پیامدهای دسترسی آزاد و مشروط به «منابع خاکستری»

 

لیزنا، دکتر یزدان منصوریان، عضو هیأت علمی گروه علوم کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه تربیت معلم تهران: هر منبع اطلاعاتیِ چاپی یا الکترونیکی - اعم از کتاب، نشریه، پایان‌نامه یا خبرنامه - که پس از تدوین و تولید وارد بازار نشر نشود، جزء انتشارات خاکستری (Grey Literature) محسوب می‌شود. بر این اساس، انتشارات خاکستری منابع اطلاعاتی خاصی هستند که با هدفی خاص و مخاطبی ویژه تولید می‌شوند، اما به دلیل تکثیر در سطح محدود و هدف غیرتجاری امکان دسترسی به آنها در بازار نشر وجود ندارد. انتشارات خاکستری معمولاً از طریق پدیدآور حقیقی یا حقوقی در دسترس علاقه‌مندان قرار می‌گیرند. مثلاً گزارش نهایی طرح‌های پژوهشی و برخی از خبرنامه‌ها و دستنامه‌های داخلی سازمان‌ها از جمله این آثارند.

منابع خاکستری از نظر تنوع موضوعی و ارزش اطلاعاتی بسیار متنوعند؛ به نحوی که برخی از آنها ارزش اطلاعاتی چندانی ندارند و در مقابل برخی دیگر حاوی اطلاعات بسیار ارزشمندی هستند. در همه رشته‌ها نیز منابع خاکستری وجود دارند. بنابراین، «خاکستری» بودن یک منبع اطلاعاتی معیاری برای ارزیابی، یا دلیلی بر ارزش یا بی‌ارزشی آن نیست. بلکه خاکستری بودن این منابع فقط انعکاسی از سطح محدود انتشار آنهاست. به سخنی دیگر، منابع خاکستری در هر زمینه موضوعی که باشند، همگی در ویژگی عدم عرضه در بازار نشر مشترکند. زیرا تمام این آثار در شمارگان بسیار محدود تکثیر می‌شوند و در نتیجه دسترسی آسان و فراگیر به آنها میسر نیست. در نتیجه یکی از رسالت‌های کتابخانه‌ها و مراکز اطلاع‌رسانی فراهم آوردن امکان دسترسی به این آثار است. مثلاً انتظار می‌رود یک کتابخانه تخصصی در حوزه پتروشیمی طیف وسیعی از انتشارات خاکستری را در این زمینه گردآوری کند و در دسترس کاربران خود قرار دهد.

یکی از انواع مهم منابع خاکستری پایان‌نامه‌ها و رساله‌های دانشگاهی هستند. «پایان‌نامه» در مقطع کارشناسی ارشد و «رساله» در مقطع دکتری، گزارش مستقلی از یک پژوهش نسبتاً مفصل است که ارائه آن از شرایط دریافت مدرک دانشگاهی در این مقاطع به شمار می‌آید. معمولاً هر پایان‌نامه حداکثر در 10 نسخه تکثیر می‌شود. نسخه‌ای از آن نزد دانشجو است و سه نسخه‌ دیگر در اختیار استادان راهنما، مشاور، و داور قرار می‌گیرد. سایر نسخه‌ها نیز معمولاً در کتابخانه مرکزی دانشگاه محل تحصیل دانشجو و کتابخانه گروه و دانشکده حفظ می‌شوند. علاوه بر این، اغلب نیز نسخه‌ای از آن برای مراکز ملی واسپاری آثار علمی ارسال می‌شود. به این ترتیب پایان‌نامه اثری است که عملاً منتشر نمی‌شود، چون اساساً هدف از نگارش آن انتشارش نیست. بلکه پایان‌نامه سندی است که نشان می‌دهد مولفش، که دانشجوی مقاطع تحصیلات تکمیلی است، توان انجام پژوهش در رشته تحصیلی خود را دارد و شایسته دریافت مدرک تحصیلی در آن مقطع است.

بر این اساس، پایان‌نامه قبل از آن که یک منبع اطلاعاتی باشد، یک سند آموزشی است. از سوی دیگر اغلب پایان‌نامه‌ها به دلیل آنکه نخستین کار تحقیقاتی جدی دانشجویان هستند، گزارش تمرین یک پژوهش مستقل محسوب می‌شوند. با این حال در برخی از موارد این تمرین به خوبی انجام شده و یافته‌های این دسته از پایان‌نامه‌ها ارزش انتشار دارند، که معمولاً مدتی پس از فراغت از تحصیل دانشجو در قالب مقاله یا کتاب منتشر می‌شوند. به این ترتیب اگر در پایان‌نامه‌ای یافته‌های جدید و ارزنده‌ای یافت شود، سرانجام گزیده‌ای از آن به دنیای انتشارات راه خواهد یافت.

از این رو، پایان‌نامه‌ها معمولاً کارکردی سه گانه دارند. کارکرد نخست، جنبه آموزشی پایان‌نامه است که آن را به یکی از شرط‌های فراغت از تحصیل تبدیل می‌کند. سندی که به توانایی دانشجو در انجام تحقیق گواهی می‌دهد. کارکرد دوم آن کمک به فعالیت‌های پژوهشی در دانشگاه‌ها است، به نحوی که اغلب اساتید راهنما و مشاور با همکاری دانشجویان به تحقیق در حوزه‌های مورد علاقه خویش می‌پردازند. سرانجام کارکرد سوم آن ارزش علمی پایان‌نامه است که می‌تواند یافته‌های نوینی در اختیار آیندگان قرار دهد. اما تجربه نشان داده در عمل این سه کارکرد اولویت و اهمیت یکسان ندارند. اولویت اصلی مربوط به جنبه آموزشی پایان‌نامه است که شرط لازم و کافی برای نگارش آن محسوب می‌شود. دو کارکرد دیگر نوعی «ارزش افزوده» محسوب می‌شوند.

البته یادداشت حاضر قصد پرداختن به ارزش علمی پایان‌نامه‌ها را ندارد. بلکه به چالشی ‌می‌پردازد که هنوز پاسخ روشنی برای آن ارائه نشده است. این چالش مربوط به سطح حفاظت و میزان دسترسی به پایان‌نامه‌ها است. چرا که پایان‌نامه یک اثر مشترک محسوب می‌شود که در تولید آن حداقل چهار نفر عضو حقیقی و یک عضو حقوقی نقش دارند. چهار نفر حقیقی عبارتند از دانشجو، استاد راهنما، استاد مشاور و استاد داور. البته بدیهی است که سهم هر یک از آنان در تولید این اثر کاملاً متفاوت است و در این میان سهم دانشجو از همه بیشتر است. عضو حقوقی نیز دانشگاه محل تحصیل دانشجو است. معمولاً نیز تعداد اعضاء حقیقی و حقوقی در این تیم بیش از اینهاست. مثلاً پایان‌نامه‌هایی که بیش از یک استاد راهنما و مشاور دارند و پایان‌نامه‌هایی که با حمایت مالی مراکز و موسسات خارج از دانشگاه نوشته می‌شوند ذی‌نفعان بیشتری دارند. در نتیجه هر پایان‌نامه محصولی مشترک است که افراد مختلفی در تولید آن سهیمند. به این ترتیب حقوق مربوط به پایان‌نامه متعلق به جمعی است که هر یک سهمی از آن دارند و در دسترسی به این آثار باید حقوق همه آنان محترم شمرده شود.

البته بدیهی است که دانشجو بیشترین سهم را در نگارش پایان‌نامه دارد و پدیدآور نخست محسوب می‌شود. اما از سویی دیگر، این دانشگاه است که به عنوان یک عضو حقوقی هم شرایط آموزشی و پژوهشی برای نگارش آن را فراهم آورده و هم به عنوان یک سازمان صاحب صلاحیت به آن اعتبار می‌بخشد. نقش استاد راهنما و مشاور را نیز در این میان نباید نادیده گرفت. شاید در نهایت، این وظیفه حقوقدانان باشد که تعیین کنند آیا سهم اصلی مالکیت چنین اثری متعلق به دانشجویی است که آن را پدید آورده، یا متعلق به سازمانی است که به آن هویت و اعتبار بخشیده است. البته پاسخ به این پرسش نیز هدف یادداشت حاضر نیست. بلکه نویسنده تلاش می‌کند به این پرسش پاسخ دهد: آیا وظیفه کتابخانه‌ها و مراکز اطلاع‌رسانی فقط حفاظت از این منابع است؟ یا اشاعه و فراهم‌آوری امکان دسترسی بیشتر به آنها وظیفه مهمتری در این عرصه است. پرسش بعدی این است که: منصفانه‌ترین شرایط برای استفاده از پایان‌نامه‌ها را چگونه می‌توان فراهم آورد؟  به نحوی که هم دسترسی به این آثار فراهم شود و هم حقوق پدیدآورندگان محفوظ بماند. خوشبختانه در اخلاق حرفه‌ای کتابداری و اطلاع‌رسانی پاسخ نسبتاً روشنی به این پرسش وجود دارد. در اخلاق حرفه‌ای کتابداری آمده است که کتابداران باید همزمان حافظ منافع تولیدکنند‌گان و مصرف‌کنندگان اطلاعات باشند. حال باید دید که در مورد پایان‌نامه‌ها تحقق این هدف چگونه میسر است.

گام نخست در این راه شناسایی همه افراد حقیقی و حقوقی سهیم در تولید پایان‌نامه است. سپس باید در قالب یک تفاهم‌نامه رضایت آنان در میزان و زمان دسترسی به این آثار مشخص شود. مثلاً کافی است در ابتدای هر پایان‌نامه صفحه‌ای پیش‌بینی شود که دانشجو و استادان راهنما و مشاور نوع و میزان این دسترسی را مشخص سازند. این دسترسی در طیفی قرار می‌گیرد که یک سوی آن دسترسی آزاد و بدون قید و شرط برای همگان است؛ و در سوی دیگر آن حفاظت کامل قرار دارد. در میانه این طیف نیز حالات مختلفی قابل پیش‌بینی است. مثلاً ممکن است دانشجویی به هر دلیل مایل باشد اثر وی فقط برای مدت معینی خارج از دسترس عموم باشد و سپس در اختیار علاقمندان قرار گیرد. به این ترتیب تمهیداتی برای تامین حقوق تولیدکنندگان این منابع اطلاعاتی فراهم می‌شود.

مرحله بعد فراهم آوردن تمهیداتی برای تامین حقوق کاربران این منابع است. چرا که بدیهی است کتابخانه‌ها و مراکز اطلاع‌رسانی باید اشاعه دهنده اطلاعات باشند. در غیر این صورت به یکی از اصلی‌ترین وظایف و رسالتهای خود عمل نکرده‌اند. بنابراین نمی‌توان انتظار داشت مخازن کتابخانه‌ها و مراکز اطلاع‌رسانی به دژی نفوذناپذیری برای حفاظت از پایان‌نامه‌ها تبدیل شوند. بر این اساس، کتابداران موظفند با اتخاذ به تدابیری امکان استفاده منطقی و منصفانه از پایان‌نامه‌ها را همچون سایر انواع منابع فراهم آورند. بویژه آنکه پایان‌نامه‌ها جزء منابع خاکستری هستند و امکان تهیه آنها در بازار نشر وجود ندارد.

یادداشت حاضر یک پیشنهاد ساده برای گذر از این دشواری و تامین همزمان حقوق پدیدآورندگان و کاربران پایان‌نامه‌ها ارائه می‌کند. برای حل این مشکل کافی است به صفحات مقدماتی هر پایان‌‌نامه دو صفحه‌ی جدید اضافه شود. در صفحه نخست دانشجو و استاد راهنما ضمن تایید اصالت پایان‌‌نامه و قبول مسئولیت درستی اطلاعات ارائه شده، شرایط استفاده و دسترسی به آن را مشخص می‌سازند. این دسترسی می‌تواند آزاد یا مشروط باشد. در صفحه دوم نیز فرمی تدوین می‌شود تا نام و امضاء کاربران این آثار همراه با تاریخ استفاده ثبت ‌شود. به این ترتیب آنان متعهد می‌شوند اگر قرار است استفاده‌ای از پایان‌نامه به عمل آورند، نخست این استفاده صرفاً علمی و آموزشی باشد و سپس استناد لازم به آن نیز صورت پذیرد.

منصوریان، یزدان. « پیامدهای دسترسی آزاد و مشروط به «منابع خاکستری»». پایگاه تحلیلی خبری لیزنا. سخن هفته شماره 54. 30 آبان 1390.