داخلی
»مطالب کتابداری
»گزارش
شب رودکی در کانون زبان فارسی برگزار شد
به گزارش خبرنگار لیزنا، شب رودکی مقارن با سالگرد تولد او بود که امسال هزار و 158 سال از آن میگذرد. علی دهباشی مدیر و سردبیر مجله بخارا، درباره اشعار رودکی، دوره طلایی و اوج شکوفایی فرهنگ ایران، بیان کرد: این دوره یعنی عصر امیراسماعیل سامانی منبع الهام در نامگذاری مجله بخارا بود.
او درباره سلسله شبهایی که برای بزرگداشت شاعران فارسی زبان درنظر گرفته شده است، توضیح داد: نصرالله پورجوادی پیشنهاد برگزاری این شب را ارائه کرد، به صورتی که در قالب 10 شب برای بازخوانی و بحث درباره بزرگان ادب فارسی، نقش آنها در زبان فارسی، اعتلا و گسترش زبان فارسی برگزار شود. این سلسه شبها با رودکی شروع شد و خواهان ادامه دادنش هستیم.
دهباشی که سال گذشته بنابردعوت نویسندگان و شاعران تاجیک به زیارت زادگاه رودکی رفته بود، درباره گردهمایی که در این شهر برگزار شد، گفت: در این گردهمایی قرار بر این شد که شمارهای از مجله بخارا را به رودکی اختصاص دهیم. اولین گام انجام آن تصمیم، برگزاری این شب است.
او به سخنانش با گفتهای از محمدرضا شفیعی کدکنی پایان داد: رودکی نماینده کامل و تمام عیار دوره سامانی و اسلوب شاعری قرن چهارم است. خیال شاعرانه در دیوان او بیش و کم در قلمرو عناصر طبیعت سیر میکند و آنگاه که از نفس طبیعت سخن میگوید، او را بیشتر با انسان و طبیعت جاندار میسازد و از این رو تصویرهای شعر او متحرک، جاندار و زنده است.
خداوندان شعر فارسی، وامدار رودکی هستند
دهباشی با یادآوری صفحه و کاست، به عنوان وسایلی که برای انتقال دادههای صورتی در دهه 50 استفاده میشد، در معرفی منوچهر انور، گفت: با اشعاری که منوچهر انور در همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از رودکی خوانده بود، با این شاعر آشنا شدیم. نقشی که انور با خواندن اشعار رودکی ایفا کرد، کم نبود.
منوچهر انور، اديب، مترجم، سينماگر و گوينده سينما پیش از اینکه اشعار رودکی را بخواند، درباره آنها توضیح داد: خداوندان شعر فارسی از فردوسی، ناصر خسرو و منوچهری گرفته تا مولانا، حافظ و دیگران به شکلی وامداری خود را به رودکی نشان داده اند. و شاعر فرمانروای مغروری چون عنصری، از غزلهای خود دربرابر غزلهای رودکی اقرار میکند و میگوید: غزل رودکی وار، نیکو بود/ غزلهای من رودکی وار نیست/ اگر چه بپیچم به باریک و هم/ بدین پرده اندر مرا راه نیست.
او در ادامه با اشاره به اینکه شاعران فارسی زبان، در شعر خود به نوعی از رودکی یادکرده اند، اظهار داشت: حافظ عین مصرع رودکی را تضمین کرده است: خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم/ کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی.
این مترجم در نمونهای دیگر بیان کرد: عینالقضات همدانی عارف در دو نامه از نامههای معروفش تعریفی از شعر میدهد، که از تعریفهای پست مدرن امروزی پیش تازتر است؛ شاهد مثال برای اثبات نظریهاش، غزل بوی جوی مولیان است.
انور در توضیح درباره نامه معروف عینالقضات همدانی میگوید: خلاصه حرفش این است: شعر آینه ایست که هرکس صورت خود را در آن میبیند و حتی پیش از آنکه سروده شود، کسانی سوای شاعر تماشای صورتشان را در آن آغاز کرده اند، چنانکه ابوبکر صدیق عرق ریزان در تابستان هجاز پیکر رنجور خدا را بر دوش میکشید، زبانش مترنم بود به بوی جوی مولیان رودکی و سینهاش سرشار از آب جیحون؛ آب جیحون از نشاط روی دوست/ خنگ مـا را تـا مـیان آیـد همی.
او خواندن نمونههای شعر رودکی را با خواندن غزل تاریخ ساز رودکی شروع کرد و درباره این شعر توضیح داد: به رودکی میگویند که شاه در ییلاقی در بداخشان نشسته و یکسال فصل به فصل در منطقه مانده است، در حالی که افرادی که همراهش بودند میخواستند، برگردند ولی شاه نمیرفت. بالاخره رودکی شعر بوی جوی مولیان را میخواند و امیر نصر پابرهنه از جای میپرد و با اسب به جیحون میزند.
انور نمونهای از ابیات رودکی را برای حضار خواند، در حالی که درباره هر کدام توضیح میداد.
باید رودکی را در جایگاه تاریخی خودش نگاه و بررسی کنیم
در ادامه شب رودکی، نصرالله پورجوادی، عضو پیوسته شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی، صحبت کرد.
پورجوادی با بیان این نکته که ما رودکی را از پشت عینکی از مفاهیم میبینیم، عینکی که در طول بیش از هزار سال از زمان رودکی تا کنون، شکل کرفته است؛ گفت: با مفاهیمی که در طول این سالها به وجود آمده است، سعی میکنیم اشعار رودکی را تنفسیر و جایگاه تاریخی او را مشخص کنیم. این نگاه دقیق و درستی نیست.
وی افزود: باید رودکی را در جایگاه تاریخی خودش نگاه و بررسی کنیم تا متوجه شویم که رودکی که بود، چه عقایدی داشت و چه هنری داشت. مهمترین نقشی که رودکی از نظر تاریخی دارد، نقش او در زبان فارسی است. زبان فارسی که رودکی به آن تکلم میکرد، زبانی نبود که در سرزمینهای دیگر فارسی زبان ایرانی استفاده شود. زبان خاصی متعلق به منطقه خراسان بود. زبان رودکی زبان ما نیست، زبان ما زبان رودکی است.
پورجوادی با بیان اینکه رودکی زبان خراسان را در طول چندین قرن، به صورت زبان همگانی در سراسر ایران زمین درآورد، گفت: در دوران زندگی رودکی، در نقاط مختلف لهجهها، گویشها و زبانهای مختلف در تهران، ری، اصفهان، همدان و مناطق آذربایجان وجود داشت. رودکی زبان اهل خراسان را به صورت زبان همگانی درآورد به صورتی که بعد از چندین قرن سراسر ایران به آن زبان سخن گفتند. این در حالی است که گاه امتیاز احیا زبان فارسی را برای فردوسی قائل میشویم. قبل از فردوسی افراد دیگری به خصوص رودکی وجود داشتند که زبان فارسی را با هنر شاعری خود، همگانی کرد.
کاش زبان فارسی، زبان بخارایی یا رودکی نام داشت
پورجوادی با ارائه این پیشنهاد که خوب بود اگر زبان فارسی، به عنوان زبان بخارایی یا رودکی نامگذاری میشد، اظهار داشت: زمانی که رودکی شعر میگفت، در منطقه فارس لهجههای دیگری وجود داشت. یک قرن قبل از رودکی زبان تازی یا عربی به صورت زبان همگانی در سراسر قلمرو اسلامی، درآمد. به صورتی که ابتدا در بغداد و جاهای دیگر به علت کتابهایی که به این زبان تهیه شده بود، همگانی شد.
وی در توضیح چگونگی گسترش زبان عربی گفت: بعد از اینکه حکومت عباسیان دارالخلافه را تغییر داد و به بغداد آمد، به فرهنگ ایران وصل شد و کتابهایی از زبانهای پهلوی به عربی ترجمه شد و برای زبان عربی گنجیهای مهیا شد. گنجینهای که باعث شد این زبان همگانی شود. در آن زمان هنوز هیچ زبانی همگانی نبود. اگر به آثار مانوی نگاه کنیم متوجه میشویم که به زبان واحدی نوشته نشده است چون در تمام مناطق زبان واحد نداشتیم.
پورجوادی در ادامه با اشاره به اینکه زبان فارسی دومین زبانی بود که در مناطق همگانی شد، اظهار داشت: عربی اولین زبانی بود که در مناطق همگانی شد و یک قرن بعد از آن زبان فارسی و خراسانی به صورت همگانی در مناطق مختلف ایجاد شد. علت اینکه فارسی بعد از زبان عربی، زبانی همگانی شد، منابع، کتابها و اشعاری است که به این زبان سروده میشود.
او رودکی را به عنوان اولین فردی که در همگانی شدن زبان فارسی نقش اساسی داشت، معرفی کرد و افزود: دو یا سه قرن پس از آنکه زبان خراسانی به صورت زبان همگانی درمیآید، مناطق دیگر نیز از آن استفاده میکنند. برای مثال اگر همدان را در نظر بگیرید تا قرن ششم هنوز هیچ نشانهای از زبان فارسی نداشت. اولین نویسنده فارسینویس، عینالقضات همدانی بود تا جایی که قبل از او همه به زبان عربی مینوشتند.
رودکی وارث شعرای ایرانی نیست
پورجوادی با اشاره به اینکه تعریف ذهنی ایرانیها در برداشت آنها درباره رودکی تاثیرگذار بوده است، گفت: به نظر ایرانیها شاعر کسی است که اهل حکمت و موسیقی باشد. حکمت خاص سرزمین ایران، به خصوص در خراسان بود. یکی از مسائل حکمت ایرانیان، آمیختگی آن با هنر بود در صورتی که حمکت منطقه بغداد تا حد زیادی آمیخته با زهد بود.
وی همچنین درباره سمبلهایی که رودکی در شعر خود استفاده میکند، توضیح داد: نمیتوان متافورهایی (سمبل) که رودکی در شعر بکار میبرد را در شعر سعدی و حافظ دید. متافورهای شعر حافظ همه جنبه سمبولیک دارد ولی در قرن دوم و سوم، در مجالس جوانمردان ایرانی جنبههای متافوریک وجود نداشت.
او افزود: رودکی وارث شعرای ایرانی نیست؛ او وارث حمکت و اندیشه پیش از اسلام است که در یک یا دو قرن رنگ اسلامی به خود گرفت. نباید فراموش کنیم که تغییرات و متافورهای رودکی در زبان فارسی آنقدر قدرتمند است که خود را طی قرون حفظ میکنند تا جایی که آثارش را در شعرای بعدی احساس میکنیم.
بعضی از تذکره نویسها رودکی را آدم الشعرا نامیدهاند
علیاشرف صادقی، زبانشناس، استاد بازنشستهٔ دانشگاه تهران و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به علت بیماری نتوانست در جلسه حضور یابد. او چند دقیقه از صحبتهایش را در پیامی به صورت فیلم برای حضار فرستاده بود.
او با اشاره به اینکه بعضی از تذکره نویسها رودکی را آدم الشعرا نامیده اند، بیان کرد: وقتی فردی آدم نامیده میشود، یعنی اولین نفر ولی در حقیقت، رودکی اولین شاعر زبان فارسی دری نیست. قبل از رودکی شعرای دیگری بودند که حتی گاه نام آنها ثبت نشده است، اما چون بین قدمای شعرای ما رودکی نام آورتر از همه بود او را به عنوان پدر شعر فارسی تعبیر کرده اند.
صادقی در توضیح رابطه اشعار رودکی با تاریخ زبان فارسی اظهار داشت: کار دشواری است، اگر بخواهیم رابطه زبان اشعار رودکی را در تاریخ زبان فارسی با گونههای دیگر این زبان معین کنیم؛ چون از مجموع اشعار بسیار زیاد رودکی آنچه امروز در دست داریم کمتر از هزار بیت است در حالی که به گفته اسدی طوسی شاعر قرن پنجم، 180 هزار بیت از رودکی وجود داشت. البته از این تعداد گاهی ابیاتی به شعرای دیگر نسبت داده شده است.
وی گفت که این تعداد از ابیات برای داوری آنها از نظر زبان اشعار کافی نیست و افزود: بین این مجموعه اشعار پراکنده چند قصیده و قطعه هست که اشعار پیوسته هستند، بقیه ابیاتی هستند که در لغت فْرس اسدی یا در کتابهایی مثل المعجم به عنوان شاهد صنایع شعری آمدهاند. این مقدار شعر کافی نیست تا درباره زبان این اشعار داوری کنیم. آنچه میتوانیم بگوییم این است که این اشعار حاوی کلمات بسیار کهنهای هستند که در شعر آن عهد به کار میرفت. کلماتی که در دورههای بعد متروک شدند تا جایی که فرهنگنویسان ناچار شدند آنها را شرح دهند و برایشان شاهدی از رودکی و دیگران بیاورند.
این استاد بازنشسته دانشگاه تهران در توضیح این کلمات افزود: آنها کلماتی بودند که در منطقه ماوراء نهر یعنی آسیای مرکزی امروزی بکار میرفتند و داخل فلات ایران کسی آنها را نمیشناخت. میدانیم که زبان منطقه بخارا و سمرقند زبان سغدی بود. زبان و خط سغدی که یکی از زبانهای شرقی ایرانی است، با زبان فارسی و پهلوی بسیار متفاوت بود و از نظر آواشناسی با فارسی دری و پهلوی تفاوت داشت.
وی افزود: این زبان با فتح اسلام در منطقه ماوراء نهر به تدریج از بین رفت و زبان فارسی دری خراسانی همراه با سپاه اسلام به سرداری اعراب به منطقه ماوراالنهر رفت و به تدریج جایگزین زبان سغدی شد. در فرآیند جایگزینی جریانی پیش آمد که به آن جریان برخورد زبانها میگوییم یعنی از برخورد زبان دری خراسانی، با زبان سغدی و جایگزین شدن زبان سغدی با فارسی تعدادی از لغات و تلفظهای سغدی هم وارد زبان فارسی منطقه شد که در خراسان و جاهای دیگر متدوال نبود.
صادقی درباره تاثیر رودکی بر زبان و اشعار پس از خود، توضیح داد: بعد از رودکی سایر شعرا هم از آن زبان استفاده کردند. گاهی یک کلمه یک شاهد یا دو شاهد بیشتر ندارد. بنابراین در عین اینکه از نظر واژگان میتوانیم متکی به شعر رودکی باشیم، با نشان دادن کهنگی زبان در اواخر قرن سوم و سه دهه قرن چهارم میبینیم که در این اشعار پیوسته رودکی یا در ابیات پراکنده آن بعضی ساختارهای کهن زبان فارسی که از زبان پهلوی به ارث برده شده است، در زبان رودکی دیده نمیشود.
در ادامه شب رودکی، عبدالکریم تمنا، شاعر افغانستانی، که سالها ریاست کتابخانه شهر هرات را بر عهده داشت، سروده ای را به مناسبت این مجلس خواند. اخیرا مجموعه اشعاری با نام «پیوند عمر» از او در هرات منتشر شده است.
ایرانیها میلی به دانستن تاریخ ندارند
در ادامه شب رودکی، محمد دهقانی، عضو سابق هيات علمی گروه زبان و ادبيات فارسی دانشگاه تهران، با اشاره به اینکه ایرانیها میلی به دانستن تاریخ ندارند، بعضی از افسانههای مدرن را در تاریخ گذشته زیر سوال برد.
او با اشاره به سخنان پورجوادی که گفته بود نباید اشعار رودکی را از پشت عینک ببینیم، گفت: نباید تاریخ را با عینک امروز ببینیم. ایرانیها در دوره مدرن با عینک ایدئولوژی و سیاست به دنبال تاریخ رفتند و اگر کسی جز، افسانههایی که از فرط تکرار جای حقیقت را گرفته است، بگوید، به مزاج افراد خوش نمیآید.
دهقانی از بحث درباره ضعف سنت تاریخنگاری در ایران قبل و بعد از اسلام گذشت و بیان کرد: بعد از اسلام مسلمانان کوشیدند که سنت دینی خود را در بطن تاریخ جای دهند. در نظرآنها دیگر تاریخ حرکت چرخشی نداشت. تاریخ تکرارپذیر نبود، آغاز و انجام، گذشته و حال و آینده داشت. مهمتر از آن غایتمند بود؛ بنابراین جریانی مستقیم و روبه جلو محسوب میشد. ریشه این نگرش را برای بار نخست میتوان در قرآن یافت.
او درباره نگرش مسلمانان به تاریخ نگاری با بیان این که هرچه گشتم در زبانها و کتب پیش از اسلام (آنچه باقی مانده است) لفظی نداریم که معادل تاریخ باشد اظهار کرد: بنابراین پس از اسلام کلمه تاریخ را پذیرفتیم. مسلم است که مسلمانان نگرشی دینی، معنوی و اخلاقی به تاریخ داشتند به همین سبب خیلی زود به تاریخ توجه نشان دادند. البته نمیخواهم بگویم که نبودن لفظ تاریخ پیش از اسلام به معنی این است که این مساله وجود نداشته است.
دهقانی جمعآوری مفاهیم سنت و زندگی پیامبر را دلیل تاریخنگاری مسلمانان دانست و اظهار داشت: اگر بخواهیم فیرولوژی را وارد تحقیق تاریخی کنیم باید به این مساله پاسخ داده شود. البته تاریخ برای مسلمانان از منظر دینی مهم بود چون میخواستند سنت و زندگی پیامبر را در قالب تاریخ جهان بگنجانند.
دهقانی با بیان اینکه نخستین تدوین کننده تاریخ در جهان اسلام، ایرانی و طبری بود، گفت: از دوره رودکی متاسفانه به دلیل بیتوجهی به تاریخ، گزارشی نداریم که به زبان فارسی باشد و بتوان به آن استناد کرد. آنچه هست متاخر از رودکی است و ناچاریم به این کتابها و نوشتهها استناد کنیم که همه به زبان عربی هستند.
رودکی به نثر مشورت میداد
دهقانی درباره نامگذاری دوره سامانی به دوران طلایی توضیح داد: افسانه اول این است که میگویند دوران سامانی که البته به نظرم دوره واحد نیست، عصر طلایی ایران بوده است. باید به این توجه داشت که نمیتوان گفت عصر طلایی ایران، میتوان گفت عصر طلایی ماوراءالنهر و خراسان، چون در جغرافیای وسیعی که فرهنگ ایرانی در آن مسلط نبود اتفاق افتاد.
او دراینباره توضیح داد: در حدود یک قرن حکومتی که سامانیان داشتند، در دوره بسیار کوتاه، باعث شدند در مناطقی از سرزمینهای اسلامی، که البته وسعتش کم نبود از جمله در خراسان، بخشی از عراق و ری، مردم به خصوص متفکران نفس راحتی بکشند. این عصر، عصر حکمت است و نوعی از آزادی فکری را در اوایل دوره سامانی به ویژه در دوره احمد سامانی دیدیم. او وزا و مشاوران بزرگ و خردمندی داشت از جمله رودکی از مشاوران او بود. رودکی به نثر مشورت میداد.
او با بیان اینکه در آن دوره عصر آزاد فکری در معنی محدود داشتیم، افزود: اما این دوره طولی نمیکشد. حکومتهای استبدادی، دچار سندروم پیری زودرس هستند، یعنی دچار پیری زودرس میشوند. حکومت سامانی دچار پیری زودرس شد. باید وقتی از عبارت عصر طلایی استفاده میکنیم درباره محدوده زمانی آن دقت کنیم.
دهقانی درباره اینکه برخی رودکی را زنده کننده فارسی میدانند اظهار داشت: افسانه دوم این است که رودکی زنده کننده زبان فارسی بود، زبان فارسی با همه اهمیتی که در زمان سامانیان پیدا میکند، زبان دوم دربار سامانی است. نشانه روشن آن این است که از مکاتبات دیوان سامانی حتی یک جمله فارسی پیدا نمیشود یعنی کل دیوان به زبان عربی بوده است؛ حتی در آن زمان ابومنصور عبدالملک ثَعالِبی کتابی مینویسد و خیل شاعران عرب زبان (ایرانی) را به ما معرفی میکند.
وی قدرت گرفتن شیعه اسماعیلی را موجب اختلاف در سامانیان دانست و گفت: در این زمان قدرت در سامانی دچار دودستگی میشود و اضمحلال سامانی به نوعی از همینجا آغاز میشود. میگویند که نثر به تشیع اسماعیلی تمایل پیدا میکند. در همین دورهها همه کسانی که به دربار سامانی آمد مانند رودکی و جیحانی و ابوطیب مصعبی، در حدود سالهای 325 تا 330 نابود میشوند. رودکی هم در همین دوره میمیرد.
دهقانی با اشاره به ابیات رودکی اظهار کرد: در شعر رودکیمشخص است که در دوران پیری وضع خوبی نداشته و اینکه رودکی، شاعر دربار سامانی، در زمان مرگ چرا در بخارا نبود، مشخص است که او در حالت تبعید، گریز و فرار به سمرقند برگشته است و آنجاست که میمیرد.
با صد هزار مردم تنهایی/ بی صدهزار مردم تنهایی
مسعود قاسمی درباره دشواریهای تصحیح اشعار رودکی گفت: تصحیح و توضیح اشعار شعرای دوره اول زبان فارسی مانند رودکی به دلایلی دشوارتر از اشعار شعرای بعد است.
وی با اشاره به پژوهشی که نفیسی درباره رودکی انجام داده است، اظهار داشت:سعید نفیسی خدمت بزرگی در شناخت رودکی و جمعآوری اشعار او کرد. نفیسی در تالیف کتاب محیط زندگی به احوال و اشعار رودکی به بیش از صد منبع مراجعه کرد، با این وجود، تبعا دچار لغزشهایی نیز شد که محققان و مصححان اشعار دیگر رودکی نیز آن را تکرار کردند.
او در ادامه به این لغزشها اشاره کرد و درباره آنها توضیح داد. به ناقص و پراکنده بودن اشعار رودکی، عدم ارتباط معنایی ابیات درخط عمودی شعر، پیچیدگی کلمات و سکته (که خاص این دوره است) اشاره کرد و گفت: برای مثال عدم رعایت خط عمودی شعرّ باعث شده است که اشعار نامفهوم باقی بماند.
او سخنانش را با بیتی از رودکی به پایان رساند: با صد هزار مردم تنهایی/ بی صدهزار مردم تنهایی
به هیچ وجه تعداد اشعار علت ماندگاری یا گمنامی هیچ سخنوری نمیشود
شاه منصور شاه میرزا از نویسندگان و پژوهشگران تاجیکستان مقیم تهران و از کارشناسان فرهنگی اکو، سخنران بعدی بود که با اشاره به اینکه دوره سامانی چند شخصیت بزرگ به تاریخ اهدا کرده است، گفت: امیراسماعیل سامانی، در عرصه سیاست و در عرصه فرهنگ و ادب رودکی و ابوعلی بلعمی در این دوران زندگی کردند.
او در ادامه با بیان کرد اینکه رودکی در کالبد شعر فارسی نفسی سرمدی دمید و محتوای مضمون شعر فارسی را به نهایت کمال رساند، گفت: به عنوان معمار خوشکار بنای شعر فارسی را محکم و استوار نمود و حتی گفته میشود وزن رباعی را او آفریده است.
شاه میرزا درباره نقش رودکی در تحکیم زبان فارسی افزود: رودکی تلاش میکند اشعاری را به فارسی بسراید به صورتی که اصلا از کلمات عربی در آن استفاده نکند. درمورد تعداد اشعار رودکی بحث فراوانی انجام شده است. بر این باورم که به هیچ وجه تعداد اشعار علت ماندگاری یا گمنامی هیچ سخنوری نمیشود همچنان که خیام با نزدیک 40 رباعی، حافظ با یک دیوان غزل و سروانتس با یک رمان دنکیشوت عالم را تسخیر کردند.
وی پیام اصلی رودکی به بشر را پاسداشت خرد اعلام کرد و گفت: به نظر شاعر، خرد موجب حیات و بقای انسانها خواهد بود. پیام دیگر پدر شعرا دانستن قدر لحظهها و شاد بودن و شاد زیستن است. بیمهابا همه شاعران بعدی از آب رودکی نوشیدند.
شاه میرزا با بیان اینکه رودکی چند ساز مینواخت و شعر میگفت: بیان کرد: ساز رودکی را بعدها در دست مولانا میبینیم. رودکی نوازنده ماهر بود و صدای خوش داشت؛ مولانا، ثنایی و حافظ از او استقبال کردند.
در پایان نشست، خورشید احسان، زاده پنجکنت (شهر و ناحیهای است در حدود استان سغد تاجیکستان) و دانشجوی ادبیات دانشگاه تهران چند بیت از رودکی به لهجه تاجیکی خواند.
۱. از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهامزنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیامها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.