روایت پرویز پرستویی از بابانظر

 

پرستویی پیش از این نیز در یادداشتی در مراسم رونمایی این کتاب نوشته بود: با زخم‌های ‌بابانظر، با مقاومت‌ها بابانظر، با جدیت‌های بابانظر، با گرسنگی‌ها و بیمارستان‌ها، بستری شدن‌‌ها چه در ایران و آلمان نهایتا باز با درگیری‌های او با مجاهدین در بیمارستان آلمان و دستبند به دست در کنار رودخانه راین همراه شدم...فقط تقاضا دارم به هر شکلی که ممکن است این کتاب در اختیار کل ملت ایران قرار بگیرد، تا شاید یادآوری شود که بابانظرها چه کردند و ما چه می‌کنیم. و امیدوارم شرایطی فراهم شود، حداقل این اثر جاودانه که حاصل هشت سال دفاع مقدس است به تصویر کشیده شود. و خود بنده کوچک‌ترین، حاضرم علی‌رغم نقد و انتقادها که در خصوص کلیشه شدن من در این نوع کارهاست، نقش کوچکی در این اثر جاودانه، که پر از حماسه، خودسازی و پر از اعتقاد و ایمان است داشته باشم.

حالا او در درد‌دل‌هایش می‌گوید: من این کتاب چهار صد و چند صفحه‌ای را خواندم و احساس کردم یک فیلم سینمایی است که بازیگرانش بابانظرند و شریفی‌ها و قالیباف‌ها و همه عزیزانی که اسمشان در این کتاب آمده است و کارگردانش خداست. وقتی بابا نظر از سنگر خودش بیرون می‌زند و یک کبک می‌زند و می‌خورد من می فهمم که چقدر گرسنگی به او فشار آورده است، آن هم با بدنی تکه پاره شده بدنی که بدون هیچ توقعی، ادعایی، طلبی، میزی، مسندی و پستی آمد و این کارها را کرد.

شایان ذکر است خاطرات شفاهی شهید نظرنژاد جانباز 95 درصد که 140 ماه حضور در جبهه‌های جنگ را در کارنامه خود داشته، حاصل گفت ‌و شنود 36 ساعته سید حسین بیضایی با اوست که مصاحبه‌ها در سال 1374 و اوایل 1375 ضبط ویدیویی شده است. محمدحسن نظرنژاد که بعدها به بابانظر معروف شد فعالیت‌های مبارزاتی و انقلاب خود را از دوران پیش از انقلاب آغاز کرد. بعد از پیروزی انقلاب از همان روزهای اول عازم جبهه‌های جنگ شد. اولین بار در سال 1358 عازم جبهه کردستان شد و تا پایان جنگ در جبهه حضور داشت.

بابانظر در بُستان چشم و گوش چپ خود را از دست داد. در فکه کمرش شکست. در فاو قفسه سینه‌اش شکافت، گازهای شیمیایی به ریه‌هایش رسید و...وقتی جنگ تمام شد، 160 ترکش در بدن داشتکه تنها 57 ترکش را از بدنش خارج کردند اما 103 ترکش همچنان در پیکر قوی و نیرومند او که روزی از پهلوانان خراسان بود، به یادگار ماند. آن روزها بود که برایش 95 درصد مجروحیت نوشتند؛ مردی که در مرداد سال 75 به همرزمان شهیدش پیوست.