اقتصاد اطلاعات و نگاشت نهادی

لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: 

بخش علمی:

اکابر سلف فرمایند: اقتصادی که در آن تولید و بهره برداری از دانش مهمترین نقش و اصلی ترین محور تولید ثروت محسوب گردد، اقتصاد دانش محور است. این مبحث در باره جنبه های اقتصادی توسعه مرزهای دانش نیست، بلکه بحث این اقتصاد، در باره بیشترین استفاده موثر و بهره برداری کارا از همه دانشها در همه فعالیتهای اقتصادی است . در یک اقتصاد دانش محور، نوآوری و ظرفیت سیستمی که بتواند آخرین اطلاعات علمی و فنی را برای سعادت و رفاه جامعه خلق کند و اشاعه دهد، بسیار مهم و تعیین کننده است. در یک اقتصاد دانش محور، اطلاعات و دانش علاه بر اینکه محور همه فعالیتهای اقتصادی است، به خودی خود  کالا و خدمات هم هستند. اطلاعات و دانش به قالب کتاب و نشریات، فایلهای صوتی و تصویری چاپی و الکترونیکی ، و پایگاههای الکترونیکی برخط و غیر برخط برای فروش و اشتراک و نیز برای استفاده رایگان تولید می شوند و در دسترس همه قرار داده می شوند.

نشر علمی، به دلیل آنکه نقطه مرکزی اثربخشی پژوهش و نیز اشاعه یافته های تحقیق و انتشار دانش علمی و فنی است ، از یک سود در اقتصاد دانش محور بطور اعم و از سوی دیگر و بطور اخص نقش حیاتی در اقتصاد اطلاعات دارد. بعلاوه پیشرفتهای جاری در فناوریهای اطلاعات و ارتباطات مدلهای سنتی تولید منابع علمی و نشر و روابط حاکم بر بازار نشر را به کل از وضعیت خود خارج و حتی متلاشی کرده ، وتغییراتی تند و حتی افراطی در ظرفیتهای تولید، توزیع، کنترل و نشر اطلاعات ایجاد کرده است.

اقتصاد اطلاعات را اگر با تعریفی که از پدر بزرگ آن یعنی علم اقتصاد داریم نگاه کنیم،  شامل تولید، توزیع و مصرف اطلاعات می شود. به علاوه در زنجیره تولید هم اگر نگاه کنید ، تولید اطلاعات نتیجه مصرف اطلاعات و مرتبط با اطلاعات قبلا تولید شده است. و قصد من از گرفتن وقت خوانندگان در اینجا ضمن اشاره به موارد مختلف، تاکید گذاشتن بر مساله نگاشت نهادی در توزیع اطلاعات است و با تولید و مصرف اطلاعات جز اشاره ای کاری ندارم.

نشر علمی در قالبهای مختلف کتاب، مقاله های علمی، مقاله های کنفرانسها، گزارشهای طرحهای پژوهشی ، گزارشهای ثبت اختراعات و اشکال متفاوت دیگر تولیدات علمی دانشمندان را عرضه می کند و برای ادامه فرایند زنجیره تولید، در دسترس عموم پژوهشگران قرار می دهد . رقم درستی از گردش مالی نشر علمی در دنیا در دست ندارم . در مورد ایران هم به همین ترتیب ، تنها می توانم بگویم که رقم کمی نیست.  اگر می خواهید برآوردی نسبی از  گردش مالی تولیدات علمی ایران داشته باشید به بودجه های پژوهشی و انتشاراتی دانشگاهها نگاهی بیندازید. بخشی قابل توجهی از بودجه پژوهشی دانشگاههای کشور موتور اصلی و انگیزاننده  روند نشر علمی است. در  دل این بودجه ها (علاوه بر هزینه های تولید) هزینه های دیگر اعم از داوری و ویرایش تا هزینه های دفتری تحریریه ها و ورود اطلاعات و چاپخانه ، همه در این زنجیره هستند. در ایران بودجه موسساتی مانند مرکز نشر دانشگاهی و موسسات نشر تخصصی که از بودجه دولت یا وابسته به دولت و بخش خصوصی مصرف می شود و نتایج پژوهشی را نشر می دهند همه در هزینه های تولید قرار می گیرند و بخشی از اقتصاد اطلاعات هستند. نکته بسیار مهم دراین بخش که موضوع اصلی بحث من نیست، تحول دیجیتالی است که فرایند تولید علم از منظر اجرایی و اقتصادی ، هر دو را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.

توزیع اطلاعات از مهمترین مباحث اقتصاد اطلاعات و شاید گلوگاه اصلی این اقتصاد است و بحث امروز به نوعی بخشی از فرایند توزیع محسوب  می گردد. هر آنچه تولید می شود ، باید در دسترس قرار داشته باشد. فعالیتهای مجموعه سازی در کتابخانه ها ، اعم از خرید منابع، مبادله و اهدا و گردآوری مدارک رایگان ، به اشتراک گذاری منابع و تحویل مدرک  همه در زنجیره توزیع تعریف می شوند. کتابخانه ها به عنوان خریداران اصلی اقلام اطلاعاتی در گیر شیوه های توزیع و خود حلقه ای از این فرایند هستند. اطلاعت پس از تولید، برای رسیدن به دست مصرف کننده از چرخه توزیع می گذرد. برخی اقلام اطلاعاتی رایگان هستند و برای برخی شما باید مبالغی بپردازید. با گران شدن اقلام اطلاعاتی به ویژه مجلات علمی، از حدود چهل سال پیش تا کنون، روشهای دسترسی دادن به کاربران دچار تغییراتی شد، اشتراک منابع توسعه یافت و علاوه بر آن شما می توانستید مقالات موردنیاز خود را از یک مرکز تحویل مدرک تهیه کنید، بدون آنکه همه مجلات را مشترک شوید. در ایران هم برای این شیوه توزیع اطلاعات  (تحویل مدرک و اشتراک منابع)  در سال 1346 مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران تاسیس شد.

خدمات  اشتراک منابع نیز با ظهور فناوریهای نوین دچار تحول گردید و سرعت دسترسیها بیشتر  و مجموعه های به اشتراک گذاری شده نیز وسیعتر شد. کنسرسیومهای تامین منابع نیز در دوره الکترونیک رو به گسترش گذاشتند که بنده این فعالیت (کنسرسیومها) را جزو خدمات اشتراک منابع دسته بندی نمی کنم.

کار تحویل مدرک در دوره چاپی انحصارا متعلق به کتابخانه ها بود و دریافت مقاله، خارج از نظام تحویل مدرک کتابخانه ای،  محدود به گرفتن مقاله از مولف در سیستم Current Content  می شد . تنها مورد تحویل مدرک در بخش خصوصی پایان نامه ها بودند که شرکت UMI (اکنون در پروکوئست ادغام شده است) توزیع و فروش آن را بر عهده داشت. لیکن فناوریهای نوین، موقعیتهای جدیدی برای بخش خصوصی به وجود آورد تا بتوانند با گردآوری اطلاعات و تامین نرم افزار و شبکه وارد این بازار شوند و آن را به کاری کاملا تجاری و سودآور تبدیل کنند. گردآوران (Aggregators) بر تولید نرم افزاری مخصوص این کار با موتور کاوشی قوی سرمایه می گذارند و شبکه ای با عرض باند وسیع در اختیار می گیرند و با ناشران وارد مذاکره می شوند و مجلات ایشان را در سامانه خود  عرضه می کنند. شرایط هر ناشری می تواند متفاوت باشد، فرمتهای انتشار هر ناشری با دیگری فرق داشته باشد، شیوه ارسال اطلاعات به گردآوران، متمایز باشند، نهایتا مجموعه ای که توسط گردآوران فراهم شده، در محیطی یکپارچه و یکدست در اختیار کاربر قرار می گیرد تا به جستجوی منابع مورد نیاز خود بپردازد.

فناوریهای نوین، امکان پدید آمدن مخازن بزرگ سازمانی  (موضوعی یا غیر موضوعی) را بوجود آورده و با حجیم شدن امکان ذخیره ، و نو شدن روشهای گردآوری و هاروست کردن داده ها و فراداده ها، واسپارگاههای بزرگ بوجود آمده اند که با مدلهای مختلف، داده ها و فراداده ها را ذخیره کرده و امکان جستجو و دسترسی به تمام متنهای مقالات پژوهشی را فراهم کرده اند. از سویی مدلهای داده ای استاندارد و نرم افزارهای منبع باز (Open Source) نیز امکان ایجاد واسپارگاههای سازمانی را آن چنان ساده و دسترس پذیر کرده که بخش خصوصی و بخش دولتی همه به تکاپوی ایجاد واسپارگاه افتاده اند، البته هر یک با انگیزه ای.

                                                       *****************************

بخش عملی:

دوستان من شهادت می دهند که: در دو سه سال گذشته، هر موسسه و سازمان ایرانی را که می بینم دگمه در دست به دنبال دوختن یک عدد کت به دگمه خود، همه جا رفته، و  با نامه هایی از مقامهای وزارتی و بالاتر در جستجوی گردآوری داده هستند. انگاری به روسا قول داده اند که یک باب حمام  خواهند ساخت چهل ستون چهل پنجره و حالا بودجه ها را گرفته اند، ستونها را گذاشته اند و پنجره ها را هم نصب کرده اند و حمام را آماده کرده اند و تازه متوجه شده اند که فکر آبی را که مردم باید خودشان را در این حمام با آن شستشو نمایند نکرده اند. وا عجبا!!!

آقایانی که با حدود چهار سال قبل با دیدن اولین پایگاههای بزرگ مثل  اوید و ابسکو و پروکوئست و نرم افزارهایی که در شبکه موجود است و می توانند فراداده و داده گردآوری (هاروست) نمایند، بلافاصله طرحی روی میز مقامات گذاشته اند که آب از لب و دهان دوستان رها شده، و بودجه هایی برای این کار از جیب مردم ایران خرج کرده اند و پایگاه ساخته اند. حال بر اهل خبره معلوم نیست  چرا این پایگاههای نوین همه دارند شبیه هم از کار در می آیند. ظاهرا خیلی فرقی هم نمی کرده که ماموریت این سازمانها چیست. پرتال علوم انسانی، پرتال علوم مهندسی و پرتال کشاورزی و بهداشت و.... بانک اطلاعات هنر، بانک اطلاعات جغرافیایی، بانک صادرات ایران،  همه نامه در دست به دنبال اطلاعات رقومی شده می گردند که حجم واسپارگاهشان را ببرند بالا تا قسمشان راست شود.

می گویم شما همه مقاله های ما را می خواهید چه کنید، شما که موضوع کارتان علوم دریایی است. می گویند، شما که دارید اطلاعاتتان را می دهید، خوب همه را بدهید، فوقش استفاده نمی شود. به دیگری می گویم که شما که صنایع شیمیایی هستید، همه پایان نامه ها به چه کارتان می آید، می فرمایند ما مقاله ها را هم که گرفتیم همه را ریخته ایم، ما مشکل فضا نداریم. به برادر محترمی که از موسسه ای اسلامی تشریف آورده اند می گویم برادر من شما مقاله های همه جور کنفرانسی را برای چه می خواهید در پایگاهتان بگذارید، شما که فقه و حدیث هستید، و باز جوابی مشابه می گیرم. حافظه  رقومی ملی البته سطحش از همه اینها بالاتر است و کسانی در آن حضور دارند که میراث دار اطلاعات چاپی هزار ساله ایرانیان هستند، ولی سیستم باز هم این نیست که هر کسی داده های خودش را ، آنچه را که ماموریت اوست سامان دهد و با یک درگاه مشترک و استفاده از فراپیوندها و با مدلهای جستجوی مدرن و استفاده از گردآوری (هاروست) فراداده ها ، به همه دسترسی دهند، باز می بینیم که از آسمان نامه می رسد و متن کامل و اطلاعات رقومی شده حاضر و آماده می خواهند تا در سایت بگذارند تا آمارها حجیم تر و لابد بهتر بشود و اصلا به ماموریت خودشان و ماموریت شما و ماموریت دیگری کاری ندارند.

به یاد سالهای اول بعد ازجنگ تحمیلی می افتم و هنوز کشوری به نام اتحاد شوروی وجود داشت. منبع صحبتم یادم نیست ولی شنیده ام و بازگو می کنم و اگر مرتبط یا قابل پذیرش نیست شما بفرمائید بنده قبول می کنم. آن زمان جایی خواندم که حجم هارد دیسکهای موجود در ایران چند برابر حجم کامپیوترهای اتحاد شوروی است و در ادامه نوشته بود که با این حجم، شوروی ایستگاه فضایی میر و سیستمهای دفاع موشکی و نیروگاههای هسته ای را نگاهداری می کند ولی در ایران بیشتر دارد صرف گیم و بازی و غیره می شود. اگر الآن همین مقایسه بین ایران و مثلا  هند یا اندونزی یا ترکیه بشود، باز فکر می کنم در حجم استفاده از حافظه کم نیاوریم که از همه بیشتر سرمایه گذاری کرده ایم، لیکن در این حافظه های گران و سیستمها و شبکه هایی که بابت هر بیت عرض باندش باید به یک جایی یک مبلغی بپردازیم، چه داریم ذخیره می کنیم؟ دوستان من این بیت و بایتها و این عرض باندها همان اقتصاد اطلاعات است. همه حقوق و دستمزدی که برای "برنامه نویسان" و "برنامه برداران" و "داده برداران" هزینه می کنید، حوزه اش اقتصاد اطلاعات است. باور بفرمائید همه اینها اقتصاد اطلاعات است. وقتی می خواهم تعداد پانصد هزار مقاله را در یک جا ذخیره کنم و نگهداری ، سازماندهی و فهرستنویسی و نمایه سازی کنم و عرض باند  لازم برای جستجو ایجاد کنم، باید امکانات زیادی خریداری کنم و از کیسه مردم ایران برای آن هزینه کنم. تامین هارد و نرم افزار و نرم افزار نویس، تامین سرور و سرور پشتیبان، بحثهای ایمنی و نگهداری و همه اینها. اینها هزینه های ثابت یک بار برای همیشه نیستند، سرور می سوزد، سرور کهنه می شود ، هاردها پشتیبان می خواهند، نرم افزارهای جدید می آید، مدلهای ذخیره و بازیابی تازه از راه می رسند و باید امکانات و پول زیادی صرف نگهداری کرد. همه دارند مقاله های مجلات را جمع آوری می کنند!!!! در دنیا اینکار را بخش خصوصی انجام می دهد و تعداد گردآوران اصلی مقالات در دنیا محدود به 5 تا 6 شرکت بزرگ است که در ایران هم موسسات پژوهشی دانشگاهی ما همینها را مشترک هستند. با اینهمه بخش خصوصی را مذمت نمی کنم چرا که اگر خوب کار نکند ورشکست می شود، لیکن در بخش دولتی چه باید کرد که از کارهای موازی با یکدیگر و با بخش خصوصی جلوگیری شود؟

در اقتصاد اطلاعات سازماندهی رقم بزرگی را به گردش می اندازد، لیکن اجازه بدهید وارد بحث سازماندهی نشوم که حتما اشک چشمم موجب اتفاقات زیادی اعم از اختلالات الکترونیکی و فرسایش حسی و عدم دید و غیره می شود. خوشبختانه همه رایانه کاران و فناوران خودشان را متخصص سازماندهی ماشینی می دانند و بازیابی ماشینی آن هم در تمام متن و چکیده و دل و روده مقاله ها و گزارشات را برایتان به سرعت جاری و ساری می سازند و آنچه به نام محتوا تقدیم می کنند بیشتر محتوای دل و روده مقاله هاست .شاهد دارم،  پنجسال روی بانک عظیمی کار می شود و بعد ازپنجسال می روم در سایتشان  زغال را جستجو می کنم و ایشان مقاله های مرتبط با آلاسکا را به من پاسخ می دهند . پنج سال پول و نیروی انسانی و ابزار و نرم افزار آن هم نه برای تولید اطلاعات ، تنها برای توزیع اطلاعات قبلا تولید شده!!!!!!!!

اجازه بدهید وارد بحث مالکیت معنوی هم نشوم، چون پاسخش می شود، همه خواهر برادریم و از یک جا میراث بر می داریم، جیب من و شما ندارد و شما را بخدا بخل اطلاعاتی نداشته باشید.

خُب دوستان ، بفرمائید نقش اقتصاد اطلاعات را تا اینجا چگونه ارزیابی می فرمائید؟ این همه هارد و اینهمه سرور و شبکه و .... و نیروی انسانی (که مهمترین بخش ماجرا است) و همه آنچه تولید شده ، اطلاعاتی نزدیک به هم و حتی تکراری و یکسان. لطفا پاسخ دهید.

 حتما پاسخ را دو بخش می کنید: بخش خصوصی و بخش دولتی:

در بخش خصوصی رقابت حرف اول و آخر را می زند !!؟؟ این علامتها برای این است که در ایران داریم حرف می زنیم و یک جاهایی که حالا عرض می کنم این موضوع صدق نمی کند. در همه جای دنیا در بخش خصوصی  کسی که در جای صحیحی سرمایه گذاری نکند و اگر بطور صحیح سرمایه اش را مدیریت نکند، کارش به سر سال نمی کشد و دچار ورشکستگی می شود. در ایران بخش خصوصی رقیبی به نام بخشهای دولتی و شبه دولتی (بیشتر حکومتی) دارد که ناگهان و با سرمایه ای که وصل به کر است وارد می شود و خواسته و ناخواسته دمار از روزگار بخش خصوصی در می آورد. با همه اینها بخش خصوصی ایران هم با شناخت از همه این احوالات باید به عرصه بیاید و از سرمایه و منافع خود حفاظت نماید که اینجا هم من بیش از این وارد نمی شوم و همینقدر اشاره را کافی می دانم.

برسیم به بند آخر : نگاشت نهادی

دولت محترم سرمایه گذاری بخش دولتی در حوزه اطلاعات را چگونه مدیریت کند و رقابت با بخش خصوصی، پیشکش، در داخل بخش دولتی چگونه این رقابت !!!! را مدیریت نماید؟ در بخش خصوصی رقابت معنا دارد، معنایش سود یا زیان است. ولی در بخش دولتی و شبه دولتی انگیزه رقابتها چیست؟ خودی نشان دادن؟ سری میان سرها برآوردن؟ گرفتن بودجه بیشتر؟ جذب بودجه تخصیصی؟ چه؟ بسیاری مانند من حتما پاسخ این امر را در نگاشت نهادی می بینند. زمانیکه نظام اطلاع رسانی علم و فناوری آئین نامه ها و بعد برنامه ریزی استراتژیک خود را جلو می برد، خیلی خوشحال بودم که جایی به وجود آمده که می تواند از کارهای موازی در حوزه  کاری من یعنی علوم و فناوری اطلاعات جلوگیری کند. دیگر کاری مشابه را دو سازمان مختلف قرار نیست انجام دهند، جایی هست که نهاد مسئول هر کاری را معین کند. مقالات را اگر یک سازمان برعهده می گیرد، پایان نامه ها را دیگری کار می کند، و کتاب را موسسه ای دیگر و همه در کنار هم در یک جستجوی یکپارچه داده ها را در اختیار همه قرار می دهند، و ازاتلاف پول و انرژی با تکرار های غیر لازم جلوگیری می کنند.   لیکن در همین مدت دو سه سال اخیر شاهد هستیم که تنها چیزی که مهم نیست پول است وبودجه و همه در پی ایجاد بانک اطلاعاتی هستند. بانک اطلاعاتی که اطلاعاتش تکرار اطلاعات دیگران است و بودجه برای تولید اطلاعات تازه مصرف نمی شود. نمی دانم با همه اینها آیا من اجازه دارم از اقتصاد اطلاعات صحبت کنم؟

سید ابراهیم عمرانی. « اقتصاد اطلاعات و نگاشت نهادی». پایگاه تحلیلی خبری لیزنا. سخن هفته شماره 87.  26 تیر 1391.