لیزنا، جلال حیدری نژاد، سردبیر نشریه الکترونیکی عطف: (پیشتر: سخن هفته ای که ابراهیم عمرانی تحت عنوان " خواجه در بند نقش ایوان هم نیست" نوشته و منتشر کرد ،پرسش هایی را در ذهن من به عنوان یک ناظر بیرونی ایجاد کرد که آنها را طی نامه ای برایشان ارسال کردم. پیچیدگی های بی انتهای رسانه، کار را به جایی رساند که قرار شد همان نوشته، اینجا هم بیاید. و اما نامه.)
آقای ابرهیم عمرانی عزیز
تلاش شما برای توصیف و تحلیل مسائل حوزه کتابداری آن هم به ظرافت های قلمی حقیقتا شعله های کم سوی امید را تا حد توان روشن نگاه می دارد و از این جهت قلم به دستانی چون شما را باید ارج مضاعف نهاد که در این وانفسای تولید، و مونتاژ مقالات (مثلا تولید علم!) و ارسال برای کسب رتبه و پایه !!! نه گره گشایی های عالمانه؛ به جای خطبه های شفاهی آنهم به تفصیل، مکتوبات گویا روانه ذهن و دل جوانان این حوزه می کنند آن هم به تلخیص و تا حد توان به روشنی و شفافیت! اما چند نکته ی موجود در نوشته ی شما من را بر آن داشت تا آنها با شما در میان بگذارم .
1. در جایی از نوشته ی خود آورده اید:
"ولی رشته ما مشکلی اضافه بر دیگران دارد. کتابداری شده خود تکنولوژی، ما قرار نیست مانند پزشکی و شیمی نرم افزارها و سخت افزارها و فناوری جدید را در رشته خود حل کنیم، ما شدیم خود فناوری، رشته ما شاید نزدیکترین رشته به تکنولوژی اطلاعات است و به قول دوستان نصفه "آی" حوزه آی تی هستیم. مشکلات در رشته ما تنها متاثر از مشکلات آموزش عالی نیست، مشکلاتی افزون بر آن داریم، خود رشته هم تغییرات گسترده ای دارد که فقط با تغییر اسم رشته عوض نمی شود. خلاصه کلام ماهیت جرمشناسی و پزشکی قانونی با آمدن تکنولوژی اطلاعات تغییر نکرده است، همینطور ریاضی و داروسازی و مردم شناسی ولی کتابداری تغییرات بزرگی دارد که باید علاوه شود بر همه مشکلات ناشی از آموزش عالی در کشور محترممان ایران. "
و به گمانم قصدتان اینست که نشان دهید ماهیت کتابداری در حال تغییر است! خب حالا نمی خواهم طولانی کنم قضیه را و می روم سراغ حرف آخر! و آنهم اینکه مگر پرسش های بنیادین این حوزه تغییر کرده است ؟ مگر سوالاتی که این حوزه آمده تا به آنها پاسخ دهد متحول شده است؟ مگر اهداف و وظایف و کارکردهای اصلی این حوزه گرفتار تغییر شده است؟ یعنی حالا دیگر این حوزه به گردآوری منابع اطلاعاتی و سازماندهی، بازیابی و اشاعه این منابع و محملهای اطلاعاتی نمی پردازد؟ لازم نمی بینم این بخش را طولانی کنم. همین قدر که بفرمایید آیا این کارها صورت گرفته یا خیر (منظورم تغییرات است) جواب تغییر ماهیت را هم داده اید! اگر جواب شما مثبت باشد پس باید نشان دهید پرسش های جدید و اهداف نو و وظایف جدید کدامند، چون آنها هستند که ماهیت را معلوم می کنند.
ناگفته پیداست که ماهیت به صورت اتوماتیک متحول و متغیر! نمی شود. مگر اینکه در اصول تغییری حاصل شده باشد. اگر هم پرسش ها و اهداف و وظایف تغییری نکرده است پس باید روشن کنید که ماهیت چگونه در حال تغییر است؟ و آیا اصلا این کار شدنی ست؟ یعنی می توان تغییری از هسته های اصلی یک پدیده یا مفهوم را ندید اما حکم به تغییر ماهیت داد؟ در انداختن پرسش های نو اولین و مهمترین نشانه از تغییر و تحول ماهیت یک حوزه پژوهشی و علمی است. سیر جدا شدن و مراحل فاصله گرفتن علوم انسانی از فلسفه و متولد شدن شاخه هایی چون جامعه شناسی، روان شناسی، سیاست، اقتصاد و... هنگامی صورت گرفت که پرسش های نوین متولد شدند، پرسش هایی که فلسفه یا آنها را نمی دید و یا در افتادن با آنها را موجب افت پایگاه و جایگاه خود می دانست! جدایی و تولد شاخه های علوم انسانی نتیجه تصمیم از بالا نبود! بلکه میوه ی درختی بود که ریشه اش در پرسش های جدید خانه کرده بود. این روند یعنی جدایی علوم از فلسفه درس کمی ندارد برای ما.
اگر جدایی قائم به پرسش های نوین است، "یکی شدن" دو حوزه علمی هم باید استوار بر جذب و هضم و تولید پرسش های همسان باشد. محتوا و متن نیز باید به گونه ای باشند که یک جامه هر دو را بپوشاند و هر دو بتوانند در گلیمی به سر ببرند. یعنی اگر قرار بر یکی شدن کتابداری و اطلاع رسانی با آی_تی و حوزه های بیشتر فن مدار است، مجددا باید به سراغ پرسش ها رفت!
دیگر اینکه تلویحا چسبیدن به حوزه آی-تی را و حتی یکی شدن را مبارک فرض کرده اید (یا شاید گمان من این باشد) ولی تاکید شما بر "نزدیکترین حوزه به آی_تی" ! واینکه "کتابداری شده است خود فناوری" همین را به ذهن می رساند درحالیکه به گمان من کتابداری و اطلاع رسانی کماکان در حوزه نظری صاحب راهبردی های فراگیر و راهکارهایی است که فن مداران آی-تی فاقد آن هستند و این نه ضعف آنهاست و نه قوت کتابداران. آنها تئوری ها و نظریات خودشان را در بستری که بیشتر آمیخته به معادلات ریاضی است هموار می کنند و کتابداران در بستر های انسانی! فن مداران آی _تی به گمان من کماکان ابزارسازند! ولو اینکه آن ابزار (مثلا یک موتور جستجو) همان کاری را بکند که غایت یک فعل کتابدارانه است. اما این همنشینی اهداف نمی تواند ملاک باشد برای حوزه ای چون کتابداری و اطلاع رسانی که کارش وارسی چندجانبه "اطلاعات" با تمام کم و کیفش است و توان در انداختن استراتژی های کلان را در تعیین، تشخیص، حفظ و بازیابی اطلاعات دارد. این مسأله یعنی نزدیکی حوزه آی –تی و کتابداری و اطلاع رسانی به دلیل هم نشینی های گاه و بیگاه، و هم سفره شدن های موجه و ناموجه حقیقتا مستعد بد فهمی و البته ابهام و ایهام است و باید در فرصتی مناسب آن را پی گرفت اما شک ندارم که شما تصدیق می فرمایید، با اینکه همه رانندگان در سراسر جهان صندوقی از ابزار و یراق البته برای روز مبادا میان اتومبیل هایشان دارند اما لزوما همه مکانیک نیستند و نباید باشند!
2.در بخش های دیگر آنچه مکتوب کرده اید، به این نکات هم اشاره داشته اید، "...آزمون دکتری متمرکز و غیر متمرکز، نقش دانشجویان، گرفتن دانشجویان بیخودی! "و...در آخر هم نتیجه گرفته اید که "خواجه دربند نقش ایوان هم نیست" اما ای کاش معلوم می کردید این خواجه گان را! اگر نام بری شخصی و صنفی لازم نبود که نیست لااقل شما که زبان قلم و ذهنتان همواره شفاف بوده کمی روشن قلم می زدید و صفات خواجه گان را بر می شمردید تا خلایق بدانند این خواجه گان مصادیق عینی دارند و تنها در قاب یک مصرع ادبی نمی نشینند.
آقای ابراهیم عمرانی عزیز
صدر نشینان این حوزه به گمان من مصداق تام و تمام همان خواجه گان هستند که هیچ غم سرنشینان و نقش ایوان ندارند! صدر نشینان نیک خواه البته کم نیستند، اما در اقلیت هستند و گاه به گاه صدایشان شنیده می شود و نوشته هایشان موج تولید می کند و حقیقتا غم نان و نام ندارند و این در نوشته ها و گفته هایشان هویداست! صدر نشینان نیک خواه اظهار موجودیت خود را با اظهار شفاف و دلسورانه ی نظرات و عقاید و البته پرسش محور گره می زنند اما دسته ای دیگر از صدر نشینان هستند که حضور و ظهورشان و دلسوزی هایشان تنها در جایی به چشم می آید که لشکری باشد از سرنشینان و البته آماده برای تمجید های بی دلیل و مدح های بی علت! (میدانم که نگفته حرف من را می خوانید) اما خواننده نیز باید بداند. خواجه گانی که شما می پندارید در بندنقش ایوان هم نیستند، به گمان من همان صدر نشینان این حوزه اند که مرکزیت تالیف هایشان درافتادن با "پرسش" نیست، درگرفتن امتیاز است! مرکز ثقل نشست و برخاست هایشان بسط دانش نیست بسط خودشان است!
نیست شرح این سخن را منتها................پاره ای گفتم بدانی پارها
در تمام مسائل و موانعی که این حوزه دارد یا برایش درست می شود مگر صدر نشینان این حوزه حضور ندارند؟ در تمام درگیری های نهان و آشکاری که صد یکش را هم سرنشینان جوان و آرمانگرا از آنها بی خبرند، مگر صدرنشینان نقش اصلی را بر عهده ندارند؟ درتمام مسائلی که گفتید و نگفتید صدرنشینان هستند که تصمیم می گیرند و تصمیم می سازند و یا بر تصمیم های ناکارآمد دیگران مهر تایید می زنند. لطفا نگویید این گروه اندک هستند که اصلا و ابدا بحث کمی نداریم. گرچه اگر هم داشته باشیم، صدر نشینان محتشم اما خموش!!!!! حتی اگر در اکثریت باشند خود به خود نقش اقلیت را بازی می کنند، راستی در حوزه دانش نباید این آرزو را داشت : " که یک مرد جنگی به از صد هزار" ؟
آقای ابراهیم عمرانی عزیز
من می پذیرم که بعضی ها از طریق باسکول دانشجو می گیرند، ولی شما بفرمایید دانشجویی را که برای ورودش به دانشگاه باسکول ضروی باشد چه کسی تربیت کرده است؟ پایان نامه های قطور که تنها صدای دف! از آن بلند می شود را کدام صدر نشینان مهر و امضا می کنند؟ مقالات مطول کم عمق و نافهم و گیج و مبهوت را که مدام منتشر و متکثر می شود را کدام صدر نشینان تایید می کنند؟ چرا میکنند؟ آیا همین صدر نشینان دانشجوی باسکولی !! تربیت نمی کنند؟ آیا این صدر نشینان کثیر الظهور (هر جا فکرش را بکنید حاضرند، نه بر عرضه خودشان فکر می کنند نه به تفاضای بازار!!!) با خواجه گانی که شما ذکرشان را کردید هم داستان نیستند؟
آقای عمرانی گرامی
کسی که لیاقت رفتن به کلاس را ندارد و به قول شما هر روز راه دانشگاه را پاور پوینت می کند و....زیاد هم مقصر نیست. در این گیرو دار محتشمان خاموش!!!! و صدر نشینانی که تنها دل در گرو امتیازات و الواح تشکر و سپاس و...دارند کمتر از این طایفه تقصیرکار نیستند! من دور می بینم که شما بیشتر از من و عمیق تر از من و دقیق تر از من این صدر نشینان را نشناسید! و بازی هایشان برای شما هویدا نباشد! ای کاش یکبار بازی را بهم می زدید! پرده را کنار می زدید! اگر هم نزنید بازی شما همیشه با گرد و غبار همراه خواهد بود و شما بهتر می دانید در فضای غبارآلود چه بر سر صدر نشینان نیک خواه و سرنشینان مودب خواهد آمد!
پ.ن: عذر خواهی من را بابت طولانی شدن بپذیرید. این گفتگو را با شما درصورت امکان پی خواهم گرفت!
حیدری نژاد، جلال. «خواجهگان پرده نشینند هنوز!». پایگاه تحلیلی خبری لیزنا. سخن هفته شماره 32. 30 خرداد 1390.