کد خبر: 13196
تاریخ انتشار: پنج شنبه, 04 مهر 1392 - 10:54

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

گاهی دور گاهی نزدیک

هیس! کتاب‌ها به سینما می‌روند

مهدیه میرحسینی

 لیزنا (گاهی دور/ گاهی نزدیک: 59)، مهدیه میرحسینی، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه خوارزمی: جامعه به وسیله فرهنگ شکل می‌گیرد و انسان از طریق فرهنگ موجودی اجتماعی می‌شود. بخش عمدۀ فرهنگ جامعه نیز از طریق رسانه‌ها به جامعه منتقل می‌شود و اگر رسانه در جذب مخاطب و پرورش او موفق باشد، اولین تأثیر اجتماعی و فرهنگی خود را بر جامعه خواهد گذاشت؛ به طوری که فاصلۀ میان لایه‌های جامعه به تدریج از بین می‌رود و در این میان رسانه از اختلاف سطح خود با مردم و مردم با جامعه می‌کاهد. در میان وسایل ارتباطی موجود، سینما از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. با دیدن آثار سینمایی هرکشور می‌توان نسبت به فرهنگ، ارزش‌ها و افکار حاکم بر آن جامعه آگاهی پیدا کرد. به‌ویژه اینکه بعضی از فیلم‌ها به جشنواره‌های خارجی راه یافته و در سطح بین‌المللی مطرح می‌شوند.

 

 کتاب هم که نوعی رسانه است و اگر با سایر رسانه‌ها در جهت ائتلای فرهنگ همگام شود مخاطب‌پذیری و اثربخشی بیشتری بر جامعه خواهد داشت. از دیگر سو، سینما به عنوان یکی از رسانه‌های فرهنگی در قبال کتاب به عنوان عالی ترین مظهر فرهنگ وظایفی برعهده دارد. فیلم و سینما، رسانه‌هاییهستند که به دلیل جذابیتهای تصویری و کلامی و نقش سرگرم کننده و آموزنده، جایگاه یکتایی در زندگی امروز بشر پیدا کرده است. اما، پیچیدگی جوامع کنونی و تنوع حرفها و پیامها و تکنیکهای رسانه‌ای، بعضی وقت‌ها نیازهای جدیدی می آفریند که لاجرم باید به رسانه های دیگر پناه برده و به عبارتی «میان رسانه ای» کار کرد.

 

در رسانه فراگیری مثل فیلم هم گاهی بیان ارزش‌ها و غیرارزش‌ها توسط بازیگر امکان پذیر نیست و نیاز به ابزاری است که به کمک بازیگر بیاید. این ابزار می تواند هر رسانه دیگری باشد که اگر از رسانه ای اصیل و فرهنگ ساز کمک گرفته شود، تعامل رسانه ای پیش آمده حرفهای نابی ایجاد می کند که برای اهالی اندیشه، جای تامل فراوان باز می کند. کتاب، رسانه ای است که در کنار فیلم و سینما نه فقط نقش مکمل که خیلی وقتها نقش اصلی را ایفا می کند. این دو رسانه، یعنی فیلم و کتاب، باید باهم در تعامل باشند. در جایی سینما به کمک کتاب بیاید و در جایی هم کتاب به کمک سینما. اما در این این مجال کوتاه ما به یک زاویه از این تعامل خواهیم پرداخت و آن جایگاه کتاب در فیلم‌هاست.

 

فیلم سازانِ صاحب اندیشه که زایشگاه فکری خود را کتاب می‌دانند، هیچگاه از این رسانه غافل نشده‌اند و هرگاه فرصتی دست داده گوشه چشمی به کتاب از دریچه دوربین داشته‌اند و کتاب را در بستر سینما جایگاهی دیگر داده‌اند. پژوهش‌ها در زمینه سینما زیاد است اما بررسی‌های جامعه‌شناسانه و تحلیلی که نقش و تأثیر  پدیده‌ای ناب همانند کتاب، که سبب دگرگونی رفتار جامعه و مخاطبان می‌شود، را نشان دهد خالی بوده و کمتر به آن توجه شده است. ما کتابدارها، معمولا به کتاب و حضور اجتماعی آن حساسیتی ویژه داریم که این حساسیت دلایل متفاوتی دارد اما دو دلیل آن از همه مهمتر است. یکی به دلیل اهمیت، ارزش و جایگاه خود کتاب که جنبه مثبت آن است و یکی هم به دلیل محرومیت‌ها و غربت‌هایی که در جامعه ما به کتاب تحمیل شده است. به همین دلیل تا جایی که مقدور باشد به دنبال رد پای کتاب می‌گردیم و هر کجا که باشد به نوعی آن را قدر می‌نهیم و اگر توان و مجالی باشد به تحلیل آن می‌پردازیم. یکی از کارهای مهم در این زمینه که خوشبختانه به نوعی شروع شده و نتایجی هم داشته است، تحلیل محتوای فیلم‌هایی با حضور کتاب، کتابخانه، کتابدار و کلا عالم کتابداری بود. دنبال کردن رد پای کتاب در فیلم‌ها می‌تواند ما را با فرهنگ کتاب، کتابخوانی و حضور در کتابخانه‌ها و علاقه به مطالعه و ... آشنا ساخته و به نوعی شاخص فرهنگی و کتابخوانی در دنیای تصویر هم به شمار آید.

 

البته رابطه بین سینما و ادبیات از منظر دیگری هم قابل تأمل و بررسی است. زمانی بود که فیلم‌های سینمایی بر اساس شاهکارهای ادبی دنیا به وجود می‌آمدند و سینما به نوعی وامدار ادبیات و کتاب بود. اما در دوره حاضر شاهد یک تغییر پارادایم در این زمینه هستیم. یعنی آثار ادبی به وجود می‌آید که از فیلمهای سینمایی وام گرفته‌اند که یا الهام اولیه آنها از فیلمی بوده است یا اصلا همان فیلم است که به صورت کتابی ادبی به نگارش درآمده است و البته این از فیلمنامه‌هایی که منتشر می شوند جدا است.

 

بر این اساس، پروژه‌ای در قالب پایان‌نامه کارشناسی ارشد (میرحسینی، 1392) تعریف شد و به بررسی حضور کتاب، کتابخانه و کتابداری در فیلم‌های سینمایی جهان و ایران پرداخت. این پژوهش از جمله نخستین پژوهشها در این زمینه است. اما در مورد تحلیل محتوای فیلمها با موضوعیت کتاب، کتابخانه و کتابدار در ایران بجز یک پژوهش توسط پازوکی و حاجی‌ زین‌العابدینی (1392) که به تحلیل نشانه شناختی حضور کتابدار و کتابخانه‌ در فیلم‌های سینمایی پرداخته پژوهش دیگری انجام نشده است. پس از بررسی و تحلیل وضعیت جهانی و ایرانی در این زمینه به تحلیل محتوای چهار فیلم از فیلم‌ساز برجسته و نام‌آشنای ایرانی یعنی «داریوش مهرجویی» پرداخته شد. مهرجویی از جمله فیلمسازان موفقی است که معمولا کار خود را به ساختن فیلم‌های اجتماعی اختصاص داده و در اغلب فیلمهایش حضور کتاب یا الهام از آن  وجود دارد. همچنین، کارنامه نگارشی مهرجویی نیز حکایت از این دارد که او با کتاب و دنیای آن بیگانه نبوده و به خوبی بین این دو رسانه آشتی برقرار کرده است. آشتی از جنس همراهی برآمده از شناخت درست و دلی که در گروه دانایی مبتنی بر کتاب است. فیلمهایی که از بین 23 فیلم تولیدی مهرجویی انتخاب شدند عبارت بودند از: پری، درخت‌گلابی، نارنجی‌پوش و هامون. یعنی فیلمهایی که سوژه یا محور اصلی آنها کتاب بوده است.

 

«هامون» (سال تولید: 1368) داستان زندگی مردی (خسرو شکیبایی) است که ادای روشنفکران را در می‌آورد و با خواندن کتاب‌هایی به عرفان روی می‌آورد و همین افکارش سبب پدید آمدن مشکلاتی با همسرش است. داستان این فیلم با الهام گرفتن از کتاب بوف کور صادق هدایت نوشته شده‌است. در مورد صحنه های با حضور مستقیم کتاب می توان به به تصویرهای بسته با نمای کتاب، کتابخانه، کتابخوانی، صحبت از کتاب، کتاب در ماشین اشاره کرد. در این فیلم به مشکلات تقلید کورکورانه و تاثیرپذیری دفعی و نه چندان عمیق از کتابها به خوبی پرداخته شده است.

 

در فیلم «پری» (سال تولید: 1373) «خواهری» (نیکی کریمی) با خواندن کتاب برادرش(خسرو شکیبایی) به عرفان روی می‌آورد وهمانند برادرش تصمیم به خودکشی می‌گیرد؛ چراکه می‌پندارد که ظرف این دنیا برای او کوچک است. یادآور می‌شود این فیلم اقتباسی آزاد از رمان «زویی و فرانی[1]»  نوشته «جروم دیوید سالینجر[2]» است. این فیلم از جمله فیلمهای مطرح در حوزۀ عرفان است که کتاب به خوبی برای انتقال مفاهیم مد نظر فیلمساز به کمک او و بازیگران آمده است. در فیلم بارها و بارها شاهد غرق شدن پری در بحر کتاب می شویم و اثربخشی کتاب را به خوبی درمی‌یابیم. در این فیلم حضور کتاب، کتابخانه، صحبت از کتاب، انس و الفت پری با کتاب و تغییر نگرش بر اساس مطالب عنوان شده در کتاب در جای جای فیلم به چشم می خورد.

 

فیلم «درخت‌گلابی» (سال تولید: 1376) حکایت خاطرات دوران نوجوانی مردی (همایون ارشادی) است که به باغ کودکی خود آمده تا کتابی بنویسد. این فیلم بر اساس داستان کوتاهی از مجموعه داستان «جایی دیگر» نوشته «گلی ترقی» ساخته شده است. در این فیلم مقوله‌هایی از جمله: حضور کتاب، کتابخوانی، صحبت از کتاب، کتابفروشی، کتاب‌ نوشتن به‌کار رفته است. کشمکشهای این مرد برای نگارش کتاب اشاره به دغدغه های ذهنی نویسندگان و روند شکل‌گیری ساختار مطالب در ذهن پدیدآور دارد و از پس نمایش سختیهای نگارش کتاب مقابل چشمان بیننده فیلم (خواننده کتابها) به خوبی برآمده است.

 

و اما در فیلم «نارنجی‌پوش» (سال تولید:1390) از آخرین ساخته‌های مهرجویی، داستان فیلم با مطالعه تصادفی یک کتاب شروع می‌شود و به خوبی نشان می‌دهد که چگونه مطالعه می‌تواند زندگی ما را دگرگون سازد. بازیگران (حامد بهداد) این فیلم درباره کتاب صحبت می‌کنند که از جمله بهترین تبلیغ‌های ممکن براي کتابخوانی و مطالعه است (منصوریان،1391). حضور کتاب، کتابخوانی، تحقیق و مطالعه در کتابخانه، عمل به مطالب کتاب، آموزش مطالب مفید کتاب به دیگران، تأثیر کتاب بر اطرافیان، کتابخانه در خانه و اماکن عمومی را به بیننده نشان داده است. گویا در این فیلم مهرجویی به روشن‌ترین شکل ممکن به تبلیغ کتاب و کتابخوانی می‌پردازد و نقش مطالعه را در شکل‌دهی مسیر فکری و عملی زندگی دریافته است.

 

نتایج بررسی در فیلم‌های فوق نشان داد که هنگام مطالعه و کتابخوانی و دیگر مقولات مربوط به کتاب، در فیلم موسیقی و وجود صداهای مزاحم وجود ندارد و این نشان می‌دهد که مطالعه باید همراه با سکوت انجام گیرد تا تأثیر مفید داشته باشد.همچنین نقد و بررسی‌ها پیرامون چهار فیلم پری، درخت گلابی، نارنجی‌پوش، هامون نشان داد که سبک این فیلم‌ها بیشتر به مطالب عرفانی توجه دارد و از آنجایی که خود کارگردان این فیلم‌ها، تحصیلات فلسفه غرب دارد، می‌خواهد آنچه که در فلسفه غرب خوانده با فلسفه شرق به بیننده نشان دهد و در کنار اینکه ژانر کلی فیلم‌ها اجتماعی هستند، مضمون آنها گرایش عرفانی یا آیین خاصی خارج از فلسفه اسلام و ایرانی دارد.

 

داریوش مهرجویی همچنین در انتخاب بازیگرانش دقت کافی به خرج داده و آنطور که از این چهار فیلم برمی‌آید بازیگر نقش اول به تنهایی از پس انتقال مفاهیم مدنظر بر نمی‌آید از این‌رو از کتاب کمک گرفته تا به بیننده بفماند که من هم تابع کتاب یا یک فرد عالم بودم که اینگونه شده‌ام یا اینکه در فیلم درخت گلابی بازیگر نقش اول مجبور بود به خاطراتش رجوع کند تا به بیننده بفماند که کتابی که اکنون می‌نویسد به چه دلیل است. در تمام این چهار فیلم کتاب جایگاه خود را به عنوان یک راهنما در مسیر بازیگر، که دارد طرحی از زندگی واقعی را اجرا می‌کند، خوب حفظ کرده و به بیننده نشان می‌دهد که کتاب بهترین همدم است.

 

هریک از این فیلمها از جنبه‌ای به مسائل مرتبط با کتاب پرداخته‌اند و به نوعی شکل‌دهندۀ ذهن بیننده خواهند بود. اگر تاملی در مسائل پیش‌گفته داشته باشیم به این گفته بیشتر می توانیم تاسی کنیم که: در میان صاحب‌نظران علوم سیاسی این نکته بدیهی است که «گرچه رسانه‌ها نمی‌توانند به مردم بگویند چگونه بیندیشید، اما به مردم می‌گویند که به چه بیندیشید» (رستگار، 1392). یعنی رسانه ها به راحتی می توانند مسیر فکری و در نتیجه مسیر  زندگی مردم را تعیین کرده یا تغییر دهند. حال اگر این تغییر با رسانه ای عمیق و اثرگذار چون کتاب اتفاق بیافتد، نتایج و ثمرات آن هم به نسبت صحیح تر و ماندگار تر خواهد بود.

 

به نظر می‌رسد بهره گیری از مفاهیم مرتبط با کتاب و مطالعه در فیلمهای سینمایی نه تنها نمایانگر دغدغه های ذهنی کارگردان است، بلکه انعکاسی از جامعۀ مخاطب نیز می‌باشد. بهره‌گیری از مضامین مرتبط با کتاب و کتابخوانی در رسانه‌های سمعی و بصری به ویژه سینما (با جذابیتهای خاص خود) علاوه بر انتقال مفاهیم مد نظر کارگردان می‌تواند جامعه را در سوق دادن به سمت جامعۀ دانایی محور و علاقمند به مطالعه راهنمایی کند. امید که در این مسیر از کتابداران و اطلاع‌رسانان به عنوان پیش قراولان عرصۀ کتاب و کتابخوانی در جهت نیل به اهداف بلند پیش رو استفادۀ شایسته به‌عمل آید.

 

 

منابع:

پازوکی، فاطمه؛ حاجی زین‌العابدینی، محسن. «بررسی تحلیلی و نشانه‌شناختی حضور کتابدار و کتابخانه‌ در فیلم‌های سینمایی». پذیرفته شده برای همایش «کتابخانه و مردم». (اولین: 18-17 /7/1392: کرمان).

رستگار، ایرج (1389, 12 24). هنوز از زباله‌های اطلاعاتی استفاده می‌کنیم. بازيابی در 24 تیر, 1392، از باشگاه اندیشه: http://www.bashgah.net

منصوریان, یزدان (1391, 2 15). نارنجی پوش: سرشار از شور زندگی. ایمیل گروهی. مشهد: گروه بحث علم اطلاعات و دانش‌شناسی، 1392.

میرحسینی، مهدیه (1392). جایگاه کتاب در فیلم‌های سینمایی نارنجی‌پوش، هامون و پری اثر داریوش مهرجویی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه خوارزمی. استاد راهنما: دکتر محسن حاجی زین‌العابدینی.



[1] . Zooey, and Franny

[2] . Jerome David Salinger

برچسب ها :
میرحسینی
|
Iran
|
1392/07/17 - 05:54
2
0
درود بر شما
جناب آقای رحمت آنچه شما در این گزارش خواندید بیان تعامل دوستداران کتاب و سینماست. مقاله خانم پازوکی و کار بنده هم پررنگ تر کردن این تعامل است ولی کار یکسان نیست. اگر قرار بود یکسان سازی صورت بگیرد مطمئن باشید جناب آقای دکتر زین العابدینی به عنوان استاد راهنما مانع از انجام این کار می شدند.
مطالبی که در خبرگزاری ها گذاشته می شود هم جدا از جنبه علمی فقط هدفشان خبردهی می باشد که بستگی به سلیقه خواننده دارد که کدام را به مزاجش خوش بداند.
سلامت باشید و سربلند
رحمت
|
Iran
|
1392/07/14 - 22:00
0
5
قصد تخریب نداشتم و ندارم. استاد راهنمای ایشان هم آقای زین العابدینی است ولی مقاله کرمان به اسم خانم میر حسینی نیست ضمن اینکه ایشان ارجاع به چیزی داده اند که هنوز منتشر نشده. واقعا سوال است.چرا وقتی به دوستان لیزنا می رسد حرف ما می شود تخریب و زحمت و حتی به دوستانِ دوستان هم نباید حرفی بزنیم
رحمت
|
Iran
|
1392/07/12 - 16:32
3
7
من نفهمیدم بلاخره این نوشته جناب آقای زین العابدینی و خانم پازوکی بود یا ایشان. به نوشته چاپ نشده آن دو نفر که قرار است هفته آینده در کرمان ارائه شود ارجاع داده اند و عنوان و موضوع هم یکی است، یکی برای من توضیح میده قصه چیه، بساط با نمکیه
پاسخ ها
زحمت
| Iran |
1392/07/13 - 11:44
رحمت جان! کمی منصفانه نظر بده. نوشته به این متانت و زیبایی را اینطور لگدمال نکن. خدا خیرت دهد.
سینا
|
Iran
|
1392/07/06 - 08:28
1
3
خیلی خیلی ممنون از سرکار خانم میرحسینی و عنوان بسیار گیرا و مرتبط ایشان. خواستم نکته ای را گوشزد کنم که شاید اشاره به آن در این مطلب لازم بود وآن اینکه استاد مهرجویی بابت اقتباس خود از کتاب فرانی و زویی سالینجر دچار مشکل شد. زیرا سالینجر که 50 سال را در انزوا زیسته بود به هیچ موسسه سینمایی اجازه استفاده از آثارش برای ساخت فیلم را نداده و از این رو قصد شکایت از مهرچویی را کرد. این اقدام او باعث لغو اکران فیلم بسیار زیبای پری در آمریکا گردید. پاسخ مهرجویی به شکایات سالینجر هم جالب بود:"در کشور ما قانون کپی‌رایت رعایت نمی‌شود و ما عضو این کنوانسیون نیستیم و برای همین هم می‌توانیم آزادانه هر آنچه دوست داشتیم را بخوانیم و هر کاری که با آن می‌خواستیم انجام بدهیم"! اینجا را بخوانید:
http://baharnewspaper.com/News/92/04/18/14601.html
صمیمی نژاد
|
Iran
|
1392/07/06 - 08:18
1
3
با سلام خدمت نویسنده محترم و سپاس از پرداختن به موضوعی که کتاب و حرفه کتابداری را به جامعه متصل می کند. پرسش من از کتابداران محترم این است که چرا خود دست به قلم نمی برند یا از هنر خود برای جاری کردن دوباره جریان کتاب در بستر جامعه استفاده نمی کنند؟ آیا همیشه باید منتظر دیگران بنشینیم؟!
الف. ف.
|
Iran
|
1392/07/05 - 20:38
3
3
بسيار سطحي است، بسيار سطحي...
مهلا
|
United States
|
1392/07/05 - 14:49
5
3
موضوع و عنوان چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: