کد خبر: 48524
تاریخ انتشار: دوشنبه, 20 فروردين 1403 - 06:00

داخلی

»

سخن هفته

اَبَراِکوسیستم: محتمل‌ترین آینده آموزش، پژوهش و فناوری

منبع : لیزنا
 داریوش علیمحمدی
اَبَراِکوسیستم: محتمل‌ترین آینده آموزش، پژوهش و فناوری

لیزنا: داریوش علیمحمدی، عضو هیئت علمی دانشکده فناوری‌های دیجیتال، دانشگاه پی‌دی‌پی، اِکوسیستم پی‌دی‌پی، تاشکند، ازبکستان: 

 چرا این یادداشت را نوشتم؟

سیستم‌های آموزش عالی در نتیجه توسعه فناوری‌های دیجیتال و گسترش روزافزون آنها در میان اقشار گوناگون دچار بحران شده‌اند. از سویی، ماهیت این سیستم‌ها تحت تاثیر فشار فناوری زیر سوال رفته است. موسسات عالی آموزش و پژوهش در حال از دست دادن مشروعیت اجتماعی و مرجعیت علمی خود هستند. دسترسی به اقلام یادگیری در حجم میلیاردی آموختن هر چیزی را اگر نگوییم آسان، دستِ کم سریع نموده است. اگر نتوانیم یک درس پیشرفته را به آسانی یاد بگیریم، دیگر آموختن مبانی و مقدماتش حتی بدون دسترسی به استاد، سخت نیست. در غیاب استادانِ مجرب، انبوهی از متون و ویدئوهای آموزشی به همه زبان‌ها در دسترس است؛ و هر کسی بنا به ذائقه خود می‌تواند یکی که بر اساس سبک تدریس و سطح پیچیدگی مناسبش است را برگزیند و یادگیری را آغاز کند. به شوخی گفته می‌شود که برای آموختن هر چیزی قبلاْ یک هندی آموزش مرتبط را در یوتیوب قرار داده است! پس دیگر حتی شبیه به ربع قرن پیش که نگارنده این سطور دانشجو بود، مدیریت فرایند یادگیری در انحصار دانشگاه‌ها و در سطح کلان دولت‌ها نیست. از سوی دیگر، اثربخشی موسسات متولی آموزش عالی رسمی به چالش کشیده شده است. دسترسی به گزینه‌های متنوع (استادان ملی و بین‌المللی، مواد و منابع آموزشی خلاصه و جامع دو یا چند زبانه، امکان تسهیم تجربیات یادگیری میان فراگیران و مدرسان فارغ از محدودیت‌های سازمانی، و امکان تشریک مساعی به اتفاق کنشگران صنعت و بازار) توجیه ضرورت تن سپردن به برنامه‌های کهنه، نامنعطف و گران این موسسات را ناممکن کرده است. این یادداشت تلاش می‌کند از طریق ساده‌سازی مفهومی تازه، ساز و کار طراحی و توسعه موسسات تنومند نوین آموزش عالی و راز بقاء پیکره‌های کهنسال و کند کنونی در اقیانوس مواج دانش را نشان بدهد.

 

چرا اِکوسیستم؟

بنا بر تعریف جهانی، هر سیستم را عناصری می‌سازند که موظف شده‌اند برای نیل به هدف/اهدافی معین با یکدیگر همکاری کنند. ممکن است تفاوت‌ها و حتی تعارضاتی میان عناصر تشکیل‌دهنده سیستم وجود داشته باشد. اما در چارچوب سیستم، تمایزها به کناری نهاده و وجه شبه برجسته می‌شود تا فرایندها جاری شوند. بر پایه این تعریف از سیستم، اِکوسیستم به محیط زیست یا بستر فعالیت روزمره سیستم اطلاق می‎شود که عناصر، ابزارها، مواد، منابع، و تسهیلات تامین نیازمندی‌های سیستم را به طور منظم در اختیارش قرار می‌دهد. کنش درون-سیستمی به مدد پشتیبانی برون-سیستمی میسر می‌شود. سیستم بر اساس قانون اول ترمودینامیک نمی‌تواند به طور منزوی به حیات خود ادامه دهد. زیرا مقدار انرژی درونی‌اش ثابت خواهند ماند. بناگزیر می‌باید در ارتباط با محیط پیرامونی خود قرار گیرد. این محیط که در طول سالیان دراز شکل گرفته و تقریباً هم‌پای سیستم رشد کرده است، نقش پشتیبان یا تسهیلگر را بازی می‌کند. مولفه‌های تشکیل‌دهنده سیستم عناصری شبیه به خود اما در خارج از سیستم دارند که بدون کمک مادی و فکری آنها نمی‌توانند وظایف خود را به درستی اجرا کنند. گردش کار درون-سیستمی مستلزم فعال شدن برخی ابزارها هستند که لزوماً از درون سیستم قابل تامین نخواهند بود. پردازش‌های درون-سیستمی موادی را آمایش می‌کنند که محال است همه آنها را سیستم به تنهایی تدارک دیده باشد. این پردازش‌ها به منابع فکری و مالی فراسیستمی نیاز دارند؛ و در نهایت کل پروژه متکی است به تسهیلاتی که فقدانش‌شان در غیاب زنجیره تامین، سیستم را خاموش خواهد کرد. پس به طور خلاصه سیستم منهای بافت اِکوسیستم قابل تصور و تحقق نیست.

 

چرا اَبَراکوسیستم؟

مفهوم سیستم عمری چند ده ساله دارد؛ و از زمانی که حضور و نقش اِکوسیستم شناسایی، درک و تصدیق شده است، مدت کوتاهی نمی‌گذرد. پرسش اساسی آن است که چرا باید مفهوم اَبَراِکوسیستم را بفهمیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم؟ اَبَراِکوسیستم به زبان ساده یک کلان‌اِکوسیستم است، دربرگیرنده اِکوسیستم‌های متعدد مشابه که بافتی بزرگ، مشترک و همگون دارند. در کلان‌بافت مفروض، اِکوسیستم‌های حاضر همگن هستند. یعنی اهدافی مشابه را دنبال می‌کنند و حتی پردازش‌های مشترکی دارند. تجسم کنید کلان‌اِکوسیستم ارز دیجیتال را در حالی که متشکل است از اِکوسیستم‌های مالی و ارزی منفرد اما مشابه که در زمینه‌های گوناگون صنعت، کشاورزی و خدمات سرمایه‌گذاری می‌کنند. در سطح خرد، یک اِکوسیستم مالی صنعتی، بانک‌ها و موسسات مالی صنعتی را شامل می‌شود که هر کدام یکی از صنایع همچون خودرو، فولاد، انرژی، و فلزات گران‌بها را به عنوان زمین بازی خود برگزیده‌اند. در کنار این اِکوسیستم مالی صنعتی، اِکوسیستم‌های مالی کشاورزی و خدمات هم دیگر عرصه‌های تجارت را پوشش می‌دهند؛ و در مقیاس کلان همه اینها به اتفاق هم کلان‌اِکوسیستم ارز دیجیتال را مدیریت می‌کنند. حقیقتی که نمی‌توان نادیده‌اش گرفت این است که امروزه تراکنش‌های مالی بین‌المللی در کلان‌بافت اَبَراِکوسیستم‌ها دنبال می‌شود. بر این اساس، تشکیل اَبَراِکوسیستم‌های آموزش، پژوهش و فناوری به عنوان محتمل‌ترین آینده علم دور از انتظار نیست.

 

اَبَراِکوسیستم آموزش، پژوهش و فناوری: محتمل‌ترین آینده

در اَبَراِکوسیستم مفروض، دبستان‌ها، دبیرستان‌ها، دانشگاه‌ها، موسسات تحقیقاتی و پارک‌های فناوری حضور دارند. ماموریت اَبَراِکوسیستم، تحویل گرفتن ماده خام (فراگیر)، پردازش او و تبدیل کردنش به عنصری در خدمت تولید است. اَبَراِکوسیستم، تمام سرمایه‌ها را به طور هدفمند خرج پرورش افراد منتقد، نوآور، مستقل، و ریسک‌پذیر می‌کند. این چهار ویژگی را فراموش نکنید. ما اکثراً منتقد نیستیم. ما می‌توانیم در بهترین حالت کپی نه کاملاً مشابهی از محصولی دیگر را تولید و عرضه کنیم؛ و کمتر به فکر رفع عیب و توسعه سیستم می‌افتیم. ما نوآور هم نیستیم. چه در تولید کالا، چه در پردازش‌ها، چه در بازاریابی و چه در ساختار سازمانی، نوآوری به معنای عرضه کردن یک کالا یا خدمت جدید و یا دستِ کم نسخه ارتقاءیافته‌ای از کالا یا خدمت موجود کمتر در برنامه‌های ما دیده می‌شود. ما عادت کرده‌ایم در سازمان/شرکتی که دولت و یا دیگرانی در بخش خصوصی بنا نهاده‌اند، کار کنیم؛ و اگر روزی سازمان یا شرکت به هر دلیلی منحل شود، احتمالاً بیکار خواهیم شد. و در نهایت ما ریسک‌پذیر هم نیستیم. نه به عنوان سرمایه‌گذاری که حاضر است چند ده میلیارد از دارایی‌اش را وارد یک بیزنس کند و تصمیمی پرخطر بگیرد، بلکه حتی به عنوان همان کارمند ساده نیز ریسک جابجا شدن از یک سازمان به سازمانی دیگر را در اکثر مواقع نمی‌پذیریم. اَبَراِکوسیستم‌ها می‌آیند تا از طریق زیر و رو کردن نظام آموزش و پرورشِ نیروی انسانی، نقد، نوآوری، استقلال و ماجراجویی را در تار و پود فراگیران بگسترانند و نهادینه کنند. در خلال سال‌های گذشته که از آموزش و پژوهش علم اطلاعات به آموزش و پژوهش علم کامپیوتر مهاجرت کرده‌ام، به طور تصادعی با شمار زیادی از جوانان روبرو شده‌ام که آموزه‌های اَبَراِکوسیستم‌ها (نقد، نوآوری، استقلال و ماجراجویی) را با اشتیاق دنبال می‌کنند. آنها سرِ نترسی دارند؛ و از شکست و زمین خوردن نمی‌هراسند. با اشتیاق، تجربه‌های فرا-دانشگاهی را جستجو می‌کنند؛ و از یادگیری زبان‌های جدید لذت می‌برند. در مجامع حرفه‌ای با انگیزه پیدا کردن پشتیبان حاضر می‌شوند؛ و ایده های خود را بدون خجالت کشیدن عرضه می‌نمایند تا سرمایه‌گذار مناسب را شناسایی کنند. آنها خوب فهمیده‌اند که باید خود را به مثابه کالا به بازار عرضه کنند؛ و روی بالاترین نرخ به نفع خود چانه بزنند. اَبَراِکوسیستم‌ها می‌آیند تا این استعدادها را شناسایی و به مشارکت متقاعد کنند. آنها خریداران فکر به مثابه کالا هستند؛ و بیشتر از هر چیزی از طریق سرمایه‌گذاری روی امروز و فردای فراگیر جلب اعتماد می‌کنند. دانش‌آموز دبستان را از خانواده تحویل می‌گیرند و ضمن تامین هزینه‌های فراگیر به آموزش‌های رسمی و کلاسیک بسنده نمی‌کنند. آموزش‌های مکمل اَبَراِکوسیستم‌ها مشتمل است بر تفکر انتقادی، مهارت‌های ارائه، بازاریابی و برنامه‌نویسی صنعت/خدمت-محور. دانش‌آموز در خلال سال‌های دبستان و دبیرستان به اندازه کافی توانمندی فنی به دست می‌آورد؛ و شمار بسنده‌ای از صاحبان کسب و کارها را از نزدیک ملاقات می‌کند. او حتی اگر وارد دانشگاه هم نشود، به عنوان یک تکنسین، آماده پیوستن به بازار است. کارگران ساده صنایع فردا اینگونه تربیت می‌شوند. به خاطر می‌آورم که در نظام قدیم آموزش و در دوره دبیرستان طرح کاد همین هدف را دنبال می‌کرد. اما به موفقیت نرسید، چون ساز و کارهای اِکوسیستمی را تدارک ندیده بودند. در سطح بالاتر، اگر یک دیپلمه تصمیم به ادامه تحصیل بگیرد با سهولت بیشتری در بافت علم و فناوری پذیرفته و حل می‌شود. دانشگاه‌های اَبَراِکوسیستمی وظیفه شناسایی استعدادها، هدایت جوانان و پیوند زدن آنها به بازار را بر عهده دارند. در دانشگاه‌های اَبَراِکوسیستمی اداره ارتباط با جامعه و صنعت نه یک اداره فرعی، تزیینی و کم‌فروغ و یا در نهایت واسطه فروش استادان به صنعت و اخذ هزینه بالاسری دانشگاه! بلکه تسهیل‌گر آموزش‌های مکمل فناوری-محور و مامور تبدیل کردن دانش‌آموختگان به جوانانی با هویت حرفه‌ای، شبکه‌ای و پیشرو است. فراگیر درون اَبَراِکوسیستم از ماده‌ای خام به جوانی مشتاق و سپس به استعدادی شکفته شده تبدیل می‌شود. اَبَراِکوسیستم کمک می‌کند که ایده کار پاره‌وقت و تجربه‌اندوزی به طور سیستماتیک از دوره نوجوانی در ذهن فراگیر ایجاد و تقویت شود. اَبَراِکوسیستم‌ها در مقیاس جهانی فرآورده‌های اِکوسیستم‌های ملی را به هم پیوند می‌زنند و جریان بین‌المللی جابجایی نیروی انسانی را تسهیل و مدیریت می‌کنند. در این کلان‌بافت، استعدادها متناسب با کاری که می‌توانند انجام بدهند از کشور/قاره‌ای به کشور/قاره‌ای دیگر هدایت می‌شوند و علاوه بر پیوستن به یک تیم چندملیتی و شکوفا شدن، به انتقال سرمایه‌های مادی و فکری به خاک خود نیز کمک می‌کنند. آنها در ابتدا هیجان حقوق‌های بالاتر را تجربه می‌کنند و با اشتیاق بیشتر در دل اَبَراِکوسیستم ماندگار می‌شوند؛ و در خلال سال‌های رشد به مرور تبدیل به طراح و کارآفرینی می‌شوند که در بازگشت و یا در تردد به میهن اِکوسیستم‌های موجود را تقویت، فعال‌تر، و ثمربخش‌تر می‌کنند. در تصویر بزرگ، بازدهی اِکوسیستم‌های ملی افزایش می‌یابد و بالطبع اَبَراِکوسیستم بین‌المللی، ورودی باکیفیت‌تر را به خروجی مطلوب‌تر تبدیل می‌کند؛ و سطح خبرگی، تولید ثروت و تجربه رفاه را بالاتر می‌برد. در کلان‌بافت اَبَراِکوسیستم دانشگاه‌های معتبر می‌توانند با نام کنونی به حیات خود ادامه بدهند. برای مثال، نام دانشگاه تهران برند این دانشگاه است. نیازی به تغییر نام نیست. چیزی که لازم است، پیوستن به اِکوسیستم‌های ملی و اَبَراِکوسیستم‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است. آینده آموزش، پژوهش و فناوری را اَبَراِکوسیستم‌ها رقم خواهند زد.

 

علیمحمدی، داریوش (1403). «اَبَراِکوسیستم: محتمل‌ترین آینده آموزش، پژوهش و فناوری». سخن هفته لیزنا، شماره 688، 20 فروردین ماه 1403