کد خبر: 9253
تاریخ انتشار: دوشنبه, 12 تیر 1391 - 06:49

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

سخن هفته

از قانونگذاری تا اجرا: آئین‌نامه هدفمندسازی رساله‌های دکتری

  سید ابراهیم عمرانی

لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: سالها پیش برای نوشتن شرح وظایفی تازه برای کتابداران دانشگاه تهران رفته بودم سراغ کتابهای شرح وظایف شغلی سازمان برنامه و بودجه سابق (اینک معاونت راهبردی ریاست جمهوری). سیستم خیلی قدیمی بود ولی راستش نکته ای داشت که خیلی توجهم را جلب کرد. دیدم که  با اینکه حدود دهسال از انتشار کتاب می گذرد ولی کتابداران را طبقه بندی کرده و از کتابدار یک تا کتابدار شش آنها را جدا کرده و شرح وظایف آنان را نوشته است و اتفاقا خیلی خوب و حتی عالی هم نوشته بود. باورم نمی شد که شرح وظایف این قدر دقیق نوشته شده باشد، از بس که در کتابخانه های جور و واجور دیده بودم که همه کتابدارها در مورد اینکه چه چیزی وظیفه من هست و چه چیزی نیست با روسا و همکاران درگیر هستند و حتی دعوا دارند (شما می فرمائید کتابداران دعوا نمی کنند قبول ، ولی...) و بیشتر کتابداران  وظیفه و شرح شغل خودشان را دقیقا نمی دانستند و احتمالا الآن هم خیلیها نمی دانند. همه ریزه کاریهای حرفه ای ما به ریز در آنجا ثبت شده بود و درست هم دسته بندی شده بود.

من وقتی به سازماندهیش که آن روزها فکر می کردم این دیگر تخصص من است نگاه کردم، بدون اغراق از مستندات برنامه ریزان و بودجه نویسان  لذت بردم ، ولی پس چرا این قدر کتابخانه های ما از این نظر دچار بهم‌ریختگی بوده و  هستند؟ هنوز بعد از گذشت این همه سال نمی دانم چرا شرایط احراز شغل رعایت نشده و هر کس را از هرجا که خواسته اند آورده اند گذاشته اند توی کتابخانه؟ خوب حالا که آمده مطابق همان شرح شغل، برای احراز طبقه بعدی یعنی گرفتن ارتقاء،لابد بايد آموزشهايي ديده باشد و براي وظايف و كارهاي تخصصي تر آماده شده باشد . به راستي جاي پاي اساتيد خوبمان را آنجا می دیدم.

می گویم اساتید خوبمان، چون اینها را کسی نوشته بود که در کتابخانه کار کرده بود، چنان با جزئیات حرفه ای کتابداران را دسته بندی کرده بودند که فقط کار استادان خوبمان می توانست باشد. راستش من  استاد خوبی در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی ایران نمی شناسم که خاک کتابخانه نخورده باشد. آستین بالا نزده باشد و خودش  در یک یا چند کتابخانه کاری تاثیر گذار نکرده باشد. قطعا شرح وظایف تعریف شده از دل جزوه ها و حفظ کردنیها بیرون نیامده بود و حاصل سالها کار و تلاش به کمک قانون گذاران و متخصصان برنامه ریزی و مدیریت آمده بود و شده بود این کتابچه شرح شغل. راستش همان موقع هم وقتی به قانون و برنامه تدوین شده در یک سو و اجرای آن در سوی دیگر نگاه کردم، به یاد داستانی افتادم که امروز هم با دیدن آئین نامه هدفمند سازی رساله های دکتری به یادم آمده است.

کودکان را دیده اید که با هم در زمینه های مختلف به چشم و هم چشمی و رقابت می پردازند. این می گوید که من سه تا ماشین دارم و آن یکی می گوید تازه من شش تا عروسک دارم و سومی می گوید اینکه چیزی نیست بابای من تفنگ دارد . البته در مثل مناقشه نیست و من این داستان را با عذر خواهی از همه عزیزان و سروران نیروی انتظامی برایتان می گویم و قصد جسارت به زحمتکشان این نیرو را ندارم. شنیده اید که می گویند سه کودک با هم صحبت می کردند و هر یک سعی می کرد تازه ای، کهنه ای  رو کند که بر دو طرف دیگر برتری خود را اثبات کند. اولی گفت بابای من نماینده مجلس است و قانون وضع می کند ماهی هم 13 میلیون تومان حقوقش است  و همه باید از قانونهایی که او وضع می کند  تبعیت کنند. دومی گفت، این که چیزی نیست پدر من رئیس جمهور است ماهی هم 25 میلیون تومن می گیرد  و هر دستوری که بدهد همه باید اجرا کنند. سومی در پاسخ این دو گفت، اما پدر من پاسبان است و با یک اسکناس 5000 تومنی گند می زند به همه قوانین و دستورهای باباهای چندین میلیونی شما دو تا.

امروز که "آئین نامه هدفمند سازی رساله های دوره دکتری در رشته های علوم انسانی و هنر" را می خواندم دقیقا یاد هر دوتا مطلب بالا افتادم. هم به یاد شرح شغل افتادم هم به یاد پاسبان گرامی. در این آئین نامه دیدم الحق اهدافی که پشت دوره دکتری است، هدفهای مهمی است، دوره دکتری خیلی هدفمند باید برگزار شود:

"دوره دکتری برای تحقق اهداف مهمی راه اندازی شده است. یکی از اهداف مهم این دوره انجام پژوهشی اصیل در قالب رساله های دکتری است که دستاورد تازه ای داشته باشد. نیاز جدی کشور ایجاب می کند .. رساله های دکتری متناسب با اولویتها، راهبردها و راهکارهای پیش بینی شده در اسناد بالادست بطور هدفمند تدوین شود .......  و در ادامه این سند می خوانید"

موانع:

1-       متناسب نبودن موضوع رساله های دکتری با اهداف اسناد بالادستی.

2-      پراکندگی موضوع رساله ها

3-       متناسب نبودن با نیازهای جامعه

4-      متناسب نبودن برنامه های درسی دوره دکتری با اهداف مذکور

5-      نامناسب بودن شیوه های پذیرش دانشجو"

و در ادامه راهبردها و اولویتها و... آمده و در پایان فرمی را تهیه کرده است که در آن تطبیق رساله با هر یک از اسناد بالا دستی مثل سند چشم انداز و نقشه علمی جامع کشور و... باید مشخص شود تا دانشجوی دکتری بتواند پیشنهاده  (Proposal) خود را به تصویب برساند. باز هم به یاد شرح شغلها می افتم و می بینم که قانون گذار بنده خدا، حال مجلس یا دولت، مشکل را دیده و موانع را شناسایی کرده و پیشنهاد برای رفع موانع می دهد.

این طرف به قوانین آموزشی کشور هم که فکر می کنم، می بینم، آنجا هم برای هر یک کلمه اش کار شده و با دقت بالا همه اینها تعریف  شده است. خالی از اشکال نیست ولی بر اساس مشکلات و کاملا کاربردی نوشته شده اند. اشکالاتش هم بیشتر ناشی از عدم تطبیق سیاستهای کلان مملکت با سیاستهای اجرایی و خرد است که خیلی وقتها این سیاستهای کلان دلایلی کلان برای خودش دارد که سیاستگذاران خرد با آنها توجیه نیستند و سیاستهای خرد ما در دل سیاستهای کلان کشور تناقض ایجاد می کنند ولی هر یک از این دو دسته سیاستگذاران، معمولا کار خودشان را در جزیره ای تنها و دور دست و بدون در نظر گرفتن مسائل صحيح سياستگزاري و ابلاغ مي كنند. و با همه اینها می گویم قوانین خرد و جزئیات قوانین و آئین نامه های آموزش عالی ما مشکلات را دیده اند و برای هر مشکلی بندی و تبصره ای گذاشته اند. می دانم که قوانین آموزشی ما بر اساس نیاز تعریف می شود و حد اکثر هر دو سال یکبار بازبینی می شوند،  ولی وقتی به گروههای آموزشی سر می زنیم، آن وقت از ته دل می گوئیم یا امام رضا (ع)؟ دارند چکار می کنند. چیزی که به عنوان قانون نوشته شده ، چیزی که به عنوان برنامه نوشته شده، خوب است، حتی خیلی خوب است ولی چیزی که دارد بیرون می آید، اصلا با اهداف اولیه همخوانی ندارد. "آئین نامه هدفمند سازی رساله های دوره دکتری در رشته های علوم انسانی و هنر"  پیشنهاد خوبی است و قرار است بازنگری شود و احتمالا مشکلاتی هم اگر دارد کمتر خواهد شد، ولی بند 5 موانع بالا را یکبار دیگر ببینید، نامناسب بودن شیوه های پذیرش دانشجوی دکتری. البته ایراد دیگری هم دارم.

ایرادی که من به این آئین نامه دارم فعلا دو نکته است

1-       فراموش کرده اند که از شرایط گروه و اعضای هیات علمی بنویسند. بنویسند مقررات آموزشی برای داشتن استاد کافی و شایسته (دانشیار و استاد تمام )  و تمام وقت لازمه این کار است.

2-       نکته دیگر هم این است که در لیست موانع (بالا)، بند 5 باید برود 1، معضل اصلی ما همین است و چهارتای دیگر ناشی از همین است. این دانشجو که با شیوه نامناسب پذیرفته می شود، توان اجرای اهداف نظام را ندارد. این دانشجو نیامده که در رشته خودش به اجتهاد برسد، بیشترآمده است که رزق و روزی خود را دربیاورد و اعتبار استادی کسب کند. و ایشان هم هنوز کارهای آموزشی اش تمام نشده و هنوز حکمش زده نشده تا چه برسد که امضای آن خشک بشود، اجازه دارد دانشجوی دکتری بگیرد. در کجای دنیا به استادیار دانشجوی دکتری می دهند. ایها الناس، مسلمونا، شما را بخدا ساکت ننشینید و بگوئید. کجا؟ من حق دارم بگویم دستم به دامنت یا امام رضا (ع)؟

می بینید دوستان، درست مثل کتابخانه ها که شرح شغلها و شرایط احراز خیلی خوب است ولی هر چه لیسانسیه الیهات و جغرافیا است، سر از کتابخانه در می آورند. تا اینجا یک غلط ، می شود 19.  بعد اینها که می آیند، بالاخره باید ارتقاء هم داشته باشند و مدارج را بپیمایند، این مدارج و شرایط احراز را قانونگذار بر اساس تخصصهای کتابداری تعریف کرده و نوشته  و با کارشناسان سایر رشته ها همخوان نیستند. خوب در کتابخانه هایی از این دست چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اتفاقی که  آنرا  تخت پروکروتوس می نامیم.

پروکروتوس نام آن راهزن مشهور یونانی است که مردم را روی تخت معروفش می‏خواباند و اگر قد آنها بزرگتر از تخت بود،بخشی  از پاهای او را قطع و کوتاه می کرد  و اگر کوتاهتر بود آن قدر آنها را می‏کشید تا اندازه تخت شوند. وقتی قانونگذار احراز را برای پست کتابدار می بیند، و ارتقا را هم در همان راستا می نویسد، من که اولی را قانونی عمل نکرده ام و برای خودم خرده قانون تعریف کرده ام، دو راه بیشتر نداریم یا باید پاهایش را ببریم که اندازه تخت شود و یا باید از دو طرف بکشیمش که اندازه تخت شود. دور همی می نشینند در نهادهای مختلف و سر و ته قانون را می زنند و چیزی می نویسند که حتما با شرایط دختر عموی همسایه شان که لیسانس ادبیات عربی از دانشگاه زنجیره ای هاشم آباد سفلی دارد بخواند.

عین همین اتفاق در گروههای آموزشی می افتد. وقتی به آئین نامه دوره دکتری نگاه می کنید، چیز بدی نمی بینید، وقتی به آئین نامه سامان دهی رساله های دکتری نگاه می کنید، باز می بینید  قانونگذار با کمک متخصص موضوع نشسته و نهایت تلاش خودش را کرده است، ولی وقتی که به اجرای آن در گروهها نگاه می کنید از ته دل می گوئید یا امام رضا (ع) (شاید دانشگاه امام رضا (ع) مشهد هم همین صدا و استغاثه های مرا شنیده که تصمیم گرفته در آموزش عالی کشور انقلاب کند و 20 تا 20 تا دانشجوی دکتری می گیرد).

در اینجا است که احساس می کنم، نهادهای نظارتی مثل سازمان بازرسی کشور کارش را برای کنترل کیفی قوانین درست انجام نمی دهد. آیا مجلس و حتی هیات دولت نهاد نظارتی ندارند که قوانین و آئین نامه های ابلاغی خودشان را تعقیب کنند؟ اگر جایی داریم به اسم معاونت برنامه ریزی ریاست جمهوری یا همان سازمان برنامه سابق، و شرایطی برای احراز پست در یک کتابخانه زیر چتر دولت می نویسد، اگر نهادی داریم به نام معاونت آموزشی وزارت علوم و آئین نامه ای برای پذیرش دانشجویان دکتری می نویسد چه اتفاقی می افتد که کسی آنها را اجرا نمی کند. یا حد اقل چشمش را می بندد که هرکی هرجور که می خواهد و باتفسیر خودش یک قانون یا آئین نامه را  مثله کند؟

کتابخانه های زیادی بودند در آن سالها که علیرغم داشتن خط مشی رسمی، کتابداران وظایف خود را نمی دانستند و جالب بود که می نشستیم دور هم تا شرح وظایف بچه ها را بنویسیم و خیلی هم افتخار می کردیم که با آن تجربه های ناقص داریم آئین نامه ای می نویسیم، ولی نه مثل اینکه خیلی هم بد نبوده، چون بعضی رفقا همین قدر هم به خودشان زحمت نمی دادند.

در مورد آموزش دانشگاهی نیز سازمانهای نظارتی داریم. در خود وزارت علوم مدیریت ارزشیابی  برای این کار داریم که فقط آمار صادر می کند و بس. سازمانهای نظارتی دولت هر چه می خواهند باشند باید وارد شوند و با کمک نهادهای علمی، کار آموزش دانشگاهی را ارزیابی و نظارت کنند. سازمان بازرسی، در این امر تخصص ندارد؟ فکر نمی کنم این جمله را سازمان بازرسی قبول داشته باشد، این سازمان می تواند هر گونه تخلفی در عدم اجرای قوانین دولتی را پیگیری کند و برای هر کاری می تواند از متخصصش استفاده کند البته حوزه نظارتش موسسات دولتی است، باشد، از یک جایی شروع بکنید، باقیش هم اتفاق خواهد افتاد. براساس  نامه هایی که از سوی کمیسیون انجمنهای علمی به انجمن آمده بود و بنده نایب الزیاره بودم، وزارت علوم مساله ارزیابی گروههای کتابداری را بر شانه انجمنهای علمی نهاده است و این کار به انجمنها ابلاغ شده است. اینک انجمنها می توانند به عنوان متخصصان نهادهای نظارتی به این کار کمک کنند ، و می توانند تبدیل بشوند به خود  نهادهای نظارتی . فکر می کنم زمان آن رسیده است که کمیته نظارت انجمن  برنامه ای برای این کار ارائه کند و ابتدا به نقد دوستان بگذارد و شاخصهایش را منتشر کند و این شاخصها را از یک نهاد بالاتر مثل کمیسیون انجمنهای علمی و حتی معاونت آموزشی وزارت علوم تایید بگیرد. همیشه گفته اند از تو حرکت ، از خدا برکت. حرکت را  باید تحت نظارت وزارت علوم  شروع کنیم و اگر کوتاهی کنیم دیگران شروع می کنند و ممکن است همانکاری را بکنند که بابای بچه سومی با یک اسکناس 5000 تومانی می کرد.

عمرانی، ابراهیم. «از قانونگذاری تا اجرا: آئین‌نامه هدفمند کردن رساله‌های دکتری». پایگاه تحلیلی خبری لیزنا. سخن هفته شماره 85.  12 تیر 1391.

برچسب ها :
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: