کد خبر: 19234
تاریخ انتشار: سه شنبه, 26 اسفند 1393 - 18:58

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

کتابخانه و کتابداری

ولوله فیپای مختصر

  فیپای مختصر می گوید این کتاب به دست من ِ کتابخانه ملی رسید و به زودی در سایت من آن رکورد را می توانید دانلود کنید، و فرصتی می خرد تا فهرست به مراتب دقیقتر و صحیح تری در پایگاه خود ارائه کند.
ولوله فیپای مختصر

 

همکاران من در لیزنا اصرار کرده اند که درباره ولوله فیپای مختصر تحلیل خودمان را بنویسیم و باز از من نه به عنوان همکار لیزنایی، بلکه به عنوان یک فهرستنویس قدیمی این تقاضا را کرده اند. البته خبرگزاری ایبنا هم دیروز با بنده صحبت کرد و من پای تلفن، نظرات خودم را گفتم و یادداشتی هم برای گروه بحث ایسکو ایران (انجمن ایرانی سازماندهی دانش) نوشتم که نوشته حاضر بیشتر از همان یادداشت ایسکو، که برای جمع فهرستنویسان و متخصصان سازماندهان دانش نوشته شده بود گرفته شده است.

 

مساله همه مطبوعات از جمله خود ما در لیزنا، در درجه اول خبر رسانی است ولی در مرحله بعد (که گاهی برای مطبوعات از اولی هم مهمتر می شود)  می خواهیم که خبر خوانده شود. به تجربه دانش روزنامه نگاری بسیاری خبرهای خوب و مفید خوانده نمی شوند و لازم است کمی شاخ و برگ و پرو بال داشته باشند تا به اصطلاح من خبر شهید نشود. بنابراین وقتی خبری را در دستور کار می گذاریم و می بینیم که به آن اقبال شد، برای اینکه خبر را بالا نگه داریم شروع می کنیم خبر را بال و پر دادن و بهترین کار برای این شاخ و برگها، صنعت مصاحبه است. در این مصاحبه ها است که گاهی به علت اینکه خبر نگار ما بر موضوع مسلط نیست سراغ کسانی می رود که کمتر به آن مربوط هستند.

 

قصدم خدای ناکرده گلایه از همکاران مطبوعاتی نیست و همان ابتدا نوشتم این شیوه خود ما در لیزنا هم بوده و هست و گاهی دچار لغزش هم می شویم و دوستانمان از ما گلایه هم می کنند.

 

لغزشی که در گسترش این خبر دیده می شود، کاملا سهوی است. خبرنگاران محترمی که دارند این خبر را بال و پر می دهند،‌ احتمالا نمی دانند که کتابداری و علوم اطلاعات دامنه بسیار وسیعی دارد و لزومی ندارد که همه استادان عزیز از جزئیات همه گوشه ها با خبر باشند، به ویژه در مساله ای کاملا کاربردی که کتابداران شاغل با آن بیشتر درگیر هستند تا اساتید. بسیاری از اساتیدی که در این دو روز مصاحبه پس داده اند،‌ حتی یک کتاب فهرستنویسی نکرده اند و حتی یکبار داده های کتابخانه ملی را خودشان در نرم افزارشان برنگردانده اند و برای خرید برای کتابخانه و حمل آن تا کتابخانه به کتابفروشی یا نمایشگاه نرفته اند و قبض انبارکتابها را امضا نکرده اند که خُب خیلی هم طبیعی است چون در هزار کار دیگر تخصص دارند که ما فهرستنویسان آن را بلد نیستیم و دانشش را نداریم. در بحثهای نظری و فلسفه اطلاعات، در رفتارهای اطلاع جویی، در کتابخانه های کودک و ادبیات کودک و نوجوان، کتابخانه های دیجیتال و اشاعه اطلاعات و  بسیاری شاخه های دیگر.

 

با اینهمه،‌استاد مصاحبه شونده  به زور ما مطبوعاتیها چند کلمه ای می گویند و منتشر هم می شود و گاهی از واقعیت حرفه کمی فاصله دارد. من در اینجا به عنوان فهرستنویس یک کتابخانه دانشگاهی نظر خودم را می نویسم و انتظار دارم، ‌همکاران فهرستنویس که واقعا درگیر کار فهرستنویسی فارسی هستند به سخن بیایند و در تکمیل یا رد صحبت من نظرشان را مرقوم بفرمایند.



1-  مخاطب فیپا کتابداران هستند و نه ناشران. به ویژه باید گفت فهرستنویسان. چرا که بنیان این کار بر دو ستون اصلی و مهم و  بندهای فرعی بسیار  نهاده شده است (اگر بندهای اصلی بیشتری دارد دوستان بیفزایند) :


    اول: حفظ یک دستی و توسعه و همه گیر شدن  استانداردهای فهرستنویسی.   مانند تولید و توسعه مستندهای مختلف که در محیطهای آینده این مستندات بسیار مهمتر از حال هم خواهند بود. سرعنوان موضوعی در زبان فارسی یکی است و نمی توانیم غیر از آن از چیز دیگری استفاده کنیم و هر موضوعی ابتدا باید در آن ثبت و مستند شود و بعد فهرستنویس بتواند استفاده کند.


    دوم صرفه جویی اقتصادی: هر کتاب فقط یک بار در کشور فهرستنویسی شود و برای آن هزینه فهرستنویسی پرداخت شود و سایرین از آن استفاده کنند. محلی که باید این هزینه را بکند در همه دنیا کتابخانه های ملی هستند. البته کتابخانه های ملی در برخی ازکشورها از فهرستنویسان سایر کتابخانه هم استفاده می کنند که این تجربه در شروع کار فیپا در ایران هم انجام شده که در ادامه ذکر خواهم کرد.




2- در زمان شروع فیپا در نیمه دهه 1370 ما هنوز ورود اطلاعات می کردیم و اطلاعات فهرستنویسی را از پشت صفحه عنوان کتاب بصورت دستی وارد سیستم می کردیم . الآن شاید 15 سال است که دیگر فیپا رونویسی نمی شود بلکه فایل از سایت کتابخانه ملی دانلود می شود پس اگر کسی بخواهد از فیپا استفاده کند ، کتابخانه ها هستند و آن هم از طریق دانلود از سایت و نه از دوباره تایپ کردن مشخصات پشت کتاب.



3- مطالعه ارائه شده در جلسه کتابخانه ملی چند کشور را نشان داده که همین کار را می کنند.  مشخصات مختصر (جدید) پشت کتاب منتشر می شود. این برگه مختصر  می گوید که این کتاب به شماره فلان در سایت من فهرستنویسی می شود و بیائید بردارید بریزید در نرم افزار خودتان.



4-   پس فیپا اگر بصورت چاپی و پشت کتاب کامل نباشد عیبی ندارد، در صورتیکه حسن فراوان دارد: جلوی اشتباهات فهرستنویسی گرفته می شود، سرعت کار هم بی اندازه زیاد خواهد شد و استرس از کارکنان برداشته می شود. چرا که ناشر فبپا رامی گیرد و می رود به کارش می رسد و کتابش را چاپ و صحافی و آماده توزیع و فروش می کند. و مسلما در همان چاپخانه و قبل از توزیع بنا به تیراژ سهمیه واسپاری را تقدیم می کند که باید به دست کتابخانه ملی برسد و می رسد. الآن فقط برخی وزارتخانه های دولتی ممکن است کتابشان به کتابخانه ملی نرسد و بس.



5-  دوستان نقیضه ای می آورند که آن را به قانون "هزینه – فایده" می سپارم و اقتصاد دانها جواب بدهند. آیا دربرابر فایده ای که این نقیضه ای که طرح می کنند می تواند داشته باشد ‌چقدر باید هزینه شود؟ و آیا این هزینه صحیح است؟

 

نقیضه مطرح شده این است: هنوز هستند کتابخانه هایی در گوشه و کنار و روستاها که از پشت کتاب تایپ می کنند. من هم قبول می کنم ولی بفرمایند چه تعداد و چند درصد؟ واقعا چند درصد این وضع را دارند؟ کتابخانه های روستایی و شهرهای کوچک،‌ تقریبا همه زیر پوشش نهاد هستند و نهاد باید این مساله را حل کند که به آنها امکان شبکه بدهد که در اغلب جاها داده است و اگر نداده باید روی آن برنامه ریزی کند که انشاءالله دارد می کند. دسترسی به سایت کتابخانه ملی را من در کوهرنگ بختیاری و نه حتی در شهر چلگرد داشتم، پای سیاه چادرها.  در نقطه ای بودیم که تلفن همراه آنتن داشت، و دوستی هم بود که  از این تلفنهای هوشمند داشت و در کنار سیاه چادرهایی که اطراق کرده بودیم برای بحثی موفق شدیم روی سیستم تلفن هوشمند ایشان جستجو انجام دهیم. با اینهمه حرفتان را رد نمی کنم. فقط می پرسم چند درصد؟ تعداد بسیار کمی کتابخانه می ماند که واقعا حرف شما درباره آنها مصداق پیدا میکند، ولی واقعا هزینه فایده است؟ واقعا پیشنهاد می کنید برای این چند کتابخانه این میزان غلط وارد سیستمهای همه بشود.


کتابخانه های مدارس هم که ارزانترین نرم افزارهای مدرسه ای را می خرند امکان گرفتن داده از کتابخانه ملی در همه این نرم افزارها را دارند و آنها هم می توانند از سایت فهرست کامل را بردارند.



علل اشتباهها:


1-  سرعتی که ناشران توقع دارند به ویژه در حول و حوش نمایشگاههای کتاب خیلی زیاد است و فهرستنویسان و به ویژه آنها که در کتابخانه ملی کار کرده اند می دانند که غیر ممکن است مستند سازی برخی کتابها در این مدت کم. در نتیجه اشتباه خیلی زیاد خواهد بود. این اشتباهات اغلب در تحلیلی هاست و در نام مستند نشده افراد و نام خود ناشران و عنوانهای قرار دادی و خلاصه همه مستندات دیگر مانند سرعنوان موضوعی.

 

2- خود ناشر تغییراتی در کتاب از زمان فیپا تا  زمان چاپ می دهند و فهرستنویسی توصیفی را تغییر می دهند و این هم اشتباه دیگری است که پیش می آید.

 

3- استرس کتابداران و دستور روءسا. وقتی که فهرستنویس کتابخانه ملی ده بار می گوید آقای رئیس کتابخانه ملی غیر ممکن است دو روزه موضوع ساخته شود و به سرعنوان راه پیدا کند و من کتاب را به دست ناشر بدهم، و باز می گوید بدوش، کتابدار هم یک جایی بی خیال می شود و با همه وجدان کاری می گوید وقتی خودتان که مسئول صحت این فهرستها هستید این طور  می خواهید به روی چشم.



حال آنکه فیپای مختصر می گوید این کتاب به دست من ِ کتابخانه ملی رسید و به زودی در سایت من آن رکورد را می توانید دانلود کنید، و فرصتی می خرد تا فهرست به مراتب دقیقتر و صحیح تری در پایگاه خود ارائه کند.



یک محاسبه زمانی:

 

از افتخارات من در کتابخانه علوم دانشگاه تهران این بود که کتاب منتظر فهرستنویسی نداشتیم و سازماندهی کتابخانه به روز بود و کتابهای فارسی را هم از سایت کتابخانه ملی بر می داشتیم. تجربه من می گوید از زمانی که کتاب برای توزیع از چاپخانه حرکت می کند تا به دست فهرستنویس برسد حتی در روزهای نمایشگاه، در بهترین زمان ممکن حدود 20 روز تا یک ماه طول می کشد. بنابراین همین که بدانم فیپای این کتاب وجود دارد کافی است و تا روزی که  می روم که از سایت رکورد را بردارم و در نرم افزارم بریزم باید رکورد کامل شده باشد. من این مساله را با سریعترین وضعیتش یعنی دوره نمایشگاه برایتان نوشته ام.  دقیقتر بگویم:

 

در روزهای عادی سال تا کاربری کتابی را شناسایی می کرد و تقاضا می کرد یا کاتالوگی به دست ما می رسید و تا کتاب را می خریدیم، قطعا بیش از یک تا دو ماه از انتشار، واسپاری و توزیع  آن گذشته بود. بنده خود درگیر گرفتن قیپا برای برخی کتابهای دانشگاه تهران بودم برای اینکه به من زنگ می زدند که با کتابخانه ملی آشنا هستی بگو این کتاب ما را فیپایش را زود بدهند و من تعقیب می کردم.  فیپا را (حالا فکر کنید فیپای مختصر را) می گرفتم و به چاپخانه می رساندم و کار آماده توزیع می شد و نماینده ارشاد برای مجوز توزیع می آمد. ازهمین لحظه حساب کنید چون کتاب در همین لحظه چند نسخه اش می رود واسپاری به سمت کتابخانه ملی و باقی تیراژ می رود به شبکه توزیع. از همین لحظه می توانید محاسبه کنید تا کتاب به نمایشگاه برسد یا روی میز کتابفروشی  یا نمایشگاه برسد و من کتاب را بخرم و به کتابخانه ببرم. در سریعترین زمان،‌ تا کتابها قبض انبار بخورد و متعلق به کتابخانه شود و بعد مسایل ثبتش انجام شود و به بخش فهرستنویسی برسد دست کم 20 تا 25 روز  روز طول می کشید (بنابراین اگر این محاسبه درست انجام شده باشد، کتابخانه ملی فیپای مختصر را می دهد که سر و صدای ناشر خوابانده شود و کتابدار هم بداند که این در سایت کتابخانه ملی هست. و  فهرستنویس کتابخانه ملی یک ماه وقت دارد که کارش را با حد اقل استرس و با دقت بالا  کامل کند.



نیروی انسانی مستند سازی نه نیروی انسانی کتابدار (چند تجربه):

 

بحث کمبود نیروی انسانی هم مطرح است ولی بیشتر نیروی انسانی تخصصی در کتابخانه ملی مطرح است نه اضافه کردن کتابخانه ها. این تجربه توزیع فهرستنویسی بین کتابخانه های بزرگ در همان دهه 1370 و یکی دو مورد مثل قم تا نیمه دهه 1380وجود داشت (بعد از آن را خبر ندارم). در قم هم دوستان بنده مشغول شدند،‌ در مشهد هم و برای کتابهای چاپ مشهد احتمالا دوستان آستان قدس بوده اند،  در همان زمان که فیپا آغاز شد این سیستم توزیع شده هم وجود داشت و فهرستنویسی بین کتابخانه های مختلف توزیع می شد. خود ما در دانشگاه تهران یک نقطه شروع فیپا بودیم و به دلیل نزدیکی به روبروی دانشگاه و انتشاراتیها بیشترین کتاب به دستمان می رسید  ولی کیفیتها به سرعت خیلی پائین آمد. من فهرستنویسان کمکی چند کتابخانه از جمله مسئول فیپای قم  که دومین شهر بزرگ انتشاراتی ایران بعد از تهران و قبل از مشهد است را می شناختم.‌ پایین آمدن کیفیت امری طبیعی بود چون مستندها به موقع آماده نمی شد و فهرستنویس برای اینکه کار نماند از موضوعهای موجود و از سایر مستندات موجود دیگر استفاده می کرد و کار ناقص می شد. و این در حالی بود که من تهران بودم و در نهایت به برگه دانهای مستند موضوعی در محل کتابخانه در نیاوران دسترسی داشتم، ببینید در شهرستانها چه اتفاقاتی می افتاد.



تجربه دیگر فهرستهای چاپی  مشهد در دهه 60 بود. عزیزان بزرگوار، زحمتکش و پرکار مشهد و در راس آن دکتر فتاحی گرانقدر، سرکار خانم دکتر پریرخ بزرگوار، و آقای جاویدی گرامی  با رابطه خوبی هم که با کتابخانه ملی داشتند،‌ نمی توانستند منتظر ساخته شدن موضوع توسط کتابخانه ملی برای استفاده در فهرستهای  کتابخانه مرکزی دانشگاه فردوسی  و در آستان قدس باشند. خودشان موضوعی را که در سرعنوان نبود می ساختند، حال با ترجمه یا هر گونه استانداردی که برای مستند سازی داشتند. فهرستها را منتشر هم می کردند نمونه فهرست دهساله که مجموعه مفیدی بود  که در نبود کتابشناسی ملی در ابتدای دهه شصت برای خیلی ازکتابخانه ها غنیمتی بود، و من هم در تهران می خواستم از آنها استفاده کنم، ولی در عمل مجبور شدم بعد از مدتی در فهرست کتابخانه خودم سرعنوانهای موضوعی را که همکاران مشهد ساخته بودند تغییر بدهم.



تجربه دیگر مدت سه سالی بود که بنده بخشی از کتابهای لاتین کتابخانه ملی ایران را فهرستنویسی می کردم و در ساختمان خود ِ  کتابخانه ملی مستقر  بودم ولی هرگز نتوانستیم مستند ها را به روز کنیم. یک کتاب سه مولف داشت و یکی از آنها مستند نبود. با اولویتی که بخش برای من  می گذاشت باز هم من کارم می ماند و کتاب  منتظر رسیدن مستند نیمه کاره در قفسه پشت سر بچه های فهرستنویس. چون به مستند مولف نیاز داشتم،‌ چون بر نشانه و شماره مولف تاثیر می گذاشت و شماره رده بندی نمی توانستم بدهم. کتاب 5 موضوع داشت، دوتای آن در سرعنوان بود و بقیه را فرم پر می کردیم و موضوع لاتین آن را می گذاشتیم و به بخش مستند موضوعی می دادیم و منتظر می ماندیم و با همه لطفی که آقای زهادی و همکاران به بنده داشتند، باز هم کار نیمه کاره می ماند.



پس  اضافه کردن کتابخانه های کمکی در این مرحله  دوای درد نیست که مساله با آن حل شود. در صورتیکه سیستم مستند سازی کتابخانه ملی توسعه پیدا کند و سرعت آن با کارکنان تخصصی و مجرب و خبره بالا برود آن وقت شما می توانید فهرستنویسی را بطور کامل و  غیر متمرکز جلو ببرید و از 10 کتابخانه نه، از 20 کتابخانه بزرگ در سطح کشور استفاده کنید و کمک بگیرید. ولی همه نمی توانند سرعنوان موضوعی تولید کنند. همه باید سرعنوان موضوعی پیشنهادیشان را در یک سرعنوان ملی وارد کنند که باید از نظر ویراستارانی بگذرد که تعدادشان کم است و  بنده شهادت می دهم که رویکرد دکتر خسروی از شروع فیپا (و البته در همه کارها)  همواره رویکردی غیر متمرکز بوده و استفاده از کمک همه کتابخانه ها و از دکتر امیرخانی هم که فعلا سکان فیپا در دستانش قرار دارد تمرکز گرایی سراغ ندارم، به شرط آنکه از چاله به چاه نیفتیم.




برای اینکه از بحث دور نشوم و به فیپای مختصر برگردم،  به نظرم اینجا می شود از کتابخانه ملی این سوالها را پرسید :


آیا مطالعه شده که از مجوز توزیع  تا رسیدن کتابهای واسپاری  به کتابخانه ملی، کتاب چند روز در راه است؟ و با محاسبه این و گرفتن فرصت دو تا سه هفته برای کار، و گذاشتن فهرست کامل شده در پایگاه، زمان مربوط را از انتشار تا رسیدن به پایگاه مشخص و معین اعلام کنند.


آیا اگر با این کار (فیپای مختصر) فشار از دوش کتابداران برداشته شود و استرس کم شود، می توانید در برابرش، نظم قبلی را بدون استرس حفظ کنید و کاری چنین ساماندار و منظم،‌ نظمش از بین نرود. به این معنی که حالا  که جبر ناشران برداشته می شود،‌ بی خیال نشویم و فکر نکنیم حالا امروز نشد فردا؟؟!!!  و تلاشی بیست ساله و خوب و درست و مفید به بی نظمی کشیده نشود.



با عذر از گرفتن وقت خوانندگان عزیز و گرامی

سید ابرهیم عمرانی

برچسب ها :
میترا صمیعی
|
Iran
|
1394/01/15 - 15:36
0
1
از جنابعالی برای بحث بسیار خوب و تخصصی شما که ناشی از تخصص شما در حوزه فهرستنویسی است بسیار سپاسگزارم . خوشبختانه به مدت 2 سال مدیریت اداره کل پردازش به من محول شده بود و در این مدت مشکلات و دغدغه های فیپا را از نزدیک لمس کرده بودم .بسیاری از این مشکلات راشما به درستی در صحبتتان آورده بودید . سپاسگزارم .همانطور که شما نیز اشاره کردید ،کاملا مشخص بود که خبرنگار تخصص موضوعی نداشته زیرا اگر کمی اطلاعات در حوزه فهرستنویسی داشت فقط سراغ اساتید دانشگاهی نمی رفت بلکه به سراغ مدیران اسبق و جدید اداره کل پردازش و سازماندهی و یا فهرستنویسان متخصص کتابخانه ملی -که به صورت کاربردی و عملی با چالش های فیپا درگیر هستند - ، نیز می آمد. به هر حال به نظر من باید در این خصوص میزگرد تخصصی با شرکت افراد متخصص تشکیل شود و طرح فیپای مختصر کارشناسی شود و بعد این همه سروصدا ایجاد شود .
كشاورز
|
Iran
|
1393/12/27 - 10:51
0
2
اگر اطلاعات فيپاي مختصر وارد سيستم اطلاع رساني نشود و مراجعين رو به اشتباه نياندازد و باعث مراجعه بيهوده جهت دريافت كتابي كه موجود نيست نگردد خوب است. هرگاه كتابي كه فيپاي مختصر دريافت كرد و چاپ شد و به كتابخانه ملي واسپاري شد، اطلاعات توصيفي تكميل شد، قابل مشاهده براي كاربران و مراجعين باشد. به نظرم اين روش هم براي ناشر كه جهت چاپ كتاب عجله دارد و هم مراجعين و هم كارمندان كتابدار كتابخانه ملي مناسب است. بارها شده مراجعيني با ديدن اطلاعات فيپاي كتابي كه در سيستم رسا موجود است ولي خود كتاب در مخازن موجود نيست، به كتابخانه مراجعه كرده و با گرفتن وقت خود و پرسنل، با ناراحتي و اعتراض كتابخانه را ترك كرده‌اند. انشا الله در فيپاي مختصر اين موارد را مد نظر قرار دهند. انشا الله.
سعید رضائی شریف آباد
|
Iran
|
1393/12/27 - 05:41
0
6
از بحث عالمانه حضرتعالی که ناشی از تخصص و تعهد شما در حوزه فهرست نویسی است سپاسگزارام. متاسفانه خبرگزاری کتاب در غائله ای که به راه انداخته ، نظرات موافق را سانسور می کند. بسیاری از نکاتی که حضرتعالی فرموده اید را در مصاحبه با خبرنگار ایبنا عرض کردم و نزدیک نیم ساعت وقت مرا در شلوغ ترین اوقات گرفتند، اما انتظارشان این بود که همه این اقدام خوب و هوشمندانه را محکوم کنند و وقتی شنیدند بنده موافق آن هستم کمی ناامید شدند و با این عبارت که بسیاری از استادان رشته با این موضوع مخالفت کرده اند با دلسردی به مصاحبه خود ادامه دادند. بنده همه حرفم این بود که قرار نیست فهرست نویسی کتاب ها از بین برود که اینگونه به حول و ولا افتاده اید.....
سلام
|
Iran
|
1393/12/27 - 00:42
0
2
با سلام.
فیپای مختصر ارائه می شود و بعد از اینکه کتاب چاپ شد و به فهرستنویس رسید آن زمان رکوردکامل می شود یعنی موضوع و رده و ... داده می شود.[تا جاییکه من شنیدم]. فکر میکنم با صحبتی که شما فرمودید زمان از ناشر بگیریم من متوجه شدم که حداقل بیست تا سی روز یه همچین فرصتی نه بعد یکسال دو سال. چون برخی کتابها فیپا میگیرن اما برای چاپ به مشکل بر میخورند وشاید بعد چندسال چاپ بشن.
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: