لیزنا، شیما مرادی، دانش آموخته دوره دکتری علوم کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران: هفتاد و هفتمین کنفرانس جهانی کتابداری و اطلاعرسانی فدراسيون بينالمللي انجمنها و مؤسسات كتابداري (ایفلا) از 13 تا 18 آگوست 2011 آگوست در جزیره پورتوریکو یکی از ایالات آمریکا برگزار شد. موضوع این همایش بزرگ «کتابخانهه فراتر از کتابخانهها: یکپارچگی، نوآوری و اطلاعات برای همه» بود. پس از هیاهوی برگزاری همایش، یک هفته دوندگیِِ دلچسبِ از نوع کتابدارانهاش، بیخوابی برای شرکت در همایش و در راه بازگشت در پروازی بیست و یک ساعته، خاطرات ایفلاییام را با لبخند مرور می کنم:
امروز اولین روز همایش است اما قرار است فردا 14 آگوست همایش به صورت رسمی آغاز به کار کند. این خود از عجایب ایفلای امسال است که افتتاحیه رسمی دو روز بعد به دلایل فنی و ... برگزار میشود. حتی برنامه نهایی ایفلا دقیقا تا سه روز مانده به افتتاحیه آماده نشده بود. مسئولین اجرایی ایفلا از بینظمیهای پیش از همایش خصوصا در ارتباط کشور میزبان مینالیدند، اما با شروع همایش ناگهان نظمی حیرتانگیز بر کل همایش حکمفرما شد. حقیقت این است که تا پیش از همایش تقریبا مطمئن بودم که با این وضع، انتظار همایش آنچنانی نباید داشته باشم ولی نمیدانم چه شد که ایفلای امسال را از دو تجربه قبلی کاملا متفاوت دیدم! در میان هیاهوی تردد کتابداران با کولههای آبی رنگ _ هدیه امسال ایفلا_ و صفهای طولانی ثبتنام و ناهار، وجود راهنماهای ایفلا که داوطلبانه در این مدت با همایش همکاری میکردند به خوبی حس میشد. داوطلبانی که از کتابداران و مدیران کتابخانهها تشکیل شده بودند که فارغ از درجه علمی و پست اجرایی تنها به خاطر حفظ آبروی کتابداری آن جزیره با رویی گشاده دیگران را راهنمایی میکردند. این داوطلبان تنها دانشجویان کتابداری آن دیار نبودند و آن نظمِ شگفتآور، حاصل چیزی به جز همکاری صمیمانه نبود. فراموش کردم که بگویم پورتوریکو از ایالتهای کشور آمریکا است اما مردمش خود را مستقل میدانند و پورتوریکو را نه کشور بلکه یک جزیره مینامند.
اِلِن تیس، پرزیدنت ایفلا در جلسه افتتاحیه جدا از اهمیت اطلاعات برای جوامع و کشورهای مختلف، بارها بر وجود همکاری و یکدلی بین کتابداران تاکیدکرد و ایفلا را همایشی برای انتقال تجربهها دانست. این هدف که کلا ایفلا بر کاربرد، عملکرد و انتقال عملی تجربهها، بیشتر از ارائه پژوهشهای دسته اول صرفا نظری تاکید دارد را در تمامی جلسات خصوصی و عمومی ایفلای امسال مشاهده کردم. جالبترین نکته ایفلای امسال این بود که پریزیدنت همه را به ارتباطات علمی و خصوصا ارتباطات غیررسمی تشویق کرد و آن را برای بقاء حرفه مهم میدانست. در روزهای بعد وقتی با شخص ایشان در مورد کتابداری ایران و حضور ایرانیان کتابدار، حرف میزدم از من میپرسید که «دوست پیدا کردی؟»، «توانستی با اساتیدی که میخواستی صحبت کنی؟»، «ارتباط خود را با ایفلا قطع نکن» و ...
کتابخانههای پژوهشی و دانشگاهی در ایفلا همیشه بخشی را به عنوان «موضوعات داغ کتابداری» به خود اختصاص میدهند که شامل ارائه ایدههای نو و جلسات مباحثهای است که در آن امکان گفتگو و ارائه نظر برای هر کسی وجود دارد. این نظرات دستهبندی شده و بر این اساس موضوع سال بعد انتخاب میشود. امسال کتابداری از استرالیا در مورد طرح وِجین کتابخانه دانشگاهی خود صحبت کرد و اینکه دقیقا فردای روزی که کتابهای مورد نظر به انبار فرستاده شده، این موضوع که «فلان کتابخانه، فرهنگ و اطلاعات باارزش این کشور را با بیتوجهی به انبار سرازیر میکند» در یکی از روزنامه مهم کشور منتشر شده است. به قول این خانم استرالیایی آن سرمقاله چنان با سوز و گذاز نوشته شده بوده که احتمال برکناری فوری تمامی مسئولین کتابخانه میرفت. مقاله این خانم، شامل شرح حوادثی بود که پس از آن سرمقاله جنجالی برکتابداران بینوا و مدیران کتابخانه گذشته است. در این میان یکی از شرکتکنندگان استرالیایی بر این نکته تاکید کرد که سریال تلوزیونی در مورد کتابداران آن هم به طنز این روزها در استرالیا پخش میشود و این کشور به این رشته توجه خاصی دارد. اما نکته اینجا بود که در ادامه جلسه و بخش مباحثه، بیشتر حضار در مورد نحوه برخورد با عملکرد روزنامه و کلا رسانهها در حال گفتگو بودند و اینکه در چنین مواقعی چه باید کرد؟ و من در فکر بودم که چطور رسانهها در آنجا اینقدر به کتاب، کتابخانه و کتابدار توجه میکنند و البته این سئوالِ بیجواب که ماجرای تغییر نام رشته ما در ایران به کجا کشید؟
یکی از جلسات مورد علاقه من مربوط به بنیاد بیل و ملیندا گیتس است که طرحهای بینالمللی که به پیشبرد و توزیع دانش در گوشهای از دنیا کمک کرده باشند، انتخاب و به آنها مبلغ قابل توجهی اهدا میشود. امسال این جایزه به «موسسه اَرید» تعلق گرفت و اگر فکر میکنید طبق معمول این جایزه از رویِ حس نوعدوستی و ترحم به یک کشور آفریقایی تعلق گرفته است، سخت در اشتباه هستید! اهدای این جایزه در ابتدا با لبخند و در زمان اعلامِ نام برنده با اشک نماینده بنیاد و همه سالن همراه شد. دلیل لرزیدن قلب همه ما، فیلمی بود که بنیاد گیتس از تلاشهای خستگیناپذیر «موسسه اَرید» برای آگاهیسازی و توزیع اطلاعات مرتبط با زندگی افراد در آفریقای شرقی نمایش داد. این موسسه خصوصی تنها با انگیزه اجرای هدف اصلی کتابداران که آگاهسازی جامعه است، به روستاهای دوردست در کشورهای آفریقای شرقی رفته بودند و آنها را با سواد کرده بودند. آشنایی مردم فقیرِ و بیسواد آن دیار با الفبا و کتاب و سپس روزنامه، رایانه، آیپاد، اینترنت، پایگاههای اطلاعاتی و ... جهت بر طرف کردن نیازهای روزمره خود، از مهمترین دستاوردهای این موسسه بود. مردم روستاهایی که این موسسه در آنها پایگاه دارد، هنوز نمیتوانند برنامهنویسی کنند یا مقاله در نشریات معتبر نمایهشده در آی.اس.آی. منتشر کنند اما این مردم امروز اطلاعات خوبی در مورد مقابله با خشکسالی، نگهداری از دام، آبیاری زمینهای کشاورزی، بهداشت و واکسیناسیون دارند و یاد گرفتهاند که از چه راههایی این اطلاعات را روزآمد نگه دارند. نمایش فیلم با تشویق طولانی این گروه خوشفکر و این کتابداران ایثارگر خاتمه یافت. جایزه میلیون دلاری نوش جانشان!
در روز آخر، دوست فلیپینیام مقالهاش را در مورد کاربرد ابزارهای وب 2 ارائه کرد و به ناگاه در انتهای جلسه از ایشان پرسیدم که شما چند پرسشنامه را توزیع کردی و چه تعداد جواب دادند؟ او پاسخ داد که از میان سیصد پرسشنامه حدودا 289 نفر پاسخ دادند. در ادامه سئوال کردم که در چه مدت؟ او پاسخ داد که در یک هفته!!! اینجا بود که ادامه این مکالمه را آن هم به صورت علنی ـ وقتی مکالمه ما به هفت زبان زنده دنیا ترجمه میشود ـ به صلاح ندیدم، انگشت به دهان مانده بودم تا از تریبون پایین آمد و کلی با من دعوا کرد. از اینجا به بعد مکالمات ما را همانند نمایشنامهها دنبال کنید.
دوستِ من: مگر نگفته بودم آن بالا از من سئوال نکنید، تو که دوستم هستی چرا از من سئوال پرسیدی؟
من: باور کن این حس همکاری در پاسخگویی به پرسشنامه برایم باورنکردنی بود! چه راهکاری را به کار بردی که اینهمه پاسخگو داشتی؟
دوستِ من: به همه گفته بودم برای ایفلا مقاله مینویسم و همه خیلی خوشحال شدند که یک نفر از کتابداری کشورشان در ایفلا شرکت می کند و این برای همه خوب است.
من: جدی میگویی؟
دوستِ من: مگر فرقی هم میکند که چه کسی یا سازمانی در ایفلا شرکت کند؟ مهم این است که از کشور ما کسی شرکت کند و این افتخاریست برای همه.
و من همچنان انگشت به دهان ماندهام.
مرادی، شیما. «خاطرات کتابدارانه از ایفلای 2011». پایگاه تحلیلی خبری لیزنا. سخن هفته شماره 44. 21 شهریور 1390.