به گزارش لیزنا به نقل از فارس، تجربه سالهاي گذشته نشان داده است كه تقريباً هر سال بعد از پايان كار نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران تا مدتي ركود نسبي در اين حوزه حاكم ميشود و بعد از مدتي دوباره تحرك و پويايي مسئولان كتاب شروع و به مرور اوج ميگيرد، اما امسال با توجه به حرف و حديثهاي فراواني كه در ايام برپايي بيست و چهارمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران درباره لزوم تعيين مكان دائمي اين رويداد بزرگي فرهنگي از سوي افراد مسئول و گروههاي مختلف مرتبط با موضوع در كتاب مطرح شد، انتظار ميرفت بعد از پايان كار نمايشگاه بيست و چهارم، اقدامات جدي و پيگيرانه براي تعيين تكليف مكان دائمي نمايشگاه كتاب تهران صورت گيرد و تا فرصت باقي مانده براي برپايي نمايشگاه بيست و پنجم اقدامات لازم براي اين كار انجام شود، ولي متاسفانه در عمل اين گونه نشد و همان روندي كه در سالهاي اخير براي مشخص شدن مكان دائمي نمايشگاه كتاب تهران صورت گرفته و اين موضوع را به يك از موضوعات بلاتكليف در سال هاي اخير تبديل كرده است، باز هم تكرار شد.
يعني مسئولان هر يك به نوبه خود از زير بار اين مسئوليت شانه خالي كردند و به عبارت ديگر، هر يك از اين مسئولان از زاويه و منظر خود توپ را به زمين ديگري پرتاب كردند. مصداق روشن اين سخن اخيراً در صفحه تلويزيون جمهوري اسلامي ايران به وقوع پيوست و طي آن، دو مقام مسئول مرتبط با موضوع مكان نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران، ادعاهاي متضاد با حرف ديگري را بيان كردند و آخر سر هم معلوم نشد حرف كدام يكي صحيح است و ديگري حرف ناثواب ميزند.
مصاحبه اول سيماي جمهوري اسلامي با سيدمحمد هادي ايازي، معاون اجتماعي و فرهنگي و سخنگوي شهرداري تهران بود كه در بخشي از صحبتهايش گفت اگر دولت قصد سرمايه گذاري در اين مسئله را دارد، به شهرداري تهران كمك كند تا آنچه را شهرداري در شهر آفتاب فراهم آورده بتواند به نتيجه برساند.
مصاحبه دوم هم با سيدمحمد حسيني، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي بود كه حرفهايش به نوعي پاسخ سخنگوي شهردار تهران را بود. وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در بخشي از صحبتهايش گفت اگر شهرداري قصد اقدام داشت تاكنون اقدام ميكرد.
به نظر ميرسد چيزي كه از اين دو مصاحبه از دو مقام مسئول عايد دوستداران كتاب ميشود، پي بردن به رنگ و بوي سياسي مسئله است كه فعلاً بقيه مسايل مربوط با اين موضوع را تحت الشعاع خود قرار داده است؛ مسئلهاي كه در طول اين سالها همواره علاقهمندان به كتاب و كتابخواني در جامعه را رنج داده و حالا هم وضعيت به مراتب بلاتكليفي محض را به اين موضوع تحميل ميكند.