باکتریهای مقاوم به آنتی بیوتیک: ادامه بحث در مشکلات آموزشی

 

لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر:ز یاوران همیشه سخن هفته باز هم سلام، این باز هم معنایش این است این سخن هفته باز هم درباره موضوعی است که در یک ماه گذشته درباره اش بحث کرده ایم. دو هفته پیش بود که با دکتر منصوریان صحبت کردیم که موضوعی را که طرح شده برای چند جلسه بالا نگاه داریم که شاید از دل آن چیزی بیرون بیاید که به درد دنیا یا اخرت بخورد، هر دو تاشو توقع نداریم، چه دنیا را جواب بدهد و چه آخرت را من راضیم، انشاؤالله خدا هم راضی باشد.  نتیجه اش شد مطلب هفته پیش ایشان و پیشنهاد این هفته بنده که دارید می خوانید و سعی می کنم که این بار خیلی وقتتان را نگیرم و سریع بروم سر پیشنهاد برای ادامه بحث.

 

من درست چهار سخن هفته قبل  از کارشناسی شروع کردم، و پیشنهاد دادم که بیائید کارشناسی را حذف کنید که بار اول نبود. در صحبتمان که همین اوایل سال جاری در گفتگو با جناب آقای دکتر بهشتی در لیزنا منتشر شد هم این را مطرح کردیم، در یادداشتی برای عطف دو یا سه سال پیش بود هم مطرح کردیم و دکتر داریوش علیمحمدی هم با سند و گواه فراوان در این باره نوشته بودند که حتما خوانده اید. دوره کارشناسی در این رشته در دنیا معمول نیست.

 

هفته بعد از آن به تقلبهای علمی بدخیم،‌ که از عفونی شدن فضا فراتر رفته پرداختم و از نوآوری در تقلبهای علمی گفتم که مثل باکتریهای مقاوم به آنتی بیوتیک شده اند و هر روز باکتری جدیدی کشف می شود که در برابر آنتی بیوتیک مقاومت می کند و وقتی تعداد این باکتریها زیاد تر شود ما به یک الکساندر فلمینگ جدید نیاز داریم که از آسمان این بار مشرق ظهور کند و مردم جهان را نجات بخشد.

 

دو هفته پیش در ادامه از وضع وخیم نظام فعلی آموزش عالی در ایران صحبت را به اختیاری کردن پایان نامه در دوره کارشناسی ارشد در رشته های کاربردی مانند رشته علم اطلاعات کشاندیم. و باز این دکتر داریوش علیمحمدی بود که در یکی از کامنتها نوشته بودند در دانشگاه خوارزمی این کار می شود و اکر دانشجویی در خودش علاقه یا توان پژوهش نبیند می تواند به جای آن چند واحد درسی بگذراند و چنان که می دانم در دوره های مجازی دانشگا ه تهران هم که چند نفر از همکاران قدیمی من در این دوساله در آنجا بصورت مجازی تحصیل می کردند این کار را کرده اند و به جای پایان نامه واحدهای دیگری گذرانده اند.

 

در خلال صحبتهای سه جلسه مختلف از یکی از انواع عفونتهای این فضا گفتم که به فرض عده ای از استادان نشسته اند تا دانشجویان بروند برای ایشان موضوع جدیدی بیابند تا بتوانند سند به نام خود بزنند،‌ و قباله شان هم لابد پایان نامه خواهد بود. در برابر این لحن نیمه غیر دوستانه  بنده، دکتر منصوریان مقاله بسیار زیبا و فاخر خودشان را با عنوان " یک کلمه کافی است؛ از آن کلمه ها که مثل چشمه می جوشند" را هفته پیش نوشتند و در پایان متنی زیبا و فاخر به عنوان مقدمه، در ادامه مرقوم فرمودند:" موضوعات را به جدید و قدیمی تقسیم می کنیم. مثلا گاهی ایمیل هایی با این مضمون به دستم می رسد که لطفا یکی دو موضوع جدید برای تحقیق معرفی کنید. با این تصور که موضوعات مثل مد کفش و لباس می آیند و می روند. هر روز یک موضوع مد می شود و روز بعد فراموش می شود. در حالی که موضوعات ما باید مرتبط با مسئله های واقعی جامعه باشند".

 

خوب ما می خواهیم حال که به این موضوع وارد شده ایم، مساله را باز هم بیشتر باز کنیم . بنا براین می رویم سراغ بخشی ازنظرات خوانندگان که در نظرات مختلف تکرار شده بود  و در پایان هم پیشنهادی به دوستان خواهیم داد که اگر موافق باشند آن را اجرا کنیم.

 

در پاسخ به مساله حذف کارشناسی و نیز اختیاری کردن پایان نامه ارشد، دو نکته بیشتر تکرار شده بود.

 

1)     شما چیزی نمی خواد زور بزنید دوره کارشناسی را، یا پایان نامه ارشد را حذف کنید، خودش دارد حذف می شود؛ 

در پرانتز، باید افتخار کنیم به خوانندگانی که با این تعداد و با این تفصیل در بحث شرکت کردند و همه اخلاقی و زیبا نقدهای خود را نوشتند. به ویژه دوستانی که به نظرات بنده انتقاد کرده بودند ولی بسیار  محترمانه و با وقار. پرانتز بسته.   

 

 خُب، برگردم به موضوع: تعدادی از دوستان اشاره کرده اند که با تغییرات جمعیتی این مساله حل می شود و باید کمی صبر کنیم. و نوشته بودند که با وضعیت کم شدن دانشجویان خود به خود کارشناسی تعطیل خواهند شد . دوستان ، بنده خود بارها به این تغییرات جمعیتی پرداخته ام و مطالبی حتی در روزنامه های کثیر الانتشار هم نوشته ام و  می دانم که ایران امروز هنوز درگیر مساله جمعیت نزدیک به 6% افزایش دهه شصت هجری شمسی است و این موج باید بگذرد،‌ لیکن صحبتهای من و پیشنهادهای من فارغ از هرم جمعیتی است. من و دوستانی که مثل من فکر می کنند، در گیر اصول و قاعده ای برای گرفتن دانشجو هستیم که به درد بازار کار بخورد. بحث حذف کارشناسی بحثی است اصولی. صحبت ما دقیقا بر سر کارایی این مقطع است و اینکه در همه دنیا چند گروه کتابداری می شناسید که دوره کارشناسی ارائه می کنند؟ چرا ما به دوره کارشناسی نیاز نداریم؟ و فارغ التحصیلان کارشناسی ما واقعا چه مهارتهایی می آموزد و چکارهایی می توانیم به او بسپاریم که تخصص ویژه اوست و اگر با کارشناسی خود به دوره ارشد بیاید، آنجا چه چیز جدیدی به او خواهیم داد؟

 

ببینید عزیزانی که از این زاویه به موضوع پرداخته اید. هرم جمعیتی که کوچکتر شود و در تناوب دوره ای خود زمانی که نیمه دومی های دهه هفتاد یعنی متولدین 76  به بعد دانشجو می شوند که دیگر شده اند،‌ تعداد دانشجوی ما کاهش می یابد و برخی دانشگاههایی که برای آن جمعیت عظیم خودشان را ساخته و پرداخته بودند ،‌دیگر دانشجو نخواهند داشت. در این حالت فقط کُد رشته آن دانشگاه حذف می شود ، نه رشته. به جای 76 گروه کتابداری باز 30 گروه علم اطلاعات و دانش شناسی خواهیم داشت. صحبت اینجا است که اگر ما فقط 5 گروه علم اطلاعات ودانش شناسی هم داشته باشیم،‌ دور ه کارشناسی کارایی ندارد. پس  در این بحث اصلا صحبت از کیفیت نیست که چون نمی توانیم با کیفیت تربیت کنیم، پس پیشنهاد می کنیم که درش را ببندید. خیر عزیزان. نظر بنده و دوستان این است که دوره کارشناسی رشته ما کارایی لازم برای بازار را ندارد وقصد پاک کردن صورت مساله نیست.

 

بنابراین ما انتظار داریم که همه بزرگان وارد شوند و مانند دکتر جمشید بهشتی و دکتر داریوش علیمحمدی نظر خودشان را بگویند. بنویسند و بر عکس نظرات امثل بنده، بیایند و از حفظ دوره کارشناسی دفاع کنند. بنویسند که به این دلایل مشخص کارایی فارغ التحصیلان کارشناسی بالا است و باید این دوره حفظ شود، البته نه از آن دلایلی که بنده در همان سخن هفته نوشتم که بزرگی می گفت کارشناسی نباید حذف شود،‌ چرا که اگر کارشناسی حذف شود، هیات علمی ها ساعت موظفیشان پر نمی شود و دیگر نیاز به برخی از اعضای هیات علمی یا دست کم جذب افراد جدید نداریم. این دلیل اصلا خدا پسندانه نیست.

 

2)     تعدادی نوشته بودند که دارید با این پیشنهادات صورت مساله را پاک می کنید.

در یادداشت بالا و در مورد پیشنهاد حذف کارشناسی تلاش کردم که نشان بدهم که پیشنهاد من منطبق بر اصول بوده و نه پاک کردن صورت مساله در اثر پیدا نکردن راه حل. در مورد حذف کارشناسی، می توانید این معضل را در نوشته هایی که اشاره شد دنبال کنید. این موضوعی است که سابقه ای طولانی دارد و در مورد حذف پایان نامه از کارشناسی ارشد نیز معتقدم که صورت مساله را پاک نمی کنیم.

 

اگر واقع بین باشید، حتما تا کنون متوجه این شده اید که بیش از نیمی از پایان نامه ها همه ارزش علمی ندارند. چرا؟ به همان دلایلی که عرض شد. بنا به واقعیتی که عزیزان مدافع پایان نامه نمی توانند حتی یک مطلب جدید و به درد بخور در این نیمه تاریک  بیابند. اساتید هم که متوجه شده اند که این مطلب و این دانشجو این کاره نیست، برای اینکه پایان نامه ظاهر علمی پژوهشی بگیرد با هر بیچارگی هست، مقداری آمار استنباطی در آن داخل می کنند و نهایتا هم پایان نامه به گوشه هاردها می خزد و درگوشه قفسه ها خاک می خورد و جز برای پیشینه پایان نامه بعدی کسی به آن رجوع نمی کند و حتی اگر در پیشینه پایان نامه مرتبط بعدی هم نیاید کسی نمی پرسد چرا کار ایشان نیامده است و ...

 

آموزش عالی ایران در 10 سال گذشته به همان دلایل هرم جمعیتی و به دلایل دیگری چون مدرک فروشی و استخدام اتوبوسی از توان سابق خود افتاده است. افزایشهای کمی در تعداد دانشگاههای کشور را بارها و بارها نوشته ایم.  این افزایشهای تعداد دانشگاه لابد استاد هم می خواهد و وقتی استاد خوب و با انگیزه کم است،‌هر کسی را که بتواند راه ورود بهتری پیدا کند جذب می کنند و  نتیجه اش می شود دانشجوی کم کار و بی انگیزه و در نتیجه کم سواد. باز در جایی نوشتم که آموزش عالی ما سرنا را از سر گشادش باد می کند و احتمالا با رندی هرچه تمامتر سعی می کند که نشان دهد تجاری سازی را بد فهمیده، لیکن من فکر می کنم که تجاری سازی آموزش عالی مفهوم روشنی دارد و معنای مشخص آن ارتباط دانشگاهها با صنعت و خدمات و کسب درآمد از آن بخشها و از راه شرکتهای دانش بنیان است ولی  این کاری که فعلا ساری و جاری است مدرک فروشی است ولاغیر.  در برخی دانشگاهها به وضوح به مدیر گروه و استادان حالی می کنند که اگر خرج خودتان را درآوردید هستید و اگر نه نیستید. خوب ارتباطی هم با صنعت و خدمات نیست پس در دانشگاهها را باز بگذارید و تا می توانید دانشجوی پولی بگیرید که مخارج تامین شود.

 

حاصلش این است که تعداد بسیار زیادی دانشجو داریم که حتی مقدمات تحقیق را نمی شناسند،‌ اصلا اهل خواندن نیستند، به محض اینکه به یک معلم جدی بر می خورند،‌ دچار استرس می شوند و فقط تلاش می کنند با التماس و با تقلب و با هزار کلک واحد را نمره بگیرند و کار را به پیش ببرند. خُب چنین دانشجویی وقتی می رسد به پایان نامه چه انتظاری از او می توانیم داشته باشیم؟

 

در هفته های گذشته، همکاری با نام حسن از نوشتن پایان نامه به شدت دفاع کرده بود. من خیلی خوب می دانم که پایان نامه باید باشد. خوب می دانم که چه نقش مهمی در کارهای بعدی دانشجو می تواند داشته باشد، برای پایان نامه هایی که به نوعی با آنها درگیر هستم بیشترین وقت ممکن را می گذارم و تلاش می کنم از همین فرصت اندک هم سوء استفاده کنم و دانشجو را تهییج و ترغیب به یادگیری کنم، ‌لیکن به بزرگی کائنات سوگند، ‌که برخی بچه ها توانشان کمتر از اجرای پایان نامه است. پایان نامه جز یک استرس مضاعف چیزی برایشان ندارد. این طفلهای معصوم که واقعا تقصیری هم ندارند در رویاهای نیمه شب تابستانشان هرگز نتوانسته اند تحلیلی ساده از اتفاقی که دو ساعت پیش سر سفره شام برایشان اتفاق افتاده بدست بدهند.  کششان بیش از این نیست، نتیجه اینکه در کار کردن با این موجودات عرض خود می بریم و زحمت او می داریم. یا آخرش باید دست به قلم شوی و خودت به جای او بخشهایی را بنویسی، چون چند بار ایراد را گفته اید و راهنمایی کرده اید و نتوانسته بهترش کند، که این دیگر خیلی بد است و یا باید پایان نامه ای را که اصلا قابل دفاع نبوده بپذیری و تازه نمره بالای 19 بدهید و .... خوب چه اشکالی دارد که این آدم برود و چند واحد درسی بگذراند و برود مدرکش را بگیرد و وارد بازار کار شود؟ کمترین لطفش این است که متن غلط کمتری وارد متون  رشته می کند و در قفسه ها جا برای مطالب جدی تر باز می ماند.

 

در پایان به عنوان مسئول کمیته همایشهای انجمن می خواهم از همه عزیزانی که در این مدت این مطلب را دنبال کرده اند، در نشستی حضوری این موارد را به بحث بگذاریم. از این سوی بحث بنده و دکتر منصوریان آمادگی خودمان را اعلام می کنیم و در سوی مقابل از همه دوستان می خواهیم دعوت کنیم که این بحث بسیار مهم را نیمه کاره رها نکنیم و در نشستی آن را دنبال کنیم و حاصل را به وزارت علوم و شورای مربوطه در این وزارت که همه اعضای آن از استادان خوب ما هستند ارجاع بدهیم و پاسخ بخواهیم.

 

عمرانی، ابراهیم. «باکتریهای مقاوم به آنتی بیوتیک: ادامه بحث در مشکلات آموزشی ».سخن هفته لیزنا، شماره ۲۷2.  12 بهمن ۱۳۹۴.