داخلی
»مطالب کتابداری
»گاهی دور گاهی نزدیک
حسرت کتابهایی که نگذاشتند بخوانیم: در پاسخ به یادداشت جناب آقای عمرانی
لیزنا (گاهی دور / گاهی نزدیک: 32)، مجید صمیمی نژاد، معاون کتابخانه مرکزی پردیس کشاورزی دانشگاه تهران: مایلم در مورد سیاست های تجویزی خاطره ای را نقل کنم. یک روز
این بار اول نبوده که من با این سیاست های تجویزی به نحو هدایتگرانه ای گزیده شده ام. یادم هست همیشه بلای جان کتابدارهای کتابخانه عمومی شهرم بودم. شماره عضویتم (588) همیشه در محاق لیست سیاه بود و اتهام اینکه: زیادی لای قفسه ها می ایستد، زیادی در انتخاب کتاب وسواس به خرج می دهد، زیادی کتاب ها را وارسی می کند، چینش شکیل قفسه را به هم می ریزد و از همه نابخشودنی تر اینکه کتاب هایی را بر می دارد که خیلی حجیم است و از همه بدتر اینکه چرا هر کتابی را یک روزه تحویل می دهد (بلاشک نمی خواند). از قضا اگر ناصح امینی هم در کنار کتابدار نشسته بود و می خواست میانه را بگیرد که کتابدار کم به ما بتوپد، نصیحتمان می کرد که پسر جان خوب زودتر یک کتاب بردار از لای قفسه ها، خوب لااقل یک هفته ای برای خواندنش صبرکن، خوب خواندن سرگذشتنامه دانشمندان بزرگ چون 400 صفحه است برای پدر شما مناسب است نه شما. کسی اما گوش نمی داد به حرف ما که: این منم که تشخیص می دهم چه مناسب من است و از چه محظوظ می شوم؛ نه شما و نه حجم کتاب.
دائما همان عنصر شریف که جناب عمرانی، به حق نگران آنند که بقیه عناصر خواندن مفید را تحت الشعاع قرار بدهد و نیز بیم پدر و مادرها از بازماندن کودکان نسل پرگهر از نمرات عالی، ما را از مسیر خواندن به قصد لذت، خواندن به قصد رفع کنجکاوی و خواندن به قصد بزرگ شدن باز داشته است.
راستش اینها کُپه شده توی دلم و حالا که خودم کتابدارم نمی دانم چرا از هجوم دانشجوها به کتابخانه و علی الخصوص به رده هایP و B و DSR و بر جای ماندن قفسه های به هم ریخته همینجوری الکی ذوق می کنم. شما که غریبه نیسیتد، دلم می خواهد جلوی دانشجویان ذکور را بگیرم و یک ماچ آبدار بر جبه مبارکشان بنشانم و بگویم بیشتر بیایند و بیشتر قفسه ها را غارت کنند و در این هجوم بی رحمانه مرا هم شریک جرم بدانند.
به آقای عمرانی برسانید که هرچند بنده و امثال بنده دستمان از دامان سیاستگذران فرهنگ دور است، لیکن دست کم علیه آن دسته از بزرگواران شوریده ایم که مراجعه کننده را مزاحم می دانند یا برآنند که باید وی را به زور به راه راست هدایت کرد.
http://dlib.ical.ir/site/catalogue/990842
بهروز باشید
سریکی از کلاسهایمان استاد پرسید: زیباترین قفسه های کتابخانه چه شکلی اند.هرکس چیزی گفت،یکی گفت کتابهای تمیز، یکی گفت کتابهای مرتب،و... ، آخرالامر استاد ناله کنان از نفهمیِ دانشجویان به نقل از رانگاناتان گفت: زیباترین قفسه های کتاب، قفسه های خالی هستند وقتی تمامِ کتابها به امانت رفته اند.
الحق که شما هم با این کارتان زیباترین کتابدار هستید و بعضی ها زشتترین ها.