داخلی
»سخن هفته
اگر عقلانی بیندیشیم، باید از پیشرفت دیگران خوشحال باشیم: جامعه اینگونه رشد می کند
لیزنا؛ رحمت الله فتاحی، معلم علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه فردوسی مشهد: رشد دانش و تحقق توسعه، حاصل همفکری و همکاری جمعی در کنکاش های عالمانه است. به بیان دیگر، رشد یک جامعه سالم بر پایه تلاشهای عالمانه و یافته های علمی شکل می گیرد. از سوی دیگر، سرشت رشد دانش از جنس حرکتهای جزئی و تدریجی افراد و نهادها در فعالیتهای علمی، آموزشی و پژوهشی است. هر دانشمند تلاش می کند تا با طرح پرسشها و کنکاشهای ذهنی و فعالیتهای تجربیِ متکی بر قواعد روشمند، به یافته های نوینی برسد و اندکی بر پیکره دانش بیفزاید. در طول تاریخ علم، داستان رشد دانش و توسعه علوم هم به همین شکل بوده است. اگر غیر از این بود، هیچگاه دانش رشد نمی کرد و جامعه به پیشرفت نمی رسید. در این چارچوب، قاعدتا هر کسی از پیشرفتهای به دست آمده خشنود می شود زیرا به سود همگانی است، مشروط بر آنکه این پیشرفتها مبتنی بر تلاش صادقانه، اصیل، شفاف و با نیت خیر باشد.
شواهد نشان داده است که جوامعی به رشد رسیده اند که سطح مشارکتهای جمعی و تعامل سازنده میان افراد مطلوب و رضایتبخش است. در این جوامع هر فردی از پیشرفت دیگران خوشحال است و حتی بر خود لازم می داند تا جای ممکن از آنها پشتیبانی کند. این وضعیت به یک فرهنگ تبدیل شده است. در عین حال، در همه جا، کم و بیش، نمونه هایی وجود دارد که بعضی از افراد از تلاش همتایان و دانشمندان رقیب ناخرسند بوده و تلاش کرده اند مانع کار آنها شوند. شواهدی در تاریخ علم وجود دارد که فرضیه ها، نظریه ها و تلاشهای دانشمندان، به واسطه تنگ نظری ها و حسادت ها، مورد بیمهری همتایان و رقبا قرار گرفته و در زمان خود، خاموش شده است. این امر یعنی بی مهری نسبت به رشد دانش و توسعه علوم، یعنی علومی که متعلق به کل بشریت است و می بایست به جامعه در حل مشکلات خود کمک کند، و در نهایت انسان را به توسعه، رفاه و سعادت رهنمون شود. تصور کنید که اگر تلاشهای دانشمندانی چون رازی، ابن سینا، خیام، خواجه نصیرالدین طوسی، لویی پاستور، ماری کوری، و آلبرت اینشتین مورد بی مهری و مخالفت همتایان و رقبا قرار می گرفت، آیا پیشرفتی در جامعه بشری شکل می گرفت؟ مروری بر تاریخ بسیاری از جوامع که مدام دچار شکست و فروپاشی شده اند حکایت از آن دارد که همین تنگ نظری ها و ترجیح دادن منافع فردی و مقطعی بر منافع ملی و مصالح دراز مدت جامعه، یکی از دلایل اصلی فروپاشی هاست. تاریخ آموزگار خوبی است اما ما نسبت به آن عنایتی نداریم.
آنچه در بالا اشاره شد، یعنی تقابل و حتی دشمنی با دیگران تا جایی که مانع پیشرفت آنها شویم، همچنان در میان برخی از ما به شکل های گوناگون مطرح است. به جای تشویق همکاران و دانشجویان در تلاش ضادقانه و اصیل آنها برای رشد دانش، ساز مخالف را می زنیم و همه همّ و غم خود را به کار می بریم تا از پیشرفت آنها جلوگیری کنیم. هنوز به این آگاهی نرسیده ایم که مخالفت و مقاومت ما در نهایت به زیان جامعه و از جمله خود ما و آیندگان است. گاهی وقتها، با چراغ خاموش مخالف خوانی کرده و گاهی هم، گرفتار عصبیت شده و آشکارا به همتایان و رقبا حمله می کنیم. بارها در جلسات علمی (از جمله همایشها، کارگاهها، و جلسات جذب اعضای هیئت علمی)، جلسات آموزشی و رخدادهای حرفه ای شاهد این فضا بوده و هستیم. گاهی شاهد رفتارهای کودکانه در تقابل میان افراد همکار هستیم که در پی خود، موجب تضعیف روحیه همکاری و همفکری برای رشد و حتی باعث از بین رفتن اعتبار همه ما می شود. بدتر آنکه، جوّ متشنجی که در محیط کار شکل می گیرد موجب ایجاد فشار روانی و تعارض میان همه ما می شود تا جایی که از رفتن به محل کار و دیدن برخی همکاران ناراحت و آزرده می شویم. بعضی وقتها هم دانشجویانِ خود را قربانی این تقابل می کنیم، به ویژه در جلسات دفاع از پایان نامه و رساله، و همچنین هنگام ارزیابی دانشجویان و نمره دهی به آنها. این نوعی از تضییع حقوق انسانهاست.
احتمالا شما هم موافقید که چنین جوّی بر بسیاری از فضاهای آموزشی و حرفه ای غالب است و موجب هدر رفتن انرژی و اعتبار ما می شود. زیان دیگر آن، از بین رفتن حس اعتماد بنفس دانشجویان و شکل گیری ابهام درباره آینده خود است. بارها شاهد آن بوده ایم که جوّ متشنجی در جلسات ایجاد می شود و موجب آن می گردد تا یک علامت سئوال بزرگ در ذهن حاضران، به ویژه دانشجویان و خانواده آنها درباره سلامت و اعتبار نظام آموزشی شکل گیرد. شوربختانه، این یک بازی باخت-باخت است. شاید به ظاهر یک طرف برندۀ مقطعی رفتار خود باشد اما این امر در درازمدت منجر به باخت وی خواهد شد.
به جای این رویکردهای غیرعقلانی و زیانبار، باید تلاش کنیم منطقی بیندیشیم، مثبت اندیش و مشوق باشیم، از پیشرفت صادقانه دیگران خوشحال شویم و حس خوبی به همکاران حتی رقبا بدهیم، به دانشجویان اعتماد بنفس داده و جلسات دفاع از پایان نامه را نشاط آور و آموزنده کنیم. البته این به معنای آن نیست که در ارزیابی خود، راه درست و علمی را فراموش کرده و خطاها و نقاط ضعف را نادیده بگیریم. ارزیابی علمی و آموزشی باید برپایه اصول، معیارهای مستحکم و قابل سنجش باشد و ذهنیت پردازی و قضاوتهای شخصی و احساسی تاثیر بر آن نگذارد. باید به این باور برسیم که رشد دانش و توسعه جامعه نیازمند همکاری و همفکری است و هرگونه تلاش در جهت عکس آن، مخرب است. باید پذیرفت که لذت رفتار صادقانه و تشویق همکاران تاثیرات نیکویی دارد و برای جامعه سازنده است. هر یک از ما در وجدان خود مسئول هستیم تا شرایط مناسب برای رشد همکاران صادق و دانشجویان سخت کوش، و در نتیجه، توسعه جامعه را فراهم سازیم و از مشاهده نتایج آن لذت ببریم. اگر می بینیم که برخی جوامع در عرصه علم و دانش به توسعه رسیده اند، و برخی دیگر راه خطا پیش گرفته و ضعیف شده اند، دلیل اصلی آن در میزان عقلانیت در برخورد با همتایان خود است.
ما نیازمند حاکمیت عقلانیت و خردگرایی در رفتارهای خود بویژه در تعامل با دیگران می باشیم تا فرایند رشد دانش و پیشرفت جامعه دچار خدشه نشود. این یک اصل بنیادی در زندگی و در فضاهای کاری از جمله در دانشگاهها، سازمان ها، کتابخانه ها، انجمنها و مانند آنهاست. بی دلیل نیست که رنه دکارت فیلسوف و ریاضیدان تاثیرگذار فرانسوی، عقلانیت و خردگرایی را مهمترین لازمه برای پیشرفت جوامع می دانست. اروپا هم توصیه او و سایر فیلسوفان خردگرا را پذیرفت و به اروپای پیشرفته امروزی در عرصه علم و دانش، فرهنگ و هنر، اقتصاد و سیاست تبدیل شد. بیائید معقول اندیش باشیم، از تلاشهای صادقانه و پیشرفت دیگران که مبتنی بر اصالت و صداقت است خوشحال شویم و بازی باخت-باخت را به بازی برد-برد تبدیل کنیم. این، در درجه نخست، بستگی به یکایک ما دارد.
فتاحی، رحمت الله. « اگر عقلانی بیندیشیم، باید از پیشرفت دیگران خوشحال باشیم: جامعه اینگونه رشد می کند». سخن هفته لیزنا، شماره 508، 14 مهر ۱۳۹۹
مطلب بسیار عالی و مفیدی بود. خیلی استفاده بردیم. این خیلی خوبه که دست میزارید روی آفتها و آسیب ها.منتظر دیگر مطالب ارزنده شما هستیم
وقتی ایمان بیاوریم که رشک بردن و از آن بدتر، تصغیر و تحقیر و نفی دیگران، موجب پیشرفت و موفقیت و سود بلندمدت ما نخواهد بود، آنگاه با مهر و گشادهدستی و آرامش زندگی خواهیم کرد؛ و چنانکه شما به زیبایی تبیین کردید، در مسیر عقلانیت و خردورزی و عزتنفس پیش خواهیم رفت.
این موضوع و نوشته های پیشین من در لیزنا نشان دهنده دغدغه های جدی و حرفه ای من است. اطمینان دارم شما هم موافقید که حرفه ما تحت تاثیر شرایط اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی دچار چالشهای فراوانی شده که شوربختانه مسبب برخی از آنها همکارانی هستند که تنها منافع فردی و مقطعی خود را دنبال می کنند، دیگران را بر نمی تابند و حتی برای حذف آنها هم تلاش می کنند.
اکنون وظیفه حرفه ای و اجتماعی ماست که با این رویکردها مبارزه کنیم تا اعتبار و منزلت حرفه ما بیش از این خدشه دار نشود. از تلاشهای صادقانه و اصیل همکاران و دانشجویان حمایت کنیم و ترفندهای مبتنی بر عدم صداقت و منفعت طلبی را بر نتابیم. باید بی تفاوت نبود.
این جملات اقای دکتر فتاحی سرشار از انسانیت و اخلاق است. من به قدر توانم مطلب ارزنده ایشان را اطلاع رسانی کردم. این نکات خاص حوزه کتابداری نیست. هر فردی باید آنها را بداند و بدان عمل کند. قدر ایشان و معلمانی گرانقدر همچون استاد دیانی، مرحوم دکتر حری و سایر عزیزان را بدانیم.
با سلام و ادب
استادعزيز
با سلام و ادب
بيان زيبا و سرشار از دلسوزي شما براي آينده دانايي و خرد نشان از تجربه و دغدغهي شما در مورد آينده علم دارد كه به دست تك تك انسانهايي كه به نوعي با آموزش، پژوهش و يادگيري ارتباط دارند، مخاطب ساخته است. چرا كه هر مسئلهاي با شروع، كاوش ونتيجه پايان مييابد.
اما افسوس هستند کسانی كه وقتي برروی يكي از رتبههاي سنجشي قرار ميگيرند ديگر به شخص ديگري مجال ايستادن در كنار خود را نميدهند. همين امر در خصوص مراكز علمي بيشتر نمايان است و كمتر استادي پيدا ميشود كه علاوه بر اينكه به ارتقاء خود فكر ميكند به فكر تربيت اساتيد آينده بر پايه خرد و دانشافزايي باشد. اين نوشتار شما تلنگري است تا خادمان علم اطلاعات بتواند خردورزی و به کارگیری دانش جمعی را سرلوحه آييننامه هاي اخلاقي خود نمايند.
هميشه پيروز و سربلند باشيد.
هیچکس نمیتواند جای دیگری را بگیرد، برای کسب بهترین نتیجه هر فرد باید جایگاه حقیقی خود را بیابد، ما همه تکه ای از یک پازل بزرگ هستیم.
"دشوار زندگی، هرگز برای ما
بی رزم مشترک، آسان نمیشود
این درد مشترک، هرگز جداجدا، درمان نمی شود."
در واقع، جریان موفقیت دیگران مثل یک بازی دومینو میماند. اگر فردی بتواند در علم پیشرفتی ایجاد بکند، حرف تازه ای برای گفتن داشته باشد، و با نیتهای خیرخواهانه درصدد تغییر جامعه برآید، خب مسلماً بقیۀ اعضای جامعه هم از تلاشهای وی بهرهمند میشوند. این پیشرفت و موفقیت به افراد دیگر هم سرایت میکند و دیگران هم انگیزه پیدا میکنند. از ویژگیهای اصلی جامعۀ سالم هم همین است. همانطور که خود اون فرد خودش را در قبال جامعه مسئول میداند، تک تک ما نیز در قبل او و جامعه مسئولیم و بنابراین نه تنها نباید سد راه او بشویم، بلکه باید او را نیز یاری رسانیم.