داخلی
»مطالب کتابداری
»گاهی دور گاهی نزدیک
لیزنا (گاهی دور/ گاهی نزدیک: 80)، مهران موسوی، کارشناس ارشد کتابداری و اطلاع رسانی: در ایران یک صنعت نشر داریم، و یک صنف بسیار نامحترم دیگر که کارش عبارت است از اسکنکردن کتابهای موجود در بازار و انتشار نسخۀ پیدیاف آن کتابها در اینترنت. اولی که تکلیفش معلوم است، به مؤلف و مترجم و ویراستار و حروفچین و نمونهخوان و گرافیست و صفحهآرا و ناظر چاپ پول میدهد و کتاب تولید میکند. یک سری شغل هم از صدقۀ سر کتابهایی که ناشران تولید میکنند ایجاد میشود، از جمله پخش کتاب، کتابفروشی و... . حتی آن کارگری که دم پاساژ داد میزند و کتاب تبلیغ میکند از این راه پول درمیآورد. نان اینهمه آدم از تولید کتاب درمیآید و هرچه ما بیشتر کتاب بخریم، آنها بیشتر سود میکنند، و هرچه ما بیشتر کتاب بخریم، کتاب ارزانتر میشود. کتابی که در پانصد نسخه چاپ میشود، طبعاً گرانتر از کتابی درمیآید که تیراژش پانصدهزار نسخه است، چون یک سری هزینهها ثابتاند، مثل هزینهی ویرایش، نمونهخوانی، طراحی جلد، نمایهسازی، صفحهبندی و... . حالا چطور میشود اینهمه آدم را از نانخوردن انداخت؟ با اسکنکردن آن کتابها و حراجشان در اینترنت، یا افستکردنشان. در این فضای بیدروپیکر میبینیم عدهای میآیند مثلاً نسخۀ پیدیاف رمان در جستوجوی زمان ازدسترفته را حراج میکنند. چرا؟
1. چون کتاب گران است. الف) تخممرغ هم گران است، اما ما تخممرغ هم میدزدیم؟ ب) کتاب گران است، و ما میتوانیم کتاب کمتر بخریم، و برای خواندن کتابهای دوستداشتنی عضو کتابخانه بشویم یا از دوستمان قرض بگیریم. کتابخانۀ ملی و کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران انباشته از کتابهای خوباند. ج) ما برای پستترین اجناس چینی و احمقانهترین گوشیهای موبایل و مسخرهترین لباسهای تولیدی تندُرُست سخاوتمندانه اسکناس خرج میکنیم، به کتاب که میرسیم میگوییم گران است. هه!
2. زمانه عوض شده، حالا دنیا دارد بهسمت نشر الکترونیک حرکت میکند. الف) بر فرض که این ایده درست باشد، چرا باید نسخههای غیرقانونی را دانلود کنیم؟ ب) سایتهایی هستند که با رضایت ناشران اصلی یا مؤلفان نسخههای الکترونیکی را میفروشند، از جمله سایت فیدیبو، نشر ناکجا، نشر نوگام (اینیکی رایگان است) و... . اگر از کتابهای کاغذی زده شدهایم، میتوانیم برویم از این سایتها خرید کنیم.
3. ناشران اگر خیلی مقید به کپیرایت بودند، پول یوسا[1] و فوئنتس[2] و مارکز[3] را میدادند و حق آنها را نمیخوردند. چرا ما حق آن ناشرها را رعایت کنیم؟ الف) خیلی از ناشران تازگیها حقوحقوق ناشر اصلی را پرداخت میکنند و درعینحال میبینند همین کتابها هم سر از دزدبازار صنف اسکنکنندگان درمیآورند. ب) بعضی از کتابهایی که نصیب دزدان سرگردنۀ پیدیافساز میشود تألیفی است.
4. مهم خواندن کتاب است، چه اهمیتی دارد چه کسی تولیدش کرده؟ با کتابخواندن میشود این مملکت را نجات داد، عقبماندگی ما ناشی از همین کتابنخواندن است. پیدیاف، کتاب را میبرد بین تودۀ مردم؛ از همین راه است که میشود تودهها را هدایت کرد. الف) کتاب را چه کسی تولید میکند؟ ناشر. وقتی ناشر به همت این دوستانِ دزد ورشکسته شد، دیگر کی میخواهد کتاب تولید کند که بعد مثلاً تودهها فرهیخته شوند؟ ب) این تصویر سانتیمانتال از فعالیت ناشران ناشی از این ایده است که مگر نویسنده و مترجم برای پول کار میکنند؟ مگر میشود عمل متعالی نوشتن یا ترجمه را با پول سنجید؟ هر وقت به تویی که کارمند بانکی گفتند ارزش زحماتتان اجلّ از آن است که با چرک کف دست آلودهاش کنیم، به نویسنده و مترجم هم بگویند ارزش کار شما معنوی است و با مادیّات نمیتوان سپاسگزارش بود.
5. گورِ بابایِ تو و امثال تو، دلم میخواد کتاب اسکن کنم، به تو هیچ ربطی نداره، اصلاً غلط کردی. الف، ب، ج و د) منطقیترین حرفی که از اینها میشنویم همین است، واقعاً هم نسبت به استدلالهای دیگرشان منطقی و صادقانه است.
اصلا همکاران خوبم دقت کردید از وقتی اوضاع اقتصادی عوض شده و دلار رفته بالا چقدر افت عضویت داشتیم؟
اگر کتابخانه شما در منطقه مرفهی قرار دارد و اعضای شما کم است دیگر واقعا باید فکری به حال آن کرد؟