داخلی
»مطالب کتابداری
»گاهی دور گاهی نزدیک
لیزنا، (گاهی دور/ گاهی نزدیک101): راحله کریمی – کتابدار کتابخانه شهید علم الهدی فولادشهر: صبح با نویدی برای زندگی نو آغاز می شود. صدای دینگ دینگ ساعت . برپا.. تحرک.. صدای بوق ماشینها.. فریاد رانندگان.. اضطراب مسافران صبح..
اول صبح ..درب کتابخانه را باز می کنم. . با ورود مراجعین به سالن کتابخانه ..سلام و علیکها شروع می شود.. ظاهر کتابخانه آرام است... .
همچنین کتابدار.سکوت و سکوت ...
کم کم صدای قدمهای اعضایی که برای مطالعه وارد کتابخانه می شوند می آید... . اکثرا هم پشت کنکوری ..یا اعضایی که برای کنکورسراسری یا ارشد خودشان را آماده می کنند.
بعد از دقایقی .. سکوتی کتابخانه را فرا می گیرد.. .سکوتی که گاهی با صدای باز و بسته شدن دربهای سالن شکسته می شود....
در همین حین .. عضو 5 ساله ای همراه مادرش وارد کتایخانه می شود.. با شادی فراوانی که در چشمانش موج می زند می گوید: خاله من کتابامو خوندم و خیلی تمیز نگه داشتمشون .. بازم بهم کتاب میدی ..و من خوشحال از برق چشمان کودک... .
که ناگهان صدای اعضای داخل سالن بلند می شوند .. یا محکم خودکارهایشان را روی میز می کوبند.. که خانم فلانی چرا رعایت نمی کنید... مگه نمی دانید ما درس داریم!!!من؟ کودک؟مادرش؟
... مادر هم با عتاب به کودکش که اگه یکبار دیگه تو کتابخانه بلند صحبت کردی دیگه نمیارمت!!!
و این مشکلی است که کتابخانه ما و بسیاری از کتابخانه های دیگر کشورمان دارند.. .
گاهی طرحهایی کتابخانه های عمومی کشورهای توسعه یافته را که می بینم ..دلم می سوزد.. چرا باید کتابخانه ما اینقدر ساکت باشد؟آنقدر ساکت که حتی صدای زنگ تلفن را هم به کمترین میزان بگذاریم که مبادا مزاحم مطالعه اعضا داخل سالنهای مطالعه شویم.
چرا اینقدر قدرت سالنهای مطالعه در کتابخانه های عمومی کشور ما زیاد است که کتابدار را ملزم به رعایت سکوت می کند و مهری بر لب! .
کودک تازه وارد ، با ذهنیت زیبایی وارد کتابخانه می شود و با کلی ذوق و شوق وارد دنیای کتاب می شود .. اما با لطفا سکوت را رعایت فرمایید های مکرر..شعله لذت خواندنش سرد می شود... .
و سوالهایی که همواره در این چند سال که به عنوان کتابدار مشغول به فعالیت هستم ذهن مرا مشغول کرده است:
آیا ما مسئول درس خواندن یا نخواندن اعضای داخل سالنهای مطالعه کتابخانه هستیم؟
چرا کتابخانه باید حتما حتما تمامی بخشهایش سکوت باشد و فقط سکوت؟
چرا بخش کودک اکثر کتابخانه های ما باید فقط منظم باشد؟؟
چرا نباید پر از کودکانی باشد که با صدای بلند کتاب می خوانند؟
چرا بیشتر کتابداران ما نمی توانند برای کودکان بلند خوانی کنند؟
چرا مادران ما، نباید در بسیاری از کتابخانه ها در بخش کودک برای فرزندانشان قصه خوانی کنند؟
چرا در بسیاری از بخشهای کودک کتابخانه های عمومی ما کودک با مقوا و کاغذ رنگی و مداد رنگی باید بیگانه باشد؟
چرا بخشهای کودک در کتابخانه های عمومی نمی تواند محل فعالیت پرشور و ارائه انواع نمایشهای عروسکی ، شعرخوانی برای کودکان،آموزشهای مخصوص کودکان باشد؟
و من نمی دانم:
آیا کتابداران فرصت اینکه تواناییشان را ، در پویای بخش کودک محک بزنند را داشته اند؟
آیا کتابداران کتابخانه های عمومی ، آموزش لازم را در خصوص آشنایی با ادبیات کودک و روانشناسی کودک در دانشگاه دیده اند؟
آیا آموزشهای ضمن خدمت کتابداران ، آموزشهای علمی و عملی لازم را در جهت خدمت به کودکان کتابخانه های عمومی ارائه می دهند؟
چرا در هنگام ساخت کتابخانه های تازه تاسیس ، اصول مهندسی ساختمانی به درستی رعایت نشده است؟
آیا مشکل از ساختمانهای کتابخانه های ماست؟
و کودکی از من پرسید چرا به جای بادبادک رنگی برای بخش کودک کتابخانه مداد رنگی ارسال نمی کنند.!
و چراهای بسیار زیاد دیگر..
....
آری درست است.. کتابخانه مرکزی صد در صدر فرهنگی است.. .
اما...
در بسیاری از کتابخانه ها :
مشکلات بخش کودک زیاد است. آنقدر که مانع بسیاری از فعالیتها می شود.
کتابداران فرصت کافی برای پویایی و فعالیت در بخش کودک را با توجه به انواع مسئولیتهای ریز و درشت کتابدار را ندارند!
فضای کافی برای فعالیت در بخش کودک نیست.
تجهیزات لازم و منابع مالی کافی هر چند اندک، در اختیار کتابخانه ها نیست.
اتاق مجزایی برای فعالیت بخش کودک نیست یا اینکه بخش کوچکی از فضای مخزن اصلی به عنوان بخش کودک نامگذاری شده است.
دکوراسیون و فضای داخلی بخش کودک ، دلچسب کودکان نیست و نمی تواند حس کنجکاوی و شوق کودکان را ارضا کند.
در بسیاری از کتابخانه های عمومی کشور ، بخش کودک عایق بندی خوبی برای کاهش صدا ندارند. کما اینکه بسیاری از بخشهای کودک در کنار سالن مطالعه می باشد.
بله..در بسیاری از مواقع اعضای داخل سالن اعتراض می کنند.
البته کتابداران تلاش خود را با توجه به تمامی کمبودهایی که در کتابخانه ها است انجام می دهند اما باز هم انگار می شود این اتاقهای بخش کودک را فعالتر از دیروز کرد.
در قرن جدید با ورود فناوریهای نو به زندگی ما، بسیاری از آموزشهای سنتی نقش کم رنگتری به خود می گیرند.
این روزها ، لالایی های مادرانه نقش خود را هر روز کمرنگتر می کنند... قصه گویی های تلفنی ، کارتونهای چند رسانه ای و سر خوردن انگشتهای کودکان بر روی تبلتها و گوشیهای تلفن همراه ، همه و همه خبر از تسلط فناوری بر دنیای کودکان دارد.
و اینک رسالت ما به عنوان والدین یا کتابدار برای همراهی با کودکان در این دنیای فناورانه چیست؟
ما می توانیم:
نقش کتابخانه را در آموزش و یادگیری کودکان، تثبیت کنیم.
کتاب را جزو یکی از ضروریات زندگی کودکانمان کنیم.
فعالیتهای بخش کودک را با کمک اعضا، والدین و خود کودکان، پر بار کنیم.
با کمک شهرداریها و دیگر ارگانهای درون شهری تبلیغات در خصوص کتابخانه ها را انجام دهیم.. .چه خوب
می شد ورودی شهر ها، تابلو های تبلیغاتی .. تصاویر کتابخانه شهر خودمان را می گذاشتیم.. تصاویر بخشهای مختلف کتابخانه .. انواع خدماتش ... .
نمایشگاه های فصلی از تازه های کتاب کودکان در کتابخانه ها ارائه دهیم.
کلاسهای آموزشی برای مادران برگزار کنیم و کتابهای خوب را با توجه به سن کودکان به آنها معرفی کنیم..
می شود کارهای زیادی کرد...
و ای کاش حمایتهای کشوری و نهاد کتابخانه های عمومی بیشتر می شد تا دورترین کتابخانه ها هم کودکانی شاد و امیدوار را جزو اعضای فعال خود داشته باشند.
کودکانی که شاید کتابخانه نوعی مآمن آسایش و دنیای بزرگی از یادگیری هایی است که آنان را به آینده بهتر پیوند می دهد.
* تاریخ دریافت: 26 شهریور 1393
bacheha-ketab.niniweblog.com
من کتابدارم و اگه اختیاری به من داده میشد سالنهای بی فایده قرائت خانه که مسبب تمام مشکلات کتابدار و کتابخانه هست تعطیل میکردم . شش ساله کار میکنم و هنوز فایده ای از سالنهای قرائت خانه ندیدم فقط دخترها و پسرها به هوای هم مسابقه باز و بسته کردن در کتابخانه ثانیه ای هشتصد بار دارند
موضوع جالب بود و نویسنده هم به خوبی آن را مطرح کرده بودند.
امید به حل تمامی مشکلات زیرساختی کتابخانه های عمومی و توسعه هر چه بیشتر این بنیان مهم در جای جای کشور عزیز
منتظر نوشته های بعدی شما هستیم
واقعا مشکل اکثر کتابخانه های عمومی همین یکی بودن سالن مطالعه و میز کتابدار است . چون وقتی که قرار است کتابخانه جدیدی ساخته شود از کتابدار نظر نمیخواهند .
اگر بخواهیم در کتابخانه جواب مراجعه کننده را بدهیم اعضا روی میز میزنند واگرهم اعتراض کنیم با اداره کل تماس گرفته و اداره کل هم حق را همیشه به اعضا میدهد
بخش کودک خیلی از کتابهونه ها شده اتاق جشن تولد. آخه چرا اینقدر شلوغ پس جای خلاقیت بچه ها کجان؟
بخش کودک کتابخونه های خارج از کشور و ک نگاه کنیم لذت و در عین حال حسرت می خوریم ک چرا ما نمی تونیم چنین فضایی رو بسازیم
من ب شخصه ب عنوان مسئول کتابخونه بخش بزرگسالو رها کردم و تمام هم وغم خودمو برای بخش کودک گذاشتم
ب یاری خدا هم ب اون فضایی ک مطلوب بچه ها هست میرسم
مطلب تون عالی بود. واقعاً همین طوره که جنابعالی نوشتید. همیشه موفق و سلامت باشید.
ما کتابداران برای بچه ها بیشتر به خانم ناظم شباهت داریم تا کتابدار مهربان
ظرحهای کتابخانه های پیشرفته را می بینم دلم می سوزد که ما سکوت داریم...
قدرت سالنهای مطالعه....
شعله لذت خوانش سرد می شود...
گاهی هم تکرار سوالهایی که بیشتر کلیشه های رایج هستند و باید به شکل جدیدی طرح شوند که این قدر کلیشه ای نباشند.
باز هم از خانم کریمی تشکر می کنم ولی لیزنا باید ویراستارانی برای نویسنده های نوپا بگمارد. خیلی خوب است که این فضا ایجاد شده ولی باید بهتر شود
این اولین متن من بود که نوشتم..هرچند که ایراداتی داشت.به هر حال اگر قصوری بوده پوزش میخاهم..
ولی از هر پهلویش هم که نگاه کردم مساله محور بود. خدا خیرتان دهد
باز هم ممنونم از این یادداشت خوب