پیشنهاد به کتابداران محترم کتابخانه نوروسیسک روسیه

 

لیزنا، سینا خودسوز: در خبرها آمده که یک گربه در کتابخانه نوروسیسک  کشور دوست ، برادر و همسایه روسیه به عنوان دستیار کتابدار استخدام گردیده است. نامبرده خیلی کارهای جالبی می کند: فی المثل روی چهارپا راه می رود؛ پاپیون می زند؛ به استقبال بازدیدکنندگان می رود و  به آنها لبخند می زند! البته ما هرچه فکر کردیم نتوانستیم بفهمیم این گربه چطوری لبخند می زند و یا چهار پا دارد؟  ولی خوب از آنجا که برادران روس کارهای خیلی عجیب تری نظیر نیروگاه اتمی چرنوبیل و انفجار آن  و ساخت نیروگاه بوشهر، هوا کردن سفینه و آدم به فضا و ساخت ایستگاه فضایی بین المللی (میر سابق) را انجام داده اند؛ به علاوه در دوره رفیق برژنف در دهه 70 میلادی موفق شده اند در کالخوز سکینه رستموا در نزدیکی آلماتی هندوانه ای به وزن بیش از نیم تن (513 کیلوگرم) پرورش دهند، لاید به سادگی بلدند گربه چهارپا و متبسم هم خلق نمایند... حالا ما کاری به این کارها نداریم. خواستیم  به کتابداران عزیز روسی از همین جا اعلام کنیم که در اطراف کتابخانه ما هم  یک گربه نره سیاه و سرتق مدام پرسه می زند که از بس یکدفعه مثل اجنّه لای دست و پای کتابداران و کاربران عزیز ظاهر شده، اسمش را بالاتفاق گذاشته ایم: "تخم جن"! این تخم جن هم از کتابخانه ما دست بردار نیست. البته  دلیل سماجت ایشان بر حضور دائم در کتابخانه نتیجه وابسته بودن ما به کتاب چاپی و کلا پرینت مدیا  است ، اگر کتابخانه ما تمام الکترونیکی و بدون کاغذ (همان پیپرلس)  شده بود، لابد دیگر موش و سوسک نداشت و ایشان زودتر از اینها از اینجا رخت بسته بود و رفته بود. گربه مزبور  از بس شرور ویاغی است، برعکس کوزیای شما، دارد همه مشتری های ما را یکی یکی از کتابخانه می پراند. فلذا به فکرمان رسید در صورت موافقت شما به اتفاق گربه مذکور به دیدار کتابخانه شما در روسیه بیاییم و اوّلا صیغه خواهرخواندگی  کتابخانتین (دو کتابخانه) را جاری  نموده و ثانیا کوزیا جان را برای تخم جن لقمه بگیریم(داخل پرانتز: البته ما گربه شناس نیستیم. ولی از مشاهده عکس کوزیا در خبر مذکور و درصد بالای ملاحت و ملوسیّت ایشان حتم و یقین کردیم که باید از جنس مخالف بوده باشد). در این وصلت مبارک چندین و چند فایده مستتر است که  بنده فی المجلس دو نمونه اش را ذکر می کنم:

 

نخست آنکه امید است تخم جن با اختیار همسری مهربان و مردم دار و ضد خشونت که در عمرش حتی یک بار هم موش و سوسک ندیده، با بند شدن به ریسمان تاهل، کمی تا قسمتی اهل شده و دست از شرارت و گردنکشی بردارد و به عنوان داماد سرخانه، آینده شیرینی را به همراه کوزیا جان برای کتابخانه نوروسیسک رقم بزند.

 

دوم آنکه با این عمل نیک، به سهم خود گام مهمی در کاهش تلاطم روحی و نگرانی فزاینده مسئولین خدمتگزار روس  در خصوص  احتمال توجه بیش از حد ما به ممالک استعمارگر غربی  برداشته و به آنها و  همگان نشان می دهیم که دوست آن باشد که گیرد دست دوست و از اینجور حرفها....

 

تبصره: البته می توان این تفاهمنامه خواهر خواندگی را پیوست عهد نامه ترکمانچای یا گلستان کنیم که ما یک چیز اضافه تر هم به شما داده باشیم.

 

تبصره دو: برای رفع نگرانی شما اعلام می کنیم، که ما خودمان برای از بین بردن سوسک و موش در کتابخانه راه حلی پیدا می کنیم و در بهترین حالت درست نیست که در بندها و ضمایم عهد نامه ترکمانچای یا گلستان تغییری ایجاد شود و یا بخواهید کتب خطی کش رفته شده از کتابخانه هایمان را که بر روی آن به سارق کتاب لعنت پدر و مادر کرارا فرستاده شده، به ما برگردانید.

 

بعد التحریر

البته ما پیشنهاد کردیم که ریاست محترم کتابخانه ملی هم در این سفر خطیر ما را همراهی بفرمایند و هیئت ما را خیلی بلندپایه تر کنند؛ لیکن ایشان به دلیل اینکه اصولا با کتابدار جماعت نمی پرند در پاسخ به ایمیل ما با نمابر (فکس سابق) بیان فرمودند که چون شما کتابدار ها اصلا نسخه شناس نیستید(باور کنید در تاریخ بیست و ششم شهریور در مراسم بزرگداشت یکی از اساتید بزرگوار خودشون فرمودن)، فلذا نسخه پیچیده شده را فاقد اعتبار می دانم و اصلا با خواندن خبر گربه کتابدار در روسیه طرحی استراتژیک برای ارائه به مجلس به ذهنم خطور کرده که طی آن در چند مرحله کل کتابدارها را تعدیل نموده و بفرستیم بازنشستگی اجباری و با واردات انبوه گربه کتابشناس و نسخه شناس با توانایی تولید فایل های ورد قابل جستجو بر روی اینترنت از روسیه و چین گامی مهم در کوچک کردن دولت و صرفه جویی در بودجه فرموده و البته یک حال اساسی هم به دولتین اخوین داده باشیم (الهی انگشتانت قلم شود خودسوز با این ایمیل زدنت، نون ملت را آجر کردی خوب شد؟- خودم!).