داخلی
»مطالب کتابداری
»گاهی دور گاهی نزدیک
لیزنا (گاهی دور / گاهی نزدیک: 44): شهرزاد مقصودی نسب، کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه خوارزمی: تصور کنیم بنا بر مفاد بخشنامه ساماندهی نیروی انسانی آموزش و پرورش در سال تحصیلی 93-1392، حضور کتابدار در تمام مقاطع تحصیلی (از پیشدبستانی تا دبیرستان) اجباری شود. واکنش ما کتابداران ( یا شاید هم متخصصان علم اطلاعات و دانششناسان) درباره این خبر چه خواهد بود؟ فکر نمیکنم این خبر هیچ یک از ما را ناراحت کند. کمترین فایده چنین بخشنامهای افزایش فرصتهای شغلی برای ما خواهد بود.
خب، حتما در این شرایط آزمونی برگزار خواهد شد و پس از بررسیهای لازم عدهای انتخاب میشوند (احتمالا بحثهای زیادی پیرامون کیفیت آزمون، میزان ارتباط سوالات با حرفه کتابداری آموزشگاهی، تعداد پذیرفتهشدگان در آزمون، علت انتخاب افراد و... پیش خواهد آمد!).
با وجود تمام این بحثها و کشمکشهای بیپایان عدهای از ما به عنوان کتابدار وارد کتابخانههای آموزشگاهی میشویم و آیا این پایان ماجرا خواهد بود؟
تصور کنیم بنا بر مفاد بخشنامه ساماندهی نیروی انسانی آموزش و پرورش در سال تحصیلی 93-1392، حضور کتابدار در تمام مقاطع تحصیلی (از پیشدبستانی تا دبیرستان) اجباری شود. واکنش دانشآموزان که فرزندان، خواهران، برادران، خواهرزادهها، برادرزادهها و اقوام ما هم بخشی از آنها هستند درباره این خبر چه خواهد بود؟
به نظرم مسئله حضور/ عدم حضور کتابدار در مدرسه برایشان فرق چندانی نخواهد داشت. البته اگر حضور این شخص (کتابدار) عواقبی همچون دادن تکلیف و امتحان گرفتن (البته در مقطع ابتدایی با اجرای طرح ارزشیابی توصیفی-کیفی نمره و امتحان جایگاه خاصی ندارد) داشته باشد، قطعا نبودنش بهتر از بودنش خواهد بود. دانشآموزان از ما کتابداران چه انتظاری دارند؟ اصلا باید انتظاری داشته باشند؟
تصور کنیم بنا بر مفاد بخشنامه ساماندهی نیروی انسانی آموزش و پرورش در سال تحصیلی 93-1392، حضور کتابدار در تمام مقاطع تحصیلی (از پیشدبستانی تا دبیرستان) اجباری شود. واکنش معلمان مدارس درباره این بخشنامه چه خواهد بود؟ قرار است ما در مسیری جداگانه از معلمان گام برداریم یا همراهشان باشیم؟ برای همراه شدن با معلمان آموزش دیدهایم؟ معلمان ما را رقیبی برای خودشان خواهند دید یا در کنار هم محیطی تعاملی جهت یادگیری برای دانشآموزان به وجود خواهیم آورد؟
تصور کنیم بنا بر مفاد بخشنامه ساماندهی نیروی انسانی آموزش و پرورش در سال تحصیلی 93-1392، حضور کتابدار در تمام مقاطع تحصیلی (از پیشدبستانی تا دبیرستان) اجباری شود. واکنش گروههای آموزش علم اطلاعات و دانششناسی در دانشگاهها پیرامون این خبر چه خواهد بود؟ قطعا خوشحالی! ولی آیا برنامهریزیهای لازم برای تربیت کتابدار آموزشگاهی انجام شده است؟ آیا دانشگاه با نهادهایی که ترویج خواندن انجام میدهند و تجاربی بسیار عمیق و گسترده دارند در ارتباط هست یا از دانشجویان میخواهد طوطیوار جزواتی را حفظ کنند و امتحان دهند؟
در مطلبی که اخیرا با عنوان «چیزهایی که دپارتمانهای علم اطلاعات به شما یاد نمیدهند» منتشر شده است، نویسنده به مواردی اشاره میکند که دانشجویان علم اطلاعات باید سعی کنند خود آن را کسب نمایند تا در این رشته و حرفه موفق باشند. شاید در آن فهرست بتوان به مورد دیگری نیز اشاره کرد: در تعداد معدودی از گروههای علم اطلاعات به دانشجویان لذت بردن از خواندن آموزش داده میشود! به همین سبب اگر روزی تصور ما به واقعیت بپیوندد باز هم در موفقیت کتابداران آموزشگاهی شک و تردید وجود دارد! بیایید منصف باشیم. وقتی کتابدار لذت بردن از خواندن را تجربه نکرده چگونه میتواند لذت از خواندن را به دانشآموزان بچشاند؟ وقتی دانشآموزان از خواندن لذت نبردند چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم که عادت به مطالعه، یادگیری مستقل، یادگیری مادامالعمر و... در آنها نهادینه شود؟
حال تمام تصورات را کنار بگذاریم. به واقعیت برگردیم و به این فکر کنیم که هر کدام از ما به عنوان یک کتابدار چند بار برای کودکانی که در اطرافمان بودند کتاب خواندیم؟ یکی از خاطرات دوران تحصیلم که هیچوقت آن را فراموش نخواهم کرد، اولین جلسه کلاس درس آشنایی با ادبیات کودکان پس از تعطیلات سال نو، است. استاد از ما پرسید در تعطیلات عید برای کودکان کتاب خواندید؟
بی انصافی است اگر سوالی بپرسم و خودم به آن پاسخ ندهم. امسال من برای هیچ کودکی از اقوام و آشنایان کتاب نخواندم ولی به عنوان عیدی برایشان کتاب خریدم. یکی از همین کودکان که پسربچهای 4-5 ساله بود با تعجب به کتاب نگاه کرد و گفت مگر کتاب عیدی میشود! ما همگی به شیرینزبانی کودک خندیدیم ولی باید به این اندیشید که اگر کتاب در سبد خرید خانوادهها نباشد، در مدارس کتابخانه وجود نداشته باشد، در جامعه خواندن ارزش نباشد و... اوضاع و شرایط چگونه خواهد شد؟
شاید بد نباشد برای شروع تجربیاتی که از کتابخانه مدرسه فرهاد و مدرسه مهران به جا مانده است را بخوانیم و ببینیم که میشود خیلی ساده ولی با همتی زیاد و برنامهریزی دقیق خواندن را به یک لذت تبدیل کرد.
بعنوان کتابدار بخش آموزشگاهی رشد بخش کتابخانه در مدرسه ای که در آن مشغول به کار هستم را مدیون دید متفاوت مدیریت و مسئولین برنامه ریزی و سنجش عملکرد آن می دانم که در آن نه تنها بخش کتابخانه بلکه سایر بخش ها و در اصل می توان گفت نظام تعلیم و تربیت آن کاملا متفاوت از سایر مدارس است
اتفاقاً یک فیلم خارجی رو تماشا میکردم که در آن به کودکان مهارتهای زندگی ، دینداری، صادق بودن و خیلی مطالب دیگه رو توی یه کلاس به بچه ها آموزش می دادن و من حسرت خوردم که چرا در ایران ما همچین اقداماتی انجام نمیدیم.
از کودکی میتوان به بچه ها قوانین راهنمایی و رانندگی و صادق بودن و .... یا خیلی از مسائلی که الان با اونها درگیریم رو انجام داد چون ذهن کودک آماده فراگیری است.
اگر این اقدامات انجام شود حداقل مطمئن خواهیم بود نسل بعد بسیاری از مشکلاتی رو که الان با اونها درگیریم رو نخواهند داشت.
اما کو گوش شنوا؟؟؟
موفق باشید.
همین روزها که کتابدار در جایی دیگر و دبیر هستم تمام کتابخانه را ویران کرده اند .
تصوری که شما می کنید تا زمانی که پیاده سازی شود سالها طول می کشد . طرف 30 ساله می شود و بعد میرود کتابخانه کجای آموزش ایران درست است ؟ من نمی دانم !!!
موضوع جالبي مطرح شد . من هم هميشه به اين موضوع اعتقاد دارم و يك اصطلاح معروف وجود دارد كه ميگويد " متولي حرمت امامزاده را بايد نگهدارد " ما كتابداران اول بايد از خودمان شروع كنيم . واقعيت اين است كه متاسفانه اين رشته براي عده اي نه همه كه دانشجوي اين رشته هستند جا نيافتاده . و مفعوم واقعي اين رشته را درك نكرده اند.
كتابداران محترم و همكاران گرامي اول به آنچه در رشته مان به آن توجه شده باور داشته باشيم ، وبر اساس باورها حركت كنيم ، اگرچه كه خيليها باورهايمان را به مسخره نگاه كنند ولي وقتي خودمان به آن باورها پايبند باشيم و عمل كنيم به همه يا دخواهيم داد كه كتاب و كتابخانه يعني چه ؟