کد خبر: 45466
تاریخ انتشار: یکشنبه, 07 فروردين 1401 - 09:21

داخلی

»

پژوهش و نگارش (پاورقی)

پژوهش و نگارش 53:

استناد درون‌متنی

منبع : لیزنا
حمید محسنی
استناد درون‌متنی

دو شیوه‌نامۀ درون‌متنی مهم:

1.شیوه‌نامۀ انجمن زبان مدرن آمریکا (ام‌ال‌ای)

استناد از نوع درون‌متنی است و برای حوزه‌های گوناگون علمی کاربرد دارد. این شیوۀ استناد به "نام، شماره صفحه" هم معروف است. زیرا اول نام فامیل نویسنده و سپس شمارۀ صفحه آن ذکر می‌شود.

2.شیوه‌نامه انجمن روان‌شناسی آمریکا (ای‌پی‌ای)

 بیشتر در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی استفاده می‌شود و به شیوه‌نامۀ نام – سال هم معروف است. زیرا ابتدا نام فامیل نویسنده و سپس سال نشر ذکر می‌شود. اگر صفحۀ مورد نظر مشخص باشد نیز ذکر می‌شود.

شیوۀ معمول و استاندارد استناد درون‌متنی این است که نام فامیل نویسنده، سال نشر (و شمارۀ صفحه در صورت مشخص بودن) در پایان متن استفاده شده و داخل پرانتز ذکر می‌شود. اما برای ایجاد تنوع، زیبایی، سهولت استفاده و دوری از تکرار برخی از اطلاعات می‌توان تغییراتی در نحوۀ استناد درون‌متنی ایجاد کرد.  مثلن اگر نام نویسنده و یا گاهی سال نشر در بخشی از همان بافت متن به صورت طبیعی و بدون پرانتز درج شده باشد لزومی به تکرار آنها نیست. بقیه اطلاعات (سال نشر و شمارۀ صفحه) را می‌توان در ادامۀ همان اسم یا متن و البته داخل پرانتز ذکر کرد (البته اگر ضرورتی داشته باشد).

نام مراجع انگلیسی را می‌توانید به فارسی یا انگلیسی در داخل متن بنویسید. اگر نام انگلیسی به حروف فارسی نوشته شده باشد بهتر است کلمۀ انگلیسی آن نیز در نخستین محل استناد در پاورقی ثبت شود.

با مشاهدۀ متن‌های مستند و پژوهشی متوجه خواهید شد که روش‌ها و شیوه‌های استناد با مهارت‌های تحلیل، استدلال، تصویرسازی و نگارش فرد گره خورده است.

در ادامه چند نمونه از استناد درون‌متنی انتخاب شده است که به شکل‌های مختلف ثبت شده‌اند. این نمونه‌ها نشان می‌دهد که یک نویسنده ماهر تلاش می‌کند تا حد ممکن متن‌های دیگران را به شکلی در متن خود استفاده کند که به بافت طبیعی متن و جریان منطقی استدلال و تصویرسازی خود آسیبی وارد نکند. تسلط نویسنده بر شیوه‌های استناد نه فقط می‌تواند قدرت نگارش او را افزایش دهد بلکه درک و فهم مطلب توسط خوانندگان را نیز افزایش می‌دهد. برای مثال گاهی تلاش کند نقطۀ اشتراک و گاه تفاوت دیدگاه‌های نویسندگان گوناگون را پیدا کرده و آنها را به شیوه‌ای مستند کند که یک جمله، بی‌دلیل بارها تکرار نشود. و یا گاه دیدگاه‌های مخالف را بلافاصله بعد از نظر موافق ذکر کند. چنین راهبردهایی نشانۀ این مطلب مهم است که یک محقق و نویسنده تا چه حد می‌تواند در نگارش پیشینه‌ها دخالت کند، آنها را جمع‌بندی کند، دیدگاه‌های موافق و مخالف را روبروی هم قرار دهد، نقاط مشترک و مخالف هم را تحلیل و توصیف کند، گاهی نقل قول مستقیم کند و گاه غیرمستقیم؛ برخی از آنها را خلاصه کند و برخی را عینا بنویسد؛ گاهی به درونمایه و روح کلی دیدگاه‌ها، ایده‌های نهفته در آنها و یا حتی فقط به موضوع نوشته‌ها و ساختارها اشاره کند و گاهی آنها را نقد کند؛ برای نقد آنها از دانش و تجربۀ خودش استفاده کند و یا بر اساس نتایج پژوهش‌های دیگران چیزی را نقد کند. و همۀ اینها در درج شیوۀ معمول (نام نویسنده، سال نشر، شماره صفحه) تغییراتی کم و بیش ایجاد می‌کند.[1]

نمونه‌هایی از استناد درون‌متنی

این نمونه‌ها برای آشنایی با برخی از مهم‌ترین روش‌های استناد درون‌متنی است. اما دقت در آنها یا متن‌های مشابه درس‌های جالب دیگری از نظر ادبی، چکیده‌نویسی، شکلی، محتوایی، ساختاری و غیره هم خواهد داشت. [2]

 همان‌گونه که ذکر شد شیوۀ معمول و استاندارد استناد درون‌متنی، درج نام فامیل نویسنده و سال نشر (و شمارۀ صفحه در صورت مشخص بودن) در پایان متن استفاده شده و داخل پرانتز است:

اطلاعات جریان پیام‌هاست، در حالی که دانش با جریان اطلاعات نهفته در باورها و کارهای دارنده آن ایجاد می‌شود. (نوناکا و تاکوچی، 1995، ص. 58)

اما همین استناد را به شکل‌های گوناگون دیگری هم می‌توان نوشت. مثلا:

نوناکا و تاکوچی (1995) تفاوت بین اطلاعات و دانش را به شرح زیر بیان می‌کنند:

اطلاعات جریان پیام‌هاست، در حالی که دانش با جریان اطلاعات نهفته در باورها و کارهای دارنده آن ایجاد می‌شود. (ص. 58)

 و یا:

نوناکا و تاکوچی تفاوت بین اطلاعات و دانش را به شرح زیر بیان می‌کنند:

اطلاعات جریان پیام‌هاست، در حالی که دانش با جریان اطلاعات نهفته در باورها و کارهای دارنده آن ایجاد می‌شود. (1995، ص. 58)

نام نویسنده و سال نشر را می‌توان در بافت طبیعی متن هم نوشت (همراه با پاورقی انگلیسی):

سویج[3] در سال 1996 پیش‌بینی کرده بود که در عصر دانش، 2٪ از شاغلان روی زمین کار خواهند کرد، 10٪ در صنعت و بقیه دانش‌کار هستند.

دو استناد به دو منبع مختلف از یک نویسندۀ واحد و با سال نشر مختلف: نام نویسنده و سال نشر در استناد اول در بافت طبیعی متن ذکر شده است. در استناد دوم از ضمیر "او" برای دراکر استفاده شد و سال نشر  به انتهای متن (و داخل پرانتز) منتقل شد.

مفهوم "دانش‌کار" را اولین بار پیتر دراکر در سال 1959 در کتاب "جامعه پساسرمایه‌داری" معرفی کرد. او استدلال کرد که دانش به عنوان منبع اساسی اقتصاد، جایگزین سرمایه، منابع طبیعی و نیروی کار می‌شود (1993).

استناد به بیش از سه نویسنده‌، و سپس استناد به مولف سازمانی؛ در عین حال، خود نویسندۀ اصلی ابتدا اشاره کرده که در جامعه دانشی زندگی می‌کنیم و سپس آن را با تعریف جامعۀ دانشی بسط داده است.

امروزه به‌طور گسترده پذیرفته‌ایم که در جامعه دانشی زندگی می‌کنیم. یعنی دانش، زیرساخت اجتماعی و اقتصادی جامعه ما شده است. به گفته بدفورد و همکاران (2015)، "جامعه دانشی، جامعه‌ای است که تمام اعضای آن به تبادل دانش در محیط کار، حوزه‌های اجتماعی، فعالیت‌های مدنی و فعالیت‌های روزمره زیست‌‌‌محیطی می‌پردازند." جامعه دانشی بر اساس دیدگاه کمیسیون اقتصاد سازمان ملل آفریقا (2010):

[...] مبتنی بر تولید، انتشار و استفاده از دانش است؛ به‌نحوی‌که اهمیت دارایی دانشی بیشتر از دارایی­ نیروی کار و سرمایه است و اقتصاد بر دانش، به عنوان موتور محرک رشد اقتصادی متکی است. اقتصاد دانشی اقتصادی است که دانش کسب، تولید، توزیع، و استفاده می‌شود تا به توسعه اقتصادی ختم شود (ص. 5).

منبع استناد، نویسنده حقیقی ندارد بلکه نویسندۀ حقوقی دارد:

شرکت گروه دلفی (2000) چهار جزء دانش سازمانی را به شرح زیر معرفی کرده است: (1) مغز کارکنان (2) اسناد و مدارک کاغذی، (3) اسناد و مدارک الکترونیکی (4) دانش الکترونیکی.

در دایره‌المعارف‌ها و بسیاری از منابع مرجعی که نظم الفبایی دارند شمارۀ صفحه ذکر نمی‌شود. گاهی از کلمۀ "ذیل مدخل" برای نشان دادن محل ارجاع در واژه‌نامه‌ها و سایر منابع مرجع الفبایی به جای شمارۀ صفحه استفاده می‌شود. منابع بدون نویسنده در زیر عنوان اثر مستند می‌شوند:

فرهنگ آنلاین و اصطلاحنامه مریام وبستر (2008) تعاریف مختلفی از دانش ارائه کرده‌اند.

یا

کلمه translate را انتقال (دادن)، منتقل کردن، ترجمه، انتقال و تبدیل معادل‌گذاری کرده‌اند. (باطنی، ذیل مدخل)

استناد به اثری با دو نویسنده:

از نظر داونپورت و پروساک (1998) داده‌ها رخ‌داده‌های عینی دربارۀ رویدادها بدون هیچ معنای ذاتی است.

استناد چند نفر به یک نفر (پولانی) که از منبعی ثالث نقل شده است:

پولانی در سال 1966 دانش سازمانی را به شکلی دسته‌بندی کرد که به طور گسترده پذیرفته شد. بعدها نوناکا (1991)، نوناکا و تاکوچی (1995) و نوناکا و کونو (1998) از آن اقتباس کردند. آنها دانش موجود در سازمان را "به دانش صریح که می‌توان آن را مستند کرد، و دانش ضمنی که در ذهن، فرهنگ و تجارب سازمان وجود دارد" تقسیم کرده‌اند (نقل در: راولی، 2003، ص. 434).

استناد کلی به چند محقق؛ البته  در این مورد بهتر است بگوییم استناد و ارجاع به چند نفر برای مطالعۀ بیشتر دربارۀ یک موضوع؛ گاهی شمارۀ صفحۀ نقل‌قول‌های غیرمستقیم درج نمی‌شود، مثلن به این دلیل که محل دقیق آن نامشخص است و یا نویسنده مطلب، نکته، مفهوم، نظریه، یا گاهی درون‌مایۀ یک کتاب، مقاله، بخش‌هایی از یک اثر و یا حتی چند اثر از یک یا چند نویسنده را مختصر و مفید کرده است:

بیش از یک دهه است که چهره‌های پیشرو در آموزش کتابداری دربارۀ این مسائل بحث کرده‌اند (کورال، 1998؛ برودبنت، 1997؛ آبل و اکسبرو، 2001؛ کونیگ و اسرکانتی، 2002).

سه استناد کم و بیش متفاوت به نویسنده و سال نشر:

مدیریت دانش فرصت‌های جدیدی برای کتابداران دانشگاهی فراهم می‌کند تا نقش‌های فعلی‌شان را گسترش داده و از مهارت‌های خود برای دستیابی به اهداف سازمانی استفاده کنند (هیز، 2004). اما شاهونگ (2000) معتقد است که هدف مدیریت دانش در کتابخانه، ترویج نوآوری دانشی، ایجاد روابط نزدیک‌تر در داخل و بین کتابخانه‌ها، بین کتابخانه‌ها و کاربران‌شان، و برای تقویت شبکه دانش و تسریع جریان دانش است. دراكر معتقد است مديران موفق در عصر اطلاعات و دانش تنها به دنبال دسترسي به اطلاعات نيستند (1394)

استناد به فردوسی و بیکن به نقل از منبعی دیگر:

شاعر فارسی، فردوسی، دانش و خرد را در شعر معروف خود، پایه و اساس قدرت توصیف کرد. فرانسیس بیکن به خاطر گزارۀ "دانش قدرت است" در چاپ نخست کتابش به نام "در ستایش دانش" (1592) اشتهار جهانی یافت. او افراد را بر اساس دانش‌شان تعریف می‌کرد (نقل در: اصل و رحمان‌‌سرشت، 2007).

استناد به ایده یا مطلبی واحد از چند نویسنده و در منابع مختلف. نام نویسندگان و سال نشر را به انگلیسی نیز می‌توان نوشت:

برخي از نويسندگان از اين فراتر رفته و معتقدند كه سازمان‌ها نه تنها دانش انفرادي را ساماندهي مي‌‌كنند بلكه دانش جديدي به وجود مي‌‌آورند كه ذاتاً اجتماعي است و به راحتي نمي‌‌توان آن را از بازار تهيه كرد (Kogut & Zander, 1992;  Nonaka, 1994; Zander & kogut, 1995; Kogut & Zander, 1996; Spender, 1996; Kasunoki et al, 1998; Nahapiet & Ghoshal,1998 ).

تمرین

تلاش کنید با استفاده از نمونه‌های بالا، دربارۀ موضوع آشنایی بنویسید که:

بنیان نوشتۀ شما دیدگاه‌های دیگران باشد؛

استناد به مطالب دیگران در آن برجسته باشد؛

ترکیبی از دیدگاه خودتان و دیگران باشد؛

به دیدگا‌ه‌های موافق و مخالف استناد کنید، آنها را به شیوه‌های گوناگون مستند کنید؛

تلاش کنید نحوۀ تنظیم پیشینه‌ها به گونه‌ای باشد که یک جمع‌بندی و نتیجه‌گیری ناخودآگاه را به خوانندگان القا کند.

در بخش‌های دیگر به الگوها و نمونه‌های دیگر اشاره خواهد شد.

 ----------------------------------------

[1]. برای آشنایی بیشتر با نحوۀ استناد و نمونه‌های بیشتر در این زمینه به اثر زیر مراجعه شود: پریرخ، مهری؛ فتاحی، رحمت‌الله. (1390) مرور نوشتارها و پیشینۀ پژوهش در حوزه‌های علوم انسانی و اجتماعی. تهران: کتابدار.

[2]. نمونه‌های این قسمت از بخش‌های مختلف کتاب زیر (و البته گاه با تغییرات) انتخاب شده است: ناظم، محمد؛ موکهرجی، باسکار. (1398). مدیریت دانش در کتابخانه‌ها و مراکز اطلاعات. ترجمۀ زهرا جعفرزاده کرمانی و معصومۀ عرب‌شاهی. تهران، کتابدار.

[3] Savage