کد خبر: 43702
تاریخ انتشار: دوشنبه, 20 ارديبهشت 1400 - 10:41

داخلی

»

سخن هفته

چرا بخش پیشینه پژوهش را دوست ندارم

منبع : لیزنا
حمیدرضا جمالی مهموئی
چرا بخش پیشینه پژوهش را دوست ندارم

لیزنا؛ حمیدرضا جمالی مهموئی،عضو هیأت علمی دانشگاه چارلز استورت استرالیا: عنوان بالا عنوان یادداشت کوتاهی۱ است از رونالد روسو که در شماره نخست سال ۲۰۲۱ خبرنامه انجمن علم‌سنجی منتشر شد. مفید بود و خواستم ترجمه‌اش را برای لیزنا بفرستم منتها بعد فکر کردم مختصر درباره‌اش بنویسم شاید مفیدتر باشد. حرف  اصلی روسو این است که با این که در علم، ساختار شناخته شده مقاله‌های پژوهشی «مقدمه، روش، یافته‌ها، و بحث» یا «مقدمه، روش، یافته‌ها، و نتیجه‌گیری» است، ‌اگر مقاله‌ای با چنین ساختاری به یکی از مجله‌های کتابداری و اطلاع‌رسانی بفرستید، نتیجه معمولاً یا رد مقاله است یا بازنگری کلی. داوران معمولاً خواهند گفت که مقاله بخش پیشینه پژوهش ندارد و باید چنین بخشی اضافه شود.

روسو مخالف مرور پیشینه نیست و می‌گوید هر پژوهشی باید در چهارچوب مناسب قرار گیرد و نمایانگر درک کاملی از متون مرتبط باشد. او می‌گوید هر مقاله حلقه‌ای است در زنجیره دانش. این زنجیره در فهرست منابع منعکس می‌شود و نویسنده خواننده را به چهارچوب علمی که مقاله در آن جای می‌گیرد معرفی می‌کند. از نظر او، این چهارچوب معمولاً در مقدمه توصیف می‌شود. نویسنده باید دانش گسترده‌ای از حوزه پژوهش خود داشته باشد و این دانش باید در ساختار مقاله و تک تک جمله‌های آن (و نه فقط پیشینه پژوهش) نمایان شود.

ناخوشنودی روسو از بخش پیشینه پژوهش بسیاری از مقاله‌ها به خاطر معضلی است که او نامش را معضل «فلانی چنین گفت» می‌گذارد. یعنی بیشتر پیشینه‌ها پر از عبارتهایی نظیر «الف چنین کرد، ب چنان کرد، چند سال بعد ج چیزی را بررسی کرد...» هستند و با عبارتی مثل «اما کار ما به بقیه تفاوت دارد» ختم می‌شوند. لذا او به داوران پیشنهاد می‌دهد که حتی اگر فکر می‌کنند بهتر است بخشی برای پیشینه پژوهش در مقاله گنجانده شود، مقاله را بر اساس محتوایش قضاوت کنند نه بر اساس این جنبه غیر ضروری. به سردبیران نیز  پیشنهاد می‌کند که قدری تنوع را در ساختار مقاله‌ها روا بدارند. اگر داوران به دلیل پیشینه درخواست رد یا بازنگری کلی کردند، نظر آنها را نادیده بگیرند و به محتوای اصیل واقعی مقاله توجه کنند.

روسو البته ریاضیدان و متخصص علم‌سنجی است و در علوم به طور خاص، پیشینه پژوهش معمولاً بخش مستقلی در مقاله‌ها نیست. اما در علوم اجتماعی و کتابداری که بخشی از این علوم است، پیشینه پژوهش به عنوان یک بخش مستقل، رایج و مفید است. منتها حرف روسو در مورد مجله‌های فارسی نیز تا حدودی درست است. سردبیران و داوران گاه در مورد گوناگونی ساختاری مقاله‌ها بیش از حد سخت گیرند. مشکل  رایج‌تر ولی محتوای بخش پیشینه در مقاله‌های فارسی است که در بسیاری مقاله‌ها شبیه چکیده‌نامه‌ هستند و مشکل «فلانی چنین گفت» در آنها آشکار است. استفاده از این پیشینه‌ها در بخش بحث و نتیجه‌گیری نیز شکلی سطحی به خود می‌گیرد و به کلی‌گویی‌هایی مثل این یافته با یافته فلان مقاله همراستاست محدود می‌شود. لذا در کنار روا داشتن قدری تنوع در ساختار مقاله‌ها، به محتوای پیشینه و نقشی که در پژوهش ایفا می‌کند نیز باید توجه کرد. مشکل این است که مقاله‌هایی که نگارش خوب دارند هر روز کمتر می‌شوند و آن تعداد کم نیز در میان انبوه مقاله‌ها گمند. از پژوهشگری که مقاله خوب نمی‌خواند به سختی می‌توان انتظار داشت که مقاله خوبی بنویسد. 

 جمالی مهموئی ، حمیدرضا. « چرا بخش پیشینه پژوهش را دوست ندارم». سخن هفته لیزنا، شماره 538،  20 اردیبهشت ۱۴۰۰.

 -------------------------------------------------------------------------------------

  1. Rousseau, R. (2021). Why I do not like literature review sections. ISSI Newsletter, 17(1), 13-14