کد خبر: 32714
تاریخ انتشار: چهارشنبه, 27 دی 1396 - 10:56

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

کتابخانه های عمومی

کتاب «چمروش» در فرهنگ‌سرای اشراق رونمایی شد

روایت زندگی شهیدی که پهپاد را به سوریه برد

منبع : لیزنا
مراسم رونمایی از کتاب «چمروش» روایت زندگی خلبان مدافع حرم کمال شیرخانی به قلم شهلا ناهی صبح امروز در فرهنگ‌سرای اشراق برگزار شد.
روایت زندگی شهیدی که پهپاد را به سوریه برد

به گزارش لیزنا بر اساس اعلام رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، سرهنگ مسیح محمدی از دوستان شیرخانی در این مراسم اظهار داشت: زندگینامه یکی از دلاور مردانه یگان امام علی(ع) و از شهدای مدافع حرم امروز رونمایی می‌شود امیدوارم این جلسات ادامه‌دار باشد چرا که رهبر انقلاب فرمودند نگه داشتن نام و یاد شهید کمتر از شهادت نیست.

وی افزود:‌ شهید کمال را نمی‌توان در یک یا چند جلسه توصیف کرد او در مرحله او یک انسان کامل بود. بزرگ‌ترین خصوصیت شهید کمال اخلاق حسنه او بود، همیشه لبخندی شیرین بر لب داشت حتی در سخت‌ترین شرایط نبرد و مأموریت‌ها خنده از لبانش محو نمی‌شد فردی دلسوز نسبت به نظام و ولایت بود. تک کت افرادی که او را می‌شناختند بهتر از من خصوصیاتش را می‌دانند. او برای آرمان‌های مقدس اسلام سنگ تمام می‌گذاشت.

محمدی افزود: در منطقه حلب در یک عملیات برای اولین بار ایشان پهپادی را برای اجرای مأ‌موریت به همراه آورد تا قبل از آن فرماندهان با نوع مأموریت و کارآیی این پرنده آشنا نبودند. او مدتی مقاومت کرد تا موافقت فرماندهانش را برای اجرای مأموریت پهپاد بگیرد. همان زمان که او تلاش می‌کرد که اجازه فرماندهان را بگیرد در منطقه دیگری در سوریه خواهان این مأموریت بودند اما او در حلب ایستاد تا فرماندهان را اغنا کند. متقاعدشان کرد و بعد دیدیم که چه برکاتی هم داشت. مأموریت این پرنده به برکت وجود آقا کمال که تا آن زمان ناشناخته بود شناخته شد، جا افتاد و از آن به درستی استفاده شد.

به گفته این هم‌رزم شهید شیرخانی کمال یک انسان وارسته به تمام معنا بود. هرگز در این چند سال دوستانش از دست یا زبان او ناراحت نشدند و در عین اینکه در کار قاطع و جدی بود، در حوزه‌ها و استان‌های مختلف کار می‌کرد . او در بد آب‌ و هواترین نقاط کشور، سرما و گرما هرگز از کمبودها گله نکرد. سال 92 در حلب وقتی در کنارش بودیم می‌گفت تیم برای کار آمده ولی چرا اجازه نمی‌دهند کار کنیم او اما به حدی پافشاری کرد که در نهایت به نتیجه رسید.

وی افزود: لبخند شیرین شهید کمال تا ابد در اذهان دوستانش خواهد ماند. منطقه سوریه به دلیل بافت سیاسی، مردم بومی‌اش از ارتش و نیروهای نظامی خاطره خوشی نداشتند اما وقتی شهید کمال و دوستانش وارد این منطقه از سوریه شدند معجزات فرزندان روح‌الله این بود که ذهنیت‌های قبلی تغییر یافت و آنها (مردم بومی سوریه)‌ با رزمندگان ایرانی رفیق شده بودند شهید کمال بارها پیش از مأموریت با توزیع شکلات به سراغ کودکان می‌رفت این اعمال باعث شد امروز مردم عراق و سوریه و اقصی‌نقاط دیگر تمام‌قد پشت جمهوری اسلامی ایران بایستند.

در ادامه این مراسم سرهنگ علی‌محمدی مسئول مستقیم شهید کمال شیرخانی ابراز داشت: در مورد شهید صحبت کردن بسیار سخت است آنها آسمانی هستند و ما زمینی؛ شهدایی که قدرشان را خدا فقط می‌داند.

وی با بیان اینکه صبح امروز خواب شهید کمال را دیدیم که جلوی در ورودی این سالن ایستاده بود و می‌گفت خودم هم به این مراسم می‌آیم ادامه داد: شهدای مدافع حرم با نظر ولی فقیه زمانشان به سوریه رفتند و فرموده ایشان را اجابت کردند که اجرشان را خدا فقط می‌داند. شهید کمال خصوصیات بارزی داشت اما خبر شهادتش را وقتی شنیدم که در سوریه بودم.

وی گفت: ‌امثال کمال باید زودتر از این‌ها شهید می‌شدند اما این مشیت خداست که در چنین روزهایی به شهادت برسند. من از سال 81 با این شهید بزرگوار آشنا بوم و هر چه دیدم خوبی بود، هر کار که می‌کرد در جهت این بود که فکر می‌کرد پیامبر را می‌بیند و بنا به دستورات ایشان کار را انجام می‌دهد، در مأموریت‌ها بسیار مقاوم بود در عرض 15 ، 16 سال تماما هر روز از لواسان به پادگان می‌آمد. راه طولانی را طی می‌کرد، آدم با جوهری بود.

این همرزم شهید ادامه داد: باید مایه‌ای داشته باشی تا وارد مسیر شوی و خدا تو را بپذیرد از این رو پای رفتن کمال مستحکم بود. او بسیار پرکار بود و  کار محوله را به خوبی تا لحظه آخر بدون نقص انجام می‌داد، قبل از ورود، او همه تخصص‌ها را آموخت . موقعی که کمال به عنوان مربی و خلبان پهپاد در منطقه حاضر بود خیالم آسوده بود چرا که نشاندن یا هدایت پرنده چموشی که در سرما  و گرما، برف و باران، در ارتفاع 100 یا 200 متر باید حفظ کنی کار بسیار سختی است او بسیار دقیق بود یک روز وقتی داشت هواپیما را هدایت می‌کرد از پشت چشمانش را گرفتم او با اعتماد به نفسی که داشت همان روند را ادامه داد و هدایت را منقطع نکرد او یک بار هم هواپیما را به زمین نزد می‌گفت بیت‌المال است و باید مراقب باشیم.

وی در پایان اظهار کرد: شهید کمال شیرخانی بسیار با محبت بود سراغ ندارم کسی از او ناراضی یا ناراحت باشد،‌کمال در بخش پهپاد خیلی زحمت کشید او پرنده‌هایی که کسی جرأت هدایتشان را نداشت به راحتی هادی بود. تمام هواپیماهای رام نشدنی برای تست در اختیار شهید کمال قرار می‌گرفت.

حجت‌الاسلام صابری‌نیا از دیگر حاضرینی بود که با آشنایی خود با شهید کمال اشاره و گفت:‌شهدا خورشید هستند که عالم از آنها سیراب می‌شود. شهدا از طیفی هستند که سوختند تا عالم حیات پیدا کنند آنها حیات ابدی دارند و نزد خدا هستند اینکه صبح خواب شهید را می‌بینند که به استقبال میهمانان این مراسم آمده‌اند برای ما جای تردید نمی‌گذارد.یقین بدانید شهدا دستمان را گرفتند تا احیا شویم.

وی در پایان گفت: نباید علم شهدا بر زمین بیفتند این علم بر دوش همه ماست،‌دوران دفاع مقدس و بعد مدافعان حرم علم را بالا نگه داشته‌اند امروز هم باید این علم بالا بماند تا به دست حضرت مهدی (عج) تقدیم شود.

سیدحسن انتظاری از جانبازان مدافع حرم و دوستان شهید کمال شیرخانی با بیان اینکه از ابتدای ورودم به سپاه در کنار شهید کمال بودم گفت:‌او منبع روحیه، همت،‌تلاش و اخلاص بود یکی از کسانی بود که بنیان‌گذار پهپاد در نیروی سپاه بود. تلاش او باعث شد به نتیجه برسیم. اوایل برخی از راه‌اندازی پهپاد در مجموعه راضی نبودند اما الحمدلله الان در منطقه حرف اول را می‌زنیم و راه او همچنان ادامه دارد.

وی با بیان اینکه زمانی که شهید کمال جانباز شده و در منزل بستری بود برای موضوعی با او تماس گرفتم اما سخنی از مجروحیتش نبود فردای آن روز از دوستانم شنیدم او مجروح شده است.

وی در ادامه به ذکر خاطره‌ای از همرزم شهیدش پرداخت. در پایان این مراسم پناهی نویسنده چمروش در سخنانی اظهار داشت: برای حضور فعال در جبهه فرهنگی به خود واجب دانستم سرباز مدافع حرم حضرت زینب در این جبهه باشم قطعا کمی و کاستی‌هایی هم داشتم اما تمام تلاشم را کردم.

وی به کتاب‌های پیشین خود با عنوان چشمان یعقوب و رفیق مثل رسول اشاره کرد و گفت:  وقتی که سال 94 تصمیم گرفتم کار نوشتن را آغاز کنم دلم می‌خواست در کنار حسنات سربازان مدافع حرم نبوغ و استعداد بالای بچه‌های نیروی قدس هم اشاره کنم. مهم بود که در کتاب‌هایم مواردی را بیان کنم که نسل جوان بدانند فردی که در سوریه می‌جنگد فقط یک نفر نیست فرمانده‌ای است که دارای تخصص متعددی است.

وی گفت: اولین مصاحبه برای کتاب چمروش تیرماه سال 94 انجام شد، کتاب قصه یک رفاقت 19 ساله است از پادگان غدیر در اصفهان آغاز و به سامرا ختم می‌شود. اتفاق جالب این بود که کتاب سه مرتبه برای بازخوانی رفت، گاهی اسامی، گاهی مناطق و گاهی هم تاریخ‌ها تغییر کرد اما در نهایت با نظر کارشناسان نظامی به اینجا رسید.

به گفته پناهی با صلاحدید اساتید دانشگاه امام حسین (ع) پایان‌نامه شهید شیرخانی را خلاصه کردند و چون امنیت سوریه برای ما مهم بود و پاسخ خوب به این سوال که ما در سوریه چه می‌کنیم از این روز این پایان‌نامه را در پایان کتاب گنجاندم تا پاسخ بسیاری از سوالات داده شود.

 

وی در پایان سخنان خود گفت: حسن خلق، صبوری و محبت بیش از اندازه همسر شهید شیرخانی واقعا مثال‌زدنی او در میان این قصه صبوری به خرج داد اما برای نام کتاب با یکی از دوستان شهید مشورت کردم و «چمروش»‌انتخاب شد پرسیدم به چه معنی است گفتند به معنی پرنده‌ای که محافظ آسمان ایران است. من امیدوارم خوب نوشته باشم ولی اگر موفق نشدم از خانواده شهید عذرخواهی می‌کنم هدفم از نگارش سربازی حضرت زینب (س) بود.

خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: