«کتابخانه فاطمه‌ها» الگوی کودکان روستاهای محروم شده است

انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران طی مراسمی و در نشست فصلی خود با عنوان اقتصاد کتابخانه ها از فرزاد میرشکاری، بنیانگذار و موسس کتابخانه فاطمه ها تجلیل کرد. مصاحبه زیر به منظور آشنایی بیشتر با کتابخانه فاطمه ها و اهداف و برنامه های آن با فرزاد میرشکاری صورت گرفته است.

لیزنا: لطفا پیشینه ای از تأسیس کتابخانه فاطمه ها بفرمائید.

میرشکاری: کتابخانه فاطمه ها در تیر ماه 1389  در روستای دهکهان شهرستان کهنوج در استان کرمان با همت سه دختر به نام فاطمه ( فاطمه میرشکاری، فاطمه شجاعی، فاطمه جعفری ) راه اندازی شد. در واقع فضای مورد نیاز را برای آنها مهیا کردم. 40 کتاب را در قفسه ای کهنه که زمانی گوشه اتاق گلی اجناس خوراکی دکان مان را در خود جا داده بود، چیدم خیلی زود به این فکر افتادم که می توانم کتابخانه ای راه بیاندازم و کتاب هایم را در اختیار دیگر بچه های محله قرار دهم تا بخوانند. تا اینکه فاطمه ها یکی یکی آمدند و عضو کتابخانه شدند. و اسم کتابخانه شان را گذاشتند کتابخانه «فاطمه ها» و از این بابت خوشحال هستند و احساس خوبی دارند. یکبار که جشنی برای نیمه شعبان گرفته بودند سرودی را برای کتابخانه شان ترتیب دادند. در آن جشن یک آقایی 25 عنوان کتاب به ایشان اهدا کرد چون می دانست که چنین کتابخانه ای در آنجا فعال است. 9 ماه بعد یکی از دست اندرکاران کتابخانه شان شد و همه گروه تئاترش رو عضو افتخاری کتابخانه کرد.

لیزنا: هدف شما از راه اندازی کتابخانه فاطمه ها چه بود؟

میرشکاری: هدف اصلی ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی است. که متأسفانه در این مناطق کم به آن پرداخته شده است. و اینکه بتوانیم از طریق این کتابخانه بتوانیم کودکان را به یک مکان فرهنگی بکشانیم و در آنجا نگه داریم و روی آگاهی شان بیشتر کار شود. اینها مهمترین اهداف ما برای کتابخانه فاطمه هاست.

لیزنا:قدری راجع به تأثیراتی که کتابخانه فاطمه ها در روستای شما داشته بفرمائید؟

این کتابخانه تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی روی روستا داشته است. از وقتی که این کتابخانه رسانه ای شد و در روزنامه ها و رسانه ها به این کتابخانه پرداخته شد، مهمترین تأثیرش همین ترویج فرهنگ مطالعه و خواندن در روستا بود که مردم علاقه بیشتری نسبت به کتاب و کتابخوانی پیدا کردند و اینکه فاطمه ها توانستند بچه ها رو دور خودشان جمع کنند و برایشان برنامه های فرهنگی ایجاد کنند و مشکل اوقات فراغت بچه ها به نوعی حل شد. بچه های روستا با پیوستن به کتابخانه فاطمه ها و اجرای بازیهای محلی، کاردستی های مختلف، و همینطور برگزاری جشن های مختلف توانستند اوقات فراغت کودکان و نوجوانان روستا را به صورت هدفمند مدیریت کنند. دستاورد دیگر راه اندازی کتابخانه فاطمه ها این بود که جوٍّ مطالعه را در بین خانواده های روستا ایجاد کنند  و یکی از دغدغه های خانواده ها توجه کردن به مقوله مطالعه فرزندانشان شده است.و حتی وقتی به شهر می روند بیشتر سعی می کنند کتاب برای فرزندانشان تهیه کنند. این دستاورد خوبی بود که فاطمه ها توانستند افراد زیادی را از سراسر کشور و در هر رده سنی به این کتابخانه بکشانند و به گونه ای روستای خود را معرفی کنند چرا که تا قبل از آن روستای ما یک روستای ناشناخته ای بود که الان روستای ما را به اسم کتاب و به اسم کتابخانه فاطمه ها می شناسند و این افتخار بزرگی برای ما محسوب می شود طوری که الان یک دهکهانی که در هر نقطه کشور دانشجو باشد و یا در خدمت سربازی باشد همه این روستا را با کتابخانه فاطمه ها می شناسند.

فعالیت اقتصادی که فاطمه ها برای کتابخانه شان داشتند، درست کردن صنایع دستی بوده است. طوری که فاطمه ها صنایع دستی را در روستا احیا کردند. چون با پیشرفتهایی که صورت می گیرد صنایع دستی به دست فراموشی سپرده می شود. فاطمه ها با تهیه صنایع دستی و گذاشتن آنها در کتابخانه، خیلی جالب بود که نه تنها کودکان دیگر را ترغیب کردند که این کارها را انجام دهند حتی به مادرانشان که این صنایع دستی را فراموش کرده بودند دوباره یادآوری کردند و دوست دارند که صنایع دستی روستا احیا شود. این جو بسیار خوبی را در روستا ایجاد کرد. همینطور باعث شد که به آداب و رسوم خود نیز توجه بیشتری داشته باشند چون به هرحال گردشگرانی که به روستا سفر می کنند از آداب و رسوم می پرسند و این موضوع باعث توجه بیشتر کودکان و نوجوانان روستا شده است تا بتوانند آداب و رسوم خود را معرفی کنند. و احیای فرهنگ بومی روستا برایشان اهمیت پیدا کرده است و همه اینها از دستاوردهای راه اندازی کتابخانه فاطمه ها بوده است.

 

لیزنا: کتابخانه فاطمه ها را چگونه معرفی کردید و از چه کانالهای ارتباطی آن را به افراد شناساندید؟

 

میرشکاری: حدود یک سال و هشت – نه ماه از فعالیت کتابخانه فاطمه ها گذشته بود که فاطمه ها خودشان اقدام به عضوگیری و تهیه برنامه های خود نموده  و برای خود تعیین مسئولیت و وظیفه می کردند: یکی از فاطمه ها مسئول اقتصادی، یکی مسئول فرهنگی (برگزاری اردوهای فرهنگی، برگزاری مراسم دعا و نماز، ) و دیگری مسئول آموزش (کامپیوتر، زبان انگلیسی).

نکته ای که برای من بسیار جالب بود و فاطمه ها توانستند آن را مدیریت کنند این بود که آنها تمام کتابهای کتابخانه کوچک خود را مطالعه کرده بودند و برای اینکه بتوانند کتابهای جدید تهیه کنند با تهیه صنایع دستی و فروش آنها اقدام به تهیه کتابهای جدید کردند. این پیام عجیبی داشت.

برای اینکه بتوانم این موضوع را نمایش دهم و با وجود اینکه امکاناتی نداشتم دوربین تازه تهیه شده یکی از دوستانم را گرفتم و با وجود بدقولی به وی یک مستند 11 دقیقه ای از زندگی یک روز فاطمه ها از همین موضوع ساختم و در همایش «کار، کودک، تجربه» که سال گذشته در اصفهان برگزار شد به نمایش گذاشتم. و باور نمی کردم فیلمی که حرفه ای ساخته نشده بود به دلیل سوژه جالب مورد توجه قرار گیرد. این فیلم در شبکه مستند پخش شد و پس از آن روزنامه ها به آن پرداختند و پس از آن رادیو ایران نیز به کتابخانه فاطمه ها پرداخت. و طی یک هفته تعداد کتابها از 200-300 جلد به 6000 تا رسید چون از سراسر ایران به کتابخانه فاطمه ها کتاب اهدا شد. پس از ان سایر شبکه های صدا و سیما به این موضوع پرداختند و دو مستندساز حرفه ای نیز مستندی را برای جشنواره بین المللی فیلم رشد ساختند. نویسنده و کارگردان این مستند آقای حمید عسکری است که قرار است در جشنواره فیلم رشد در اصفهان به نمایش گذاشته شود. مستندساز دیگر آقای زیتونی بود که فیلم وی در ماه رمضان از شبکه چهار پخش خواهد شد.

از همینجا دعوت می کنم که علاقه مندان و بویژه کتابداران به کتابخانه فاطمه ها کمک کنند و اقدام به اهدای کتاب نمایند چون هدف اصلی کتابخانه فاطمه ها توسعه آن در روستاهای سراسر کشور است و هرچقدر کتاب اهدا شود بازهم جای کار وجود دارد چون نیاز فرهنگی ایجاب می کند که در هر روستا کتابخانه ای وجود داشته باشد. امیدواریم بتوانیم همه روستاهای ایران را با همین الگو صاحب کتابخانه فاطمه ها کنیم. پس هیچ مانعی نمی بینیم که بگوئیم کتاب دیگر نفرستید و کافی است! نیازهای دیگری نیز کتابخانه های فاطمه ها دارند که مربوط به تجهیزات و میزو صندلی و قفسه است ولی در هرحال مهمترین نیاز همان کتاب است.

 

 

لیزنا: درحال حاضر چه کمک های مردمی مورد نیاز کتابخانه فاطمه هاست و همچنین فکر می کنید چه کمک هایی از سوی دولت می تواند صورت پذیرد؟

 

میرشکاری: کتابخانه ها فاطمه ها با هدف صد در صد فرهنگی آغاز به کار کرده است و مردم و مسئولین نیز این موضوع را قبول کرده اند. و حتی این موضوع مورد توجه وزیر ارشاد قرار گرفته است و از کتابخانه فاطمه ها با اهدای لوح تقدیر کردند که باعث فرهنگ سازی شده است. انتظارم به عنوان مسئول راه اندازی کتابخانه فاطمه ها این است که موسسه کتابخوانی فاطمه ها را به عنوان یک موسسه و شرکت به ثبت برسانند چون هدف ما خیر است و می خواهیم روستاها را کتابخانه دار کنیم. و تصور اینکه می خواهیم موازی کاری کنیم را نداشته باشند ما هدف مان خیر است و فکر نکنند که تا دیروز کتاب می خواستیم و حالا می خواهیم کتاب بفرستیم چون نیت ما کتابخانه دار کردن روستاهای مانند روستای خودمان است و فقط به دنبال شهرت نبودیم.

در حال حاضر کتابهای زیادی به کتابخانه فاطمه ها اهدا و ارسال می شود که ما در مقابل آن مسئولیت داریم و باید به دست خوانندگان برسانیم چون اگر آنها را در انبار کتابخانه فاطمه ها نگهداریم فرسوده و غیرقابل استفاده می شوند پس بهتر است آنها را با همکاری مسئولین دولتی به دست خوانندگان در روستاهای دیگر برسانیم.

درهرحال کتابخانه فاطمه ها یک اسمی برای خودش پیدا کرد که ناآشنا نخواهد بود و طی 10-20 سال اینده ناشران همیشه برای آن کتاب ارسال خواهند کرد. پس چه بهتر که از طریق کتابخانه فاطمه ها روستاها را صاحب کتابخانه کنیم. برای این کار نیاز به کمک مردمی و دولت داریم. در حال حاضر کتابخانه فاطمه ها از طریق سایت fatemeha.ir که توسط یک جوان به صورت داوطلب راه اندازی شده است عضو افتخاری می پذیرد و امیدواریم روزی برسد که همه مردم ایران عضو افتخاری کتابخانه فاطمه ها شوند و پشتوانه کتابخانه فاطمه ها باشند. و همینطور امیدواریم فاطمه ها و داستان کتابخوانی آنها الگویی برای همه کودکان ایرانی برای کتاب خواندن باشد. پس انتظارمان از مردم این است که به صورت افتخاری عضو کتابخانه فاطمه ها شوند و اگر کتاب می توانند اهدا کنند دریغ نکنند. ناشران هم می توانند در این موضوع همیار کتابخانه فاطمه ها باشند. علاوه بر این کمک های مالی نیز بسیار برای ادامه فعالیت کتابخانه فاطمه ها ضروری است: در هر حال کتابخانه فاطمه ها هزینه خرید تجهیزات، کتابدار و نیروی انسانی، برگزاری مسابقات، ارسال و پست کتابها و سایر هزینه های جاری را دارد.  افراد اگر هم تمایل دارند می توانند لوازم بازی را به کتابخانه فاطمه ها اهدا کنند.

لیزنا: در فیلم کوتاهی که از کتابخانه فاطمه ها از تلویزیون پخش شد و در مراسم امروز انجمن هم آن را مشاهده کردیم، دیدیم که در روستاهای دیگر هم کتابخانه فاطمه ها درست کرده اند، آیا اینها شعبه های شما هستند؟ آیا این اندازه بودجه و تشکیلات که بتوانید شعبه هایی داشته باشید و آنها را پشتیبانی کنید دارید؟

میرشکاری: این نکته را خیلیها از ما می پرسند . خوب دقت کنید ، ما نه خواسته ایم که شعبه داشته باشیم و نه می توانیم بودجه و تشکیلاتی برای  اینکار ردیف کنیم. من هم اولین بار در مصاحبه یکی از همین کتابخانه ها دیدم که کتابخانه فاطمه ها درست شده و خانم مجری از آن با نام شعبه کتابخانه فاطمه ها نام برد. این حرکتها کاملا خودجوش است و ربطی به ما ندارد، بیشتر الگوپذیری از کار ما است. بچه های همه روستاهای محروم وقتی خبر ما را شنیده اند و وقتی فیلم ما را دیده اند، به فکر افتاده اند که این کار را در روستای خودشان تکرار کنند. ما هم خوشحالیم که الگویی برای حرکتی فرهنگی شده ایم. از طرفی خیلیها به ما کتاب هدیه داده اند که خودشان خبر نداشته اند که همین کتاب را شخص دیگری قبلا به ما هدیه داده است. خوب ما هم نمی خواهیم که اینها را در انبار نگهداریم که بپوسند، با ما تماس می گیرند و ما نسخه های اضافی خودمان را برایشان می فرستیم. از این نوع کتابخانه ها در روستاهای اطراف ما و حتی یک نمونه در خراسان شمالی تاسیس شده اند و باز هم ممکن است تشکیل شوند و ما می توانیم تجربه های خودمان را از طریق وب سایتمان و از طریق دیدار و بازدید در اختیارشان بگذاریم ولی اینکه می گویند شعبه ما هستند یا ما داریم شعبه در جاهای دیگر می زنیم، حرف دقیقی نیست.

لیزنا: برای ارسال کتاب به روستاهای دیگر امکانات و بودجه دارید و آیا وسیله ای دارید یا اینکه هر کسی خواست باید وسیله حمل یا بودجه حملش را خودش تقبل کند؟

میرشکاری: برای این کار نیاز به کمک مسئولین داریم. هم برای این کار هم برای تجهیزات نیاز به کمکهای مردم و مسئولین داریم.

لیزنا: رویکرد مخاطب شما فقط کودکان یا نوجوانان هستند یا اینکه برنامه هایی برای مخاطب بزرگسال نیز دارید؟

میرشکاری: در حال حاضر توجه ما بیشتر به مخاطب کودک و نوجوان است اما بسته به تقاضا و سطح سواد افراد روستا سعی می کنیم کتابهایی را تهیه کنیم که نیاز مخاطب بزرگسال را هم تأمین کند.

لیزنا: ممنون از وقتی که گذاشتید. لیزنا برای شما و فاطمه ها آرزوی موفقیت دارد.

میرشکاری: من هم از شما و رئیس انجمن کتابداری ایران، آقای دکتر رضایی سپاسگزارم

خبرنگار: ملیحه درخوش