پر شد نشاید به پیل».
اما حتی وقتی که آب از سر میگذرد، چارة کار ناسزا گفتن به زمین و زمان نیست. مقابله با سیلی که بر اثر ندانمکاری مسئول بیل به راه افتاده راه متفاوت و اعجازآمیز ندارد: جلوی ضرر را از همین جا باید گرفت. این سیل، به هیچ چیز رحم نخواهد کرد؛ بویژه به اخلاق، فرهنگ، و باورها. چراکه همچون تیغی است در دست زنگی مست، که به او امکان میدهد موانع راه خود را با دشواری اندکی از میان بردارد، و آنگاه که این موانع در زمرة اخلاق و فرهنگ و باورها باشند، آنچه بر جا خواهد ماند البته موجب افسوس و لبگزیدن بزرگان و کوچکان خواهد شد.
یک مثال: جامعة بههمپیوستة کتابداری و اطلاعرسانی و بویژه آنان که از راه گروههای پستی از حال هم باخبرند هرچندگاه از خبر سرقتهای علمی که در انتشار یک مقاله یا اثر علمی روی داده، پریشان و مکدر میشوند. اما شاید کمتر کسی از جمع فراوان نظرداران و نظرگویان به گرفتن سر چشمه اشاره میکند: به آموزشهایی که داده نشده، به تمرینهایی که طراحی و ارائه نشده، به اخلاقیاتی که ترویج نیافته. و جای همة این آموزشها و تمرینها و اخلاقیات فقط آن روزی نبوده که مقالهای ارسال شده. در یک چشمانداز سنجیده و مبتنی بر مسئولیت، همة اینها باید از کودکی آغاز شوند.
بیش از بیست سال است که جامعة علمی کشور ما با مفهوم سواد اطلاعاتی آشناست. سواد اطلاعاتی به منزلة توانایی رانندگی در کلانشهر شلوغ و پرازدحام اطلاعاتی امروز جهان است. هر آنچه که برای مسیریابی و مقصدشناسی در این کلاف سردرگم کورهراههای اطلاعاتی لازم است با آموزش مهارتهای سواد اطلاعاتی به دست میآید. افتخار آن که در این بیست و چند سال، کتابداران این سرزمین همچون همکاران خود در کشورهای دیگر منادی خستگیناپذیر آموزش سواد اطلاعاتی بودهاند، و دریغ و حسرت این که هر چه بیشتر بر درهای سیاستگذاری و کلاننگری مشت کوبیدهاند، کمتر پاسخی از سر اطلاع و شناختمندی دریافت کردهاند. در این همه سال، کتابداران در همة مقاطع آموزشی و بویژه در آموزش عالی دلسوزانه به آموزش سواد اطلاعاتی همت گماشتهاند. اما تلاش آنان همچون مادری بوده که بی هیچ چشمداشت افزونخواهانه، تن منفرد خود را در برابر هجوم تندباد ناشی از انفجار اطلاعات، اضطراب اطلاعاتی، آلودگی اطلاعات، حشو اطلاعات، سوء اطلاعات، ضد اطلاعات، و ... سپر کاربران کردهاند.
در آستانة آغاز سال آموزشی، خوب است که باز هم به یکدیگر و به آنان که اختیار بیل در دست آنها است یادآوری کنیم که توسعة پایدار در گرو آموزش پایدار است و گام اول در آموزش، الفبای خواندن و نوشتن است. در عصر اطلاعات (که جهان کمکم دارد به انتهای آن میرسد و ما را نیز، بی آن که توشة خود را برگرفته باشیم به دنبال خود میکشاند) الفبا و مهارت پایه برای بقا در زیستبوم اطلاعاتی، سواد اطلاعاتی است. چه خوب است که با دلخوشی از حضور جمع چشمگیر کتابداران دانشگاهی که کارنامة خرسندکنندهای در آموزش سواد اطلاعاتی دارند، نگاه خود را متوجه دو عرصة دیگری کنیم که کتابداران سختکوش و انگیزهمندمان با تعداد کمتری از مسئولان و مدیران همراهی میشوند: آموزش و پرورش، و کتابخانههای عمومی. یقیناٌ اگر مهارتهای سواد اطلاعاتی در دورة دوازدهسالة ابتدایی و متوسطه به دانشآموزان آموزش داده شود و این آموزشها در سطح جامعه با آموزش سواد اطلاعاتی از سوی کتابخانههای عمومی تکمیل گردد، تأثیر شگرفی در سطح فرهنگ و اخلاق جامعه خواهد گذاشت. زیرا با نهادینه شدن این مهارتها و نمود آنها در قالب رفتار اطلاعاتی استاندارد و اخلاقمدار، بسیاری از رفتارهای سوء از میان خواهند رفت و آنچه از این سوء رفتارها بر جا میماند به سادگی قابل مدیریت خواهد بود. به امید آن روز!
قاسمی، علی حسین. «سواد اطلاعاتی یک مهارت پایه است». سخن هفته لیزنا، شماره 203. 14 مهر 1393.