کد خبر: 13653
تاریخ انتشار: یکشنبه, 10 آذر 1392 - 11:34

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

گاهی دور گاهی نزدیک

بخوانیم و بنویسیم: غلبه بر کمال­گرایی

میترا آبیار

لیزنا (گاهی دور / گاهی نزدیک: 65)، میترا آبیار، کارشناس ارشد علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی:

حتماً شما هم در مورد سرانۀ مطالعه در کشور و آمار کتابخوانی خبرهایی شنیده­‌اید. هر از گاهی اعداد و ارقامی در این زمینه ارائه می‌شود. اگرچه هر بار این آمارها با احتساب میزان مطالعه کتاب‌های درسی و مذهبی و ادعیه و روزنامه‌ و ... سیری صعودی را نشان می‌دهند اما آنچه از حضور در بطن جامعه حاصل می‌شود حاکی از بی توجهی و احساس بی‌نیازی به مطالعه در اقشار مختلف جامعه است. به‌عنوان کتابداری که در یک کتابخانۀ عمومی مشغول به فعالیت است، این درد را در کالبد جامعه ایرانی به وضوح مشاهده می‌کنم. در مورد علت‌های این مسأله و راهکارهای آن فراوان بحث و گفتگو شده است. عوامل متعددی چون بی‌توجهی مسئولین امر به بخش فرهنگ، نبود آموزش‌های عمومی در سطح کشور برای جذب مردم به مطالعه، اطلاع‌رسانی نامناسب در زمینه‌های فرهنگی به­ ویژه در رادیو و تلویزیون، نبود  برنامه مناسب در مدارس برای آشنایی با کتاب و کتابخانه، هزینه بالای تهیه کالاهای فرهنگی و البته مشغولیت­های ذهنی بسیار مردم در جهت رسیدن به زندگی با سطح امکانات متوسط و عامل مهم وجود سایر تفریحات و رسانه­ ها ... را می‌توان از جمله دلایل اقبال اندک به مطالعه برشمرد.

 

آنچه در این میان کمتر مورد توجه قرار گرفته دلایل برخاسته از جنبۀ روانی مسأله است. آنچه در این نوشته به آن پرداخته خواهد شد بررسی یکی از ویژگی‌های نستباً فراگیر در جامعۀ ما:«کمال طلبی» و تاثیر آن در دو وجۀ مهم زندگی، یعنی خواندن و نوشتن است.

 

به گفته اسدی[1] کمال‌طلبی دو وجۀ مثبت و منفی دارد. کمال­ طلبی مثبت موجب تلاش فرد در جهت رشد و پیشرفت و در نظر گرفتن استانداردهای سطح بالا برای زندگی می‌شود. در این نوع کمال‌گرایی انتظارات و توقعات منطقی به فرد اجازه می‌دهد از تلاش‌های خود لذت ببرد و در انجام وظایف بکوشد، رشد کند و کار را به بهترین شیوه انجام دهد و به احساس رضایت و خشنودی درونی برسد. کمال گرایی منفی اما، زمانی است که فرد، اهداف بلندپروازانه و جاه‌طلبی افراطی دارد. او که رفتار سختگیرانه‌ای نسبت به اطرافیان خود دارد، به شدت از اینکه در معرض انتقاد دیگران قرار بگیرد پرهیز می‌کند. از دیگران به خاطر درستکاری و وظیفه‌شناس بودنش انتظار احترام دارد. همچنین نیاز شدید به موفقیت دارد، با نگاهی افراطی به شکست‌های خود می­نگرد و با کوچکترین اشتباه احساس رضایت خود را از دست می‌دهد. این ویژگی در جنبه‌های مختلف خواندن و نوشتن خودنمایی می‌کند که با شناخت آن بهتر می‌توانیم آن را برطرف کنیم.

 

بسیاری از ما وقتی تصمیم به مطالعۀ کتابی می‌گیریم به خودمان تحمیل می‌کنیم که آن را از ابتدا تا انتهایش بخوانیم. تابستان گذشته در یکی از کلاس‌های آموزشی آقای دکتر شیری[2] با موضوع کمال­ طلبی مثبت و منفی شرکت کرده بودم. ایشان دقیقاً به همین مطلب اشاره کردند که لازم نیست هر کتابی را از بای بسم الله تا تای تمت خواند. مگر کتاب داستان که باید از ابتدایش شروع کرد و یا کتابی که تمام و کمال خواندنش لازمۀ تحصیلات و یا حرفۀ ماست. در مورد سایر کتابها که تنها به دلیل علاقه‌مندی به موضوعشان برگزیده‌ایم برای خواندن، لازم نیست خودمان را ملزم به خواندن تمام آن بکنیم. با یک حساب سرانگشتی می‌توانیم متوجه شویم که چه تعداد از کتاب‌های خوب را تنها به دلیل جذاب نبودن صفحات ابتدایی‌شان، کنار نهاده و خود را از لذت غرق‌شدن در دنیای پر از شگفتی و اطلاعات آنها و راهیابی به مفاهیم عمیق زندگی محروم کرده‌ایم. پیشنهاد می‌شود برای شروع، قسمت­هایی از کتاب که برایمان جالب بوده را بخوانیم و سپس اگر تمایل به خواندن بیشتر پدید آمد و فرصت و حوصله بود سایر بخش­ها را مطالعه کنیم. به این ترتیب، با حجم زیادی از کتاب‌های نخوانده در کتابخانه‌مان و احساس گناه ناشی از کار نیمه تمام و فشار بر روی ذهنمان مواجه نمی‌شویم و اجازه می‌دهیم مطالب خوانده شده در وجودمان رسوب کرده، روح و جانمان را بنوازند.

 

بسیاری از ما قدمی برای خواندن بر نمی ­داریم چون فرصت کافی برای به اتمام رساندن مطلب نداریم و نیاموخته ­ایم که می­شود گزیده خوانی کرد و صفحه به صفحه کتاب را نخواند. چه خوب است یک بار دیگر کتاب­ها و مطالب نخوانده و نیمه خوانده خود را در دست بگیریم و تورقی کنیم. اگر به راستی نکته­ای مناسب نیاز ما ندارند، با خیال آسوده آنها را کنار بگذاریم و این همه نگران نخوانده ماندنشان نباشیم.

 

در فاصله زیاد روزهای شکل گرفتن این ایده تا مکتوب کردن آن، دائم به این فکر می­کردم که از کجا شروع کنم، چه نکاتی را بگویم و چگونه مقصود اصلی مطلب را برسانم و اصلاً آیا لازم است که این مطلب را بنویسم؟ در همین زمان در کتابخانۀ محل کارم به یک کتاب برخوردم به نام «اگر می توانید حرف بزنید، پس حتماً می‌توانید بنویسید[3]». در صفحات ابتدایی این کتاب با این جملات روبرو شدم: «اگر قصد دارید وقفه بزرگی در نوشتنتان بوجود آورید بر کمال­گرایی اصرار داشته باشید. اگر قصد دارید انگیزۀ خلاق را در خود خاموش کنید پس بر کمال‌گرایی اصرار بورزید. اگر می‌خواهید الباقی عمرتان را بر سر این مسأله که به اندازۀ کافی خوب نبوده‌اید خود را شکنجه دهید پس بر کمال­گرایی اصرار بورزید. برای اجتناب از سرخوردگی در نوشتن، انتظارات خود را به حداقل برسانید! اینکه بخواهید در همان قدم اول بهترین نتیجه را داشته باشید، اصلا بدفکری نیست، اما این را هم بدانید که هیچ وقت به این شکل نخواهد شد. کمال­گرایی زیاد دست و پای شما را می‌بندد و به قدری شما را کلافه می‌کند که حتی قادر به نوشتن یک کلمه هم نخواهید بود». خواندن این مطالب باعث شد کمی به خود بیایم و ایدۀ اولیه این نوشته را روی کاغذ بیاورم.

 

پس از آن به این مشکل مبتلابه بسیاری از ما کتابدارها اندیشیدم و دریافتم اکثر ما اصلاً دست به قلم نمی‌بریم چراکه می‌خواهیم در همان بدو امر، کاری بی عیب و نقص و عالی انجام دهیم. چیزی که فرد کمال‌گرای منفی را دچار مشکل می‌کند توجه بیش از حد به جزئیات است و به همین دلیل اغلب، کمال‌گرایی به اهمال‌کاری ختم می‌شود. آنقدر می‌خواهیم عالی باشیم که اصلا کاری چون نوشتن را شروع نمی‌کنیم. اگر هم می‌نویسیم حداکثر تلاشمان را می‌کنیم تا کلمات دشوار و علمی به کار ببریم.

 

در اینجا فرصت بحث و بررسی عوامل ایجاد کمال‌گرایی و اساساً وظیفۀ یادداشت حاضر نیست اما به نظر می‌رسد کمال‌گرایی دلیل‌های گوناگون و متنوعی دارد. والدین عیب­جو و والدین کمال‌گرا که موفقیت‌های خود و موفقیت­های فرزندان را، دست کم می‌گیرند، از جمله مهم‌ترین این عوامل به شمار می‌روند. دریافت پاداش اجتماعی از رفتارهای کمال‌گرایانه نیز، عاملی تاثیرگذار است. بدان معنا که زمانی که دیگران دقت بیش از اندازه و حساسیت­های بیجای شما در انجام امور را، تعبیر به کاردرست بودن و یا تک و منحصر به فرد بودن، می­کنند؛ شما بیش از پیش تشویق به ادامه چنین رفتارهایی می­شوید[4].

 

باید مراقب بود؛ زیرا: کمال‌طلبی همراه با اشتغال فکری بیش از حد دربارۀ نظم و ترتیب و مراقبت از همه چیز، به اختلال شخصیت وسواس فکری عملی منجر خواهد شد[5].

 

حتما شما هم مانند من به این می‌اندیشید که حال با کمال­گرایی چه کنیم؟

 

به گفته شیری نخست باید بپذیریم که این ویژگی، بخشی از وجود ما شده است و به فکر پیدا کردن مقصر و زیر سوال بردن والدین و اطرافیانمان نباشیم و به جای آن تلاش خود را در جهت تلطیف رفتارهای خود معطوف نماییم. دوم؛ به خود یادآوری کنیم که اشتباهات ما در غالب موارد فراموش می‌شوند و سوم؛ به خود اجازه بدهیم تلاش کنیم ولو اینکه اشتباه کنیم. با تلاش و تمرین این تمرین­های به ظاهر ساده می‌توان امید داشت که پس از مدتی از کوله­بار انبوه کارهای نیمه کاره، کتاب­های نخوانده و نوشته­ های ناتمام بکاهیم.

 

این نوشته را با چند توصیه از کتاب «اگر می­توانید حرف بزنید، پس حتماً می‌توانید بنویسید» در راستای غلبه بر کمال‌گرایی در نوشتن به پایان می‌برم:

 

  • در مورد آنچه از آن آگاهی دارید بنویسید. به این مطلب اعتقاد راسخ داشته باشید که اگر این موضوع نظر مرا جلب می‌کند پس نظر دیگران را هم جلب خواهد کرد؛
  • با نوشتن دربارۀ آنچه می‌دانید و یا در زندگی با آن مواجه شدید متوجه می‌شوید که شما می‌توانید این داستان را بهتر از هر کس دیگری تعریف کنید؛
  • در مورد آنچه نمی‌دانید بنویسید! چیزی که مهم است این است که با آنچه نسبت به آن آگاهی داریم شروع کنیم، سپس درجهت آنچه به آن آگاهی نداریم حرکت کنیم. پس آیینه‌ای مقابل حقایق زندگیتان قرار دهید اما نه هرحقیقتی. تغییراتی در آن بوجود آورید. حقایق را بردارید و به روشی که خود می‌خواهید آن را به پیش ببرید؛ و
  • دربارۀ آنچه برایتان مهم است بنویسید. اگر چیزی باشد که برای شما اهمیت دارد این حق شماست که آن را به مردم بگویید.

 



[1].  معصومه اسدی، "خوبی و بدی های کمال گرایی،" جام جم. 13 مهر 1391، <http://www.magiran.com/ppdf/nppdf/2835/p0283535240141.pdf> (15 مهر 1392)

 .[3]ژول سالزمن. اگر مي توانيد حرف بزنيد پس حتما مي توانيد بنويسيد. ترجمه فرنوش جزینی. (تهران: امیرکبیر، 1389)، 27.

[4]. شیری، علیرضا. کارگاه آموزشی "کمال طلبی مثبت و منفی" 22/04/1392. تهران: خانه توانگری طوبی.

[5]. ویکی پدیا. اختلال وسواس فکری عملی، 31 شهریور 1392، <http://fa.wikipedia.org/wiki/اختلال_وسواس_فکری_عملی> (15 مهر 1392).

برچسب ها :
نادر
|
Iran
|
1395/08/30 - 20:30
0
1
باسلام و عرض ادب. ضمن تشکر از شجاعت و جسارت مثبت خانم آبیار. مطلب مختصر، مفید و جذابی نوشتین. انشالله با این توانایی که دارین شاهد موفقیت بیشتر شما باشیم و در آینده ی نه چندان دور بتوانیم از کتابهای شما استفاده کنیم. انشالله
ع
|
Iran
|
1394/11/26 - 15:23
0
0
سلام
خیلی خوب و درست نوشتید اما با عرض معذرت، راهکارتون برای من مفید نبود. این مشکل سال هاست بنده رو آزار میده و از خیلی چیزهای دوست داشتنی زندگی دورم کرده. مثل مطالعه، ورزش و خیلی چیزهای مهمتر...
لبخند
|
Iran
|
1394/01/28 - 21:28
0
3
سلام!
به عنوان کسی که آشنایی نسبی و علاقه‌ا‎‌ی قابل توجه به خواندن و نوشتن مطالب ادبی دارم، مطالعه‌ی مقاله‌ی شما رو راهنمای مفیدی برای از بین بردن موانع مطالعه و نگارش، به دیگر دوستانم معرفی می‌کنم.
پیروز و پایدار، برقرار و استوار باشید!
بهار
|
Iran
|
1393/11/15 - 10:37
0
4
سلام و سپاس از شما
یک دانشجوی دکترای کمال گرا که برای نوشتن پروپوزالش دست به قلم نمیشه!!!!!!!!!!!!!
مطلبتون خیلی خوب بود
محسن زین العابدینی
|
Iran
|
1392/09/21 - 19:24
5
4
خیلی نگران کمال طلبی آدمها نباشید. چون الان تنها چیزی که گوهر نایافته به حساب می آید رعایت اصول بدیهی و اولیه است. از بس که آدمها سطحی شده اند و فقط گذر از مراحلی که لازم است را ضروری می دانند. نتیجه و نهایت خیلی نکته پر چالشی برایشان به شمار نمی آید. هر چقدر هم که در ابزارهای تکنولوژیک غرق می شوند این بیماری واگیر دارد بیشتر گسترش پیدا می کند.
کاظم حافظیان
|
Iran
|
1392/09/13 - 16:09
0
3
خانم آبیار با سپاس . باید عرض کنم خواندن بدون شک خوب است . مطالب خوب انتخاب کردن و خواندن بسیار خوب تر است .و به دیگران توصیه کردن مطالب خوب برای خواندن به نحوی که تشویق به خواندن آنها شوند هنر است . اما همیشه نوشتن خوب نیست . خواندن مطالب خوب به نوشتن مطالب متوسط ارجحیت دارد مگر نه ؟
پاسخ ها
آبیار.
| Iran |
1392/09/16 - 07:37
سپاس از شما استاد بزرگوار. البته که همین طور است و نوشتن مطالب خوب در پرتو خواندن مطالب خوب اتفاق می افتد. گمان نمیکنم کسی بدون گذر از دنیای شگفت انگیز نوشته های دیگران، خود به این مهم دست یافته باشد. بی شک پیش از آنکه اثری به شهرت برسد، نویسنده اش مشق بسیار کرده است. تمرین نوشتن در هر حال خوب است، چه، یک شبه نمیتوان به نوشتنی عالی دست یافت؛ اما تزریق نوشته های متوسط خود به ذهن سایرین به جای هدایتشان به خواندن نوشته های خوب دیگران، عملی درخور تامل است!
مجید صمیمی نژاد
|
Iran
|
1392/09/11 - 10:10
0
5
می بینم که دوستان عزیز روی مسئله کندخواندن و عدم تمرکز تاکید کرده اند. من خود این مشکل را دارم. اما هرزمان با آن روبه رو میشوم، فی الفور یک خواندنی خیلی جذاب مثل رمان یا متن ادبی را دست می گیرم، دوباره با این نرمش ذهنی، تمرکز بر می گردد.
مختاری
|
Iran
|
1392/09/11 - 09:36
0
3
عالی بود. از خواندن این مطلب بسیار لذت بردم.
بهراد
|
Iran
|
1392/09/11 - 08:51
0
2
سلام. خانوم آبیار. خیلی عالی بود. من خودم این مشکل را دارم و می کوشم تلطیفش کنم. راهنمایی های خیلی عالی گرفتم. امیدوارم باز مطالب شما را اینجا بخوانم.
mehr
|
Iran
|
1392/09/11 - 08:32
0
2
موضوع بسیار خوب و مناسبی را مطرح کردید. کمالطلبی و کمال گرایی در وجوداکثر افراد آشکارا دیده می شود.این که به چه صورت و به چه شیوه واسلوب صحیحی بتوان در مرحلۀ عمل به اجرا درآید، نکتۀ مهم و در خور توجهی است. اگر درست و بجا و به موقع بخوانیم،درست هم می توانیم بنویسیم. همه می توانند بخوانند و بنویسند، کیفیت نوشتن و آگاهی رسانی لازم به مخاطب حائز اهمیت است. به نظر می آید که یکی از عوامل نخواندن، طرزوشیوۀ نگارش نویسندۀ کتاب است که مخاطب را نمی تواند جذب کند. فرایند نوشتن بسیار مهم است که هم می تواند تاثیر مثبت و لازم و هم تاثیر منفی و بازدارنده را در خوانندۀ کتاب بگذارد.
صابری
|
Iran
|
1392/09/10 - 20:35
0
3
من تصور میکنم که یکی از دلایل کم خوانی ما، عدم تمرکز است که این عدم تمرکز دلایل خاص خودش را دارد. برخلاف دیدن فیلم یا وب گردی کتاب خواندن نیاز به تمرکز دارد که متاسفانه روز به روز در ما کمتر و کمتر می شود
پاسخ ها
آبیار
| Iran |
1392/09/12 - 22:19
من هم همینطور فکر میکنم. این عدم تمرکز میتواند خود ناشی از عادت به مطالعه متن ها و جملات کوتاه در اینترنت و نداشتن صبر و تحمل برای به پایان رساندن یک مطلب طولانی باشد.
زینب دینارزاده
|
Iran
|
1392/09/10 - 13:29
0
3
یکی از دلایل نخواندن هم کند خوان بودن ما هست. وقتی کتابی را با ذوق و شوق تهیه می کنیم و چند صفحه اول را می خوانیم و بعد به خاطر همین کندخوانیف افکارمان اجازه خواندن تمرکز و ادامه مطالعه را نمی دهد کتاب را زمین گذشاته و کاری دیگر را شروع می کنیم.
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: