در نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد:
معرفی و رونمایی از کتاب «جستارهایی درباره فلسفه و ادبیات»

به گزارش خبرنگار لیزنا، کریم مجتهدی در ابتدا گفت: فیلسوف باید دانشجو باشد و کسی که چنین ویژگی ندارد، نمی‌تواند فلسفه را بیاموزد. فلسفه یک تعهد است و فیلسوف عاشق جستجوست. 

«جستارهایی درباره فلسفه و ادبیات» یک کتاب میان‌رشته‌ای است. در این کتاب، روش از استقرایی و تجربی استفاده کرده‌ام؛ یعنی جزء به جزء تحقیق کرده‌ام و یک تحقیق کلی را تعمیم نداده‌ام. درباره فلاسفه و ادبا کلی گویی نشده، بلکه اوصاف هر یک از آن‌ها با تحقیقاتِ صورت گرفته به تنهایی آمده است.

وی در ادامه  توضیحاتی پیرامون مباحث کتاب  و چهره‌هایی که در کتاب درباره آنها توضیح داده است، ارائه کرد و گفت: در این کتاب ابتدا به مبانی فلسفه افلاطون و نظرافلاطون درباره شعر پرداخته شده است. بعد از آن از ارسطو سخن رفته است، ارسطو به عنوان معلم اول دانشجو نیز است، در وافع اگر ارسطو را دانشجو ندانیم، نمی‌توان او را به عنوان معلم اول دانست. ارسطو برای شعر جایگاه ویژه‌ای را در نظر می‌گیرد و از نظر او برای بیان افکار می‌توان از زبان شعر استفاده کرد.

وی افزود: ارسطو فقط یک اسم نیست، بلکه جهانی است که چیزهای فراوانی می‌داند و به دنبال آموزش آنها به دیگران است. او یک جایگاه فرهنگی و ادبی محسوب می‌شود. زمانی که سنت ارسطویی وارد سرزمین‌های اسلامی شد، اندیشمندانی مانند کندی، فارابی و ابن سینا از کتاب‌های ادبی ارسطو همانند آثار فلسفی او استفاده می‌کردند و آن را شرح می‌دادند. فارابی از لغت‌های یونانی در نمایشنامه‌های خود استفاده کرده است. آخرین چهره فیلسوف در شرق اسلام خواجه نصیرالدین طوسی است که چندان علاقه‌ای به شعر و نمایشنامه نداشت اما داستان‌های ابن سینا را به رشته تحریر درآورده است.

این استاد فلسفه همچنین عنوان کرد: دانشمندی مصری به نام عبدالرحمن مدنی بسیار از ابن سینا بدگویی کرده است و معتقد است از نظر ابن سینا و سایر فلاسفه شرق اسلام  نمایشنامه نویسی چندان اهمیتی ندارد. در جواب این فیلسوف باید بگوییم نمایشنامه‌های ما همان منظومه‌های شعری ما هستند که در حد بالاتری از نوشته‌های یونانی نوشته شده‌اند.

مجتهدی درباره بخش‌های انتهایی کتاب گفت: در قسمت‌های انتهایی کتاب به هگل پرداخته شده است. از نظر هگل رمان‌نویسی محصول عصر جدید است و این نوع نوشته‌ها در دوران باستان و قرون وسطی وجود نداشته‌اند. شخصیت‌های افسانه‌های یونانی مظاهر فکری هستند، اما در عصر جدید این تمثیل‎ها کنار می‌روند و شخصیت‌های آن، همه ویژگی‌های مشخص فردی را دارند. در این کتاب نظر هگل درباره ادبیات فارسی نیز نقل شده است.

وی درخصوص قسمت آخر کتاب نیز بیان کرد: قسمت آخر کتاب به تولستوی و رمان معروف «جنگ و صلح» او اختصاص داده شده است.  تولستوی برعکس هگل معتقد است که تاریخ جهت عقلی ندارد و جنگ هرچند علت دارد اما فاقد عقلانیت است. تولستوی از لحاظ فلسفی به شوپنهاور گرایش دارد، از نظر شوپنهاور انسان مجموعه‌ای از گرایش‌ها و امیال است. توماس کوهن آخرین شخصیت مورد بررسی  در کتاب  است که او نیز گرایش شوپنهاوری دارد.

مجتهدی انتقادات خود علیه شوپنهاور را مطرح کرد و گفت: انسان فقط امیال نیست و اراده نیز در رفتار انسان نقش دارد. انسان با تضادهای روحی ارزش‌هایی را به خود تحمیل می‌کند.

وی در پایان اظهار داشت: تخیل در ادبیات وجود دارد ولی مهمتر از آن، بحث ایجاد خیال در دیگران است. در این کتاب هیچ مسئله‌ای حل نمی‌شود، بلکه مسائلی را مطرح می‌کند و افراد آگاه خود را با این مسائل رو به رو می‌کنند و به دنبال حل آن می‌روند.

در بخش دیگر این جلسه محمد منصور هاشمی به بررسی جنبه‌های مختلف کتاب پرداخت و گفت: کتاب درباره فلسفه ادبیات، به معنای رایج کلمه که در فلسفه تحلیلی به کار برده می‌شود، نیست. این کتاب جستارهایی درباره فلسفه و ادبیات است. فلسفه و ادبیات از زمان شکل گیری فلسفه در یونان باستان نسبت پیچیده‌ای با هم دارند. با اینکه افلاطون شعر را از آرمان شهر خود بیرون می‌کند اما بدون شعر چیزی از فلسفه باقی نمی‌ماند. بنابراین این دو در عین حال که ایده‌های آنها متفاوت است،  با یکدیگر تعامل دارند.  در فلسفه با منطق و استدلال سر و کار داریم اما موضوع اصلی ادبیات امور جزئی است. راجع به نسبت‌های ادبیات و فلسفه در دوره‌های مختلف بحث‌های زیادی وجود داشته است. بخش بسیار جالب کتاب بخشی است که درباره دوره جدید می‌گوید.

او در ادامه در خصوص پرداختن به جنبه‌های فلسفی ادبیات در این کتاب اظهار داشت: بخش جالب کتاب مربوط به بخشی است که درباره دوره جدید بحث می‌کند، همه ما نام افرادی چون راسل را شنیده‌ایم اما به جنبه‌های فلسفی آثار این افراد توجه نکرده‌ایم و با اندیشه‌های فلسفی این نمایشنامه‌نویسان تاکنون آشنا نبوده‌ایم. تولستوی در فصل آخر رمان «جنگ و صلح» آرایی را درباره جنگ و صلح بیان می‌کند، سنجیدن نسبت بین فلسفه و تولستوی و بررسی این آراء در سیاق فلسفی، نکته ارزشمند و مهم کتاب «جستارهایی در ادبیات و فلسفه» محسوب می‌شود.

هاشمی در پایان گفت:  این کتاب تلاش‌هایی برای پرداختن به ابعاد فلسفی ادبیات است و در خواننده  تنش فکری ایجاد می‌کند. هاشمی افزود: این کتاب جامع، مجموعه‌ای قابل توجه از جستارهایی است که ما را به فکر کردن درباره جنبه‌های مختلف ادبیات و فلسفه ترغیب می‌کند و سؤالاتی را به‌وجود می‌آورد که تاکنون به آنها فکر نکرده‌ایم.