کد خبر: 9983
تاریخ انتشار: شنبه, 25 شهریور 1391 - 09:57

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

گاهی دور گاهی نزدیک

نسل خوش شانس و نسل بدشانس

  دکتر رحمت الله فتاحی

 

لیزنا (گاهی دور / گاهی نزدیک: 17)، دکتر رحمت الله فتاحی، استاد گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه فردوسی مشهد: روند تحولات در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی در ایران حکایت خاص خود را دارد: برخی خوش شانسی آورده اند و برخی بدشانسی! چرا؟

 

خوش شانس ها

گاهی اوقات شرایط کلی در جامعه به گونه ای است که امکان رشد و پیشرفت به شکل متعارف برای عده بیشتری وجود دارد. به بیان دیگر، شرایط ساده تری برای افراد شایسته وجود دارد تا پاسخ تلاش خود را دریافت کنند. در ایران، و در حرفه کتابداری، نسل های اولی که وارد این عرصه شدند و توانستند مدرک بگیرند جزو خوش شانس ها به شمار می روند. آنها توانستند به راحتی پست ها و سمت هایی که وجود داشت و یا برای توسعه کتابخانه ها و گروه های کتابداری ایجاد شده بود را در اختیار گیرند. این نسل ها شامل کتابداران میانه دهه 1340 تا دهه 1360 و بعضاً دهه 1370 می  شود. در این دهه ها، حرفه کتابداری از بعد آموزشی و ایجاد کتابخانه های جدید در شرایط نسبتاً مطلوبی قرار داشت. تعداد قابل توجهی گروه آموزشی در مقاطع کاردانی تا کارشناسی ارشد در تهران و شهرهای بزرگ تأسیس شد و به تبع آن، تعدادی از دانش آموختگان نسل های اولی توانستند به عنوان عضو هیئت علمی و یا کتابدار به "استخدام رسمی" دانشگاه ها و نهادهای دولتی درآیند و به این ترتیب آینده شغلی خود را بیمه کنند. همین کتابدارها بودند که به تربیت نسل های بعدی همت گماشتند. همین ها بودند که توانستند از فرصت ها و امکانات استفاده نمایند و به انتشار کتاب و مجله بپردازند، همایش های ملی و تخصصی برگزار کنند، در همایش های خارجی مقاله ارائه دهند و در نهایت از کار و فعالیت خود ارضاء شوند. من از همین نسل خوش شانس هستم که خرشان از پل گذشته است!

 

بدشانس ها

گاهی اوقات نیز روند تحولات به گونه ای مثبت و امیدبخش نیست. امکانات و فرصت های موجود بسیار محدود شده و یا به طور محدود در اختیار قرار گرفته است. از سوی دیگر، تعداد افرادی که متقاضی استفاده از امکانات و گرفتن فرصت های شغلی هستند به دلیل گسترش تعداد گروه های آموزشی بسیار افزایش یافته است. اکنون با تعداد بسیار زیادی از دانش آموختگانی روبرو هستیم که شانسی برای یافتن شغل مناسب خود ندارند و به اصطلاح بدشانسی آورده اند! نسل دهه 1380 جزو بدشانس ها قرار گرفته اند و به نظر می رسد که نسل 1390 هم جزو آنها باشند. چرا؟ برای اینکه توازنی میان ورودی دانش آموختگان به حرفه و میزان عرضه فرصت ها و مشاغل وجود ندارد. در حالی که ظرفیت های پذیرش دانشجو در نزدیک به 90 گروه آموزشی (بعضاً بی کیفیت) بسیار افزایش یافته، تعداد فرصت های شغلی به دلیل سیاست تعدیل نیروی انسانی در سازمان های دولتی بسیار بسیار محدود شده است.  آموزش و پرورش هم پست کتابدار را که حق تعداد قابل توجهی از دانش آموختگان جوان بود به راحتی و بدون توجیه منطقی و علمی حذف کرد. این تحولات شرایط موجود را ناامیدکننده کرده است و آنان که بدشانسی آورده اند دچار یأس گشته اند. زیرا امیدی به در اختیار گرفتن یک فرصت شغلی مناسب و مشارکت در روند توسعه جامعه ندارند. همچنین، برای آنانی که شغلی را به سختی و با حقوق حداقل (کارشناس ارشد با حقوق کارگری) یافته اند این چالش به وجود آمده است که آن شغل پایدار نیست. به بیان دیگر، با توجه به آئین نامه های موجود، مشاغل امروزی دائمی نیستند و در نتیجه امنیت شغلی برای افراد وجود ندارد.

اکنون نمی توان گفت چه باید کرد، جز آنکه خود دانشجویان و دانش آموختگان باید به فکر سرنوشت خویش باشند و دانش، توانمندی ها و مهارت های لازم را برای یافتن شغل مناسب و یا راه اندازی فعالیت مناسب کسب کنند. تجربه برخی دانش آموختگان در چند سال گذشته این رویکرد را تأیید می کند. این پیشنهاد را از آن جهت مطرح می کنم که برخی گروه های آموزشی از حداقل شرایط لازم برای تربیت باکیفیت دانشجویان به شکلی که بتوانند کار مناسبی را بیابند برخوردار نیستند.

در این شرایط، من به عنوان یک عضو هیئت علمی از "نسل خوش شانس ها"، هنگامی که با دانشجویان تازه وارد روبرو می شوم، چه باید بگویم؟ تنها تلاش می کنم آنها را نسبت به آینده امیدوار سازم، اما جرأت نمی کنم به چشمان آنها نگاه کنم.

برچسب ها :
ابوالفضل
|
Iran
|
1394/08/22 - 20:57
0
0
سلام عرض میکنم خدمت شما استاد گرامی تقاضای من از شما اینه که الان که اوضاع کار تو این رشته اینقدر وحشتناک خرابه حداقل منابع درسی که در دانشگاهها استفاده میشه به گونه ای باشه که یه مهارتی یاد بگیریم که در آینده به دردمون بخوره منابع درسی الان معذرت میخام خیلی مسخرس و نیاز به کلاس و آموزش زیر نظر استاد نداره خواهشم اینه اگه هر کاری از دست هرکسی بر میاد کوتاهی نکنه .... بازم ممنون
كتابدار
|
Iran
|
1391/07/05 - 11:17
0
0
جناب آقاي دكتر شايد شما بتوانيد به عنوان استاد اين رشته از مسئولان آموزش و پرورش سوال كنيد وقتي دم از مدرسه هوشمند مي زنند چگونه مي توانند متخصصان اطلاع رساني را حذف كنند .در حالي كه تعداد زيادي سرايدار و مشاغل پايين بدون داشتن مدرك تحصيل و تخصص به صورت رسمي به استخدام آموزش و پرورش در آمدند.
باقریان
|
Iran
|
1391/07/04 - 10:52
0
1
با سلام
من یکی از کتابدارن دهه دوم 80 هستم. نمیگم خوشانسی و بدشانسی قبول ندارم ولی با سخن خانم خالقی خیلی موافقم. هر آدمی تو هر رشته و هر جایگاهی در شانس خودش خیلی دخیله.
پس ننشینیم براخودمون دیکته کنیم ما بدشانسیم و دیگر هیچ راهی نیست. و از خوشانسهای دهه های قبل و پیشکسوتان تقاضا دارم اگر میتونن (که حتما میتونن) یه راه چار ای برا این نسل جدید بیاندیشند
هما
|
Iran
|
1391/07/02 - 17:09
0
0
خیلی ممنون از اینکه لاقل ما را درک میکنید و مثل خیلی از اساتید از در انکار در نمی آیید. واقعا دانشجوی ارشدی که 6 سال از عمرش را گذاشته و کلی هزینه کرده حالا که میبیند نه جایگاه اجتماعی دارد نه پولی و نه تازه کاری هم در بین نیست چقدر باید ناامید شود. ایکاش لاقل در باره ی اقتصاد اطلاعات و بنگاههای اقتصادی کتابداری در رشته بیشتر صحبت کرده بودند یا رشته ما مهارتی تر بود تا دانشجویان و فارغ التحصیلان میتوانستند کاری برای خود دست و پا کنند . و ایکاش که هیچ وقت وارد این رشته نمی شدیم ما نسل بدشانسها, نسل دهه شصت که هر جا وارد شد به دلیل تجمع جمعیتی با کمبود مواجه شد چه دوره تحصیل چه حالا موقع کار. می ترسم وقتی هم بمیریم با کمبود قبر مواجه بشویم.
خالقی
|
Iran
|
1391/07/01 - 11:41
0
0
با سلام و احترام
نگاه اول:
به نظر من نسل جدید جدای از خوش شانسی یا بدشانسی نیاز به آموزش و کسب یک سری مهارت های زندگی دارند. به عنوان کسی که 8 سال است تدریس می کنم احساس می کنم که هر چه می گذرد دانشجویان (البته نه همه) کم تلاش تر و گاهی بسیار پر توقع تر از قبل هستند و البته بعضا خیلی هم تک بعدی. گاهی به شوخی و جدی پیشنهاد می دهم رمان بخوانند، فیلم خوب ببینند، موسیقی خوب بشنوند و... ، حتی مهارت های کلامی و توان برقراری ارتباط با دیگران هم در بر خی موارد ضعیف است. آیا همه این ها به بدشانسی کمک نمی کند؟
به نظر من در کنار تمام مسائل اجتماعی، خودمان هم در خوش شانسی و بدشانسی مان نقش داریم.

نگاه دوم:
آیا هدف از تحصیل (در هر رشته ای) فقط پیدا کردن کار است؟ یا در ایران این طور جا افتاده؟
به عنوان نمونه من در انگلیس افرادی را می شناسم که با دکترای فیزیک یا ارشد مهندسی مکانیک مشاغلی مانند رستوران یا ... دارند. شما هم حتما موارد بسیاری دیده اید و می شناسید.
با سلام و خداقوت
|
Iran
|
1391/06/29 - 23:07
0
0
من از كتابداراهاي دهه 80 هستم كه دوره ليسانس كتابداري و بدون هيچ علاقه اي (در ابتدا) و آگاهي انتخاب كردم. ولي الان خيلي خوش شانسم و خدارو شكر ميكنم. من خيلي اميدوارم. توكل به خدا، تلاش و پشتكار و نااميد نشدن من تمام اين كلمات و با تمام وجودم حس كردم. به همين خاطر ميگم خيلي خوش شانسم
اميدوارم كتابداران عزيز و دانشجويان جديد هم به اون چيزي كه علاقه دارند برسند.
با آرزوي سلامتي و موفقيت براي تمامي كتابدارن ايران عزيز
قوامی
|
Iran
|
1391/06/29 - 18:10
0
0
سلام. کاملا حرف آقای دکتر را قبول دارم و از ایشان تشکر میکنم که واقعیت را باصراحت بیان کرده اند اما موقعیت آقای دکتر با ما که نسل بدشانسها هستیم خیلی فرق میکند!!! آقای دکتر شما جز سردمداران این رشته هستید شما و امثال شما باید برای این رشته کاری کنید! حرف شما خریدار دارد یا حرف ما که هنوز به جایی نرسیده ایم و موقعیت پیش نیامده خودمان را ثابت کنیم. وقتی که نهادی چون نهاد کتابخانه ها هر رشته ی دیگری را با رشته کتابداری در یک سطح قرار داده و اصلا رشته های دیگر را به این شغل وارد میکنند چرا سردمداران سکوت میکنند و جلوی اینچنین حرکتی را نمی گیرند؟چرا از حق و جایگاه این رشته دفاع نمیکنند؟ امروز که به یاری خدا اسم رشته تغییر یافته نیز از افرادی چون شما انتظار میرود که برای گسترش بازار کار این رشته در دیگر سازمانها اقدام کنید و گرنه افرادی چون من که به تنهایی نمی توانیم حقانیت رشته مان و جایگاهش را به دیگران ثابت کنیم
زوج کتابدار
|
Iran
|
1391/06/27 - 16:10
0
0
ضمن تقدیر وتشکر از توجه ونگرش آقای دکتر فتاحی عزیز ،اما بهتریتن راه رهایی کتابداران ما در کشور جهان سوم ایران(بدون تعصب)که واقعیتی انکار ناپذیر است تغییر نگرش منطقی نسل اولی ها است تا نام رشته به کل تغییر وبا توجه به کارایی ارزشمندآن با نام جدید ادامه راه را دنبال نماید ..... وهمانگونه که جناب دکتر درخصوص حذف این رشته در آموزش وپرورش نیز سخن به میان آوردند بایستی بپذیریم که نگاه جامعه ما نسبت به کتابداران همان نگرش قرون وسطی است( یعنی کتاب و قفسه) ای که دستت میرسد کاری بکن........
کتابدار
|
Iran
|
1391/06/27 - 14:18
0
0
یک جمله خیلی تکراری و بسیار زیبا

شانس فقط در خدمت ذهن آماده است همین و بس
فقط به این جمله اعتقاد دارم
رامین توکلی
|
Iran
|
1391/06/27 - 11:40
0
0
آقای دکتر
خدا را چه دیدی؟ شاید ما مشغول تدارک یک نسل خوش شانس دیگر باشیم! شاید ما قربانیانی هستیم که "باید" بکاریم تا دیگران بخورند (هر چند که دیگران کاشتند و ما نخوردیم). اگر چنین است، اگر ما لازمه خوش شانسی دیگرانیم، بسیار خب، با کمال میل می کاریم. مگر علم جز این افت و خیز ها بوده است. اگر ما برویم اینجا تنها نابودی خواهد ماند. ولی می مانیم تا آبادانی را روی دوش های ما بسازند.
یاشار
|
Iran
|
1391/06/27 - 10:50
0
0
این نوشته یکی از واقع بینانه ترین متن های دهه ی اخیر است. از این باب از آقای فتاحی متشکرم و در عین حال امیدوارم نخواهند پشت این متن پنهان شده و در مواقعی که انگشت اتهام به سویشان گرفته می شود بگویند : " من که خودم پیش پیش اعتراف کرده ام و خودتان نباید این رشته را انتخاب می کردید "
به قول معروف دست پیش گرفتن نباشد برای پس نیافتادن.

مجدد سپاس و قددرانی از اینکه جرئت نوشتن چنین متنی را داشته اید.
مصطفی طباطبایی
|
Iran
|
1391/06/27 - 10:25
0
0
آقای دکتر فتاحی بزرگترین کاری که می توانستند را انجام دادند. آن هم روشنگری و ارائه تصویری واقعی و بدون اغراق از وضعیت جامعه کتابداری ایران است. حال تصمیم با عزیزانی است که در آغاز راه هستند. باید بیاندیشند و انتخاب کنند.
کتایون
|
Iran
|
1391/06/26 - 22:43
0
0
سلام
یکی از غم انگیزترین و در عین حال عمیق ترین متنهایی بود که در چند سال اخیر خواندم.
وقتی متن به پایان رسید حس غریبی داشتم. هم غمگین و هم بهت زده و مدتی را در سکوت سپری کردم.
ماندانا
|
United States
|
1391/06/26 - 21:43
0
0
آقای دکتر باید فکری کنید ، فقط امیدوار ساختن کافی نیست.
کرمی
|
Iran
|
1391/06/26 - 14:20
0
0
سلام . من یکی از کتابدران دهه ۸۰ هستم که جزو بدشانس ها بودم اما شاید از نظر دهه ۹۰ ها خوش شانس باشم که حداقل توانستم دستم را به عنوان یه کتابدار جایی بند کنم... اما نسبت به همردیف های دهه هفتادی خودم بدشانس به شمار می روم....بماند بحث من الان خوش شانسی یا بدشانسی من نیست.......حرف آقای دکتر را قبول دارم تا حدی درست است... اما به نظر شما همین خوش شانس های دهه های ۴۰ تا ۶۰ و نسبتا ۷۰ (به قول ایشان) چقدر در اقبال یا ناکامی دهه های بعد تاثیر داشته اند؟ استخدام را نمی گویم... ادامه تحصیل و ورود به دوره دکتری و رشد پژوهشی و این حرف ها منظورم است. بگذارید واضح بگم......چقدر خوش شانس های قبل از ما در ناکامی ما بدشانس ها در ورود به دوره های آموزش عالی و دانشگاه ها به عنوان هیئت علمی تاثیر داشته اند؟
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: