کد خبر: 47170
تاریخ انتشار: دوشنبه, 04 ارديبهشت 1402 - 10:05

داخلی

»

سخن هفته

دعوت چندباره به گفتگو:

برنامه کارشناسی علم اطلاعات را ادامه ندهید

منبع : لیزنا
سید ابراهیم عمرانی؛ داریوش علیمحمدی
برنامه کارشناسی علم اطلاعات را ادامه ندهید

لیزنا؛ سید ابراهیم عمرانی، سردبیر لیزنا؛ داریوش علیمحمدی، دانشکده علوم و مهندسی، دانشگاه لی‌یِ‌پایا، لی‌یِ‌پایا، لاتویا:

فتح باب

با این جمله شروع کنیم: ما آمادگی کامل داریم که سنگسارمان کنید! ما خودمان را برای شدیدترین برخوردها آماده کرده‌ایم. لیکن فکر کردیم که طرح موضوع برای چندمین بار بهتر از سکوت است. ما را نقد کنید، بهتر از آن است که موضوع در سکوت و ابهام باقی بماند و باز بر زندگی تعدادی از جوانان این مرز و بوم اثر بگذارد.

بیشتر از ۱۵ تا ۲۰ سال است که می‌گوئیم و می‌نویسیم. حداقل ۱۲ سالش در لیزنا بوده است. هم به زبان علمی و با آمار و ارقام (علیمحمدی) و هم به زبان خودمانی (عمرانی) که یک فکری برای دوره کارشناسی رشته بکنید. در جلسات مختلف هم گفته‌ایم و باز می‌گوئیم. دوره کارشناسی رشته علم اطلاعات و دانش‌شناسی را منحل کنید.

خیلی دوست داریم دلایل حفظ این دوره را بدانیم. استادان را به گفتگو دعوت می‌کنیم. در همین جا، یا در انجمن، یا در هر جای دیگری که خواستند و حتی در کنگره. ما دلایل‌مان مبنی بر ضرورت حذف دوره کارشناسی را می‌نویسیم و می‌گوئیم و طرف مقابل هم دلایلش را روی میز بگذارد. هزاران دانش‌آموخته ما دلایل دو طرف را بشنوند و قضاوت کنند.

هیچ یک از دانشگاه‌های معتبر کارشناسی کتابداری را اجرا نمی‌کنند. چند دانشگاه در کشورهای در حال توسعه از جمله در فیلیپین دوره کارشناسی دارند که از حیث روش‌شناسانه و آماری قابل اتکاء نیستند. برخی از گروه‌های کتابداری و علم اطلاعات در دنیا کاردان تربیت می‌کنند به عنوان تکنیسین (به طور مشخص دوره‌های آموزشی چند ماهه برگزار می‌کنند که ختم به گواهینامه تخصصی می‌شوند)، کارشناس ارشد برای مدیریت و دکتر هم برای پژوهش و آموزش. در ایران پس از سال ۱۳۵۷ همین برنامه تصویب شد. کاردانی کتابداری در سطح وسیعی اجرا شد (اواسط دهه شصت) که خیلی هم لازم بود.‌ ولی از نظر استخدامی و حقوق و مزایا دانش‌آموختگان ما مشکلات زیادی داشتند و اصرار بسیار و ولوله عظیم که کنکور و دوره کارشناسی را بگذارید تا ما ارتقاء پیدا کنیم، در موسسات ما را مسخره می‌کنند، حقوق ما پائین است و ... . در نهایت، با توجه به فشار معیشتی و همطراز نبودن کتابداران در دستگاه‌های اجرایی با سایر مشاغل، استادان اجماع کردند و تصمیم گرفتند که کنکور کاردانی به کارشناسی بگذارند. بعدها (اوائل دهه هفتاد) برنامه‌های کاردانی پیوسته و کارشناسی ناپیوسته ]کاردانی به کارشناسی[ به لطف مجوزهای دست و دل بازانه شورای گسترش آموزش عالی به نفع برنامه کارشناسی پیوسته کنار گذاشته شدند. رشد دانشگاه‌های آزاد همه مجوزها را آزاد کرد و با آمدن پیام نور هم که دیگر نور علی نور شد. پس از آن هم، کارشناسان ما مشکل اشتغال‌شان حل نشد! فشار آوردند که کارشناسی ارشد در همه دانشگاه‌ها برقرار شود و همینطور دکتری! و اغلب برای ارتقاء تلاش فراوانی کردند که موقعیت شغلی خود را بهتر کنند.

از سوی دیگر، بعد از سال ۲۰۰۰ و تجاری‌سازی آموزش عالی اوضاع بغرنج‌تر شد. چرا که در این کشور گل و بلبل شیپور را اغلب از سر گشادش باد می‌کنند، و بر خلاف کشورهای ثروتمند و توسعه یافته که خصوصی شدن دانشگاه‌ها را به عنوان بخشی از برنامه‌های تحول اقتصادی و فناوری در اولویت خود قرار دادند، تجاری‌سازی آموزش عالی در ایران تبدیل شد به مدرک فروشی. همانطور که علم‌سنجی‌مان هم شدتقلب علمی،  ISI بازی و مقاله‌سازی، و همه هم راضی!

چالش‌های برنامه کارشناسی: متن و حاشیه

حجم وسیع دانش‌آموختگان بیکار. شرمگینانه حتی یک گروه علم اطلاعات در کشور نداریم که سرش را بالا بگیرد و بتواند به طور مستند ثابت کند که دانش‌آموختگانش بیکار نمانده‌اند. دانشجویان دهه‌های شصت و هفتاد دانشگاه تهران به خاطر دارند که آگهی‌های استخدام مهمان‌های همیشگی بورد گروه کتابداری دانشگاه تهران بودند. امروز شاید حتی در همان دانشگاه تهران هم به ندرت بتوان چنین چیزی را روی بورد گروه دید. اگر مناقشه بی حاصل و بی ارزش برتری تهران بر مشهد و یا مشهد بر تهران و سومی بر این دو و چهارمی بر هر سه و الی آخر را کنار بگذاریم، باید این اعتراف تلخ را بنویسیم که دیگر حتی دانشجویان نماد آموزش عالی کشور (دانشگاه تهران) هم خواستگار ندارند! چند ده گروه علم اطلاعات خیلی جدی و متمرکز به خط تولید کارشناس علم اطلاعات پیوسته‌اند و در سال‌های گذشته نه تنها حتی یک قدم از روند مخرب و فسادزای اجرای برنامه کارشناسی عقب ننشسته‌اند بلکه از انواع روش‌های تکثیر گلخانه‌ای نظیر دوره شبانه، نوبت دوم، از راه دور (پیام نور)، مجازی و ... نیز در جهت گرم کردن تنور این بیزنس بی‌حاصل بهره برده‌اند. بیکاری دانش‌آموختگان کارشناسی یک حقیقت تلخ است که آتش به جان هر فرد منصفی می‌زند و دل‌ها را افسرده و روان‌ها را پریشان و زبان‌ها را خاموش می‌کند. این توجیه زشت که بیکاری لیسانسیه‌ها محدود به رشته ما نمی‌شود هیچ گاه استدلال خوبی برای تداوم این خطا نبوده، نیست و نخواهد بود.

برنامه‌های درسی نامتوازن، عقب‌افتاده و کم‌اثر. در برنامه‌های درسی کارشناسی که تا کنون به تصویب رسیده و اجرا شده، درس‌هایی که وهن تخصص ماست (مثل ماشین‌نویسی/واژه‌پردازی)، درس‌هایی که با در نظر گرفتن ضرورت تربیت متخصصان/کتابداران موضوعی اسباب اتلاف سرمایه‌های کشور و عمر جوانان هستند (نظیر انواع و اقسام تاریخ‌ها)، درس‌هایی که با سرآغازهای آشنایی با، مبانی و مقدمات فاقد عمق کافی در زمینه‌های جنبی و البته مورد نیاز رشته هستند (به عنوان نمونه مقدمات پردازش زبان طبیعی)، درس‌هایی که ورژن کم‌جان درس‌های همنام در علوم و مهندسی کامپیوتر، بلاتکلیف در شبکه مفهومی برنامه درسی علم اطلاعات و فاقد جایگاه مناسب در زنجیره منطقی درس‌های این رشته هستند (مثلاْ ساختمان داده)، درس‌هایی که به نحوی آزاردهنده مضامین تکراری دارند (همچون انواع سازماندهی‌ها)، درس‌هایی که به طور مطلق فاقد محتوای مناسب برای ارائه در یک نیمسال تحصیلی هستند (کتابخانه‌های عمومی، آموزشگاهی و تخصصی و توسعه فرهنگی، یادگیری و سازمانی)، و درس‌هایی که نسخه مشابه در برنامه درسی کارشناسی ارشد دارند (به عنوان مثال روش‌ها و فنون نمایه‌سازی و چکیده‌نویسی در برابر روش‌های بازنمایی اطلاعات و بازاریابی خدمات اطلاعاتی در برابر بازاریابی اطلاعات)، تُنُک و بی‌ریشه بودن این برنامه را بیش از پیش عیان ساخته‌اند.

داتش‌آموختگان فاقد صلاحیت کافی. دانشجویان رشته ما بیشتر از گروه علوم انسانی جذب می‌شوند.‌ حال آنکه بزرگترین رقیب شغلی فعلی ما فناوری اطلاعات یا علوم و مهندسی کامپیوتر است که دانشجویانش دیپلمه ریاضی-فیزیک هستند و به طور میانگین استعداد و علاقه بیشتری برای حل مسائل واقعی صنعت اطلاعات دارند. درک بسیاری از مفاهیم و درس‌های جدید علم اطلاعات به پایه ریاضی قوی و دانش و تجربه روزآمد در فناوری اطلاعات نیاز دارد. حتی جایی که اطلاع‌رسانان جدید به متخصصان علوم انسانی خدمت می‌کنند (Digital Humanities) هم بدون توان برنامه‌نویسی و توسعه سیستم و شبکه نمی‌توان گرهی را باز کرد. امروزه خدمات کتابخانه‌های دانشگاهی را کسانی عرضه می‌کنند که یک تخصص دانشگاهی در رشته‌ای دیگر (مثلاْ لیسانس حقوق یا زیست‌شناسی) دارند و فوق لیسانس یا گواهی دوره تخصصی علم اطلاعات را اخذ کرده‌اند.

کمبود استادان متخصص و مجرب. شمار قابل توجهی از استادان علم اطلاعات فاقد سواد و تجربه کامپیوتری کافی هستند. اصرار داریم که درک ما از واژه کافی با چیزی که ممکن است مد نظر شما باشد تفاوت دارد. این روزها سواد عمومی کار با کامپیوتر، مجموعه نرم‌افزارهای اداری، ویرایشی و استنادی، شبکه وب و پایگاه‌های داده را باید از هر استاد دانشگاه - فارغ از تخصص - انتظار داشت. آنچه می‌تواند یک استاد علم اطلاعات را به یک نیروی پیشران تبدیل کند درک مفهوم و تجربه طراحی و پیاده‌سازی سیستم‌های اطلاعاتی، برنامه‌نویسی در سطوح مختلف و به چند زبان، تجربه زنده و به درد بخور در طراحی پایگاه داده، تجربه کار قابل اثبات در شرکت‌های فعال صنعت اطلاعات (دست کم در سطح ملی)، تجربه موفق قابل اثبات از مشارکت در پروژه‌های آموزشی و پژوهشی بین‌المللی و روحیه نوآوری و کشف و شهودهای خلاقانه است. ضعف غیر قابل انکار در بدنه هیئت علمی تخصص ما آن است که اکثر استادان فاقد این شرایط به عنوان حداقل‌های جاری در سطح جهانی هستند. باز ممکن است عده‌ای بگویند خٌب در رشته‌های دیگر هم وضعیت همین است! عزیزان وضعیت رشته‌های دیگر محل بحث ما نیست. ما درباره مشکل خودمان می‌نویسیم و انتظار منطقی داریم که از درافتادن در ورطه مغلطه خٌب پس ... چی پرهیز کنید. در شرایط فعلی حتی تامین حداقل‌های مورد نیاز دانشجویان دشوار است. درس‌های فناوری اطلاعات عمدتاْ به وسیله کسانی تدریس می‌شوند که در شرایط برابر نمی‌توانند همان درس‌ها را در گروه‌های علوم و مهندسی کامپیوتر تدریس کنند. اگر چه ممکن است عده‌ای مثال‌های واقعی آمریکای شمالی و اتحادیه اروپا را در ایران غیر قابل اجرا بدانند، اما ما ترجیح می‌دهیم روش درست را معرفی کنیم تا علاقه‌مندان برای اجرا کردنش بستر قانونی را ایجاد کنند. سال‌هاست که مفهوم آزادی دانشگاهی[1] به عنوان یک اصل در نظام‌های آموزش عالی آمریکای شمالی و اروپا پذیرفته شده است. یکی از پیامدهای این اصل نه تنها باز گذاشتن دست دانشجو در اخذ درس از دپارتمان‌ها، دانشکده‌ها و سایر دانشگاه‌ها بلکه تامین مالی سفرهای علمی میلیون‌ها دانشجو در سطح قاره‌ای است. ما می‌فهمیم و می‌پذیریم که در وضعیت وخیم اقتصاد ایران اجرای برنامه‌هایی همچون اِراسموس و اِراسموس پِلاس و تامین مالی سفرهای چند صد هزار دانشجو میسر نیست. اما پاره اول یعنی تدارک امکان قانونی و پشتیبانی اداری و تخصصی از جابجایی و اسکان موقت دانشجویان در دیگر دانشگاه‌ها شدنی است. بخشی از چالش جدی آموزش‌های مورد نیاز دانشجویان علم اطلاعات از طریق حضور در سایر گروه‌های علم اطلاعات و البته ترجیحاْ حضور در کلاس‌های درس گروه‌های علوم و مهندسی کامپیوتر قابل برطرف کردن است. با استفاده از این امکان نه تنها سطح دانش تخصصی دانشجویان علم اطلاعات بالا می‌رود، بلکه مراودات علمی در هر دو سطح استادان و دانشجویان به بالندگی گروه‌ها و تضمین آینده شغلی دانش‌آموختگان منجر خواهد شد. و حتما باید روی ورودیهای رشته تغییراتی به وجود آید.

استخدام و دعوت از استادان متخصص گروه‌های دیگر. تجربه ثبت و ضبط شده داخلی و خارجی نشان داده ‌که آغوش گروه‌های موفق علم اطلاعات به روی تخصص‌های گوناگون باز است و اعضای این گروه‌ها برای استخدام دانشمندان کامپیوتر و ارتباطات پیش قدم می‌شوند. ما وظیفه داریم نهضت در هم آمیختن با اعضای خاندان اطلاعات را جدی بگیریم. البته تا چند سال باید انتقادهای درست و نادرست دانشجویان از نحوه تدریس و سطح مطالب ارائه شده به وسیله استادان علوم کامپیوتر را مدیریت کنیم. اما در آینده این چالش به طور طبیعی و به مرور برطرف خواهد شد. هر گاه امتزاج ما و آنها آن قدر پر رنگ و عادی شود که ترمینولوژی و دغدغه‌های مشترک داشته باشیم و به یگانگی برسیم دیگر نباید نگران این قبیل اعتراض‌ها بشویم. آنچه امروز برای دانشجویان فوق لیسانس و دکتری علم اطلاعات سخت است در کلاس‌های درس مهندسی و علوم کامپیوتر عادی و حتی پیش پا افتاده تلقی می‌شود. ما ناگزیر از این مهاجرت دانشی هستیم تا به مرزهای خبرگی در صنعت اطلاعات نزدیک شویم.

کتابخانه‌های ما هم به روز نیستند. بخش دیگری از مشکلاتی که گریبان گروه‌های علم اطلاعات را گرفته عقب افتادن کتابخانه‌ها از قافله توسعه است. دانشجویان ما به اندازه کافی نمونه‌های واقعی موفق از سازمان‌های حرفه خود را در دسترس ندارند. آنها احساس بیهودگی می‌کنند وقتی می‌بینند چیزهایی که آموخته‌اند در کمتر کتابخانه‌ای قابل استفاده و یا در حال اجرا است. حتی اگر فضا و تجهیزات کافی برای استفاده از آموخته‌ها وجود داشته باشد خیل کثیر کتابداران کم‌انگیزه‌ای که پس از استخدام حقوق ناکافی را مستمسک درگیر نشدن با پروژه‌های جدید و نشستن در حاشیه امن کار حداقلی قرار می‌دهند شانس تقویت یادگیری را از دانشجویان علم اطلاعات می‌گیرد و فضای ذهنی آنها را برای تبدیل شدن به یکی همچون کسانی که وصفشان رفت آماده می‌کند. در شرایطی که چند هزار کتابدار در سال‌های گذشته مجدداْ به دانشگاه مراجعه کرده و با مدرک فوق لیسانس به کتابخانه‌ها بازگشته‌اند کمترین مقدار تحرک و نوآوری در میدان‌های نوین علوم اطلاعات را شاهد هستیم. ایراد کار کجاست؟ آیا آنها مدارک پوشالی‌ای گرفته‌اند که دال بر هیچ صلاحیتی نیست؟ آیا آنها گرفتار محیط سمی سازمان‌های سرطانی شده‌اند و هر روز کم‌توان‌تر می‌شوند؟ آیا آنها متاثر از فساد اداری و مالی گسترده در سطح کشور و بی‌رمق هستند؟ آیا ما با ترکیبی از این مشکلات مواجه هستیم؟ هر چه که هست نتیجه شده این که به قول خودشان سری را که درد نمی‌کند دستمال نمی‌بندند! اگر کار نکنند، ‌کسی به کارشان کاری ندارد. ولی اگر بخواهند کار کنند، آن وقت همکار و مدیر بیچاره‌شان می‌کنند! در نتیجه برای کار عملیاتی و کارورزی درست در کتابخانه‌ها نیز امیدی نیست. دانشجویان کجا می‌توانند تجربه کسب کنند؟

کمبود و حتی نبود امکانات در گروه‌های آموزشی. ما از نزدیک شاهد کاستی‌های بعضاْ زجرآور بوده‌ایم. به عنوان افراد مسئول بارها درخواست اداری داده‌ایم تا تجهیزات و منابع مورد نیاز را تهیه کنند. در موارد متعدد با استفاده از کمک کتابداران دانشگاه به بخشی از منابع مورد نیاز برای آموزش دانشجویان (مثل سرعنوان‌های موضوعی، فهرست‌های مستند، طرح‌های رده‌بندی و منابع مرجع) دسترسی یافته‌ایم. گاهی از طریق روابط صمیمانه با استادان و کارمندان سایر دانشکده‌ها این شانس را به دانشجویان داده‌ایم که برای مثال از سایت کامپیوتری یک دانشکده دیگر استفاده کنند. اما برنامه‌ای که همیشه با کمک و خواهش و گاهی التماس اجرا شود بالاخره روزی شکست می‌خورد و تازه آن روز یک دُمَلِ چرکین می‌ترکد و معلوم می‌شود که چه وضعیت اسفناکی سال‌ها ادامه داشته و تحمل شده است. در نتیجه کسری تجیهزات دانشجویان علم اطلاعات شانس یادگیری را از دست می‌دهند و عجیب نیست اگر گروهی از آنها علیرغم داشتن استادان خوب فرصت تمرین و تجربه‌اندوزی را به دست نیاورده و پس از دانش‌آموختگی تفاوتی با دانش‌آموختگان یک دانشگاه ضعیف نداشته باشند. وجود آزمایشگاه علوم و فناوری اطلاعات ضروری است و بدون در اختیار داشتن یک آزمایشگاه استاندارد نباید تن به پذیرش سالانه چند ده دانشجو داد. ما نسبت به آینده شغلی جوانان و آینده حرفه‌ای که ماندگاری‌اش به ما فرصت کار آکادمیک را داده است مسئول هستیم و نباید تحت این شرایط پذیرش‌های پر از ایراد هر سال را تکرار کنیم. درست است که ما مسئول ایجاد شغل نیستیم. اما موظف به تولید بیکار هم نیستیم!

بازآموزی استادان. فرصت‌هایی که از دست می‌روند زندگی هر انسانی را تباه می‌کنند. استادان دانشگاه در یک رقابت نفس‌گیر و جانکاه قرار دارند. آنها باید به طور همزمان پاسخگوی دانشجویان و مدیران دانشگاه باشند. بودجه ناچیز پشتیبانی از سفرهای مطالعاتی سبب شده اغلب استادان پس از سال‌ها حتی در یک کنفرانس بین‌المللی نیز شرکت نکنند. آنها نمی‌توانند در کارگاه‌های آموزشی خارج از کشور حضور داشته باشند. استادان دانشگاه‌های دولتی تهران و مراکز استان‌ها و واحدهای اصلی دانشگاه آزاد به برخی از فرصت‌های موجود داخل کشور دسترسی دارند. اما اکثریت استادان در شهرهای کوچک از شانس بازآموزی محروم هستند. این در حالی است که فناوری‌ها به طور مداوم در حال تغییر و توسعه هستند و حقیقتاْ نمی‌توان یک درس را در دو سال متوالی به یک شکل تدریس کرد.

بحران منزلت اجتماعی. بیایید یک بار برای همیشه زیرساخت‌های منزلت اجتماعی را به خوبی درک کنیم. منزلت اجتماعی متغیری است وابسته به چهار مفهوم نقش[2]، جایگاه[3]، اعتبار[4] و وجهه[5]. افرادی که نقش تعیین‌کننده‌ای در زندگی دیگران دارند به همان نسبت از جایگاه بالاتری نیز برخوردار خواهند شد. اعتبار افراد در جایگاه‌های بالا، افزایش می‌یابد و در نتیجه وجهه یا آبروی آنها تثبیت می‌شود و بهبود پیدا می‌کند. وجهه خوب به طور تصادفی شکل نمی‌گیرد. سیر تکاملی توسعه فردی و اجتماعی از نقش به وجهه در نظریه‌های علوم اجتماعی نشان داده شده است. مطالعه واقعیت صنعت اطلاعات نشان می‌دهد که کارشناسان علم اطلاعات نقش تعیین‌کننده‌ای در این صنعت ندارند. سیستم‌ها، پایگاه‌ها و شبکه‌ها را ما طراحی نمی‌کنیم و توسعه نمی‌دهیم. ما زیرساخت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری را تدارک نمی‌بینیم. ما غالباْ دستیار کاربران نهایی در استفاده از پایگاه‌ها و منابع اطلاعاتی هستیم. از این رو در محور توجه کاربران نهایی به ویژه مدیران نیستیم. آنها جایگاه بالا را به متخصصان علوم کامپیوتر می‌دهند و ما را حداکثر در جایگاه دوم می‌نشانند. در این جایگاه ما اعتباری کمتر و زیر فشار اجتماعی بیشتر وجهه آسیب‌پذیرتری داریم. متخصصان علم اطلاعات در جوامع توسعه نیافته نظیر جامعه ایران با دو دشواری مواجه هستند. نخست این که معیشت مردم در گرو فعالیت اهل علم و فرهنگ و هنر نیست. در نتیجه آنها حاضر به پرداخت پول به ازاء خدمات دانشمندان و اهالی فرهنگ و هنر نیستند. مردمان جوامع توسعه نیافته هنوز در بند شکم هستند و هر آن کس که بتواند نیازهای اولیه آنها را تامین کند و البته آنها را از خطر مرگ بر اثر بیماری و شرایط زیستی ناسالم نجات دهد (پزشکان و مهندسان) نزدشان بالاترین مقام و بهترین مرتبه را دارد. آنها به سایر متخصصان و حرفه‌مندان به چشم افراد بی‌فایده و حتی مزاحم نگاه می‌کنند. حالا همین مردم گوشی‌های موبایل چند ده میلیونی نیز در دست دارند و به واسطه دسترسی به انواع و اقسام شبکه‌ها و رسانه‌های اجتماعی و مرور اطلاعات سطحی در کسری از ثانیه، دچار توهم دانایی نیز شده‌اند. این دشواری دوم ما در مقام مواجهه با مردمی است که قبل از خریدن ابزارهای هوشمند نیز به ندرت سراغ ما می‌آمدند و حالا به مدد فناوری‌هایی همچون ChatGPT دیگر از هر جهت از کتاب و کتابخانه و کتابدار احساس بی‌نیازی می‌کنند. کلاه خودتان را قاضی کنید و ببینید فرآورده‌های عموماْ کم‌توان برنامه کارشناسی علم اطلاعات چگونه می‌توانند از منزلت اجتماعی خود احساس رضایت کنند؟

مرور مختصر یک تجربه

ما تاکنون بارها درباره عدم اجرای برنامه لیسانس علم اطلاعات در دانشگاه‌های آمریکای شمالی و اروپا نوشته و گفته‌ایم. اکنون می‌خواهیم یک نمونه خارج از رشته را به شما معرفی کنیم که در آن معتبرترین انجمن علمی یک رشته در سطج جهان متولی برچیدن اغلب برنامه‌های آموزشی همان رشته شد. البته در مثل مناقشه نکنید و نگوئید رشته فیزیوتراپی چه ربطی به ما دارد. روش اصلاح را در جهانی که نقد در آن جاری است، ببینید. قبل از این که غده سرطانی شود و کل بدن را بگیرد، باید آن را از ریشه درآورد تا عضوها و دستگاه‌های دیگر بدن بتوانند به حیات خودشان ادامه دهند و کل مجموعه بر جا بماند و عضوهای ناقص شده خودشان را بازسازی کنند. انجمن فیزیوتراپی امریکا در سال ۲۰۰۰، پس از تحقیق دقیق و کافی، برنامه‌ای با عنوان سند چشم انداز ۲۰۲۰ تهیه کرد[6] که در آن می‌گوید، تا سال ۲۰۲۰ تمام برنامه‌های آموزشی جاری فیزیوتراپی در ایالات متحده، باید تعدیل شوند و پس از آن پزشکان می‌توانند فیزیوتراپی را به عنوان یک تخصص برگزینند. با توجه به این که برنامه کارشناسی فیزیوتراپی در دهه‌های هشتاد و نود میلادی افت کرده بود، در اولین حرکت، اجرای این برنامه از سال ۲۰۰۲ متوقف و پذیرش‌های بعدی به برنامه کارشناسی ارشد منتقل شد. در مرحله بعد و در سال ۲۰۰۳، ۸۹ گروه آموزشی (تقریباْ ۴۳ درصد) پذیرش کارشناسی ارشد را نیز متوقف و صرفاْ بر برنامه دکتری تخصصی تمرکز کردند. چهار سال پس از آن یعنی در سال ۲۰۰۷، ۱۷۶ گروه آموزشی (۸۳ درصد) صرفاْ برنامه دکتری و ۳۴ گروه آموزشی (۱۷ درصد) هر دو برنامه کارشناسی ارشد و دکتری را اجرا می‌کردند. جالب است بدانید همزمان با انتقال آموزش فیزیوتراپی به سطح دکتری بالینی شرایط پذیرش نیز گسترش یافت. پذیرش در اکثر برنامه‌های دکتری فیزیوتراپی، در حال حاضر به مدرک تحصیلی و حرفه ای، نمرات GRE کافی، آزمون‌های منابع اصلی، تجربیات داوطلبانه مستند از مشاهده فیزیوتراپی، و دوره‌های پیش‌نیاز در رشته‌های علوم، روانشناسی و ریاضیات نیاز دارد.

کلام واپسین

استادان محترم، تاکنون به رفتار انجمن‌های علمی معتبر علم اطلاعات بی‌اعتنا بوده‌اید. بیائید و دست کم با الگو قراردادن انجمن فیزیوتراپی آمریکا اصلاحات را آغاز کنید. سرچشمه رشته را تغییر بدهید و برای کارشناسی ارشد از گروه‌هایی دانشجو بگیرید که جامعه نیاز دارد. برای دکتری برنامه مشترک با گروه‌های حوزه فناوری برگزار کنید و بگذارید حوزه علوم اطلاعات به روز شود و باقی بماند. ما همه را دعوت می‌کنیم به محاسبه سود و زیان اقتصادی و اخلاقی تداوم اجرای برنامه کارشناسی علم اطلاعات. این نه اقتصادی است و نه اخلاقی که برای حفظ شغل معدودی از مدرسان که موظفی‌شان با حفظ برنامه کارشناسی کامل می‌شود، سالی هزار نفر و چه بسا بیشتر را به دانش‌آموختگان بیکار و با کارایی اندک اضافه کنیم. اعضای هیئت علمی بیکار نمی‌شوند و درس‌هایی در گروه‌های دیگر می‌دهند. ما همه را دعوت می‌کنیم به جذب دانشجویان کارشناسی ارشد به طور تخصصی. برای مثال، لیسانسیه‌های علوم تربیتی را برای کتابخانه‌های کودک تربیت کنیم. لیسانسیه‌های علوم اجتماعی و رفتاری را برای کتابخانه‌های عمومی تربیت کنیم. کتابداران دانشگاهی و تخصصی را از میان لیسانسیه‌هایی که مایل هستند وارد حرفه ما شوند متناسب با مبدا (مدرک لیسانس متقاضی) و مقصد (کتابخانه‌های دانشگاهی میزبان دانش‌آموخته مفروض) تربیت کنیم. برنامه‌های جدید کارشناسی ارشد را هم همراستا با تغییرات بازار و صنعت اطلاعات طراحی و اجرا کنیم. البته روشن است که کارشناسان فعلی رشته هم حق دارند و می‌توانند وارد دوره کارشناسی ارشد شوند. برنامه درسی کارشناسی ارشد باید از دانشجویان آتی کسانی را بسازد که بتوانند با هوش مصنوعی همکاری و رقابت کنند؛ و البته همه این تغییرات باید صرفاْ با توجه ویژه به نیاز بازار و مبتنی بر تقاضا اجرا شود. این بدان معنا است که بساط گسترده چند ده گروه باید جمع شود! به هر حال، ادامه دادن برنامه کنونی کارشناسی به هیچ وجه منطقی نیست و تاخیر در اتخاذ تصمیم درست ضررهای هنگفت را چند ده برابر خواهد کرد.

تجدید نظر در شیوه پذیرش بحث دیگری است که ما آمادگی داریم درباره آن هم با علاقه‌مندان گفتگو کنیم. در این مجال اندک تنها اشاره می‌کنیم که پذیرش از طریق پرسش‌های چندگزینه‌ای قطعاْ مناسب تخصص ما نیست. باید به کسانی پذیرش داده شود که از طریق مصاحبه نشان می‌دهند اهل مطالعه و دارای تحلیل‌های روزآمد و جاندار هستند. این شدنی است. استاد نوش‌آفرین انصاری این کار را کرد و شد. نتیجه، تربیت گروهی از بهترین کتابداران حرفه‌ای بود که برای سال‌های متمادی بار توسعه کتابخانه‌ها را به دوش کشیدند؛ و حتی در عرصه‌های دانشگاهی نیز تبدیل به نمادهای سخت‌کوشی، حمیت حرفه‌ای و تحول نسلی کتابخانه‌ها شدند.

پیامد تداوم اجرای برنامه کارشناسی تولید انبوه افرادی است با کارایی اندک که رشته را در معرض نابودی قرار خواهند داد. هر سیستم متزلزلی دو شانس برابر تکامل و یا فروپاشی را پیش رو دارد. هوشیار باشید و به شانس دوم امکان تحقق ندهید. آرمان والای علم اطلاعات (دسترس‌پذیرسازی اطلاعات) در هیچ رشته دیگری وجود ندارد. اگر هشتاد و پنج میلیون کاربری که در ایران زندگی می‌کنند برای شما ارزش و اهمیت دارند، به آرمانی که سال‌ها تدریسش کرده‌اید پایبند باشید و صدای ما را بشنوید. دست از تکرار اشتباه بردارید و پذیرش دانشجویان کارشناسی را از سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ متوقف کنید. ما آماده گفتگو هستیم و میزمان را چیده‌ایم. خوشحال می‌شویم در حضور دانشجویان و دانش‌آموختگان صدای شما را بشنویم.

عمرانی،سیدابراهیم؛ علیمحمدی، داریوش. « دعوت چندباره به گفتگو:  برنامه کارشناسی علم اطلاعات را ادامه ندهید». سخن هفته لیزنا، شماره 639،  4اردیبهشت ۱۴۰۲.

--------------------------

[1] Academic Freedom

[2] Role

[3] Status

[4] Prestige

[5] Image

[6] https://files.eric.ed.gov/fulltext/EJ795381.pdf

برچسب ها :