داستان «سربازی که به خانه اش بازگشت» در فرهنگسرای گلستان خوانش شد

به گزارش لیزنا بر اساس اعلام روابط عمومی مراکز فرهنگی هنری منطقه 8 و فرهنگسرای گلستان، پنجمین اجرای ویژه برنامه «محفل داستان» کارگاه داستان نویسی درفصل تابستان با حضور محمدرضا گودرزی وجمعی از علاقمندان به ادبیات داستانی عصر روز سه شنبه 9 مرداد ماه با هدف آموزش و تربیت علاقمندان به نوشتن داستان ، آموزش مباحث نظری، ایجاد فرصت برای علاقمندان به نقد و آموزش نقد و درست خواندن داستان به روش سنجیده وعلمی برگزار شد.

درابتدای شروع جلسه تعدادی مخاطبان داستان های خودرا خواندند وسایرمخاطبان وکارشناس برنامه نظرات خودرا درباره داستان ها مطرح نمودند.

در ادامه داستان «سربازی که به خانه اش بازگشت»، نوشته دینو بوتزاتی نویسنده ایتالیایی خوانده شد و حضار درباره آن نظر دادند.

سپس مدرس کارگاه درباره این داستان گفت: داستانی است ضدجنگ، اما به شکلی ظریف این مساله را نشان داده. سربازی بعد از مرگ، برای دیدار خانواده اش می آید. مرگ هم با او آمده و بیرون ایستاده. انگار سرباز می داند که انتظار، کشنده تر از آگاهی به مرگ است. حس و حال خانواده و سرباز خیلی خوب روایت شده است .

سپس مدرس کارگاه ضمن اشاره به گفتارهای بورخس گفت، بورخس گفته هرچه من نوشته ام بر اساس حیرتم در برابر زندگی است. میان داستان و فلسفه در این مورد تفاوتی اساسی وجود ندارد اما فلسفه از طریق منطق به معمای هستی می پردازد و داستان از طریق استعاره.

مدرس کارگاه اظهار داشت: زمانی که موضوعی برای نوشتن ذهنتان را مشغول می کند شاد و سرخوش هستید ولی وقتی قلم به دست می گیرید که آن را بنویسید دیگر احساس شادی نمی کنید چون ذهنتان به مسایل فنی می اندیشد.

سپس بحث ویژگی اهمیت زمان در داستان از دیدگاه بورخس مطرح شد و مدرس کارگاه گفت: یاد گذشته و هراس از آینده همیشه بر لحظه حال سنگینی می کند. واقعا چه وقت می توانیم از لحظه حال حرف بزنیم؟ در لحظه حال همیشه گذشته و آینده هم به نوعی حضور دارند و ما مدام میان این دو در نوسان هستیم. انسان اگر همه چیز را به یاد داشته باشد دیوانه خواهد شد، اگر همه چیز را فراموش کند، دیگر وجود نخواهد داشت، چرا که موجودیت هرکس بر گذشته اش استوار است، لازم است هردو را با هم تلفیق کنیم و ترکیب حافظه و فراموشی را تخیل بنامیم

پرسش وپاسخ بخش پایانی این برنامه بود.