هفته کتاب ۲۵/کودکان و چالش های ترویج خواندن
ترویج خواندن در میان کودکان با ایجاد زنگ کتابخوانی

به گزارش لیزنا (ستاد خبری بیست و پنجمین هفته کتاب ایران)، شیرین هاشمیان، کتابدار و آموزگار درس کتابخوانی در مدرسه راه رشد و مروج  کتاب کودک  در  شورای کتاب کودک با ارسال یادداشتی نقش مدارس در ترویج کتابخوانی و  چالش های آن را توضیح داد.

در یادداشت هاشمیان آمده است:

چگونه می توانیم سرشت کنجکاو کودک را به کتاب و کتابخوانی هدایت کنیم؟ چگونه می توانیم آنان را به کار ظاهرا سختی چون مطالعه عادت دهیم ؟  این سوالات و سوالاتی از این دست، بعد از شناخت و درک اهمیت مطالعه و تاثیرات عمیق آن در زندگی فردی و اجتماعی افراد، مطرح می شود .پاسخ،  استفاده از  همان شیوه های ترویجِ خواندن است .

البته برنامه ایجاد عادت به مطالعه در جامعه، برنامه ای همه جانبه و گسترده ای نیاز دارد که نخستین گام آن شامل راهبردهای کلان ملی، از تولید تا پخش کتاب است، از جمله  حمایت از نویسندگان، کمک های دولتی در پایین آوردن قیمت کاغذ و کتاب، گسترش شبکه های کتابخانه ها، آموزش افرادی برای ترویج خواندن در دوره های تربیت معلم و خارج از آن و حمایت از نهادهای ترویجِ خواندن و فعالیت هایی از این دست را در بر می گیرد. در گام بعدی تاثیر نقش پدر و مادر ها،  کتابداران، آموزگارانِ مدارس و نهادهای دولتی و گروه های مردم نهاد و مشارکت آنها، مطرح می شود.

عادت به مطالعه از سنین پایین در کودک شکل می گیرد و از ماه های ابتدایی تولد نوزاد، می توان با او کتاب خواند. پدر و مادر هایی که خود اهل کتاب و مطالعه هستند فرزندانی علاقه مند به مطالعه بار خواهند آورد.  ذهن آزاد و باز کودک با تخیل کتاب رشد پیدا می کند و تا سن ورود به دبستان که دنیای جدیدی به روی او باز می شود، بخشی از مسولیت ترویج خواندن به عهده آموزگار است. چه والدین سهم خود را در این مهم بخوبی انجام داده باشند، چه به دلیل نداشتن اطلاعات کافی آنچه که در خانه باید شکل گرفته باشد در کودک اتفاق نیافتاده باشد. بسیار کسانی هستند که اطلاعات کافی در این زمینه ندارند. معلم می تواند با کتاب خوانی و قصه، آموزش خود را از تحمیل یک سری دانستنی های خشک و کسل کننده به ذهن کودک تبدیل به محیطی سرشار از لذت و تخیل بکند. در واقع اگر کتابِ با کیفیت،  به شیوه صحیح و اصولی، در قالب مطالعه آزاد نه از روی اجبار و تکلیف، در مدرسه مطالعه شود، هم به کسب اطلاعات از دنیای پیرامون به کودک منجر می شود و وی را به تجزیه و تحلیل مسایل وامیدارد و هم در رشد شخصیت و تکامل روحی و روانی او تاثیر دارد. در مدرسه کودک یاد می گیرد که بدون کمک معلم و اولیای خود مطالعه کند، اما  به راهنمایی نیاز دارد. تا به او  نشان دهد جوابِ سوال های ذهن کنجکاو و خلاق او در کتابها  نهفته است.

شادروان خانم توران میرهادی، سالها پیش، گفته اند  مدارس باید زنگ کتابخوانی در برنامه درسی دانش آموزان تعریف کنند. اما بجز تعداد بسیار معدودی از مدارس این اتفاق صورت نگرفته است. جدای از این بحث که در همان اندک مراکز آموزشی  هم شیوه های صحیح ترویجِ خواندن به طور کامل اجرا نمی شود. کتاب و مطالعه مربوط به شناخت ادبیاتِ کودک است  و می تواند در برنامه درسی بچه ها،  بخشی از ساعتِ درس ادبیات فارسی آنها قرار بگیرد. در بسیاری از مناطق کشور، مدرسه اولین جایی است که کودک با مطالعه آشنا می شود. کودکان دارای  والدین درگیر، یا کم سواد و نا آشنا با  مطالعه، فرصت تجربه مطالعه را پیدا نمی کنند. از این رو بر عهده مدرسه است تا کودکان را با کتاب های با کیفیت و مناسب با هر مقطع سنی آشنا کند و به پیدا کردن علایق خودشان در میان کتابهای غیر درسی  تشویق کنند. سیستم آموزشی ما به گونه ای نیست که دانش آموز را به پژوهش وادارد و نیاز به مطالعه کتاب های غیر درسی در او بوجود آورد. تنها سیل کتاب های کمک آموزشیِ پرسش و تمرین های بیشتر هست که به دانش آموز توصیه و تحمیل می شود و اگر بخشی از این  انرژی صرف مطالعه آزاد می شد، آمار مطالعه کشور در قیاس با کشورهای در حال توسعه بدین گونه پایین  نبود. با جاذبه بازی های دیجیتالی بدون محتوا از یک طرف، تلویزیون و برنامه های سرگرم کننده آن چنانی  هم از طرف دیگر، ذهن و جسم  کودکان را منفعل می کند، در مقاطع دبیرستان و با نزدیکی به آزمونهای ورودی به دانشگاه ها، آمار وحشتناک تر هم می شود به صورتی که حتی دانش آموز از مطالعه کتب غیر درسی، نهی و باز داشته می شود. در نظام آموزشی که محور پیشرفتِ دانش آموزان، حفظ کردن مطالب ارایه شده باشد و نه تجزیه و تحلیل و تحقیق درباره  مطالب مورد بحث در کلاس های درسی، دانش آموز خود را بی نیاز از کتاب های غیر درسی و کتابخانه مدرسه می یابد و انگیزه ای برای تحقیق و مطالعه پیدا نمی کند. در بسیاری از  سیستم هایِ آموزشیِ کشور های توسعهافته، کتاب درسی برای دانش آموز تعریف نمی شود  محتوای درسی، از طریق پژوهش و مطالعه  کتب غیر درسی شکل می گیرد.

 نیاز به برگزاری کارگا های آموزشی برای آموزگاران، در زمینه شیوه های  ترویج خواندن و روش های بلند خوانی کتاب، در مقاطع پایین و حلقه های مطالعاتی، در گروه سنی بزرگ تر احساس می شود. باید در این زمینه کار بسیار انجام گیرد.خوشبختانه  در  گوشه و کنار کشور  گروه های مردم نهاد، حرکت هایی شایان توجهی داشته اند. گروه ترویج خواندنِ شورای کتاب کودک و گروه با من بخوان موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان از جمله این گروه ها هستند.

معرفی شفاهی کتاب و توضیح مختصری راجع به کتاب، از فعالیت هایی است که می تواند در مکان های آموزشی توسط آموزگار صورت بگیرد تا دانش آموزان را به مطالعه آن کتاب علاقه مندکند اما به گونه ای که موضوع کتاب لو نرود و معلم  نظر خودش را به دانش آموزان القاء نکند. معرفی نویسندگان و شرح حال آنها به دانش آموزان یا دعوت از نویسندگان در جلسات پرسش و پاسخ و نقد ادبی کتاب، بسیار می تواند تاثیر گذار باشد. به تازگی حرکت هایی از جمله  جشن امضاء کتاب در بعضی شهرِ کتاب های مناطق کشور بخصوص تهران دیده شده که باید  استقبال بیشتری از این دست فعالیت ها شود. کم کردن فاصله بین پدید آورنده آثار و مخاطبانِ آنها، تاثیر دوجانبه دارد، زیرا مؤلف هم می تواند با سلیقه مخاطبان خود بیشتر آشنا شود و نظر آنها را درباره کتاب خود بداند. تاسیس باشگاه های کتابخوانی و برگزاری نمایشگا هایی از هر آنچه از فعالیت های کتابخوانی دانش آموزان بجا می ماند از دیگر فعالیت های مؤثر در مدارس است. تلفیق هنر و ادبیات و استفاده از ابزار هنر، برای هرچه بیشتر لذت بردن بچه ها از ساعات کتابخوانی ، روش مؤثر دیگری است. گاهی دانش آموزان بعد از مطالعه  و گفت و گو درباره کتاب فرصتی پیدا می کنند تا  کاردستیِ گروهی یا انفرادی مربوط به موضوع کتاب بسازند و یا نمایش اجرا کنند و بدین وسیله موضوع کتاب در آنها نهادینه می شود. بخصوص در گروه های سنی پایین تر. کتابخانه مدرسه با هماهنگ کردن دانش آموزان داوطلب در قالب باشگاه کتابخوانی می تواند اعضاء این گروه را در روند مطالعه و نقد جمعیِ کتاب راهنمایی کند. البته معلمِ علاقه مند و خلاق می تواند راهکار های بسیاری برای هر چه مستحکمتر کردن پیوند بین دانش آموز و کتاب پیدا کند. باید دقت داشته باشیم که مقایسه دانش آموزان در میزان مشارکت در مطالعه، سعی در نتیجه گیری  از موضوع کتاب و استفاده ابزاری از کتاب برای پند دادن به  دانش آموزان، تحمیل نظر مربی درباره کارکرد داستان و  انتخاب کتاب بدون در نظر گرفتن علاقه مندی های دانش آموزان می تواند از عوامل بازدارنده در روندِ ترویج خواندن باشد.

کوتاه سخن اینکه، تنها دسترسی داشتن به کتاب های با کیفیت، برای ایجاد علاقه و عادتِ به مطالعه کافی نیست. بلکه فعالیت های ترویجی، برای خواندن و مطالعه در جامعه ضرورت دارد  و هماهنگی خانواده، مدرسه با اختصاص دادن یک زنگ برای کتابخوانی و دیگر مراکز آموزشی با استقبال از فعالیت های ترویج خواندن می تواند در روند رشد مطالعه، نقش داشته باشند.