کد خبر: 41092
تاریخ انتشار: شنبه, 12 بهمن 1398 - 03:33

داخلی

»

برگ سپید

بافته

منبع : لیزنا
مینا حاجی ملاحسینی
بافته

درباره نویسنده

کتاب بافته نوشته لائتیسیا کولومبانی است. وی متولد 1976 شهر بوردو فرانسه، نویسنده، فیلمنامه ­نویس و بازیگری که کارش را در ابتدا با نوشتن فیلم­نامه کوتاه شروع کرده است. بافته اولین کتاب از این نویسنده است که در سال 2017 به چاپ رسیده  و تاحالا به 29 زیان ترجمه و موفق به کسب جوایز زیادی شده است. سال 2018 جز پرفروش­ترین­ ها در فرانسه بوده است.

خلاصه کتاب

اسمیتا، زنی در هند: اسمیتا یک دالیت است. دالیت­ها طبق نظام طبقاتی آیین هندو طبقه اجتماعی غیرقابل لمس و نجس، که به علت­های مختلف از جامعه مستثنی شده و از حقوق برابر برخوردار نیستند. اسمیتا در بدلاپور مجبور است هرروز به دلیل نبود سرویس بهداشتی مدفوع خانواده­ های مزارع جت را جمع­ آوری کند و همسرش ناگاراجان هم موش­ های مزرعه را بگیرد. او علیرغم میل باطنی، تقدیرش، تکلیفش، جایگاهش در دنیا، کارش را که نسل به نسل به او ارث رسیده­ است را قبول کرده­ است اما نمی­ تواند بپذیرد لالیتا تنها دخترش این شغل را به ارث ببرد او دوست دارد دخترش درس بخواند، گویی تمام آرزوها و زندگی که می­ خواسته را در آینده دخترش می­ بیند، آینده­ ای که می­ خواهد به هر ترتیبی شده تغییر دهد. او تمام سعیش را می­ کند و هر خطری را به جان می­ خرد، حتی حاضر است ناگاراجان را هم ترک کند که دخترش لالیتا را از مزارع جت­ها خارج کند او  برای ساختن یک زندگی جدید به چنای می­ رود.

جولیا، زنی در پالرمو سیسیل: او در کارخانه آبا و اجدادی خود که کارش ساخت کلاه­گیس است کار می­کند آنها هر روز موها را از آرایشگاه ­های شهر جمع می­ کنند تا با آن کلاه­گیس درست کنند. او عاشق کمال است. بعد از تصادف پدرش متوجه ورشکستگی کارخانه می­ شود و وقتی آن را با خانواده درمیان می­ گذارد مادرش او را متقاعد می­کند که برای نجات وضع خانواده باید زن مردی پولدار شود. در ایتدا سعی می­ کند تقدیرش را بپذیرد. اما کمال را نمی­تواند راضی کند. کمال فکر بهتری برای نجات زندگی او و کارخانه دارد. آن­ها با مخالفت شدید مادر و خواهرش مواجه می‌شوند. اما او تصمیم خودش را گرفته، نمی‌خواهد با مرد دیگری باشد برای نجات زندگیش و رسیدن به کمال باید تمام تلاشش را بکند.

سارا زنی در مونترال کانادا: سارا وکیل ماهر در کانادا که در یک موسسه حقوقی معروف کار می­کند. سارا موقعیت شغلی و اجتماعی خوبی دارد، توانسته است به خوبی بین زندگی خانوادگی و شغلش تفکیکی ایجاد کند و انگار خود را به دونیم تقسیم کرده است که در هردو زنی قوی و موفق است و خیلی خوب توانسته نقاب بزند و اشکهایش، خستگی و تنهاییش را زیر کرم­پودر پنهان کند و به عنوان یک زن شاغل، مدیر و توانمند در همه جا حاضر باشد. او اراده شکست­ ناپذیر و استعداد کاری غیرقابل رقابتی دارد که در همه پرونده ­ها برنده می­ شود، همه او را ستایش می­ کنند و الگوی موفقی برای تمام وکلای جوان هست. وقتی همکارانش متوجه می­ شوند او سرطان دارد، دیواری که مانند سد محکم بین زندگی و کارش کشیده است، فرو می­ ریزد و همکارانش رقیب او می­ شوند و در نهایت کارش را از دست می دهد. حالا سارای قوی و با اراده به زنی خانه­ نشین و تنها مبدل شده، زنی که در دل امید دارد بتواند قوی باشد حداقل به خاطر آینده بچه­هایش. تا اینکه یک روز تصمیم می­ گیرد بیماری را نه مانند یک تقدیر یا سرنوشت بلکه مانند یک اتفاق، یک امتحان که باید پشت سربگذارد، بپذیرد.

درباره کتاب

این کتاب داستان زندگی سه زن در سه نقطه مختلف از جهان است. سه زن با سه سبک متفاوت از زندگی، سه طبقه اجتماعی متفاوت که همگی در پی تغییر موقعیت فعلی­شان و ساختن یک دنیای بهتر هستند. سه زنی که هر سه به جنگ با زندگی رفته ­اند و هرگاه کسی یا چیزی می­خواهد آن‌ها رانا­امید کند بلافاصله با تصور رسیدن به اهداف و آرزوهایشان و به امید فردای بهتر زندگیشان تلاش­های خود را بی­ وقفه ادامه می­ دهند. هرسه نفر یک خصوصیت مشترک دارند، هر سه قوی و جسور هستند. نویسنده، در قسمت اول داستان زندگی هر زن با فراز و نشیب­های پیش رویشان، غم­ها و شادی­ها، خیالات، هدف­ها، افکار، تنهایی­هایشان، را به صورت جداگانه پیش روی خواننده می­گذارد. در قسمت دوم روایت زندگی آنها از تلاش­شان برای رهایی، رسیدن به اهداف و آرزوهایشان، امید پس از ناامیدی­هایشان می­­ گوید و در آخر به قشنگی و با ظرافت خاصی داستان هر سه نفر را به هم وصل می­کند و به خواننده نشان می­ دهد چگونه وجود هر انسانی در دنیا تاثیرگذار است و چگونه سرنوشت هرکسی می­ تواند بر زندگی و سرنوشت فرد دیگری در آن سوی کره خاکی تاثیرگذار باشد. نویسنده به زیبایی، با تلنگری به ذهن خواننده او را متوجه معنای وجودش، زندگیش و نقشش در این عالم می ­کند.

کتاب بافته با داستانی ساده و بدون هیچ اضافه­گویی و توصیف کسالت­ آوری خواننده را به پیگیری و خواندن داستان تشویق می­کند. انگار خواننده در مقابل یک قصه­ گوی خوب نشسته است، قصه ­ای که از ابتدا تا انتها، هرگز دچار افول نمی­ شود و خواننده تا آخر با علاقه گوش می­ دهد.

البته نباید نقش ترجمه را در این شنوندگی خواننده دست­کم گرفت. مترجم کتاب به خوبی توانسته مفهوم نویسنده را با یک ترجمه خوب و روان و با حفظ اصالت اثر به ما انتقال دهد. به قدری خوب ترجمه شده است که خواننده می­ تواند خود را به راحتی به جای هرشخصیت قراردهد و با آن­ها همزاد پنداری کند.

در کنار لحن و قصه­گویی و ترجمه، از دیگر عواملی که خواننده را تشویق به دنبال کردن داستان می­کند شخصیت‌پردازی­ها و توصیف خوب فرهنگ و جامعه­ ای است که شخصیت­ها در آن زندگی می­ کنند.  شخصیت­ها به خوبی ساخته و پرداخته شده ­اند. نویسنده به خوبی توانسته هرکدام از داستان زندگی این سه زن را بدون اطاله کلام، تمام و کمال پیش روی خواننده، آنگونه قرار دهد که خواننده بتواند خود را در هر سه فضا و به جای هر سه نفر قراردهد. احساسات و طرز فکر هرکدام و جامعه­ ای که شخصیت ها در آن زندگی کرده­ اند، روابط بین فردی آن­ها را درک و تجسم کند. هر کسی که کتاب را بخواند به راحتی می‌تواند با موفقیت هرکدام از این سه نفر خود را قوی­تر ببیند. و البته انسجام خوب بین داستان­ها و درنهایت پایان­ بندی آن‌ها یکی دیگر از نقاط قوت این کتاب است که نشان از هنر نویسندگی و قصه­ پردازی کولومبانی دارد.

داستان به بهترین شکل ممکن تمام شده­است که حاکی از خوش ­فکری و خوش ­ذوقی نویسنده است. در ابتدا کتاب فکر می‌کنید که سه داستان با سه پایان مشخص یا شاید هم نامشخص می­خوانید شاید فکر کنید که فقط سه قصه با برداشتی آزاد روایت شده است که هرکدام یک پایان جداگانه دارد اما وقتی به انتهای داستان می­رسید، متوجه می­ شوید که با چه ظرافتی نویسنده بین هرسه داستان پیوند برقرار کرده است و برای هرسه، یک پایان گذاشته است، پایانی تاثیر­گذار برای خواننده...

 

مشخصات کتاب:

کولومبانی، لائتیسیا. بافته/ مترجم نرگس کریمی. تهران: نشرنیماژ، 1398.

درباره نویسنده این متن:

مینا حاجی ملا حسینی، کارشناسی ارشد مدیریت اطلاعات، زندگی می­کنم که سفرکنم، علاقمند به کتاب، کافه و تهران

 

برچسب ها :