کد خبر: 50307
تاریخ انتشار: دوشنبه, 05 آبان 1404 - 12:23

داخلی

»

سخن هفته

یادی از اولین همایشهای دانشجویی دانشگاه الزهرا و کنگره:

تحلیل‌ها باید راه نشان دهند و به موقعیت جدید منجر شوند

منبع : لیزنا
سید ابراهیم عمرانی
تحلیل‌ها باید راه نشان دهند و به موقعیت جدید منجر شوند

لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: سخن هفته امروز دو مقدمه طولانی دارد و یک پیام کوتاه که برایتان می‌نویسم:

مقدمه اول:

با افتخار و در ساعات پایانی همایش خودم را به سه سخنرانی آخر بیست و دومین همایش دانشجویی دانشگاه الزهرا رساندم. این همایش همواره برای من عزیز و مبارک بوده و تا امروز، هنوز هم هست. من در این همایشها به چهره‌هایی که باید در آینده از دل جمع کثیری از دانشجویان عرض اندام کنند و بدرخشند و کارهای جدی و اثر گذار کنند نگاه می‌کنم. کما اینکه درمیان استادان جوانی که آن روز در تالار بودند،‌ داشتیم استادانی را که در دوره کارشناسی در همین همایش سخنرانی کرده‌اند.

در لیزنا هم هر ستونی را که آغاز کردیم، ‌در شماره صفر آن نوشتیم که منتظر نوقلمان هستیم و هنوز هم هستیم. البته که  هر چه جلوتر می رویم نگرانیهایمان بیشتر می‌شود. چون با نسلهایی روبرو هستیم که به هر علتی کمتر می‌خوانند و کمتر می‌نویسند و اینجا جای بررسی و بحث علل آن نیست، ‌و بسیار نوشته اند و خوانده‌ام.

ادکا هم دراولین حرکتها خیلی خوب بود، ‌از جلسه اول رسمیت یافتن آن در دانشگاه علامه‌طباطبایی قدیم نزدیک مینی سیتی که الآن سازمان مرکزی دانشگاه پیام نور است، حضور داشتم. کار را خیلی خوب شروع کردند ولی زمانی که برگزاریهای سالانه را به پذیرش مقاله‌های  دانشجویان دکتری کشاندند، آن هم مقاله‌های ضعیف‌تر که احتمالا شانس پذیرش در مجلات علمی پژوهشی نداشتند، به نظرم رو به ضعف گذاشت ( البته این یکی از علل بود). بارها یادآوری کردیم جای مقاله دانشجوی دکتری درمجله‌های علمی و پژوهشی (ایرانی و بین‌المللی) رشته است، اینجا باید فضا به نوقلمان داده شود که بیایند و مقاله نویسی را تجربه کنند، ‌لیکن، به هر علتی که اصلا نمی‌خواهم به آن بپردازم، این کار ادامه یافت و اکنون مجموعه مقاله‌های آن موجود است. قضاوت با خوانندگان.

چه در همایشهای الزهرا ،‌چه همایشهای اول ادکا،‌ می خواهم از آن بخش کوچکی از حوزه کتابداری که حرفه و به اصطلاح تخصص من بود و برای کار در این بخش حقوق می‌گرفتم و معیشت خود و خانواده را تامین می‌کردم، صحبت کنم. شاهد بودم که بچه‌‌های نوقلم در زمینه علایق تخصصی من آمده‌اند و تلاش خودشان را کرده‌اند ولی در محتوا اشتباه دارند. من سخنرانیهایی چه در ادکا و چه در همایشهای الزهرا گوش می‌کردم و با وجود اشتباهات موجود در محتوا، واقع خوشحال می‌شدم که یک دانشجوی دوره کارشناسی به این مساله ورود کرده و تلاش کرده و روشمند تحقیق کرده است. هم نکات تازه‌ای می‌آموزد و هم تمرین پژوهش و نوشتن مقاله می‌کند. گاهی به استادش یادداشتی می‌دادم که این جای ماجرا، برای نمونه خریدهای بزرگ یا همان Big Deal به اینگونه نیست و به دانشجو بفرمائید که قبل از انتشار اصلاح کند. و حتما در حوزه‌هایی هم که من هیچ بلد نبودم، ‌می‌شد از این ایرادها پیدا کرد، ولی عالی بود، تلاش آنها، استادانشان، دستمریزاد داشت. و کار برگزارکنندگانرا، به عنوان مسئول کمیته همایشهای انجمن باید بگویم که ستودنی بود. به جوانان اعتماد به نفس می‌داد و یک دانشجوی تازه‌وارد قلم به دست می‌گرفت و پخته‌تر می‌شد. به ویژه همایش‌های اولیه الزهرا که اغلب دانشجویان کارشناسی نوشتن را تجربه می‌کردند.

در روز سه شنبه 29 مهر امسال هم شاهد زحمات خوب بچه‌های الزهرا بودم و اتفاقا به موقع رسیدم و یکی از سخنرانیهایی که گوش کردم، ‌ارائه یک دانشجوی کارشناسی بود، از خوب خیلی بهتر بود و باز هم امیدوارانه به صحنه خیره شدم. فارغ ازاینکه رشته ما به کجا می‌رود، این پژوهشهای دانشجویی به ما می‌گوید، در میان این همه دانشجوی ناراضی و بی انگیزه، (باز هم وارد علت بی‌انگیزگی نمی‌شوم)، جرقه‌های زیبایی از گوشه و کناره‌های بازمانده آتش به هوا پرت می‌شود و همه اینها بارقه‌های امید را در دل پیرمردانی چون من که در عمر حرفه‌ای‌شان به کتابداری و علوم اطلاعات علاقه داشته‌اند را زنده نگه می‌دارد.

مقدمه دوم:

ابتدا یک پرانتز باز:

من از همه اساتیدی که در گروههای آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی حضور دارند که یا خود به این اسم برای رشته اعتقاد دارند که نام رشته درست است و یا خودشان هم دوست ندارند ولی موظف  هستنند نام تصویب شده رشته را بکار برند عذرخواهی می‌کنم. به این دلیل که من همواره از حوزه خودمان با عبارت "علوم اطلاعات" یاد  کرده و می‌کنم.  همه عزیزان بنده را ببخشند، که از همان روزهای پیش از تصویب با بزرگانی چون دکتر عباس حری بر سر این اسم جدید یعنی علم اطلاعات و دانش شناسی چانه‌زنی جدی داشتم‌ و به نتیجه نرسیدم ولی بعدها  تصمیم گرفتم،‌ در نوشته‌های خودم دست کم برای حوزه کاری خود از این عبارت استفاده کنم و فکر نمی‌کنم ضرری هم به کسی زده باشم،‌ چرا که عنوان  رسمی،‌ رسمی است و همه جا استفاده می‌شود و امثال بنده را هم تحویل نمی‌گیرند. البته دروغ سیزده لیزنا در همان سالِ تصویب نام جدید، "علم اطلاعات و دانش شناسی" (7 یا 8 ماه  پیش از تصویب) ، درمورد نام رشته که مهندسی ناوبری اطلاعات!!!!! شده بود را که حتما یادتان هست که چه دردسرها درست کرد. بگذریم. 

اتفاقا دیروز بادوستی یاد مهندسی ناوبری اطلاعات می کردیم که می‌خندید و می گفت، این که اسم بدی نبود، ‌و به هر حال من علوم اطلاعات را رسا، کوتاه و زیبا می‌شناسم و از آن استفاده می‌کنم.

پرانتز بسته.

سالها پیش و در اواخر دهه 1380 و اوایل دهه 1390، علوم اطلاعات ایران (و بسیاری رشته های دیگر)، دچار پدیده‌ای شد که من به عنوان آفت و با عبارت "همایش‌زدگی" از آن یاد می‌کنم. من در اولین دوره انجمن جدید 1379،‌ و در اولین جلسه هیات مدیره‌ی منتخب، مسئولیت کمیته همایشها را به عهده گرفتم و تمام دهه 1380 همایشها را زیرنظر هیات مدیره و با کمک بسیاری از یاران و همراهان برگزار کردیم. به سالهای پایانی دهه 1380 که نزدیک می‌شدیم،‌ تقریبا همه دانشگاهها شروع کردند به برگزاری همایش،‌ و به یاد دارم که در یکی از این سالها فقط در شهری مثل تهران، همزمان چندین همایش برگزار ‌شد، که همه افزون بر همایشهای ماهانه انجمن بود. مشکل را  از همایشهای انجمن آغاز کنم، که مسئولیت انجمنی خودم بود. کار به جایی رسیده بود که در بسیاری از همایشهای آن روزها، تعداد کمی شرکت کننده داشتیم و بیشتر خودمان پای صحبت سخنران می‌نشستیم و بس، که هم برگزارکننده بودیم و هم شرکت کننده.

 علت های چندی را می‌شد برای این همایش زدگی برشمرد که جای تحلیل آن هم اینجا نیست. بارها با دانشجویان عزیز ادکا صحبت می‌کردیم که عزیزانم موضوعهایمان یکی است، استادان سخنرانمان یکی است، شنونده‌ها و مخاطبانمان یکی است، بیائید و همایشها را با هم برگزار کنیم و برخی از دوستان که سالهای سال در ادکا حضور داشتند، سیاست دیگری داشتند. وخود را هم عرض انجمن اصلی رشته می‌دیدند و این ادعای همطرازی را  به زبان می‌آوردند. به یاد دارم که می‌گفتم ببینید شما چهار سال یا شش سال دانشجویید و پس از آن سی سال کتابدارید، بیائید انرژی‌تان را متمرکز روی انجمن بگذارید و انجمن را قوی کنید، و آن عزیزان سیاست خود را داشتند،‌ و اگر به تاریخ همایشهای انجمن نگاه کنید، این کمیته همایشهای انجمن بود که تصمیم گرفت و عقب‌نشینی کرد و کار را واگذار کرد و از خیر برگزاری همایش‌ گذشت و تلاش کرد راه دیگری برای انجمن پیدا کند که نمونه‌اش برگزاری همایش‌ موفق هر کتابخانه یک رصدخانه کتابدار برجسته امریکایی بود. برای این همایش کمیته علمی مقاله به اساتید (چند نفر از بیرون رشته) سفارش داد و از فراخوان و از خیر مقاله‌های برگرفته از پایان نامه‌ها گذشت.

خوب به یاد دارم که در همین دو سه سالی که ما جز همایشهای موضوعی با کیفیت، ‌دیگر نه همایش ماهانه برگزار کردیم و نه همایشهای عمومی، به یکی از همایشهای ادکا به دانشگاه شهید بهشتی رفتم و آنجا یکی از عزیزان ادکا با لبخندی (از نگاه من بیشتر ریشخند بود) به من گفتند، از همایشهای انجمن چه خبر و آن گرد‌هم‌آیی عزیز دانشجویان را به من نشان می‌دادند که یعنی ببین چه کرده‌ایم. و من با لبخند از کنار نیشخند ایشان گذشتم و رفتم نشستم و به سخنرانیها گوش کردم وهمان روزها بود که به دنبال برگزاری هر کتابخانه یک رصد خانه بودیم.

انجمن و همه نزدیکان فکور انجمن در آن روزها این همایش‌زدگی را می‌دیدند و در هیات مدیره و در جمعهای کوچکتر خودمان بحث می‌کردند و تحلیل می‌کردند که راهی برای برون رفت از این آفت پیدا کنیم. و از دل آن صحبتها، ‌10 سال پیش و در 1394 کنگره متولد شد که خوشحالم که امسال نهمین دوره‌اش را برگزار می‌کند. (یک دوره به دلیل کوید 19 (کرونا) برگزار نشد).

حاصل آن صحبتها در مورد محتوای موجود آن روزها، دست اندرکاران را به سوی کنگره‌ای حرفه‌ای کشاند، در حالیکه استادان و دانشجویان ما حتی در کنگره هم فکر می‌کردند که قرار است مقاله‌های دانشجویان ارائه شود یا استادان بیایند و درباره موضوعی سخنرانی کنند، که طراحی کنگره چنین نبود و به همین دلیل در سال اول، حضور استادان کمرنگ شد و امیدی به کنگره نداشتند و جز آنان که همواره انجمن را قدرت می‌دادند،‌ بسیاری حاضر به شرکت و همکاری نشدند. حال آنکه در کنگره دوم داستان تغییر کرده بود، ‌بسیاری از جوانان خوش فکر و برنامه‌ریز که به تازگی دوره دکتری خود را تمام و در شاخه‌های انجمن فعالیت کرده بودند، و درست و حسابی انجمنی بودند به کنگره پیوستند، و بسیاری استادان هم متقاضی داشتن جایی در کنگره شدند.

طراحی کنگره از ابتدا حرفه‌ای بود و بر این موضوع تاکید داشت و با جدیت از آن دفاع کرد که ما مقاله نمی‌خواهیم، ما عملکرد حرفه‌ای یک ساله بخشهای گوناگون حرفه و رشته را می‌خواهیم،‌ حوزه‌هایی که در کنگره اول به 15 کمیته/کارگروه انجامید و در کنگره بعدی باز هم بیشتر شد. به بهترین استادان، که برخی حتی از  نزدیکترین یاوران انجمن بودند،‌ با عرض معذرت گفتیم،‌ کسی در کنگره جایگاه و منبر خواهد داشت که طی یک سال در یکی از کمیته‌های موضوعی انجمن فعال باشد،‌ کنگره سخنران نمی‌خواهد،‌گزارش فعالیت حرفه‌ای یک ساله در یک موضوع خاص و تحلیل آن را می خواهد.

بپذیرید که کار سختی بود و برای برگزار کنندگان دشورا بود که به استادان پاسخ دهند که چون وقت نگذاشتی و در کمیته‌ها فعال نبودی،‌ نمی‌توانی تریبون بگیری ولی به قیمت دلخوریهای فراوان از برگزار کنندگان تمام می‌شد. با اینهمه، سخت جانی برگزارکنندگان و حمایت خوب هیات مدیره، و استادان برجسته رشته، کنگره را تثبیت کرد.

اینک با تاکید می‌گویم، افتخارمی‌کنم که کمیته هایی را در انجمن می‌بینم که تقریبا در همه سال فعال هستند و کار و مطالعه می‌کنند، تا در صحن کنگره حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشند. با دو انجمن دیگر خارج از رشته خودمان در تماس هستم و می‌بینم که انجمن کتابداری و اطلاع‌رسانی ایران، در سالهای اخیر بسیار خوب عمل کرده و هر چه جلوتر می‌رود،‌ منضبط‌تر و با کیفیت‌تر عمل می‌کند و این همه محتوای خوب تولید می‌کند که به همه هیات مدیره و دبیران کمیته ها و به ویژه به روابط عمومی و کارگزاران اجرایی که از کمیته‌ها به خوبی پشتیبانی می‌کنند صمیمانه تبریک و خسته نباشید می‌گویم و برایتان آرزوی موفقیت می‌کنم. از دیدن این شور و غوغای زیبا لذت می‌برم. خدا قوت.

و اما اصل مطلبم:

خوب عزیزان، همان ابتدا عرض کردم که دو مقدمه طولانی دارم و یک مطلب کوتاه: مطلب کوتاه من این است. نتایج این همایشها و کنگره‌ها باید تحلیل شود. به برگه های ارزشیابی در زمان برگزاری اکتفا نکنید. خلاءها باید شناسایی شوند.‌ جهان علم و به ویژه فناوری با سرعت در حال حرکت رو به جلو است، این پیشرفتها همه، و حتما بر پایه دانش و تجربه به دست آمده پیشین است، که فناوری های نوین مانند هوش مصنوعی به آنها اضافه شده است، مراقب باشیم آن موضوعهای پایه‌ای فراموش نشود، حتی اگر فناوری اصول را به شدت زیر و رو کرده باشد. تحلیلها صوری نباشند،‌ فقط برای ارائه نباشند،‌ تحلیلها باید راه نشان دهند و به موقعیت جدید منجر شوند.

15 کمیته و بیشتر با جدیت دارند کار می‌کنند و تازه‌ترین اطلاعات را بحث و به دانش جمعی ما کتابداران و متخصصان علوم اطلاعات ایران می‌افزایند و سخاوتمندانه به دامان ما می‌ریزند، نظیرش را در انجمنهای دیگر کمتر می‌بینید، ‌و این نه یک سال که برنامه هرساله انجمن شده، واقعا دست مریزاد، لیکن اگر تحلیل درستی نشوند، و در جای درست خود بکار گرفته نشوند، ظرف چند سال از محتوا خالی می‌شوند، ‌و آن وقت می‌بینید که در یک همایش غیر از سخنران و خودتان کسی شرکت نکرده است.

خاطرات کنگره اول استثنایی بود. کتابداران،‌ موجود تازه‌ای پیش روی داشتند. در سه روز مانده به برگزاری هجوم برای ثبت نام آنقدر شدید شد، که ما در بسیاری از کارها مانده بودیم،‌ و دنبال راه حل می‌گشتیم. در مورد غذا به ناگاه منو را تغییر دادیم و به دادن خورش پناه آوردیم که اگر کم آمد، به قول خودمان به آن آب ببیندیم. خیلی سخت گذشت ولی غرورآفرین بود. مراقب خودمان باشیم. باید برای کسانی که می‌آیند دستآورد داشته باشیم. از شنیدن انجمن برای ما چه کرد؟ انجمن اصلا چه می‌کند؟ که هنوز هم می‌شنویم هرگز دلسرد نشوید، ‌چون کسانی که دستشان در کار است خوب می‌دانند که کارتان چقدر جدی و سخت است،‌ حتی اگر از نگاه برخی کاری نباشد و کارتان را بی اجر کنند.

یک توصیه هم دارم: مسئولان کمیته ها، فهرستی (فقط فهرست) از بحثهای انجام شده در کمیته موضوعی خود، در کنگره های قبلی را در اختیار اعضای جدیدشان بگذارند. دبیران جوان کمیته‌ ها حتما باید از کارهای انجام شده مطلع باشند، ‌چه بسا که لازم باشد برخی از این موضوعها،‌ با توجه به گذشت چند سال از ارائه آنها در کنگره نیاز به طرح دوباره، بررسی جدید و تحلیل نوین داشته باشد.

با آرزوی موفقیت برای همه شما در برگزاری کنگره‌ای هر روز بهتر از سال پیش‌از آن.

عمرانی، سیدابراهیم.« یادی از اولین همایشهای دانشجویی دانشگاه الزهرا و کنگره: تحلیلها باید راه نشان دهند و به موقعیت جدید منجر شوند». سخن هفته لیزنا، شماره 767،  5آبان ماه ۱۴۰۴