کد خبر: 8004
تاریخ انتشار: دوشنبه, 07 فروردين 1391 - 12:57

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

گاهی دور گاهی نزدیک

اسم يا رسم؟

دکتر علي‌حسين قاسمي

لیزنا (گاهی دور/گاهی نزدیک: 3)، دکتر علي‌حسين قاسمي، استاديار گروه کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندي شاپور اهواز: در جمع دانشجويان كتابداري اگر بخواهي كه سيخ در لانه زنبور كني، كافي است بگويي «اسم رشته كتابداري ...». حتماً به تعداد كافي معترضان به نام رشته يافت خواهند شد كه بتوان جلسه‌اي پربار (!) برگزار كرد و در آن همه شكوه و شكايت‌هاي آنان - وارد و ناوارد، بجا و نابجا (و البته همه برآمده از دل)- را شنيد و تازه وعده داد كه «شرح اين هجران و اين خون جگر= اين زمان بگذار تا وقت دگر».

اما دانشجوي ما شايد توجه چنداني ندارد كه اين عقده‌گشايي‌ها در دوران دانشجويي، نعمتي است كه با پايان دوره تحصيلي، از آن محروم خواهد شد و با ورود به خيل دانش‌آموختگان، اگر موفق شود از موانع پست و بلند موجود بر سر راه استخدام بگذرد، و اگر موفق شود در كتابخانه‌اي مشغول به كار گردد، چه‌بسا به كنج انزوايي قدم گذاشته كه كسي را از كسي خبري نيست؛ كتابخانه در تناقضي گرفتار آمده كه از يك سو چشم و چراغ آموزش و سازمان آموزشي شمرده مي‌شود، و از سوي ديگر اولين جايي كه چراغ‌هايش را براي چراغاني مي‌برند، همين كتابخانه است.

هر چه كه كارگاه و بودگاه كتابداران از عرصه دانشگاهي و بويژه از مراكز آموزش كتابداري فاصله مي‌گيرد، حال و قال آنان بيش‌تر رنگ سردي و بوي دلسردي مي‌پراكند و چه خوش گفته‌اند كه « ذات نايافته از هستي، بخش= كي تواند كه شود هستي‌بخش». از كتابداري كه در او اثري اندك از شور و گرماي «وظيفه تأمين نياز اطلاعاتي كاربران» مانده باشد، چه انتظار مي توان داشت جز اين كه - خواسته يا ناخواسته - مثل هر كارمند ديگر، در چاله ناكارآمدي بوروكراتيك گرفتار آيد، و او نيز يكي باشد همچون «كارمندان» ديگر، و نه يك «كتابدار»، و نه كسي كه تصور مي‌رفته توان بهره‌مندي از منابع اطلاعاتي را دارد، مهارت سازماندهي اطلاعات را دارد، و همكار متخصصان آموزش و ياور دست‌اندركاران پژوهش است؛ او اكنون همچون «سرباز»ي است در بازي شطرنج، كه توانايي فقط يك حركت ساده را دارد و از اين نظر تفاوتي با سربازهاي ديگر ندارد- كه يعني تخصصي ندارد.

باور من اين است كه دانش‌آموختگان كتابداري، حتي با همين وضعيت كنوني آموزش و با وجود تفاوت‌هاي گاه بسيار چشمگيري كه در كيفيت و كميت آموزش‌هاي ارائه‌شده در دانشگاه‌هاي مختلف قابل مشاهده است، از مهارت‌ها و دست‌كم «زبان مشتركي» برخوردارند كه ابزار كمينه براي كار در محيط كتابخانه را به عنوان يك نيروي متخصص (گرچه كم‌تجربه) براي آنان فراهم مي‌كند. به باور من آنچه كه (يا دست كم، از جمله مهم‌ترين عواملي كه) موجب ناكارآمدي يا انزواي شغلي و مهارتي كتابداران مي‌شود، به‌خودرهاشدگي آنان است. اين به‌خودرهاشدگي و عدم‌تعلق موجب بي‌انگيزگي و سلب نشاط حرفه‌اي آنان مي‌شود، و در دنباله آن كاهش منزلت اداري، و از دست دادن مزاياي شغلي سر در پي كتابداران مي‌گذارد.

عميقاً باور دارم كه آنچه به جاذبه «تغيير نام رشته» دامن مي‌زند، چشم‌اندازي است كه دانشجوي امروز از فرداي شغلي خود مي‌بيند و در چنبره «آينده‌هراسي»، راه گريزي براي آن مي‌جويد؛ غافل از اين كه اكنون براي او، دوران خوش ابراز وجود است در جمع كساني كه او را مي‌بينند، و به او باور دارند. وقتي در كتابخانه‌اي مشغول كار شد كه رئيس آن، «هِر» كتاب و كتابخانه را از «بِر» آن تشخيص نمي‌دهد، ياد گذشته‌ها، رؤياي شيريني خواهد بود كه شايد تنها دلخوشي او باشد، از گذشته‌اي كه با همدلان، همزبان بود. اما آنچه در رفتار خود خواهد پراكند- و بر دانشجويان كتابداري (كارورز يا مراجعه‌كننده) بيش‌تر اثر خواهد گذاشت- سردي و انزوا و انفعال خواهد بود.

چه بايد كرد؟ آيا مي‌توان تنها به اعضاي انجمن «علمي» كتابداري دلخوش بود، و اميد آن داشت كه آموزش‌هاي كتابداري در دوران اشتغال، به مرحله ميوه‌چيني و «كاربرد» برسد؟ آيا وجه «علمي» انجمن، جذابيت كافي براي جذب عموم كتابداران را دارد؟ كمي تعداد نسبي حاضران در مجامع و فعاليت‌ها كه موجب گلايه مكرر اعضاي انجمن كتابداري و اطلاع رسانی ايران شده است چه دلايلي دارد؟ آيا دليل آن اين است كه مخاطبان مورد نظر وجود انجمن را ضروري نمي‌دانند؟ يا به برنامه‌هايش اعتراض دارند؟ يا آن‌ها را كافي يا درست نمي‌دانند؟ يا مسئولان و مديران آن را قبول ندارند؟ يا فعاليت‌هاي بيش‌تري را از آن انتظار دارند؟ هر يك از اين‌ها كه باشد، دليل كافي براي كم‌شمار بودن جلسات و مجامع يك انجمن علمي نيست. به گمان من، دليل اصلي آن است كه يك انجمن صرفاً علمي را كافي نمي‌دانند؛ نيازها و انتظارات ديگر و بيش‌تري دارند.

آنان حق دارند كه انتظار بيش‌تري داشته باشند، و اين حق البته بايد در چارچوب ديگري برآورده شود. بعضاً تصريح شده (و چه خوب است كه مكرراً تصريح شود) كه چارچوب انجمن علمي كتابداري و اطلاع رسانی ایران به امور علمي محدود است. از اين‌رو قالب و چارچوب ديگري لازم است تا به نيازهاي حرفه‌اي و تخصصي كتابداران پاسخ دهد و اين جاي خالي را- بويژه پس از دانش‌آموختگي آنان- پركند.

نگاهي به حرفه-رشته‌هاي ديگر نشان مي‌دهد كه اين راه ابداً بسته نيست. «سازمان نظام پزشكي»، «سازمان نظام دامپزشكي»، «سازمان نظام مهندسی معدن»، «سازمان نظام مهندسي ساختمان»، «سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبيعي»، «سازمان نظام کاردانی ساختمان»،  «سازمان نظام پرستاري»، و «سازمان  نظام روانشناسي و مشاوره» نمونه‌هاي موجود هستند. وجود سازماني از اين دست، مثلاً با عنوان «سازمان نظام كتابداري» علاوه بر اين كه به تقويت جايگاه حرفه‌اي و نيز مهارتي كتابداران شاغل مي‌پردازد و به رتبه‌بندي و اعتبارسنجي مهارت‌هاي آنان مي‌پردازد، راه چاره‌اي نيز براي بحران هويت (من البته به وجود چنين بحراني باور ندارم) و منزلت كتابداران در عرصه شغلي خواهد بود، و نيز مي‌تواند نقطه تأكيدي باشد بر ضرورت استفاده از متخصص كتابداري در مشاغل مرتبط با كتاب و كتابداري و اطلاعات.

برچسب ها :
خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: