کد خبر: 12377
تاریخ انتشار: شنبه, 01 تیر 1392 - 12:07

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

گاهی دور گاهی نزدیک

كتابخانه‌های مسالمت‌آمیز یا موج‌آفرین؟

  دکتر محمود سالاری

 

لیزنا (گاهی دور/ گاهی نزدیک:50)، دکتر محمود سالاری، عضو هیات علمی دانشگاه امام رضا (ع):

چنانچه بپذيريم كه كتابخانه‌ها جزءِ نهادهاي موثر جامعه هستند، از آنها انتظار مي‌رود قدرت تاثيرگذاري بالايي در جامعه داشته باشند. كتابخانه‌ها به واسطۀ داشتن منابع اطلاعاتي همواره مورد توجه جامعه به ويژه قشر فرهيخته بوده‌اند. كتابخانه‌ها كالايي بسيار با ارزشی دارند كه محصول فکر نخبه‌ها، صاحبنظران و انديشه‌ورزان جامعه است و اين كالا خريداران خود را دارد. اصولا تمامي موسسات تجاري و غير تجاري به دنبال جلب رضایت مشتري خود هستند، مگر در موسساتي كه محصول آنها انحصاری است و یا عرضه محصول آنها کم و تقاضا برای آن زياد باشد که در این صورت نياز به جذب مشتري و رضايت او احساس نمی‏شود. معمولا چنین موسساتی دولتی و شبه دولتی هستند و از آنجائي كه غالباً از منابع ملي ارتزاق مي‏كنند كمتر به سمت و سوي بهره‌وري پيش مي‏روند. آنچه برای اینگونه موسسات بیشتر مهم است فعالیت در چارچوب وظایف بخشنامه‌اي است. این رویکرد با توجه به شرح وظایف و معیارهایی که برای ارزیابی عملکرد آنها تعیین شده است طبیعی به نظر می‏رسد چراکه موفقیت آنها با همین معیارها و شاخص‌های وظیفه‌ای سنجیده می‏شود. حال اين سئوال مطرح است که كتابخانه ها با وجود دارا بودن كالايي بسيار با ارزش - به ويژه در اين برهه كه كتاب و ساير منابع اطلاعاتي گران شده و تقريبا تمامي اقشار چشمشان به كتابخانه‌ها دوخته شده است- آيا واقعا در پي جذب و رضايت مشتريان خود حركت مي‏كنند؟ شايد پاسخ برخي از اصحاب كتابخانه‌ها بي‌درنگ مثبت باشد و دليل آن را به ميزان عملكرد كتابخانه ها منوط کنند ولي با كمي كنكاش و نكته‌بيني متوجه خواهيم شد که كتابخانه‏ها شاید از عملكرد قابل قبولي برخوردار باشند ولي کمتر كتابخانه‏ای كارايي لازم را دارد، چرا که فقط به امانت منابع و حضور اعضا و مراجعان دل خوش کرده است.

 

غالب کتابخانه‏ها بر اساس آیین‌نامه‌های خشک و بی‌روح، خدمات خود را تنظیم کرده‌اند مثلا فقط تا چهار کتاب امانت می‌دهند، برای عضویت، شرایط دست و پاگیری وضع کرده‏اند به گونه‏ای که برخی از افراد متقاضی عطای عضویت را به لقایش می‌بخشند. هر چند این عملکرد و وضع این آیین نامه‌ها متناسب با رویکرد کتابخانه‏ها منطقی به نظر می‌رسد چرا که رویکرد آنها بر اساس نظام «کتابخانه مدار» است. در این رویکرد، کتابخانه اصل و استفاده‏کننده تابع است. در این نوع نظام‌ها چون اصالت کتابخانه مد نظر است، مجموعه منابعشان بر اساس نظام استفاده‌مدار شکل نمی‏گیرد و همین سیاست ها باعث شده که مجموعه آنها برای برآورده کردن مجموعه نیازهای اطلاعاتی مراجعان دارای چالش اساسی باشد.

 

 

کتابخانه‏ها نیز به علت کمبود و تقاضای زیاد برای برخی از منابع، به‌منظور ایجاد فرصت مساوی برای مراجعان، میزان امانت را از نظر زمانی و تعداد محدود می‏کنند. مثلا به اعضاء فقط دو کتاب به مدت دو هفته امانت می‏دهند. می‌بینیم که کتابخانه‏ها با نگاه کتابخانه‌مدار خود، دور بسته‌ای را برای ارائه خدمات ایجاد کرده‏اند. دور بسته‌ای که آنها را به زندگی مسالمت آمیز با مراجعان کتابخانه کشانده است. مراجعان با چند بار مراجعه به کتابخانه به‌خوبی با سیاست کتابخانه آشنا می‌شوند. آنها به‌خوبی درمی‌یابند که اگر خوش شانس باشند می‌توانند به کتابهای دلخواه خود دست یابند و گرنه باید در صف انتظار بمانند تا به یار گمگشته خود برسند.

 

شاید وقت آن رسیده باشد با صدای جامعه همآواز شویم و به نیازهای شکوفا شدۀ مخاطبان توجه کنیم. هنگامی‌که کتابخانه‏ها بدون توجه به نیازهای مطرح در جامعه مجموعه‌سازی می‏کنند جای گله زیادی نمی‌ماند؛ چرا که مطالعه‌کنندۀ واقعی وجود ندارد و بیشتر مراجعان را افرادی تشکیل می‏دهند که برای استفاده از فضای مطالعاتی کتابخانه بدانجا می‏آیند. این وضعیت همان حکایت تعامل مسالمت‌آمیز کتابخانه‏ها و مراجعان آنهاست. کتابخانه‏ها بدون توجه به خواسته‌های مراجعان مجموعه‌سازی و آیین‌نامه تدوین می‏کنند و خدمت ارائه می‏دهند و مراجعان نیز بدون انتظار از کتابخانه‏ها بیشتر به دنبال فضایی آرام برای مطالعه کتاب‌های [غالباً درسی] خود هستند. نتیجه این هم‌زیستی مسالمت‌آمیز، بی‏توجهی به نیاز اطلاعاتی کتابخوانان واقعی و محققان است.

 

تا زمانی که نگرش بر اساس نظام کتابخانه‌مدار باشد، همین وضع با کم و بیش تغییرات جزئی آن هم با همت برخی از کتابداران فعال برقرار است. این رویکرد کتابخانه‌مدار باعث شده که کتابخانه‏ها به نهادی خنثی و غیر فعال تبدیل شوند. اگر به رسالت و وظایف کتابخانه‏ها نظری داشته باشیم، بهتر این موضوع درک می‏شود. یکی از وظایف کتابخانه‏ها ارتقاء آگاهی‌های اجتماعی شهروندان است. این وظیفه خطیری که برای کتابخانه‏ها تعریف شده، در واقع ناشی از فلسفۀ ایجاد کتابخانه‌هاست. عمق و گسترۀ این وظیفه چقدر است؟ آیا برای تحقق این وظیفه، کافی است که کتابخانه‏ها مجموعه‏ای را شکل دهند و همواره صرفاً درصدد افزایش منابع آن باشند؟ واقعیت امر این است که گسترۀ معنایی این وظیفه بسیار فراتر از این تعریفِ محدود است. این تعریف از وظایف کتابخانه‏ها به‌واسطه همان رویکرد کتابخانه‌مداری است که اصل را کتابخانه تلقی کرده و مشتریان را تابع آن می‏داند. این نگاه باعث شده که کتابخانه‏ها به خدمات حداقلی اکتفا کنند. این رویکرد در عمل، کتابخانه‏ها را به سازمان‏هایی با اثربخشی اندک تبدیل کرده که خود را دور از رویدادهای اجتماعی نگه می‌دارند و بی‌اعتنا به امواج جامعه‌اند. حاصل این نگرش سبب شده که کتابخانه‏ها در برابر خواسته‏ی مراجعان که متاثر از رویدادهای اجتماعی است، پاسخی مناسبی ندهند؛ چرا که اصولا برای چنین نقشی آماده نشده اند. بارها شاهد بوده‌ایم که برای کتابی که درمیان جامعه گل کرده است افرادی زیادی با امید پیدا کردن آن به کتابخانه‏ها روی آورده‌اند؛ اما دریغ و افسوس از همراهی مناسب کتابخانه‌ها! بخشی از جامعه که معمولا توان خرید ندارند و یا دوستان کتابخوان پولدار ندارند به‌ناچار به کتابخانه‏ها روی می‌آورند. تجربه عملی اینجانب در کتابخانه ها نشان داده است که بیشتر درخواست کتاب‌های محبوب با پاسخ‏هایی مایوسانه روبرو می‏شوند.

 

 

پاسخ‌هایی از قبیل اینکه کتاب در قفسه نیست، یک یا دو کتاب محدود است که آن هم امانت و یا رزرو شده است. این پاسخ‌ها با توجه به رویکرد کتابخانه‌مدار امری طبیعی به نظر می‏رسد و قابل توجه است؛ چرا که در هر کتابخانه‏ای آن هم با فاصله زمانی زیاد از زمان نشر یک اثر، حداکثر 2 الی 3 نسخه کتاب تهیه می‏شود. با این وضعیت فقط تعداد محدودی از متقاضیان موفق به امانت کتاب‏های مورد اشاره می شوند. در واقع این حکایت مصداق ضرب المثل «یک ممیز و چهل قلندر» است. در صورتی‌که در چنین مواقعی که کسی تب کتاب‏خواندن دارد و سرگشته و حیران پا در وادی کتابخانه گذاشته است بهترین فرصت برای کتابخانه‏ها پدید می‌آید که وی را جذب خود کنند. ولی متاسفانه پیش از هرچیزی از آن فرد سرگشته سئوال می‏شود آیا عضو هستی؟ آیا شرایط لازم را برای عضویت داری؟ در حالت خوشبینانه، آن فرد به امید وصال گمشگتۀ خود از این خان‌ها می‌گذرد ولی در آخرین خان با این واقعیت تلخ مواجه می‏شود که خبری از یار مهربانش نیست. اگر حالی برایش مانده باشد باید هفته‏ها و یا ماه‌ها به انتظار بنشیند تا به لقای محبوبش برسد. حال مگر چند نفر عاشق کتاب داریم که با تمامی این ناملایمات، دست از خواسته‌شان برندارند؟! واقعا چرا اینگونه است؟!!!

 

 

متاسفانه کتابخانه‏ها به دلیل اینکه وابسته به منابع ملی هستند، حیات خود را با حیات اجتماعی پیوند نزده‌اند و خود را بی نیاز از رصد موج‏ها و رویدادهای اجتماعی می‌دانند. حال با این وصف شاید معلوم شود که چرا کتابخانه‏ها آنگونه باید و شاید در جامعه نقش‌آفرین نیستند. شاید زمان آن فرا رسیده است که کتابخانه‏ها نسبت به موج‌های اجتماعی حساسیت بیشتری از خود نشان دهند. شاید لازم باشد در نظام ارزشی کتابخانه‏ها تغییراتی اساسی رخ دهد و کتابخانه‏ها ارزش‏شان به میزان ارائه خدمات متناسب و به موقع باشد نه به مجموعه آنها. از هر کتاب حسب میزان تقاضای مراجعان و متقاضیانشان موجود باشد، حتی اگر لازم باشد از یک کتاب 100 نسخه خریداری شود و بعد از شش ماه نیز به دلیل کثرت استفاده و خروج از دایره موجی که برای آن تقاضا ایجاد شده بود، وجین شوند. این رویکرد در برابر نظام کتابخانه‌مدار که هدفش تهیه منابع اطلاعاتی موجود در بازار برحسب سیاست‏های مشخص و از پیش تعیین شده است، از بهره‌وری بسیار بیشتری برخوردار است. در رویکرد کتابخانه‌مدار چه بسا کتاب‌هایی تهیه می‏شوند که حتی تا زمان وجینشان، لای آنها نیز باز نشده و تعداد قابل توجهی از اعضای کتابخانه‌ها در طول سال‌ها شاید یک‌بار کتابی را به امانت ببرند. این نوع کتابخانه‏ها به مجموعه زیادشان می‏بالند و آن را در گزارش‏های عملکرد خود برجسته می‏کنند. این کتابخانه‏ها حیات را خود را در مجموعه رو به رشد و نمودارهای فراوانی میله‏ای خود که گاهی نیز متورم می شوند، می‌بینند.

 

حال اگر کتابخانه‏ها بخواهند به رسالت واقعی خود پایبند باشند چه باید بکنند؟ بدون شک یکی از تغییرات اساسی مدنظر، تغییر نظام آنها از نظام کتابخانه‌مدار به نظام استفاده‌مدار است. دومین تغییری که بایسته است کتابخانه‏ها انجام دهند ساختار‌شکنی در ساختار سازمانی آنهاست. ساختار کنونی اغلب کتابخانه‌ها، آنها را از رصد تغییرات اجتماعی دور ساخته است. متاسفانه در این ساختار از واحدهایی نظیر واحدهای نیاز سنجی اطلاعات، ارزشیابی اطلاعات و بازیابی اجتماعی اطلاعات خبری نیست. خلاء چنین واحدهایی باعث شده است که کتابخانه‏ها توان رصد‏کردن و دیده‌بانی رویدادها و تغییرات اجتماعی را نداشته باشند و همواره نگاهی گذشته‌نگر به اوضاع داشته باشند. در حال حاضر سازمان‏های غیر دولتی برای حفظ حیات و ارتقای توان رقابتی خود مدام علائق و خواسته‌های مشتریان و تغییرات حوزه بازار خود را رصد و تحلیل می‏کنند تا محصولات آنها از جذابیت لازم برخوردار باشد. حتی فروشگاه‏های معمولی برای هر فصل از پیش آماده می‌شوند و اجناس جدید را نوید می‏دهند و اجناس آخر فصل خود را به حراج می‏گذارند تا با خواسته‌های مشتریان خود همراه شوند. البته معنای این حرف این نیست که کتابخانه‏ها همواره تابع محض تغییرات باشند، بلکه در پاره‌ای از موارد می‌توانند نیازساز و تحول‌آفرین باشند و در همین مدار، خوراک بایسته را برای همراهی جامعه با خود فراهم کنند.

 

بنابراین انتظاری که از کتابخانه‌های امروز می‏رود انتظار جدیدی نیست بلکه همان توقع بازگشت به ماهیت خویش است. بازگشتی که با تغییر رویکرد به نظام استفاده‌مدار و ایجاد ساختاری نو برای کتابخانه‏ ها، آنها را به سمت موج‏آفرینی مثبت در جامعه سوق دهد.

برچسب ها :
جهانگیر
|
Iran
|
1392/04/09 - 09:00
0
3
بسیار عالی بود آقای دکتر. استفاده کردیم.
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: