کد خبر: 49262
تاریخ انتشار: دوشنبه, 05 آذر 1403 - 16:57

داخلی

»

سخن هفته

مقارنه دو شروع تازه در کتابخانه ملی و در انجمن

شفافیت، نظام‌مندی و مشتری مداری و پاسخگویی

منبع : لیزنا
سید ابراهیم عمرانی
شفافیت، نظام‌مندی و مشتری مداری و پاسخگویی

 لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیرهفته گذشته در مورد کنگره نوشتم و عرض کردم که در مورد انتخابات انجمن در این هفته خواهم نوشت. واقعه نیکویی است، و همزمانی آن با آمدن رئیس جدید به کتابخانه ملی ایران را به فال نیک می‌گیرم.

انتخابات قرار بود الکترونیک باشد که همکاران گرامی عضو انجمن رای الکترونیکی هم دادند، لیکن وقتی که بعد از نشستها گفتند بیائید تالار، من منتظر بودم که برای نتایح آراء به تالار دعوت شویم،‌که چشمم به سرکار خانم نماینده همیشگی وزارت علوم افتاد و اصرار ایشان بر انتخابات حضوری و روی کاغذ. از سویی که انتخابات اگر اشتباه نکنم دور دوم بود و گردهم آمدن اعضا در این روزها خیلی سخت است و به نوبت سوم رفتن همیشه دردسر بزرگی است و همه ترجیح می دهند که در پایان کنگره، این مسئولیت هم تکلیفش روشن شود و تمام شود که من این روش را خود نیز ترجیح می‌دهم و می‌دانم که کاستیهایی دارد، ‌ولی تا اجرا نکرده باشید، نمی دانید که چه کار آزار دهنده‌ای است. این را هم بگویم که بی‌دردسرترین کار آن است که خیلی تقلا نکنید و وقتی حضور ندارند، رها کنید تا دور سوم و در دور سوم با هر تعدادی رای گیری کنید.

گفتم کاستیهایی هم وجود دارد که مهمترینش آراء کسانی است که عضویتشان محرز نیست و شاید حتی چند نفری دنشجویان تازه‌وارد رشته باشند و شرایط عضویت پیوسته هم ندارند و به توصیه امثال من برگه می‌گیرند و رای هم می‌دهند ولی نتایج در مجموع، قابل قبول است و الحمدالله تیم جوان و قبراقی بر کرسیهای انجمن تکیه زدند که به همه آنها تبریک می‌گویم.

بعضی از اعضا سابقه عضویت در هیات مدیره را دارند، و اندکی پوستشان کلفت شده و آماده‌اند که کارها را شروع کنند و از همین امروز از دیگران بشنوند که انجمن برای ما چکار کرده است. هفته پیش به این نکته اشاره کرده بودم و نوشتم: "بدون حضور و فعالیت در انجمن متوجه نمی‌شوید، انجمن برای شما چه می‌کند" و دوست عزیز، جناب اکبری برایم نوشتند:

سلام جناب عمرانی
من هیچگاه عضو هیات مدیره و یا کمیته های انجمن نبودم ولی از آنجا که رشته و حرفه ام را دوست دارم همیشه اخبار و فعالیت های انجمن را دنبال کردم عضویتم را تمدید کردم ولی اینکه میگویید باید در انجمن باشی و ببینی که دارد کار می شود را قبول ندارم
چرا که اگر کار شود اثرات آن کار باید مشهود و مشخص باشد تاثیرگذار باشد، باعث پیشرفت شود ولی کتابداران ما فعالیت ها یشان کمتر می شود تا جایی که در گروه بحث هم حاضر به فعالیت نیستند
شما تصویر اختتامیه کنگره را با تصویر اختتامیه جشنواره ادبیات کودک و نوجوان شیراز مقایسه کنید
امید و عشق و زندگی را در کدام تصویر میتوان حس کرد؟

لازم است که پاسخ کوتاهی به دوست عزیزم بدهم. شاید درست نتوانسته‌ام منظورم را بنویسم. منظور این بود که وقتی ورود می‌کنید و کاری را به دست می‌گیرید، همان کار تیمی به شما معنای انجمن شدن را بازمی‌گرداند و شما را سر شوق می‌آورد. هر شوقی به جمع بازتاب خواهد شد و جمع این بازتابها همه شوق و انگیزه خواهد شد. و این چیزی‌است که انجمنها می‌ـوانند به اعضا بدهند و رشته و حرفه‌را پر انگیزه کنند.
در مورد جشنواره ادبیات کودک شیراز باید بگویم که خیلی خوشحالم که مورد توجه‌تان قرار گرفته، مسلم بدانید که همین شوق آن جشنواره را باز هم بهتر خواهد کرد، در مراسم سالانه شورای کتاب کودک در تهران که دیگر سابقه‌ای 62 ساله دارد،‌شما شوق و انگیزه بسیار می‌بینید، و باید گفت هرگونه کنگره و همایشی، حال و هوای خودش را دارد که همه برایم عزیز است.

و اما اعضای جدید انجمن:

24 سال از بازگشایی انجمن می‌گذرد و علیرغم بسیاری ناملایمات، عده‌ای که امکانش را داشتند بیشتر تلاش کردند و در مجموع با تلاشی جمعی و متکثر توانستند نهالی نوپا را به انجمنی فعال تبدیل کنند. در بخش پیشین صحبتهایی از مشکلات درگیر همه مردم در همه گروههای اجتماعی و صنفی گفتم و تکرار نمی‌کنم، در چنین فضایی کار کردن سخت‌تر است حتی ممکن است سخت‌تر هم بشود. می‌دانم که تلاشتان را می‌کنید و من نیاز نیست چیزی را یادآوری کنم ولی به عنوان یک مطبوعاتی وظیفه دارم که چند نکته را بنویسم.

مساله ریاست انجمن تا کنون همواره مساله بزرگی برای هیات مدیره‌‌ها بوده است. کتابخانه ملی در همه این 24 سال یکی از اصلیترین حامیان انجمن بوده و هست. فضایی که انجمن کتابداری ایران دارد،‌ در اغلب انجمنهای علمی وزارت علوم دست نیافتنی است و این را مدیون کتابخانه ملی هستیم. می‌نویسم کتابخانه ملی و از کسانی در کتابخانه ملی که این فضا را با چه لطایف الحیلی برای انجمن حفظ کردند اسم نمی‌برم که شبهه ای به وجود نیاورم. این حامی بزرگ، همواره فردی سیاسی در راس امور داشت که کتابدار نبود. همه تلاش اولین گروه قدیمیهای انجمن این بود که کسی در راس انجمن باشد که از نظر رئیس کتابخانه ملی قابل قبول باشد و بتواند مسایل انجمن را در کتابخانه ملی حل و فصل کند. در دو دوره اخیر با اصرار همکاران و استادان دو رئیس در انتخابات شرکت کردند و بپذیرید که هر دو خسته بودند و هر دو می‌گفتند که دیگر توان و فرصتش را ندارند ولی فداکارانه ماندند تا زنجیر ارتباط با روسای غیر کتابدار کتابخانه ملی نگسلد و انجمن زیان نبیند که به عنوان یک عضو کوچک انجمن از همه اعضای هیات مدیره و روسای پیشین سپاسگزاری می کنم.

هیات مدیره جدید شانس بزرگی دارند و آن هم دکتر امیرخانی است. دکتر امیرخانی از کف کف کتابخانه ملی شروع کرده، از ساختمان سی تیر و از کسانی است که آن ساختمان را جارو پارو کردند و تحویل دادند و بعد به ساختمان جدید آمدند. خودش کتابدار است و هر ساله در انجمن و در کنگره حضور داشته و دوستان هیات مدیره چالش زیادی با شناساندن انجمن به ایشان ندارند و نگرانی از مشاوران غیر کتابدار و معاونان گاهی عجیب کتابخانه نخواهند داشت و امیدوار هستم که کتابخانه ملی و انجمن هر دو در این دوران سخت اجتماعی، در درون خود روزهای بسیار خوبی را رقم بزنند.

در پرانتز این را هم در مورد ریاست دکتر امیرخانی بر کتابخانه ملی بگویم: یادتان باشد،‌ آزمون سختی است. آزمون بسیار سختی است. من پیشتر هم گفته ام که چرا سخت است؟ و دوباره می‌نویسم:
استاد عزیز جناب آقای دکتر امیرخانی گرامی که خیلی به شما ارادت دارم. خودتان به خوبی واقفید و من تنها یادآوری می‌کنم، به نمایندگی از کتابداران آزمون سختی پیش روی شما است چون این بار کتابداران دارند آزمون می‌دهند و اگر در آزمون موفق نباشند، به رشته و حرفه زیان وارد می‌شود. باید بتوانیم سرمان را بلند کنیم و بگوئیم، ‌اینک کتابداران.

حتما در انتخاب معاونان و مشاوران، دقت کنید. همه مدیران این گرایش را دارند که افراد مورد اعتماد خود را دور و بر خودشان داشته باشند که اول تواناهائی‌هایشان را می‌شناسند و دوم، با آنها نزدیکتر و راحت تر هستند و می‌دانند که کارهایشان سریعتر پیش می‌رود، لیکن مشاوران خوب و قدرتمند و کار بلد هم بعد از مدت کوتاهی عصای دستتان خواهند شد. حتما و حتما دقت کنید.

و در نگاهی عمومی باز گردم به مدیریت کتابخانه‌های دانشگاهی. دوستان یادتان باشد، بسیاری فریاد می‌زدند و می‌زنند چرا در کتابخانه‌های مرکزی دانشگاهها کتابداران را به ریاست نمی‌گمارند و چرا از هیات علمی‌های رشته های دیگر منصوب می‌کنند؟ خیلی دوست دارم تحقیق شود. از همه استادان حوزه خودمان که روزگاری این پست را پذیرفته‌اند و آنها که اکنون عهده‌دار این پست هستند. از استاد ارجمندم سرکار خانم دکتر مهری پریرخ که دوره بسیار موفقی برای کتابخانه مرکزی دانشگاه مشهد رقم زدند تا دکتر فرچ پهلو در کتابخانه مرکزی شهید چمران و جوانان نسل بعد مانند دکتر زوارقی،‌ دکتر منصوریان، دکتر نور‌محمدی، دکتر زین‌العابدینی، دکتر علیپور حافظی و دیگران که دوره یا دوره‌هایی که این پست را داشتند چه کردند؟ با کار تخصصیشان چه کردند؟ با مدیران بالادستی چه کردند؟ چقدر امتیاز گرفتند؟ چقدر امتیاز دادند؟ در بدنه مدیریت دانشگاهشان جایگاهشان کجا بود و اگر خودشان را موفق می‌دانند که برخی بودند، این موفقیت را مرهون چه بودند؟ وجهه شخصی خودشان؟ ارتباطات پیشینشان؟ ......

تجربه من می‌گوید، "اول هنر مدیریت" که مهمترین است و مدیریت خودش هنر است و "دوم ارتباطات" که بسیار مهم است. اگر این دو نباشد، استادانی که بهترین استادان و پژوهشگران رشته ما و متخصص‌ترین هم هستند، در راس یک کتابخانه بزرگ ملی یا دانشگاهی، جز خرابکاری و آبرو‌ریزی کاری نخواهند کرد. و این آبروریزی‌ها، بردن آبروی رشته است که آقا بیا ببین این که دیگر دکترای کتابداری است. من چند بار با این مساله روبرو شدم. همواره می‌نوشتم، و خودم به معاونین پژوهشی وقت دانشگاه تهران در دهه های 1370 و 1380 عرض می‌کردم که آقا اگر رشته کتابداری تخصص ویژه‌ای نیست و هر هیات علمی را می توانید از رشته‌ای فنی و پزشکی و کشاورزی و ادبیات در راس کتابخانه مرکزی بگذارید، پس چرا خودتان دکترای کتابداری راه‌اندازی کرده‌اید و دارید دکترا می‌دهید، و آن روز پاسخی نداشتند ولی بودند معاونین پژوهشی دانشگاه که به واسطه کنسرسیوم با بنده در ارتباط بودند و این استدلال را از من شنیده بودند، پس از یک دوره ریاست مدیر کتابدار به من گفته‌‌اند، ‌این هم از مدیر کتابدارتان. و البته که درست می گفتند. آن دوست بزرگوار بنده، ‌نتوانست ارتباط برقرار کند، ‌و بدون ارتباط بودجه خوبی دریافت نکرد و کارها بر هم تلنبار شد، ‌تا ایشان رفتند و یک آقای مهندس آمدند و با اینکه تخصص نداشتند، ‌با دو معاون کتابدار کارها را بهتر از مدیر قبلی پیش بردند.

برگردم به موضوع: سرتان را درد می‌آورم، ولی مناسبت همزمانی شروع بکار ریاست کتابخانه ملی و انجمن درد دل مرا تازه کرده است که بنویسم اعضای هیات مدیره تازه:

شفاف و پاسخگو باشید: در دوران ریاست جمهور پیشین، در دانشگاه تهران رئیسی بر من رئیس شد که وقتی پرسیدند این نرم افزار که نوشته‌اید به چکار می‌آید گفتم اولین خوبی‌اش ایجاد شفافیت است. همه تصمیمها در فرایند کار ثبت می‌شود. در نتیجه گروههای آموزشی همه دانشکده‌ها جلساتشان ثبت می‌شود، ‌و دیگر نمی‌شود دور‌همی با زندگی دانشجویان بازی کرد و پشت پرده گروه تصمیمات غیر اصولی گرفت. همه اعضای گروه در تصمیمات پاسخگو می‌شوند و ایشان به صراحت به من فرمودند که اگر من شفافیت نخواهم چه کسی را باید ببینم؟ ولی عزیزانم شما شفاف و پاسخگو باشید.

نظامنامه‌ای کار کنید: انجمن در دوره‌های اول خیلی تلاش کرد و همه تلاشش حفظ انجمن بود. آئین‌نامه‌های کلی هم در همان دوره اول برای کمیته ها نوشت،‌ و حتی در زمان شروع بکار کنگره در سال اول با هر بدبختی بود کنگره را برگزار کرد، ولی آئین نامه‌ها پوشش دهنده همه فعالیتها نبود. از دومین کنگره دو عزیز بزرگوار با تجربه ذیقیمت هیات مدیره شاخه‌های استانی به هیات مدیره و به کنگره پیوستند و با همکاری یکی از کهنه‌کاران انجمن، و سایر همکاران برای هر کاری که بود نظامنامه نوشتند. این نظامنامه‌ها ضامن شفافیت است و امکان پاسخگویی می‌دهد و خوشحالم که یکی از همان دو نفر در انتخابات امسال بار دیگر وارد هیات مدیره انجمن شد و برایش آرزوی تندرستی دارم و مطمئن هستم که سایر اعضای قدیم هم پاسبان انجمن و نظامنامه هایش خواهند بود.

نظامنامه‌های جایزه‌ها را با گذشت پنج یا شش سال از نظامنامه دار‌نامه شدن بازنگری کنید و نکات ظریف وارد شده در این سالها را لحاظ و اضافه کنید. تجربه این هفت سال نشان می‌دهد که برخی جوایز لزوما نباید هر سال برگزار شوند. جایزه کتابداری اجتماعی حتما نیاز به نگاه دوباره دارد. این جایزه تفاوتهای ماهوی با سه جایزه دیگر دارد و باید امکان پیشنهاد شخص حقیقی یا حقوقی از سوی فرد یا نهادی غیر از خود شخص نظامنامه‌ای شود. جوایز سال گذشته که اعتراضاتی در پی داشت و جوایز امسال هم همین امروز 5 آذر 1403 سوالی دیدم که در گروه بحث مطرح شده است. حتما اینها رسیدگی شود. شفایت فقط شعار نیست. نظامنامه‌ها ضامن بقای انجمن هستند و بازدارندة‌ تصمیمات هیاتی و پشت پرده.

نکته بسایر مهم دیگری که می‌بینم، هیات مدیره جدید همه جوان و همه اهل شبکه و ارتباطات و همه در بازاریابی و برند سازی ماهر. و خوشبختانه هوش همه‌شان هم طبیعی است و هوششان مصنوعی هم نیست. و همه‌شان هوش طبیعی سرشار دارند،‌ خوب این یک شانس است برای انجمن.

نکته‌ای که در اولین دوره‌ها اصلا به آن فکر نمی‌کردیم، جلسات غیر حضوری بود. اینک جلسات حضوری سخت و سخت‌تر شده، ولی امکان برگزاری جلسات به صورت مجازی، از کوید 19 به این طرف کاملا میسر شده و این کمک می‌کند که همه اعضا همواره در جلسات حضور داشته باشند که جای خوشبختی است و همه تصمیمات با حضور حداکثری گرفته می‌شود که جای شکر دارد. امروز تصویر اولین جلسه هیات مدیره جدید را دیدم که هر کدام در جایی بودند،‌ حتی پشت فرمان اتومبیل، ‌و این یک فرصت است.

و یک هشدار کوچک، در این فرصت تلاش نکنیم نانهایی را که پیشتر قرض گرفته‌ایم پس بدهیم. انجمن جای این کار نیست.

و مهمترین سخن:

جوانان را بکار بگیرید و میدان بدهید،از مطلق کردن نامها پرهیز کنید، فلانی در حوزه فلان یکِ یکِ یک است، وجود خارجی ندارد. یکِ یکِ یک تنها تاریخ تولد حضرت آدم ابولبشر است و دیگر هیچ، در حوزه‌هایی که فکر می‌کردم خودم استخوان خرد کرده‌ام و یک چیزهایی احتمالا بلد هستم، چیزهایی از جوانان یادگرفتم که باور نمی‌کردم. و با خودم می‌گفتم دست مریزاد، شیر مادر و یاری پدر حلالت باد،‌ کی وقت کردی اینها را دنبال کنی جوان. طراحی پیش نشستهای کنگره به همین منظور بود. سال 1394 و بعد از اولین کنگره گفتیم که سخنرانی نمی‌خواهیم که صرفا به خاطر نامش بیاید، ‌کسی بیاید که در طول یک سال با کمیته در ارتباط بوده، کار کرده و حرفی تازه برای گفتن دارد و جوانان خوش درخشیدند و هیات مدیره جدید نشان‌دهنده نیروی جوانان است و برایشان آرزوی موفقیت دارم.

شفاف، نظام مند، مشتری مدار و پاسخگو باشید. نگاه همه مشتریان به شماست.

 

عمرانی، سیدابراهیم (1403). «شفافیت، نظام‌مندی و مشتری مداری و پاسخگویی: مقارنه دو شروع تازه در کتابخانه ملی و در انجمن». سخن هفته لیزنا، شماره 720، 6 آذر ماه ۱۴۰۳