تعداد داستان­ هایی که به شکل­ گیری مهارت­های تفکر انتقادی کمک کنند چندان زیاد نیستند

اولین رساله مقطع دکتری با گرایش ادبیات کودکان  با عنوان "بررسی تناسب محتوای داستان­های تألیفی ایرانی برای کودکان و نوجوانان گروه سنی "ج" با مهارت­ها و مؤلفه­ های تفکر انتقادی" اردیبهشت ماه سال جاری در دانشگاه شهید چمران اهواز دفاع شد.

لیلا (رویا) مکتبی فرد  پژو هشگر این رساله، در گفتگو با پایگاه خبری کتابداری و اطلاع رسانی ایران (لیزنا)، در مورد دلیل انتخاب چنین موضوعی برای پژوهش خود گفت: در سال­ های اخیر و با ورود فناوری­ های نوین اطلاعاتی به کتابخانه­ ها، بسیاری از کتابداران و دانشجویان کتابداری، به­ ویژه در نسل جدید، مقهور این نوآوری­ ها شده و به نوعی تکنوکراسی مبتلا گشتند. شاید بتوان این حرکت را ادامه سیطره سازماندهی و خدمات فنی در کتابداری دانست که در سال­ های آغازین شکل­ گیری کتابداری در ایران، سایه ­اش بر رشته کتابداری سنگینی می­ کرد.

وی ادامه داد: من اما احتمالاً به تبع یک سلسله خصوصیات درونی و البته تأثیر شاگردی استادانی همچون خانم نوش آفرین انصاری، خانم ثریا قزل ایاغ، و دکتر عباس حری، از ابتدا به وجه اجتماعی رشته کتابداری علاقه مند شدم و خدمات عمومی را هم­ سنگ خدمات فنی و چه بسا مهم­ تر از آن    می­ پنداشتم. به همین دلیل بود که در مقطع کارشناسی ارشد و آن هنگام که کم کم بحث اینترنت و وب داغ می ­شد، ترجیح دادم که بر روی موضوعی در خصوص کتابخانه­ های عمومی و نقش آنها در توسعه فرهنگی کار کنم.

مکتبی فرد افزود: در مقطع دکتری نیز به واسطه علاقه­ ای که از سال­ها قبل به مبحث ادبیات کودکان و کتابخانه ­های کودک داشتم، تلاش کردم که پژوهش ­هایم را روی این موضوع متمرکز کنم و البته ناگفته نماند که حمایت اساتید گروه نیز در این زمینه بی­ تأثیر نبود. در شرایطی که برخی افراد به نحوی افراطی حتی درس مواد و خدمات کتابخانه برای کودکان و نوجوانان را درسی زائد و بی اهمیت جلوه می­ دادند، گروه بر این باور بود که موضوع جای کار دارد. بنابراین من تصمیم گرفتم روی موضوعی که هم در ارتباط مستقیم با مبانی کتابداری باشد و هم در حوزه ادبیات کودکان باشد، کار کنم و در نهایت به موضوع تفکر انتقادی در داستان­های کودکان رسیدم.

وی همچنین در مورد ضرورت انتخاب موضوع تصریح کرد: ما بر این باوریم که تفکر انتقادی به عنوان زیرساخت سواد اطلاعاتی، که از ملزومات زندگی در جامعه شبکه­ ای محسوب می­ شود، از اهمیت و جایگاه ویژه­ای در زندگی بشر قرن بیست و یکم برخوردار است؛ مهارتی که باید از سنین آغازین زندگی یعنی کودکی و نوجوانی در آدمی شکل گیرد. از آن سو داستان یکی از پدیده­ هایی است که کودک به صورت تنگاتنگی با آن سر و کار دارد. بنابراین داستان می­ تواند محمل مناسبی برای انتقال برخی از این مهارت­ها باشد. اینکه چطور داستانی و با چه کیفیتی می­ تواند این خاصیت را داشته باشد، چیزی بود که سعی کردم در رساله­ ام به آن بپردازم.

دکتر مکتبی فرد  در پاسخ به اینکه نتایج حاصل از پژوهش خود را چگونه ارزیابی می کنید گفت: نتایج پژوهش نشان داد که داستان چنانچه به یک سلسله اصول و قواعد داستانی پای بند باشد، به طور طبیعی و بدون تحمیل هیچ عنصر سفارشی از پیش تعیین شده­ ای می­ تواند به انتقال و شکل­ گیری برخی مهارت­های تفکر انتقادی کمک کند.

وی افزود: بررسی 125 داستان کودک مربوط به گروه سنی "ج" که در فاصله سال­های 1342 تا 1385 منتشر شده بودند و در فهرست کتاب­های مناسب شورای کتاب کودک نیز به ثبت رسیده بودند، نشان داد که تعداد داستان­هایی که به شکل­ گیری مهارت­ های تفکر انتقادی کمک کنند چندان زیاد نیستند، که این البته می­ تواند ریشه در فقدان این مهارت­ ها و این شکل از تفکر در پدیدآورندگان این داستان­ ها داشته باشد؛ گو اینکه در سال­های اخیر و با خلق داستان­ هایی منطبق با اصول داستانی و حاوی  ارزش­های ناب ادبی، این ضعف­ ها کمتر دیده می­ شود.

دانش آموخته دوره دکتری دانشگاه  شهید چمران اهواز در پایان اظهار امیدواری کرد که نسل جدید داستان نویسان کودک با خلق داستان­هایی با درون­مایه­ های واگرایانه که عاملیت کودک در آنها به رسمیت شناخته می­ شود و از فرم ­ها، سبک­ ها، و شگردهای داستانی به خوبی بهره می گیرند، هر چه بیشتر به سمت تقویت مهارت­ های تفکر انتقادی در کودکان حرکت کنند.