کد خبر: 9557
تاریخ انتشار: شنبه, 28 مرداد 1391 - 09:49

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

گاهی دور گاهی نزدیک

تغییر نسل کتابداران و کتابخانه­‌ها در ایران (1)

امیر ریسمانباف

لیزنا (گاهی دور/گاهی نزدیک: 15)، امیر ریسمانباف، کارشناس ارشد علوم کتابداری و اطلاع رسانی و رئیس قسمت مرکز اطلاع رسانی و کتابخانه سازمان آب و برق خوزستان:

مفهوم­شناسی واژۀ «نسل»

واژۀ «نسل[1]» نظیر هر واژۀ دیگری در کنه خود حامل مفهوم/مفاهیمی است که البته محدودیّت زبانی (تنازل از ذهن به انتزاع و از انتزاع به چارچوبِ اغلب دست و پاگیر واژگانی) شاید رسانا و گویای همۀ ابعادش نباشد. امروزه در مشرب­های فلسفی چون هرمنوتیک و پدیدارشناسی، بیش از پیش به بررسی چشم­اندازهای[2] تاریخی و فلسفی که واژگان و مفاهیم در زمینه و بافتار[3] آن شکل گرفته و احتمالاً دستخوش تطوّراتی شده­اند، بها داده می­شود. این مشرب­های فکری امیدوارند که فهم و تفسیر عمیق مفاهیمِ در قالب واژگان از قِبَلِ فهم پس­زمینه­های فکری و نظری که این واژگان را به قصد خاصّی به استخدام درآورده­اند؛ قابل وصول باشد[4]. لذا «پیشینه­شناسی مفاهیم[5]» امروزه به یک زمینۀ کاری مهم در مطالعات علوم انسانی بدل شده است[6].

چنین وسواس­های لازم فکری ایجاب می­کند تا پیش از ورود به بحث، کنکاشی ولو فشرده دربارۀ واژۀ نسل ارایه شود. واژۀ «نسل»، لااقل تداعی­کنندۀ دو بار مفهومی است. نخست به آن معنایی است که به طور خاص در جمعیّت­شناسی[7] و گاه در جامعه­شناسی و علوم سیاسی مورد نظر است؛ و دوم به آن معنایی است که در گسترۀ وسیع­تری مثلاً در تاریخ و به ویژه تاریخ­نگاری عقاید مورد نظر است. در معنای نخست، هر نسل[8] عبارت است از گروهی از افراد که مرحله­ای از حیات را با یکدیگر آغاز کرده یا پایان داده باشند. این گروه از افراد مثلاً در یک دورۀ زمانی نزدیک به هم به دنیا می­آیند، دانش­آموخته می­شوند، ازدواج می­کنند و ... (ساروخانی، 1375، ص. 107). از این منظر، منظور از نسل، متوّلدین یک تا حدّاکثر دو دهۀ تاریخی است که البته ممکن است بنا به اقتضای مطالعات­ همگروهی[9]، بازۀ زمانی گسترده­تری را هم شامل شود[10]. البته در بعضی مطالعات موردی در حوزۀ جمعیّت­شناسی ممکن است گروههای محدود شغلی، اداری، فرهنگی و مشابه مثل جامعۀ کارمندان، تجّار، پزشکان و ... مورد مطالعه واقع شوند که در این مواقع از واژۀ «جمعیّت­های محدود[11]» (امانی، 1379، ص. 3) و نه نسل استفاده می­شود. در ادبیات سیاسی – اعم از علمی یا عامه­نگر – هم واژۀ نسل نظیر جمعیّت­شناسی بیشتر ناظر به تمایزات یک تا حدّاکثر دو دهه­ای زمان تولّد افراد جمعیّتی است. مثلاً از زمان شکل­گیری انقلاب اسلامی (که ریشه­های نضج­گیری آن به سال 1342 باز می­گردد) تا کنون (آغازین سال­های دهۀ 1390)، چهار نسل جمعیّتی برای آن برشمرده­اند[12]. امّا در معنای دوّم، آنچه در قالب واژۀ نسل[13] متداول است – و به نظر من، واژۀ «تبار» به منظور احتراز از خلط بحث با مفهوم نسل در معنای نخستینش، بیشتر رساننده است – بیشتر در تاریخ­نگاری عقاید و پدیده­ها به کار می­رود. معروف­ترین کاربرد این واژه در ادبیات میشل فوکوست: تبارشناسی دانش[14]. به هر حال، از این منظر، واژۀ نسل الزاماً برچسب از پیش آماده­ای نیست که به انسان­ها و یا پدیده­هایی که در مقاطع زمانی منظّم وجود می­یابند، الحاق شود. چه بسا مثلاً قرن­ها بگذرد و وابستگان به یک حرفه، بدون پیشامد هر گونه تغییر بنیادین در مبانی فکری یا روش­های عملی، به روزمرّگی و میراث­خواری گذشتگان بسنده کنند. از آنجا که در وضع فرضی ذکر شده هیچ نقطۀ عطفی در این گذر تاریخی دیده نمی­شود، نمی­توان تغییر نسلی – به معنای دوّم – را در آن رصد کرد؛ گرچه ممکن است به لحاظ جمعیّت­شناسی، دهها نسل در آن قابل تعیّن باشد. مصداق چنین مثالی می­توانند نه افراد که پدیده­هایی چون نهادهای اجتماعی باشند. در این نوشتار به تناسب بحث، واژۀ نسل به هر دو معنای یاد شده به کار خواهد رفت که در هر بار، بار معنایی آن مشخّص خواهد شد.

 

مروری بر نسل­های سه گانۀ کتابداران ایرانی

روشن است که کتابداری در این نوشتار به آن معنایی به کار رفته که از ربع آخر قرن نوزدهم در ایالات متحده متداول شد. بیست و پنج سالی که در طیّ آن اولین مدارس کتابداری، اولین نشریّات تخصّصی در این حیطه، اولین طرح­های جامع و فراگیر بین­المللی رده­بندی علوم، اولین انجمن­های ملّی و بین­المللی علمی/ صنفی رشته و نخستین جرقّه­های جنبش دکومانتاسیون[15] پا گرفت و بعدها نشو و نما یافت. بنابراین، کتابداری در این نوشتار به عنوان یک علم (و نه صرفاً یک فن) و نیز به عنوان یک حرفه[16] (در برابر مفهوم شغل[17]) مورد نظر است. بدیهی است که کتابداران هم به تناسب در پرتو همین منظر تعریف می­شوند. لیکن از آنجا که متأسفانه حرفه­مندان – مثلاً در اینجا کتابداران و آرشیویست­های دانش­آموخته و حتّی گاه کتابداران و آرشیویست­های تجربی مجرّبِ شاغل در کتابخانه­ها و مؤسّسات مشابه – به دلایل گوناگون، از عمل­گرا بودن در برابر نظرمدار بودن گرفته تا فقدان مهارت­های مربوطه و ...، کمتر به مستندسازی خود می­پردازند؛ در مطالعات تاریخی بسیار دیریاب و از جملۀ سخت­ترین موضوعات پژوهشی­اند. به عکس، وابستگان به جنبه­های پژوهشی و آموزشی رشته مانند اعضای هیأت علمی، نویسندگان و پژوهشگران به اقتضای موقعیّت حرفه­ای­شان، خواه ناخواه به کمک آثارشان و نیز استناد به نظریّات­شان در آثار دیگر و چه بسا به کمک زندگی­نامه­ها و شرح اندیشه­های آنان که ممکن است تهیّه گردند، به مراتب برای مطالعات و بررسی­های  تاریخی، سهل­تر و در دسترس­ترند. روشن است که مجال ضیق این یادداشت، به اجبار، نگارنده را وا داشته تا کتابداران دستۀ اخیر را در این نوشتار مطمح نظر قرار دهد؛ گرچه بر این باور است که نیاز رشته به بررسی­های جامع­تر، دقیق­تر و علمی­تر از هر دو دستۀ عمل­گرایان و نظریه­پردازان رشته، یک نیاز بی­بحث و گفتگویی است که امید است این نوشتار مختصر در این باره صرفاً نقشی برانگیزاننده را ایفا کند.

چنانچه نسل را به معنای جمعیّت­شناسی­اش در نظر آوریم، از آبان 1331 که نخستین دوره­های منسجم کوتاه مدّت کتابداری در ایران برگزار شد[18] و بعدها از سال 1345 به بعد، ابتدا در قالب تحصیلات تکمیلی، کتابداری در میان رشته­های دانشگاهی ایران، رسمیّت یافت[19]، تا کنون، ایران شاهد پیدایی چهار نسل از کتابداران بوده و پنجمین نسل نیز در حال شکل­گیری اولیّه است. امّا اگر نسل را به معنای نقطۀ عطف تحوّلات در نظر داشته باشیم، دو نسل متمایز از کتابداران تا کنون شکل گرفته و نسل سوّم کتابداران ایرانی نیز در حال نشو و نما یافتن و هویّت­جویی است.

نسل نخست توانست، مقاومت­ها در برابر تغییر کتابخانه­ها از وضع چینش کتب به شکل دل­بخواه و یا حدّاکثر استاندارد داخلی به وضع چینش کتب بر اساس طرح­های بین­المللی رده­بندی نظیر دیویی و کنگره را بشکند. این نسل، پای فهرست­نویسی و رده­بندی بر اساس استانداردهای جهانی کتابداری و نیز تدوین کتابشناسی­ها بر مبنای طرح­های بین­المللی رده­بندی  از جمله کتابشناسی ملّی را به کشور گشود. و شاید از همه مهم­تر، نسل مذکور، طرح­های رده­بندی را دست و پا بسته و منفعلانه نپذیرفت؛ بلکه با رویکردی فعّال، این طرح­ها را در پاره­ای از موارد، بومی­سازی نمود و گسترش داد. با در نظر داشتن این نکته که بومی­سازی واردات فکری در میان وابستگان به علوم انسانی و اجتماعی در ایران کمتر مسبوق به سابقه است؛ چنین دستاوردی از این نسل قابل تحسین است؛ تا جایی که این رویکرد به الگویی برای دیگر کتابداران کشورهای منطقه که در عرصۀ رده­بندی علوم و منابع اطلاعاتی فعّال بودند، بدل شد. از منظر حرفه­ای، نسل نخست، پایه­گذار نخستین انجمن کتابداران ایران (1346) است. کوشش­های آنان به تأسیس و پیشرفت مرکز خدمات کتابداری (1347) و مرکز اسناد و مدارک علمی ایران (1347) انجامید. تغییرات ساختاری بنیادین در کتابخانۀ ملّی (1369) نیز در پایان این دورۀ نسلی است؛ گرچه ممکن است نقش بلاواسطه­ای و مستقیمی در تغییرات ساختاری کتابخانۀ ملّی که روی هم رفته مثبت بود، نداشته باشد. گرچه اظهار نظر دقیق را می­بایست به انجام پژوهشی اطلاع­سنجی حواله کرد؛ مرور کلّی آثار علمی این نسل، چهار نکته در پی دارد. اوّلاً غلبۀ مطلق آثار «کمّی» هنوز در رشته، نضج نگرفته و برخی آثار کیفی که البته عمدتاً از نوع «توصیفی» است، در میان انتشارات به چشم می­خورد. از این نظر، پژوهش­های کیفی در رشته در انزوای مطلق نیست. از این گذشته، آثار منتشره بیشتر تلاشی است برای تهیّه و تأمین منابع درسی دانشجویان و حرفه­مندانی که در آن زمان با قلّت منابع تخصّصی به زبان فارسی روبرو بودند. این تلاش بیشتر از راه ترجمه یا ترکیبِ ترجمه و تألیف و گردآوری صورت گرفته است. از بعد فنّی، پژوهش­ها بیشتر بر روی «سازماندهی منابع اطلاعاتی» اعم از کتابشناسی­ها، طرح­های رده­بندی، فهرست­ها و نمایه­سازی است؛ و از بعد نظری هم تلاش­ها بیشتر متمایل به تبیین جنبه­های اجتماعی خدمات حرفه است. در تبیین این جنبه از رشته، سلسله سخنرانی­های متعددّی نیز توسّط انجمن کتابداران ایران در جای جای کشور تشکیل شد. تمرکز بر موضوع «سازماندهی منابع اطلاعاتی» شاید انعکاسی بوده از تلاش کتابداران زمانه در تغییر وضع چینش کتب در کتابخانه­ها از شکل دل­بخواه به شکل استاندارد کتابداری و تمایل به تبیین جنبه­های اجتماعی حرفه، از یک سو، انعکاسی بوده از تلاش کتابداران برای تربیت کتابداران تجربی در سراسر کشور آن هم در زمانه­ای که کتابداران حرفه­ای بسیار معدود بوده­اند و از سوی دیگر انعکاسی بوده از تلاش آنان برای شناساندن اهمیّت رسالت اجتماعی حرفۀ نوپای­شان به جامعه و به ویژه تصمیم­گیران و مسئولین وقت کشور. در آثار و گفتار معدودی از همین نسل، نخستین بحث­ها در موضوعاتی چون اطلاعات، اطلاع­رسانی، شبکه­های اطلاعاتی و ... در می­گیرد. اینها پایه­ و پشتوانۀ الحاق عنوان «اطلاع­رسانی» به رشته در همین دورۀ زمانی نسلی است.

به نظر می­رسد رهبران نسل دوّم کتابداران ایرانی را غالباً دانش­­آموختگانی تشکیل می­دهند که در سال­های پس از جنگ تحمیلی در قالب بورسیۀ دکتری به خارج از کشور رفته و پس از کسب درجۀ اجتهاد و بازگشت، زمینۀ لازم برای توسعۀ تحقیقات نظری و عملی در رشته را فراهم کردند. اقلیّتی نیز از این رهبران نسل دوّم، دست­پروردگان مستقیم و بلاواسطۀ نسل نخست بوده­اند. مانند کتابداران مرکز اطلاع­رسانی و خدمات علمی جهاد سازندگی که اتّفاقاً برای سال­هایی در رشته، میدان­داری قابل ملاحظه­ای داشتند. پیدایی نسل دوّم کتابداران همزمان با فراگیری نرم­افزارهای کتابداری در کشور است. لذا بنا بر ضرورت، موضوعاتی چون خودکارسازی، فهرست­های رایانه­ای و از جمله مارک به موضوعات پژوهشی رشته افزوده شد؛ که در راستای همان تمرکز کتابداران نسل نخست بر موضوع «سازماندهی منابع اطلاعاتی» است. شاید سیطرۀ این موضوع در فضای پژوهشی نسل نخست و دوم کتابداران ایرانی منجر به آن شد که تا کنون هم تمرکز نرم­افزارهای ایرانی کتابداری بر سازماندهی اطلاعات باشد و جنبه­های دیگری چون مجموعه­سازی و خدمات مرجع و تا همین اواخر آرشیو مورد غفلت قرار گیرد. به هر روی، فضای پژوهشی این نسل، کمّی است. چه بسا پژوهش­های توصیفی که در نسل نخست معمول بود، در حال و هوای پوزیتیویستی پدید آمده به هوای غیرعلمی بودن از رونق افتاد. تکاپوی این نسل نظیر دیگر کتابداران دنیا به دريافت تأييدِ علمي بودن از جوامع دانشگاهي و پژوهشي، آنان را واداشت که همگام با فضای پوزیتیویستی، خود و رشته را با رونق پژوهش­های آماری و کمّی­گرایانه­ای چون اطلاع­سنجی و علم­سنجی، «علمی» و «پژوهشی» بشناسانند[20]؛ لذا این موضوعات هم به اولویّت­های پژوهشی رشته پیوست. در نتیجه، برای نخستین بار کتابداران ایرانی به طور جدّی به موضوعاتی پرداختند که الزاماً محدود به چارچوب کتابخانه و ابزارهای کتابخانه­ای نبود. این پژوهش­ها گرچه نقدهایی را به دنبال داشته و به سیطرۀ روش­های کمّی­گرایانه در فضای پژوهشی رشته و در نتیجه فقدان مخرّب تنوّع روش­شناسی در حوزه منجر شده، لیکن ابعاد و مرزهای موضوعی و محتوایی رشته را گسترده­تر از قبل کرده است. به نظر می­رسد کتابداران این نسل برای نیل به اهدافی چون طی مدارج دانشگاهی و کسب امتیازات علمی لازم، کسب مجوّز انتشار مجلاّت علمی، توسعۀ جنبه­های پژوهشی و آموزشی رشته، گریزی از این انتخاب نداشته­اند. به هر روی، اولویّت پژوهشی رشته در نسل دوّم کتابداران در موضوعاتی چون خودکارسازی و مارک هم از سویی میراث بجا مانده از فضای فکری و سنّت­های پژوهشی نسل نخست بوده و هم از سوی دیگر انعکاسی از نیاز کتابخانه­های رو به گسترش کشور به خودکارسازی و نیز پاسخی انعکاسی بوده به هجمۀ تکنولوژی­زدگانی که از خارج از رشته، کتابداری را با چالش­هایی در عمل روبرو ساخته بودند. احیاء دوبارۀ انجمن کتابداری ایران این بار در قالبی غیرصنفی و علمی و با عنوانی نوشده (انجمن کتابداری و اطلاع­رسانی ایران)، تجدید ساختار مرکز اطلاعات و مدارک علمی در قالب پژوهشگاه، رشد و توسعۀ مرکز اطلاع­رسانی و خدمات علمی جهاد سازندگی، توسعۀ تحصیلات تکمیلی رشته، افزایش مجّلات و انتشارات تخصّصی و بالاخره تأسیس اوّلین دورۀ دکتری در کشور از دستاوردهای این نسل است. این نسل شاید از آنجا که نتوانست انجمنی صنفی در رشته برپا کند، در قیاس با نسل پیش از خود از جنبه­های اجتماعی رشته غفلت ورزید و تمرکزش به جنبه­های فنّی و پژوهشی حوزه بود.

نسل سوّم، ترکیبی از دانش­آموختگان فرنگ رفته و نیز تربیت­شدگان دوره­های تحصیلات تکمیلی داخل و از جمله نخستین دوره­های دکتری داخل کشور در یک دهۀ گذشته است. می­گویند برای قضاوت تاریخی، نیاز به گذر زمان - به نسبت موضوع لااقل از یک دهه تا یک قرن - وجود دارد. هنوز چشم­انداز کاملی از این نسل در دست نیست. تنها می­توان به این دو نکته بسنده کرد. نخست اینکه اگر نسل نخست، برپایی کتابخانه­های نوین و نسل دوّم، برپایی کتابخانه­های خودکار را وجهۀ همّت خود قرار داد؛ نسل سوّم اوّلاً به طرز اجتناب­ناپذیری در عصر «وب» و «موتورهای جستجو» نمی­تواند به وبی کردن خدمات کتابداری و اطلاع­رسانی نیندیشد؛ خواه در قالب پژوهش دربارۀ کتابخانه­های دیجیتالی باشد، خواه در قالب پژوهش دربارۀ موتورهای جستجو و فرمت­های جدید کتابشناختی و .... دوّم اینکه، با توجّه به وفور منابع اطلاعاتی و ابزارهای ارتباطی در دسترس این نسل، منطقاً انتظار می­رود که این نسل، نسل ­به­روزتری باشد. اگر دفاعیّات پرشور نسل دوّم از پژوهش­های پوزیتیویستی درست در گرماگرم نقد این روش­ها در مجامع بین­المللی را بتوان به حساب دشواری­های پژوهش این نسل گذارد، که در جای خود مورد بحث قرار خواهد گرفت؛ این مسأله از نسل سوّم پذیرفتنی نیست.

 


[1] . Generation

[2] . Perspective

[3] . Context

[4] . این دیدگاه منتقدین جدّی در میانۀ پست مدرنیست­ها چون میشل فوکو دارد، که تفصیل آن در مجال این گفتار نیست. برای نمونه نگاه کنید به: فوکو، 1388، ص. 97؛ ص. 203- 204.

[5] . Conceptual History (also the History of Concepts)

[6] . در دایره­المعارف ویکی­پدیا آمده است که «پیشینه­شناسی مفاهیم، اصطلاحی است که برای توصیف شاخه­ای از علوم انسانی، و به طور خاص در مطالعات فرهنگی و تاریخی که با معناشناسی تاریخی اصطلاحات سر و کار دارند، به کار می­رود. این حوزه به وارسی ریشه­شناسی و تغییرات معنایی اصطلاحات می­پردازد؛ تا از رهگذر آن، بنیانی اساسی برای فهم فرهنگی، مفهومی و زبانی معاصر شکل گیرد. پیشینه­شناسی مفاهیم با سیر تکامل اندیشه­های برجسته و نظام­های ارزشی[6] در طول زمان، سر و کار دارد...» (ویکی­پدیا، 2011).

[7] . Demography

[8] . Cohort

[9] . Cohort study

[10] . به عنوان نمونه نگاه کنید به دایره­المعارف ویکی­پدیا، 2012.

[11] . Limited Population

[12] . به عنوان نمونه نگاه کنید به: محمدی، 1385.

[13] . Generation

[14] . Genealogy of Knowledge

[15] . خاستگاه اولیّۀ همۀ تحوّلات یاد شده جز آخری، ایالات متحده است. تنها در مثال­های آورده شده، جنبش دکومانتاسیون ابتدا از اروپا شروع به نشو و نما نمود.

[16] . Profession

[17] . Job

[18] . به عقیدۀ سلطانی (1369، ص. 370) نخستین دورۀ کوتاه مدّت کتابداری در ایران در سال 1320 و به نظر مرتضایی (1380، ص. 151) نخستین این دوره­ها در سال 1316 شکل گرفته است. اما آن گونه که از قراین بر می­آید، دوره­های کوتاه مدّتی که از سال 1331 به مدّت شش ماه در دانشگاه تهران و با حضور مدرّسان اتریشی و آمریکایی برگزار شده، صرف نظر از آن دسته از معدود دانش­آموختگان ایرانی که تا آن زمان دانشنامۀ کتابداری را در خارج از کشور کسب کرده بودند، نخستین مواجهۀ منسجم و گستردۀ ایرانیان با کتابداری نوین در کشور است.

[19] . به عنوان نمونه نگاه کنید به: مرتضایی، 1380، ص. 151- 152.

[20] . ناگفته نماند که پیدایی انعکاسی چنین فضایی در رشته، که پیشتر در غرب عمدتاً از دهۀ 1960 رخ داده بود؛ با تأخیر یک تا دو دهه­ای در ایران روی داد.

برچسب ها :
محمد صابری
|
Iran
|
1391/06/24 - 21:15
0
0
با سلام و سپاس
تحليلي جالب و خواندني بود
سروش
|
Iran
|
1391/06/24 - 21:13
0
0
فرموده ايد:
به عقیدۀ سلطانی (1369، ص. 370) نخستین دورۀ کوتاه مدّت کتابداری در ایران در سال 1320 و به نظر مرتضایی (1380، ص. 151) نخستین این دوره­ها در سال 1316 شکل گرفته است. اما آن گونه که از قراین بر می­آید، دوره­های کوتاه مدّتی که از سال 1331 به مدّت شش ماه در دانشگاه تهران و با حضور مدرّسان اتریشی و آمریکایی برگزار شده....
__________
شما که نظر مبتني بر پژوهش آن دو بزرگور را نقل کرده ايد و سپس خودتان تاريخ ديگري را ذکر نموده‌ايد، ممکن است بفرماييد چرا و به چه دليل؟ شما اين تاريخ را از کدام منبع نقل کرده‌ايد؟
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: