«ارج ایرج» در دانشکده ادب و فرهنگ دانشگاه تهران

 

به گزارش خبرنگار لیزنا، تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به پاس بزرگداشت زنده یاد ایرج افشار روز دوشنبه 9 خرداد 1390 میزبان دوستداران فرهنگ ایرانی بود.

گرمای سالن برگزاری در مقابل گرمی حضور اساتید و دانشجویان و جویندگان معرفت و ادب ایرانی رنگ باخته بود . از استاد عثمان، استاد موسیقی سنتی خواف گرفته تا دانشجویانی که از راههای دور به این مراسم آمده بودند همه و همه حاکی از قلب مهربان و بی ادعای استاد ایرج افشار دارد که  اینچنین همه را با علم و دینداری و عشق به وطن شیفته خود کرده است.

نوای دلنشین قرآن کریم و سرود ملی  آغازگر مراسم بود.

در ابتدای مراسم مجری برنامه ضمن خیر مقدم  به حضور دکتر سید محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانواده استاد ایرج افشار ، اساتید و دانشجویان از دکتر کریمی، رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دعوت کرد تا برای ایراد بیانات خود بر روی سن حاضر شود.

دکتر کریمی در باب گردهمایی این روز گفت: " امروز برای بزرگداشت مرد بزرگی که تمام عمر خود را وقف دانش آموزی و دانش اندوزی  و معلمی نمود، جمع شده ایم. آموزه های دینی و ادب و فرهنگ، ما را بر آن می دارد که دانش بیاموزیم و فرهنگ داشته باشیم و  بیاموزیم و دانشمند بپرورانیم و مرحوم افشار تجلی این روح اسلامی و ایرانی بود که همواره می آموخت و می آموزاند و لحظه ای از عمرش را به بطالت نمی گذراند."

اکبر ایرانی، مدیر عامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب در ادامه صحبتهای وی گفت:" اگر ابن ندیم در قرن 4 هجری حدود 7هزار کتاب را دید و فهرست کرد، ابن ندیم زمان ما علاوه بر این که بیش از هزاران کتاب را دید و فهرست کرد ، 300 کتاب را تدوین و چاپ کرد و بیش از 200 مقاله را نوشت و هزاران نامه با بزرگان زمان خود به یادگار گذاشت. در واقع او زمان و نیاز زمانه را به خوبی درک کرده بود و هر جا نسخه ای خطی بود با دوستش، دکتر دانش پژوه سفر می کرد و به سرعت فهرستی از آنها را تهیه می کرد."

وی همچنین به برخی از کارهایی که مرکز پژوهشی میراث مکتوب در تجلیل از استاد انجام دادند اشاره کرد :" در طی دو ماه اخیر سه عنوان کتاب «کتابشناسی فردوسی و شاهنامه»، «عهد حسام» و «کاغذ در زندگی و فرهنگ ایرانی» با کمک و همکاری این مرکز به چاپ رسید. از دیگر فعالیتها همکاری با دانشکده ادبیات در تجلیل و ارج ایرج افشار و انتشار ویژه نامه ای با حدود 70 مقاله درباره استاد افشار که با پیگیری امیدواریم منتشر و در اختیار دوستداران آن استاد قرار گیرد. از دیگر کارها ساخت تندیس از استاد است که در مرکز پژوهشی میراث مکتوب رونمایی خواهد شد."

ایرانی در پایان به نرم افزاری که توسط این مرکز تهیه شده  بود اشاره کرد:" نرم افزاری از کتابهای استاد، توسط مرکز منتشر شده است که در حدود 16 عنوان کتاب که مقدمه این کتابها در نرم افزار گنجانده شده و مقالاتی که در مرکز پژوهشی میراث مکتوب به انتشار رسیده و در حدود 46 عنوان مقاله می باشد را شامل می شود. در ضمن در این نرم افزار فیلم 8 نشست و تعداد زیادی تصویر استاد گنجانده شده که در اختیار علاقه مندان قرار خواهد گرفت."

در ادامه مجری برنامه از  دکتر سید محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دعوت کرد تا بر روی سن حاضر شوند.

دکتر حسینی  در خطاب به دانشجویان گفت:"  سخن گفتن در میان دوستان و عزیزانی که همیشه همراه استاد بودند کاری بس دشوار است. بیشتر سخن بنده با دانشجویانی است که در این محفل حضور دارند تا با خصوصیات بارز ایشان آشنا شوند و رمز موفقیت استاد را سرلوحه راه خود قرار دهند. استاد افشار از لحظه لحظه عمر 85 ساله خود بهره برد و زمان را به خوبی مدیریت کرد و تنها به مطالعه بسنده نکرد. اگر او یک ایرانشناس برجسته است به خاطر سفرهای ایشان به شهرها و روستاها و نشست و برخاست کردن با مردم خونگرم این مرزوبوم بود. ایشان صحت رفتار و خلق و منش و فرهنگ هر روستا و شهر را از نزدیک لمس کرد."

دکتر حسینی در ادامه افزود:" ایرج افشار هم عالم بود و هم عالم شناس بود .هم عارف بودو هم معرف چهره های بزرگ. نادره شناس بود و هم نادره دوران خویش . از خصوصیات بارز استاد شخصیت این بود که توانسته بودند به علوم مختلف تسلط پیدا کنند و در آن موضوع صاحب نظر  باشند. اینها گوشه های از پرکاری و تلاش استاد افشار در تحصیل علم است. چنان که به تعبیر خود ایشان

تا ساعت آخری که جان یار من است                            خدمت به تو کردن ای وطن کار من است

فرض است که قرض خود ادا باید کرد                             من مدیونم ، وطن طلبکار من است

از دیگر ابعاد شخصیتی استاد شاگرد پروری ایشان بود. همیشه با صحه صدر و روی باز به سوالات دانشجویان پاسخگو بود و با این حس مسئولیت که داشتند آنها را به جستجو و تحقیق تشویق می کردند. مانند چشمه ای جاری هر آنچه داشت به همه جویندگان و طالبان علم عرضه می داشت."

وی به چند مورد از آثار استاد افشار اشاره کرد :" زنده یاد ایرج افشار شرح حال 610 نفر از بزرگان ایران را در کتاب نادره کاران در 1111 صفحه به رشته تحریر درآورده است. تا آیندگان نسبت به این بزرگان شناخت پیدا کنند."

در ادامه صحبت های دکتر حسینی گزارش تصویری از خاطرات منوچهر ستوده که با استاد افشار داشتند برای حاضران پخش شد.

منوچهر ستوده درباره استاد چنین گفت:"  ایرج افشار دوست و رفیق 50 ساله بنده هستند. ایرانگردی های ما برای شناخت دقیق و درست از آداب و رسوم و سنتهای هر منطقه ایران بود که باعث نوشته شدن گلگشتهای استاد گردید. جایی از این سرزمین نبود که با استاد رفته باشیم و سنگ قبری 500 یا 600 ساله پیدا نکنیم و یا کتیبه ها و سنگ نوشته های تاریخی که در جای جای کشور نبینیم که این خود نشان از قدمت بالای سرزمین ایران است. عشق افشار به شناسایی نسخه های خطی و  عرضه آنها به مردم برای شناخت بیشتر ایران عزیزمان او را برآن داشت تا فهرستی را با همکاری استاد دانش پژوه تهیه کنند."

بخش دوم  مراسم  نشستی با ریاست اصغر دادبخش و چهره گشایی از سه کتاب تازه چاپ شده از استاد افشار برگزار گردید.

اصغر دادبخش در ابتدای نشست گفت:" استاد افشار چه کردند که اینگونه همه در غم از دست دادنشان ناله و فغان سر می دهند. می توان به جرأت گفت که او برای ایران کار می کرد و به عشق ایران علم آموزی می کرد." با این مقدمه از کامران فانی ، احمد اقتداری و محمد حسن سمسار دعوت کردند تا برای چهره گشایی از سه کتاب جدید استاد هر یک توضیحاتی را برای حاضران در جلسه ارائه کنند.

کامران فانی در باره کتاب «کتابشناسی فردوسی و شاهنامه» که توسط استاد افشار نوشته شده بود  گفت:" هر بار که گذشت زمان غبار فراموشی بر یاد وی بپاشد آثارش این غبار را می زداید و چهره  پرمهر ایشان را جلوه گر می نماید. هنوز دو ماه از درگذشت ایشان نگذشته که سه کتاب جدید به قلم وی منتشر شده است. کتاب کتابشناسی فردوسی و شاهنامه همانگونه که از نامش پیداست معرف آثار فردوسی و شناخت زبان و ادبیات فارسی است. ایرج افشار بنیانگزار و آغاز کننده کتابشناسی و فهرست مقالات بودند که هنوز هم نظیر ایشان دیده نشده است. کتابشناسی فردوسی و شاهنامه اولین بار در سال 1347 توسط انجمن آثار ملی ایران به چاپ رسید که امروز به چاپ چهارم  رسیده است. تمام کسانی که بعد از ایشان به نگارش کتابشناسی پرداختند همگی از استاد افشار الگو پذیرفته اند و این به دلیل تسلط عمیق افشار بر منابع، گستردگی اطلاعات و وسعت آشنایی وی با محققین بود و در نهایت کوشایی  و تلاشهای بی وقفه استاد افشار سبب شد که کتابشناسی فردوسی به یک کتابشناسی نمونه و باارزش در حوزه اطلاع رسانی مبدل شود."

وی در ادامه به بخشهای مختلف کتابشناسی اشاره کرد :" کتابشناسی فردوسی و شاهنامه از چند بخش مختلف تهیه شده است. بخش اول مربوط به آثار فردوسی و شاهنامه است که خود به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم می شود. حدود 3000 مقاله راجع به فردوسی و شاهنامه به ترتیب نام نویسندگان در این بخش تدوین شده است. به دنبال این بخش در حدود 1000 عنوان کتاب به زبان های فارسی، اردو، ترکی و عربی آورده شده است. قسمت خارجی بخش اول شامل مجموعه مقالاتی در حدود 700 مقاله و 180 جلد کتاب مستقل است که به زبان های اروپایی و اکثرا به زبان آلمانی و فرانسوی می باشد منتشر شده که هنوز به زبان فارسی ترجمه نشده است."

بخش دوم مربوط به ترجمه ها است. شاهنامه فردوسی یکی از کتابهایی است که بیشترین ترجمه ها را به زبانهای مختلف دنیا دارد. بیش از 30 زبان که اولین آن به زبان لاتین در قرن 18 برمی گردد.

استاد افشار تمام تلاش خود را در جهت جمع آوری آثار مختلف فردوسی که در زبانهای مختلف دنیا آورده شده است، انجام دادند. ایرج افشار بیش از 800 نسخه خطی از شاهنامه را به ترتیب تاریخ  معرفی کرده است. البته بخش جالب این کتاب، چاپ شاهنامه است که اولین متن کامل شاهنامه به زبان فارسی در سال 1811 در هند و در سال 1265 در ایران به چاپ رسید."

استاد اقتداری در ادامه به معرفی کتاب «عهد حسام»  پرداخت و گفت:" 50 سال پیش بعد از چاپ کتاب بندرعباس و خلیج فارس تالیف محمد علی خان تقی السلطنه مینابی بندرعباسی، ایرج افشار در تجلیل از اثر گرانقدر ایشان گفت از چنین مرد متفکری با این همه دقت باید رسالت و دستنوشته هایی برجای مانده باشد. بعد از جستجو با خانواده ستایش آشنا شدیم و در سفری به میناب اوراق و دستنوشته های تقی السلطنه را جمع آوری کردیم که با همکاری هوشنگ ستایش از نوادگان آن نویسنده به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران اهدا شد. در بین این دستنوشته ها رساله عهد حسام که رساله ای سفرنامه مانندی از محمود میرزای قاجار بود توسط ایرج افشار به چاپ رسید."

وی افزود:" این کتاب با تمام حب و قربی که در بین شاهزادگان ایرانی و رقابتهای میان رجال سیاست آن دوره آورده شده به لحاظ مطالعه جغرافیای تاریخی و اقوام و زندگی روزمره مردم و جامعه شناسی  قابل استفاده برای کارهای تحقیقی و علمی است. همچنین در این کتاب توصیفات زیبایی از طبیعت منطقه جغرافیایی جنوب ایران، از بندرعباس و خوزستان آورده شده است."

محمد حسن سمسار یکی دیگر از سخنرانان به معرفی «کتاب کاغذ در زندگی و فرهنگ ایرانی» پرداخت و گفت:" کتاب کاغذ نوشته ایرج افشار، کتابی یکتاست و دلیل آن به خاطر این است که این کتاب اولین و شاید واپسین کتاب در زمینه کاغذ و کاغذگری، رنگ آمیزی و ویژگی های  کاغذ در سرزمینهای اسلامی باشد که تاکنون به زبان فارسی بدان پرداخته شده و به رشته تحریر درآمده است. یکی دیگر از دلایل یکتایی کتاب، منابعی است که افشار در تدوین و نوشتن کتاب به آنها استناد داشته است که از دسترس ما در ایران خارج است. کتاب حاضر در یک پیشگفتار و 22 فصل که در این کتاب از 22 فصل به 22 برگ یاد شده، تدوین گردیده است. پیشینه این کتاب از این لحاظ منحصر به فرد می باشد که برگرفته از متن کتابها، نسخه ها، بیاض ها، جنگها و یا مرقع ها است."

با اتمام معرفی سه اثر جدید استاد ایرج افشار، از استاد عثمان محمد پرست ، استاد موسیقی سنتی و محلی ایران ، استاد دوتار، دعوت شد تا یکی از آثار باارزش خود را در تجلیل از استاد افشار برای حاضران اجرا کنند.

بخش سوم جلسه بعد از مراسم پذیرایی و بازدید از آثار استاد افشار در ساعت 18 با صحبتهای دکتر محمود عابدی در بیان خاطرات و دقایقی که کنار استاد افشار بودند آغاز شد.

محمود عابدی مقاله خود را با موضوع «دقایقی با استاد افشار» اینچنین بیان کرد:" من ایرج افشار را دوست دارم به این دلیل که فردوسی را دوست دارم. از زمان کودکی زمانی که پدرم شاهنامه می خواند برای مرگ سهراب گریه می کردم ولی نمی دانستم فردوسی کیست و شاهنامه چیست؟ زمانی که بزرگتر شدم متوجه شدم که از شاهنامه و فردوسی می توان زبان فارسی را آموخت، طهارت زبان را آموخت. از آن زمان به بعد بود که آموختم شاهنامه فقط یک کلمه نیست و فرهنگ ما عناصری غیر از زبان است که به من چیزهایی را می آموزد که می توانم برای سهراب و مرگ سهراب گریه کنم. ایرج افشار فردوسی را دوست می داشت. من مولوی و حافظ و سعدی را دوست دارم. من به کسی سلام می گویم که سلام گفتن او محرک جوانهاست و آنها را به سوی آینده راهنمایی می کند. و توصیه دارم که به کسی علاقه داشته باشید که کل زندگی خود را در مسیر سعادت و درستی و اعتقاد قدم برداشته است و ایرج افشار از این نوع آدمیان است."

از دیگر اساتید در بیان فعالیتهای ایرج افشار، سید عبدالله انواری بود که در ارتباط با ابتکار ایشان در زمینه فهرستنویسی گفت:" امروز که فهرست نگاران نسخه های خطی با در دست داشتن کاربرگه، نسخ خطی را به راحتی با استفاده از عناصری که در آن کاربرگه ذکر شده شناسایی کنند و خصوصیات فیزیکی و مطالب علمی آن را در اختیار پژوهشگران دیگر قرار دهند، این ابزار به برکت سعی و تشخیص ایرج افشار بنا شده و پذیرفته شده همگان نیز هست."

وی افزود: "در 50 سال پیش زمانی که افشار به ریاست کتابخانه ملی منصوب شد برای فهرست نسخ خطی مجموعه آن کتابخانه به این بی برگه ای برخورد و آن را نقیصه جدی در امر فهرست نگاری گرفت و برآن شد تا این کمبود را جبران کند. به این منظور کمیسیونی از نسخه شناسان زیر نظر مجتبی مینوی تشکیل داد و قرار بر آن شد تا هر یک از شرکت کنندگان در این کمیسیون عناصر ضروری برای شناسایی یک نسخه خطی را جمع آوری کنند. که در طی 10 روز نتیجه نهایی این جلسات عناصری متشکل از عناصر نسخه شناسی و عناصر کتابشناسی برروی کاربرگه دو رویه مندرج گردید و اکنون نیز محققان با استفاده از این کاربرگه به راحتی می توانند به شناسایی و دریافت نسخه مورد نظر اقدام کنند. که امیدوارم این کاربرگه به نام ایشان با عنوان کاربرگه ایرج افشار نامگذاری شود."

علی بلوک باشی به بیان «مردم شناسی استاد افشار» پرداخت :" افشار ایران شناس و دانشمندی بود که این آگاهی و دانش او را قادر ساخته بود تا چیزی را ببیند که از دیدگاه دیگران پوشیده مانده بود. او نگاهی نو به جامعه، تاریخ و فرهنگ ایران داشت و گرایشی مردمی و نگرشی مردم شناسانه به میراث مکتوب ایرانیان و تاریخ شفاهی و فرهنگ مردم داشت. تمام تلاش وی در جهت پیوند بین فرهنگ ایران گذشته و فرهنگ ایران کنونی بود که نتیجه این تلاش جملگی در آثار مکتوبی که از گذشتگان چاپ و منتشر کرده است و در یادداشتهای سفرهای مردم نگارانه اش به چشم می خورد. سفر برای او نوعی تحقیق و مطالعه بود و مانند سفر پژوهشی مردم شناسان جستجوگر همراه با تحقیقات میدانی بود. هر کتاب و رساله پنهان مانده از دیده دیگران در گوشه ای را از عرصه فعالیتهای زندگی مادی و معنوی مردم جمع آوری و به چاپ می رساند."

وی در ادامه اذعان داشت:" برخی از افراد به رساله هایی که توسط  استاد برای عموم نگاشته می شد از رساله های آشپزی گرفته تا رساله کرد شبستری را ناچیز می انگاشتند و کار وی را اتلاف زمان  برمی شمردند. بی توجهی همین گروه نیز موجب از بین رفتن یا کمرنگ شدن بخش بزرگی از فرهنگ، دانش، فنون و شیوه های زندگی اجتماعی مردم ایران در قرون گدشته شده است. پاسخ وی به این گروه از افراد همیشه این بود که از راه بازیابی و بازشناسی همین گونه رساله ها و نوشته ها، که ازنظر منتقدان کم اهمیت است، می توان به گذشته زندگی فردی و ساختار جامعه مردم گذشته ایران پی برد و تاریخ اجتماعی و فرهنگی گذشتگان را بازسازی کرد."

بلوک باشی به رسالاتی که توسط استاد افشار در زمینه مردم شناسی نگاشته شدند اشاره کرد:" رساله های استاد افشار را می توان به 8 موضوع کلی تقسیم کرد. یک بخش آن مربوط به دانشهاست که شامل علم پزشکی، گوهر شناسی، صنعت گری، کشاورزی وغیره می باشد و بخش دوم مربوط به هنرهاست که شامل آشپزی، کمانگیری و تیراندازی و مانند اینهاست. سوم تاریخ و جغرافیا محلی. چهارم  سفرنامه ها. پنجم روزنامه های خاطرات. ششم وقف نامه ها. هفتم فتوت نامه ها و هشتم داستانهای عامیانه را تشکیل می دهد."

در ادامه صحبتهای وی، محمد حسن ابریشمی به بررسی طبیعت ایران و طبیعت شناسی افشار پرداخت و گفت:" افشار در شناخت و شناسایی ایران که من وی را به عنوان «علامه ایران شناس» می شناسم بدین سبب که  هزاران متن را بررسی و معرفی می کرد و همچنین سفرهای ایشان به جاهای مختلف ایران همگی حاکی از دقت وی در جمع آوری منابع کهن است. وی شناخت از طبیعت ایران و محصولات ایران - چه از طبیعت کهن و چه طبیعت جغرافیای فعلی ایران- را در نتیجه سفر به نقاط مختلف از جمله ایلات و عشایر و مناطق دور افتاده ایران به دست آوردند."

ابریشمی ادامه داد:" ایرج افشار طبیعت ایران را از روی اسامی روستاها شناسایی می کردند و تقریبا بیش از هزار روستا را با گیاهان و رستنی های مشخص هر منطقه و  فلات ایران بررسی و مشخص می کردند که در کدام منطقه و روستا چه گیاهانی رشد و نمو پیدا می کردند. ایشان دایرة المعارفی  از همه علوم مربوط ایران بود و تمام تلاش افشار برای اصلاح این علوم  در جهت شناساندن بیشتر طبیعت و جغرافیای ایران است. "

حسین مسرت در باب «یزد شناسی و بیان بخشی از دوران زندگی ایرج افشار» گفت:" ایرج افشار در مهر 1304 شمسی در خانواده ای یزدی بدنیا آمد . وی همواره در بیشتر سفرهایی که پدرش به یزد داشت همراه ایشان راهی این شهر تاریخی  می شدند و بعدها نیز همسری یزدی اختیار کرد. عشق و علاقه او به شهر یزد در سفرهایی که به جاهای مختلف ایران داشت او را چند روزی مهمان شهر و دیار خود می کرد و همیشه مهمانان وی از سراسر ایران و جهان، مدتی را در یزد می گذراند تا ایشان به داشتن چنین شهری که زادگاه نیاکان و پدرش بود در نزد دوستان خود ببالد. وی در سفرهای خود 3 بار از کتابخانه مسجد جامع یزد به همراه مهمانان خارجی خود بازدید کرد."

وی در ادامه افزود:" این شوق و شور به شهر یزد در تک تک یادداشتها و رساله های ایشان دیده می شود. افشار در طول 60 سالی که به طور جدی در کار پژوهشهای ایرانشناسی بود کارهای زیادی را در حوزه فرهنگ و ادب یزد به یادگار گذاشته است. نخستین اثر تالیفی ایشان در حوزه یزد شناسی دوره جامع و ارزشمندی است از یادگارهای یزد که در دوجلد فراهم شده و حاصل سفرهایش یه این شهر باستانی بود. دومین کار تالیفی وی واژه نامه یزدی است که جرقه این کار از مقالات صادق هدایت در مجله سخن نشات گرفته بود. سومین کار تالیفی وی درباره یزد، گردآوری و تدوین سه جلدی یزد نامه است که گلچینی از گفتارهای خود و گفتارهای کهنه و نوی دیگران درباره شهر یزد اعم از زبان، هنر، فرهنگ، تاریخ و باستانشناسی وغیره را در بردارد."

سید فرید قاسمی، یکی دیگر از سخنرانان این نشست به مقوله «مجله نگاری استاد ایرج افشار» اشاره کرد :" ایرج افشار مجله آفرینِ مجله پرداز بود. حیات مجله نگارانه، مجله پژوهانه و مجله شناسانه او را باید ذیل دو سرفصل دید؛ تلاشگری در مجله و کوششگری در باره مجله؛ که هر یک عمری 66 ساله دارد. برای اثبات حضور ادبی افشار در تاریخ مطبوعات ایران با مطالعه کارنامه همه افراد در این عرصه مرور کرده ام و نتیجه این بود که عمر مدیریت هیچ یک از آنها به عمر مدیریت افشار نمی رسید. کارنامه مجله نگاری از لحاظ کمیت و کیفیت مورد بررسی قرار می گیرد و دلیل فزونی ارجاعات به مجلات و مقالات فارسی به عنوان منبع همگی مدیون تلاشهای این استاد بزرگ است وی نگاه اهل علم را به مقوله مجله و مجله نگاری با انتشار فهرست مقاله های فارسی، نگارشهای خود و چاپ آثار دیگران تصحیح کرد."

قاسمی افزود:" جوانان برای شناخت ایرج افشار وقف نامه او را بخوانید. ثروت ایرج افشار جنم شخصی و انرژی فردیش بود. وی اهل حاشیه ها و اتلاف وقت در این زمینه ها نبود. افشار با تدبیر به جنگ تقدیر می رفت. جوانان باید بدانند که کارنامه افشار نتیجه پایداری و استواری و ثبات قدمش در مسیر کار و تلاش علمی ایجاد شده است. گذشته ای که در اختیار امروز و فردا نباشد به درد نمی خورد و این پیشینه نگاری های افشار ذخیره ای برای امروز و فرداست."

در ادامه غلامعلی حداد عادل، در باره نثر شیرین افشار بیان کرد:" ایرج افشار نه تنها ایران شناس بزرگ و کتابدار و کتابشناس بود که روزنامه نگاری برجسته نیز بود. وی از جوانی تا پایان عمر هیچگاه از کار مطبوعاتی دور نشد. حقیقت روزنامه نگاری اقتضای نوشتن می کند نوشتن مداوم در موضوعات مختلف است و روزنامه نگار موفق باید نویسنده و دست به قلم باشد و افشار چنین بود."

حداد عادل در مورد سبک نگارش افشار گفت:" افشار در نویسندگی صاحب سبک بود و اسلوب سخنش از جوانی تا آخر عمر کمابیش ثابت مانده بود. نثر افشار را می توان به نثر سعید نفیسی نزدیک دانست وشاید گزاف نباشد اگر گفته شود افشار در فارسی نویسی به نفیسی اقتدا کرده و او را الگوی خود قرار داده است. افشار عقیده دارد نثر نفیسی زیبا و استوار است. ایشان در استعمال لغات فارسی و اصطلاحات ادبی که در متون قدیم شده است قدرت  خاص دارد  و بجز قوانین نثر او شیرین و دلکش است. افشار معتقد بود که نفیسی نثر را در نهایت زیبایی می نوشت.

افشار با تمام عشقی که به ایران داشت با تمام لغات عربی که در  زبان فارسی وارد بود دشمنی نکرد و از عربی مآبی پرهیز و از استفاده لغات فرنگی در متون خود قویا اجتناب می کرد. از خصوصیات دیگر نثر افشار شروع خوب مقالات اوست. نوشته هایش آغازی دلنشین دارد که همین موضوع خواننده را جذب می کند تا پایان به مطالعه نوشته اهتمام بورزد. وی در نوشته های خود اهل طنز نبود و خوانندگان در زمان خواندن آثار او کمتر می خندیدند."

با نوای خوش ساز استاد عثمان محمد پرست، مجلس بزرگداشت ایرج افشار را در ساعت 21 به اتمام رسانید.

یاد و نامش همیشه گرامی باد

خبرنگار: سمیه مردمی