گاهی دور - گاهی نزدیک (یادداشت صفر)

لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر لیزنا: دوستان می پرسند می شود که لیزنا پایگاه خبری بشود و تحلیل خبر نداشته باشد؟ فوری به ذهنم می آید که ایده خوبی است. اما می گویم ببینید دوستان، دارید مسئولیت ها را زیاد می کنید؛ آن هم با این نیرویی که در خودمان سراغ دارید. به من بگوئید:

-          فکر می کنید میزان مشارکت همکاران حرفه چقدر خواهد بود؟ "ف" می گوید تا حالا که خیلی خوب بوده.

-          در مورد تحلیل چی؟ واقعاً توان تحلیل خوبی در بچه های ما هست؟ زدن ستون کمی کار تکنیکی می بره؛ ادامه دادنش و تأمین مطلبش به این سادگی ها نیست ها؟ "ی" می گوید بابا خیلی نیروهای خوبی داریم؛ به ویژه در جوانترها که تعدادشان روز به روز زیادتر می شود.

-          می پرسم خبرهای ما واقعاً محدودیت رشته ای و حرفه ای دارد و می بینید که یک وقت هایی در روز یک یا دو خبر بالا می آید، می خواهیم خودمان را محدود به تحلیل همین خبرها کنیم؟ "دال" عزیز می گوید از جاهای دیگه می زنیم تنگش.

-          می پرسم خوب پس، این ستون مطالبش بیشتر از تحلیل خبرهای خودمونه؟ دال می گه مگر عیبی دارد؟ "ن" میاد وسط ماجرا و می فرماید برای ما مطالبی می رسد که حالت خبری ندارد. ولی مطالب خوب و فرهنگی هستند. خوب توی اینها چیزهای خوبی است که می توانیم در ستون جدید منتشر کنیم. ولی برای اینکه در انتظار نمانند عذر خواهی می کنیم و مطالبشان بایگانی می شود.

-          یک دغدغه بزرگ: با همه اینها که گفتید من دیگر نمی خواهم درگیری ذهنی پیدا کنم که دارد دوشنبه می شود و مطلب جور کنیم یا بنشینیم پای ویرایش مطلبی که سخن هفته زمین نماند. "ن" عزیز می گوید: خوب ادواری اش نکنیم و براش موعد نگذاریم. مثل بخش طنز هر وقت مطلب تازه آمد می گذاریم.

-          بر می گردم سراغ "دال": ببین "دال" عزیز که مثل دال[1] روبروی من نشسته ای و لبخند همیشگی ات را هم گوشه لبت داری، این را کمی دقیق تر کنیم. اون وقتایی که می گیم خبر خاصی برای تحلیل نداریم، گفتی مطالب نسبتاً مرتبط که اطلاعاتی می دهد بگذاریم؟ "دال" ادامه می دهد یا پدیده زیبایی را معرفی می کند.

-          می گویم اینجوری یعنی گاهی از رشته دور می شویم و گاهی نزدیک درسته؟ "دال" می گوید اصلاً همین اسم برای این ستون خیلی خوبه. "ی" می گوید دموکراسی را فراموش نکنید، اسم های دیگری هم از طرف دوستان پیشنهاد می شود که به همین مضمون نزدیک است، مثل نمای دور - نمای نزدیک. می شنوم که خیلی سینمایی می شود. نام تحلیل خبر را هم "ف" پیشنهاد می کند که می گوئیم با آن بخش دورش مناسبت ندارد. خودم باز خیلی دور - خیلی نزدیک از ذهنم می گذرد و به زبان می آورم که یاد فیلم زیبای "ویم وندرس" کارگردان بزرگ آلمانی می افتم. "ی" باز هم پیشنهاد دارد. نگاه دور - نگاه نزدیک را پیشنهاد می کند که دوستان ظاهراً با آن هم موافق هستند. ولی گاهی دور - گاهی نزدیک ظاهراً بیشترین رأی را دارد و در نهایت نام جدید ستون انتخاب شده است.

-           قرار و مدارها گذاشته می شود و فکرهایمان را می کنیم که با یک مناسبت شروع کنیم. دوسالگی لیزنا را داریم و سالروز تأسیس دوره جدید انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران، روزی که برای حوزه کتابداری و اطلاع رسانی روز تأثیرگذاری بوده. هر دو خوب هستند و خوشبختانه هر دو در نیمه اول اسفند و با فاصله دو روز از هم. خوب دقیقاً چه روزی می شود؟ پیشنهاد این است: از مؤسسان انجمن و در سالروز لیزنا. چه خوب است عزیز بزرگواری که آن روزهای سخت 11 سال پیش واقعاً تلاش کرد تا انجمن از هفت خوان مخالفت ها عبور کند و مجمع عمومی به سلامت برگزار و کار آغاز شود اولین مطلب را برای این ستون بنویسد و ما هم در 12 اسفند سالگرد دوسالگی لیزنا منتشر کنیم که با یک تیر دو نشان زده باشیم.

-          آخرین نکته انتخاب دبیر برای ستون است که با 5 رأی از 5 رأی کل آراء هیات تحریریه داریوش علیمحمدی به عنوان دبیر ستون گاهی دور - گاهی نزدیک انتخاب شد. سردبیر آنچنان سخنانی بر زبان راند که طفلک داریوش مجبور شد خودش هم به خودش رأی بدهد. خوب مبارک است انشاءالله.

در اینجا قرار شد صورت جلسه هیئت تحریریه پنج نفره را به عنوان شماره صفر منتشر کنیم و از همه یاران بخواهیم که برایمان بنویسند. گاهی دور - گاهی نزدیک متعلق به شماست. مطالب خوبتان، خاطره هایتان، تحلیل هایتان و حتی داستانک هایتان را از ما دریغ نکنید. به ویژه می شناسم دوستانی را که داستانک هایی می نویسند و امیدواریم ما را فراموش نکنند.

منتظر نوشته های شما گرامیان هستیم. این شما و این داریوش علیمحمدی و این ستون گاهی دور - گاهی نزدیک.

سردبیر

[1] .عقاب