لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: شما عصبانی هستید. به شما حق میدهم، ولی آن قدر عصبانیت چشمان شما را تیره و تار کرده که اصلا کمی جلوتر را نمیبینید و نگاه هم نمیکنید.
من ابراهیم عمرانی هم به عنوان کتابدار و هم به عنوان لیزنا، همیشه به عنوان یک همکار کوچک و اندکی پرسابقه در کنار شما بوده و خواهم بود. تلاش خودم را میکنم که صدای شما را به گوش مسئولان برسانم ولی از شما هم انتظاراتی دارم. شما خیلی عصبانی هستید. این فریادها از تبعیضهایی است که باور دارید در چند سال گذشته در حق شما روا داشته شده. آقای ملک احمدی و آقای وزیر ارشاد دریافت کننده همه کامنتهای شما بودند و آقای مدیرکل جدید هم که در مصاحبه اخیرشان فرمودند که همه نظرهای شما را میخوانند و خواندهاند.
حالا خوب به نقل قولهای زیر دقت کنید، سوالهای زیر با امضای کتابدار سوالهای خود شما است و چند تایی هم سوالهای فرضی من و پاسخهای زیر که با امضای نهاد نوشته شده همه پاسخهای فرضی من است:
- معیشت ما حرف اول ما است (کتابدار)
- معیشت روی کاغذ حل نمیشود (کتابدار)
- از یک نظر منتشر شده در لیزنا: "ما به شغلی که داریم به خود افتخار میکنیم اما با افتخار چرخ زندگی نمیچرخد!"
- من استرس روبرو شدن با خانواده خودم و صاحبخانه و بقال و نانوا را دارم (کتابدار)
- من قبض آب و برق که میآید آن روز اصلا دل و دماغ ندارم و خدا از تقصیرم بگذرد اگر به دانش آموز یا بازنشسته بخت برگشتهای ناملایم پاسخ داده باشم.
- از یک نظر منتشر شده در لیزنا: "از دبیر کل محترم خواهشمندیم حکمهای جدید را دوباره بازبینی نمایند به علت سرعتی که در صدور احکام وجود داشته اشتباهات و تناقضات فراوانی در آنها وجود دارد به طوری که دو فرد با شرایط کاملا یکسان دو حکم متفاوت دارند."
- از یک نظر منتشر شده در لیزنا: "از یکی شنیدم که حقوق دادگستری 80 درصد افزایش پیدا میکنه در حالی که حقوق ما 20 درصد!!!!! بخدا این 20 درصد یعنی عقب موندن بیشتر کتابداران از زندگی و اجتماع!!!."
- از یک نظر منتشر شده در لیزنا: "جناب آقای مختارپور بن ماه رمضان و هدیه روز زن را برای ما کتابداران پیگیری نمایید. حق مسکن. حق بهره وری. حق ایاب و ذهاب را برای ما کتابداران درنظر بگیرید برای شما سلامتی و طول عمر را خواهان هستیم"
- از یک نظر منتشر شده در لیزنا: "با سلام واحترام لطفا برای کتابداران روستایی مزایایی در نظر بگیرید چرا حقوقشون مثل سال گذشته محاسبه شد آخه شما کدوم ارگان را دیدید که بیمه 12 روز داشت این بیمه جایی کاربرد ندارد لطفا کمیبه فکر ما باشید"
- من در حدی میتوانم این مشکل را حل کنم که قانون دست مرا باز بگذارد و سعی خودم را میکنم که حد بالای ارفاق قانونی را در نظر بگیرم. (نهاد)
- من میتوام احکام را اصلاح کنم و بر اساس قانون حقوقتان را اصلاح کنم و نه بیشتر (نهاد)
- من اضافه کاری را در حدی که بخشنامه معاونت مدیریت و برنامه ریزی رئیس قوه مجریه اجاره میدهد میتوانم پرداخت کنم و نمیتوانم از بودجه مثلا خرید کتاب یا تعمیرات ساختمان اضافه کاری بدهم چون این دو تا از دو ردیف مختلف است.(نهاد)
- تبعیض چه؟ کسی را که بالای سر من گذاشتهاید، ولله نه به اندازه من سابقه دارد و نه مدرکش از من چربتر است و احتمالا فقط ظالین را بیشتر از من میکشد که با آن طناب خودش را بالا بکشد. نه خانواده شهید است و اعتقادش هم به میزان دریافتیش بستگی دارد. من هم در همین مملکت و بعد از انقلاب به دنیا آمدهام و در همین مدارس نظام مقدس جمهوری اسلامی درس خواندهام و در همین دانشگاهها درس خواندهام. نمازم ترک نشده، روزه را هم میگیرم . چرا شاخصها و ملاکها باید فقط در جهت حفظ ظاهر ثابت بمانند؟
- از یک نظر منتشر شده در لیزنا: "منم با این نظر موافقم خیلی از این افرادی که تحت عنوان کارشناس مشغولند واقعا بیکارند و کار خاصی انجام نمیدن مثلا ایستگاه مطالعه چند ماه کنسل شده و البته همون موقع که بود آیا نیاز به یک کارشناس مستقل داره؟یا اینکه کارشناس منابع که الان چند ماهی هست حتی یک کتاب و مجله هم به کتابخونهها نیومده در ضمن مجموعه سازی هم که در نهاد متمرکز است آیا درست است پول بیت المال را اینطوری هدر دادن؟"
- از یک نظر منتشر شده در لیزنا: "ادارات استانی به نوعی خودمختارشده اند و کاملا سلیقهای عمل می کنند به طوری که دست مدیران به قدری باز است که بدون هیچ مانعی و قانونی به راحتی هرکس را با هر رشته و تخصصی و فقط به واسطه آشنایی در ادارات به کار می گیرند و تحت عناوینی چون حق کارشناسی , ماموریت و اضافه کار حق کتابداری که در منطقهای دورافتاده مشغول به خدمت می باشد را به آنها تقدیم می کند"
- تلاش خواهد شد که این تبعیضها تا جایی که پیدایشان کنیم برطرف شود. (نهاد)
- اگر ببینیم کسی شایستگی نداشته و فقط به جهت اینکه در باند خاصی بوده، پست گرفته که حق مسئولیت بگیرد و عملکرد ضعیفی هم داشته درباره ایشان تجدید نظر خواهد شد.(نهاد)
دوستان گرامی اگر ادامه دهم مثنوی هفتاد من کاغذ میشود. بنده هم مانند جناب مدیرکل جدید یکایک نظرهای شما را میخوانم. من مسئولیتی در نهاد ندارم. ولی میخوانم چون به عنوان همکاری قدیمی در نهاد، به مجموعه کتابخانههای عمومی کشور حساسیت دارم و عشق میورزم[1]. میخوانم چون همیشه میخواهم که در جریان وضعیت شما باشم چون الآن مسئولیت دیگری دارم و سعی میکنم به کمک مجموعه لیزنا، فضایی را باز کنیم که حرفها زده شود و مشکلات مطرح شود.
دختران و پسرانم، خواهران و برادرانم، کتابداران عزیز، من هم در این مملکت زندگی میکنم و هزینههای کمرشکن و تورم افسار گسیخته را تجربه کردهام و میکنم. خوب میدانم که با حقوقی که میگیرید، واقعا نمیتوان زندگی را اداره کرد و مشکل معیشت خیلی مهم است. جناب آقای ملک احمدی تلاشی را آغاز کرد و چنین برمیآید و امیدوار هم هستم که دبیر کل جدید هم در این داستان مصمم هستند و به دنبال احکام هستند و فکر میکنم این احکام به جریان بیفتد و مزیتهای نسبی شامل حال شما شود. این را هم میدانم که با این افزایش ممکن است کمی بهتر بشود، باز چیزی نخواهد بود که همه مشکلات مالی را برای شما حل کند. ولی میخواهم فرض کنم که مشکلات مالی شما انشاءالله به حداقل رسیده است (فرض محال که محال نیست).
خوب حالا میخواهم با این فرض بپرسم که مدیر کل کتابخانههای عمومی جز حقوق و معیشت کتابدرانش در این سو، چه مسألۀ دیگری دارد؟ در سوی کاربران را میگویم. در سوی مردمی که از مالیاتهایشان من و شما حقوقی میگیریم و گرفتن خدمات خوب، حق مسلم آنها است. خُب با این فرضها حاضرید به سوالات من پاسخ بدهید؟ مطمئن باشید که پاسخهایتان به درد مدیر کل جدید خواهد خورد.
گفتم از 278 نظر زیر یک خبر، تنها 3 نفر حرفهایی غیر از معیشت را مطرح کردند که من این را میگذارم پای اینکه اولین بار بود که همه به صحبت آقای مدیر کل که فرموده بودند من کامنتهای شما را میخوانم عکسالعمل نشان دادهاید و معضل اصلی خودتان را گفتهاید (ذیل خبری دیگر هم 77 نظر آمده که جز یکی همه به معیشت اشاره دارند) لیکن مطمئن هستم از معیشت که بگذریم مسائل زیادی هست که باید طرح کنیم.
اگر یادتان باشد یادداشتی در همین ستون حدود یک ماه قبل 12 خرداد نوشتم که درست روزی منتشر شد که حکم مدیرکل جدید زده شد و همزمان خبر حکم شروع به کار جناب آقای مختار پور و رفتن مدیر قبلی را هم منتشر کردیم. فکر میکنم آن نوشته در آن روزها نمیتوانست خوانده شود و منظور خود را برساند. هیجان حاکم شده بود و نظرهای زیر آن نوشته هم درباره تغییر مدیر بود. لیکن با خواندن نظرات فراوان شما ذیل این دو خبر اخیر به نظرم آمد که سوالی را که در آن نوشته پرسیده بودم، دوباره از شما بپرسم، چون با همه مشکلات معیشتی که دارید، یک چیز را نباید فراموش کنید، وظیفه تان در برابر مردم. چرا که باید:
به یاد داشته باشید که منزلت هر حرفه در درجه اول در گرو نیاز جامعه به آن حرفه و بعد از آن نیاز به پاسخ گرفتن درست از سوی آحاد آن حرفه است. بنابراین نیاز به حرکتی همگانی داریم که خودمان را با آخرین دستآوردهای خدمات کتابخانههای عمومیدنیا بازآموزی کنیم. اگر کاهلی کنیم نه فقط به خودمان که در مورد سایر هم حرفهایهایمان هم کوتاهی کردهایم. (از سخن هفته 12 خرداد)
اگر وظایفمان را درست انجام ندهیم، چه آقای مختارپور و چه آقای ملک احمدی و چه وزیر ارشاد، توانایی دفاع از معیشت ما را نخواهند داشت. هر چه جامعه به کار ما نیازمندتر باشد، منزلت ما بیشتر میشود و این کار بیشترش به خود ما بستگی دارد. نمونهاش همین طرح کتاب من است که در جائیکه کتابداران دارند عاشقانه کار میکنند تبدیل شده به یک پدیدهای که با خودش نیازمندان را به کتابخانه میکشد، و آنجا که دوستان عزیز من کمی تنبلی میکنند، به قول یکی از همین نظرات زیر خبر، تبدیل شده به «طرح کتاب خانواده» و فقط آمار سازی انجام میشود. من در یادداشت 12 خرداد خودم سوالاتی از شما پرسیده بودم. آیا موافقید حالا که 275 نظر برای معیشت خودتان گذاشتهاید، در پاسخ به این سوالات فقط به آنها پاسخ دهید و درباره معیشت زیر این یادداشت خاص نظر نگذارید. فرض من همانطور که دربالا گفته شد این است که آقای مدیرکل در این موضوع تصمیم جدی دارند که در حد توان مشکلات معیشتی را حل کنند:
از سخن هفته 12 خرداد:
1- "کتابداران کتابخانههای عمومی کشور در صورتی که احساس کنند دبیر کل دنبال مشکلات ایشان است و در عمل هم بتواند برخی از مشکلات صنفی کتابداران را مرتفع نماید و حداقلی در سطح زندگی شما اثرگذار باشد، تا چه حد میتواند از شما انتظار داشته باشد که شما در 6 اولویت بعدی[2] و اولویتهای دیگری که برای فرهنگ کشور ودر قالب وظایف کتابخانههای عمومیجای میگیرند، در کنار او باشید و کمکش خواهید کرد؟ و نکته مهمتر، توانایی کمک کردن را هم دارید؟ توان خودتان را از نظر علمی و فنی ارزیابی کردهاید؟ چقدر آماده اجرای این اولویتها هستید؟
2- نگاهتان به کتابخانه چیست؟ در قرن 21 زندگی میکنید یا 20 یا در دوره تفکرات 7.5 در 12.5 سانتی متر؟
3- کتابخانه عمومی را تالاری برای درس خواندن شبهای امتحانِ دبیرستانیها و کنکوریها میدانید یا کمکی برای اهل محل که سادهترین سوالاتشان مثل نرخ میوه و ترهبار در محل تا پیچیدهترین نیازهای اطلاعاتی ایشان را باید تلاش کنید که پاسخ دهید؟
4- نگاهتان به منابع چیست؟ چه منبعی با چه قالبی و با چه ابزاری و در چه محیطی و درچه شبکهای را میتوانید مدیریت کنید؟ از منابع چاپی کتابخانهای تا منابع الکترونیکی سرگردان روی وب؟
5- نگاهتان به مخاطب چیست؟ مخاطب شما کیست؟ مراجعهکنندگان به کتابخانه یا وب سایت آن یا افرادی که در جامعه محلی شما باید از شما خدمات بگیرند و اصلاً شما را نمیشناسند؟
6- نگاهتان به کتابدار چیست؟ همین که مدرک کتابداری دارید، شایستگی کار در کتابخانه را دارید؟"
اینها سوالاتی است که نگاه و نگرش شما را هدف قرار میدهد. این سوالها ناظر به تغیر نگرش شما به کتابداری سنتی است که هنوز بر فضای آموزش کتابداری ایران سنگینی میکند. این سوالها ادعا دارد که کتابداری که شما یاد گرفتهاید برای نیاز مردم کافی نیست. برای این تغییر نگرش نیاز به آموزش داریم. مثل اینکه به جای شما من باید یادآوری کنم که برای برنامه ریزی حتما باید به آموزش هم دقت شود، چون در همه سخنان و نظرهای شما عزیزان در این مدت تقاضای آموزش و بازآموزی حرفهای و نظری را ندیدهام. چیزی که در همه حرفهها هست و باید باشد و ضمنا باید جدی باشد و در سطح خوب برگزار گردد و شما را با تازههای حرفه تان آشنا کند. دانشکدههای کتابداری ما به باور من از آنچه در حرفه اتفاق میافتد، متاسفانه یا بی خبرند یا خود را به بی خبری زدهاند و همان جزوههای مندرس در غالب این دانشکدهها هنوز کاربرد زیادی دارند. بنابراین باید آنچه را در دانشکدههای کتابداری آموزش ندادهاند، و آنچه اتفاقات جدید در حرفه ما محسوب میشود به شما آموزش داده شود. دورههایی نه صوری و فقط برای گرفتن برگهای و مدرکی که دورهای گذرانده شده است و حالا حقوق مرا اضافه کنید. دورههایی که بگوید نیاز مخاطب قرن 21 ایران چیست؟ چگونه این خدمات را میخواهد؟ در چه حوزههایی میخواهد؟چاپی میخواهد یا الکترونیک؟ کاربران ما از چه نویسندگان و سایتهایی دوست دارند بخوانند؟
و نکته بسیار مهم این که: به چه نظریهها، ابزارها، روشها و تکنیکهایی برای این پاسخگویی به مردم نیاز دارید؟ و چه کسانی قرار است این نظریهها، ابزارها، روشها و تکنیکها را به شما آموزش دهند؟
عمرانی، ابراهیم. «شما عصبانی هستید: سخنی با کتابداران کتابخانههای عمومی (نهاد)». سخن هفته لیزنا، شماره 189. 9 تیر 1393.
1- چون کتاب می خوانم. شاهد زیاد دارم. از بچگی اهل خواندن بودهام و تا امروز که بخش عمده کارم شده کتابداری الکترونیک و همه درس خواندنهایم هم شده سازماندهی منابع در وب و مجموعه سازی در کتابخانه دیجیتال باز هم کتاب کاغذی انیس و مونسم باقی مانده و خواهد ماند، و خوشحالم که با همه مشغله (8 صبح تا 7 و گاهی بعد از ظهر)، و مطالعات و نوشتنهای کتابداری، این سال جدید تا اینجا 7 کتاب را به اتمام رساندهام و یک کتاب هم در دست خواندن دارم.
2- شروع به کار کتابداریم، از کار دانشجویی که بگذریم در نهاد بوده. روزی 25 تومان حقوق می گرفتم و از اول تابستان 1354 که تعطیل تابستانی کلاسها شروع شد در انبار توزیع کتاب هیأت امنای سابق واقع در خیابان حقوقی و زیر دست آقای دانش پژوه، کارگر بستهبندی و کارتن کردن کتابها و بارنامه کردن آنها به کتابخانههای شهرستانها بودم و بعد هم مدتی کمک فهرستنویس شدم.
3- از سال 1362 در سیستم آموزش نهاد شدم معلم سازماندهی مواد و مدت 12 سال تا پایان سال 1373 و پایان دورههای کاردانی نهاد به همکاری با نهاد ادامه دادم.
[2]. منظور از 6 اولویت بعدی، اولویتهای آقای ملک احمدی در سخنرانی افتتاحیه همایش آینده پژوهشی است که بهانه نوشتن سخن هفته 12 خرداد بود.