کد خبر: 44042
تاریخ انتشار: شنبه, 19 تیر 1400 - 11:23

داخلی

»

تورقی و درنگی و گوشه چمنی

سرهم‌بندی‌کن؟! حیات، اندیشه و حافظه، شالوده و عنصر مشترکی دارد!

منبع : لیزنا
حمید محسنی
سرهم‌بندی‌کن؟! حیات، اندیشه و حافظه، شالوده و عنصر مشترکی دارد!

حمید محسنی، مدیر نشر کتابدار:  تکامل یک تعمیرکار سرهم‌بندی‌کن است. همان مجموعه ژن‌هایی که بارها استفاده کرده است را با اندکی تغییر باز هم در جاهای دیگر به کار می‌گیرد. تکامل این گونه عمل می‌کند: شرایط موجود را تغییر می‌دهد (ژاکوب، نقل در کندل، ص. 254)

پژوهش‌های مغز نشان می‌دهد که چگونه میلیاردها سلول مغزی با سازوکارهای ساده اما روابط بسیار پیچیده چیزی را ایجاد می‌کنند که حافظه، یادگیری و انواع مهارت‌های انسانی باشد. عملکردهای ذهنی چنان پیچیده جلوه می‌کند که گاهی تفکر دربارۀ فراورده‌های مغزی و این که همۀ اینها محصول سازوکارهای سلولی است باورناپذیر است. اما واقعیت این است: تصویرهای ذهنی و مهارت‌های پیچیدۀ انسانی، محصول تریلیاردها پیوند نورونی است. دانشمندان با مطالعۀ سلول‌ها دریافتند که هر سلول یک پالایشگاه بزرگ است که میلیاردها کارگر به نام مولکول و اتم دارد؛ با وظایف بسیار ساده و تکراری.

یافته‌های کندل و راهبردهای او برای کاوش دربارۀ این پیچیدگی، داستانی هیجان‌آور است. یافته‌های او جدا از روشن ساختن بسیاری از سازوکارهای مولکولی یادگیری و حافظه (که دقیق‌ترین رویکرد و توصیف برای آشنایی با کارکردهای مغز و  توانایی‌ها و بیماری‌های ذهنی و جسمی است) موجب تولید بسیاری از داروها و روش‌های درمانی شده است که امروزه از آنها برای درمان برخی از بیماری‌های شایع روحی و جسمی از جمله افسردگی استفاده می‌شود.

کندل در تمام یافته‌های خود بر این نکته اشاره می‌کند که طبیعت محافظه‌کار است- از این رو احتمال آن می‌رود که ساز و کاری که در یاخته‌های یک بافت به کار می‌رود، حفظ شود، و از آنها در یاخته‌های بافت‌های دیگر نیز استفاده ‌شود. کندل به این گفتۀ فرانسوا ژاکوب، متخصص ژنتیک مولکولی اشاره می‌کند که جریان تکامل به هیچ روی طراح مبتکری نیست که مشکلات تازه را با راه حل‌های کاملا نوین حل کند. تکامل یک تعمیرکار سرهم‌بندی‌کن است. همان مجموعه ژن‌هایی که بارها استفاده کرده است را با اندکی تغییر باز هم در جاهای دیگر به کار می‌گیرد. تکامل این گونه عمل می‌کند: شرایط موجود را تغییر می‌دهد، با غربال کردن تمام تغییرات تصادفیِ ساختار ژنی که موجب اندکی تغییرات متفاوت در پروتئین یا مسیری می‌شود که از آن طریق پروتئین وارد یاخته‌ها می‌شود. اما اکثر این جهش‌ها یا خنثی هستند یا زیان‌آور و در نتیجه از بوتۀ آزمون زمان جان سالم به در نمی‌برند. فقط جهش‌های نادری می‌توانند برای بقا و قابلیت‌های تولید مثل یک موجود مفید باشند، و عمدتا همان‌هایی هستند که در طول تکامل حفظ می‌شوند. او بر این اساس معتقد است تمامی حیات، حتا شالودۀ اندیشه‌ها و خاطرات ما، از عناصر مشابهی تشکیل می‌شوند. (کندل، ص. 254-265)

ظاهرا همین درس تکاملی در امور اجتماعی و سایر مسائل هم وجود دارد. یعنی تجربه‌های افراد، نهادها، و کشورهای موفق نشان می‌دهد که بهترین رویکرد برای تکامل و ارتقای مهارت‌های شناختی و جسمی انسان‌ها و نیز توسعۀ کارکردها و کارایی نهادهای اجتماعی همین آموزۀ عصب‌زیستی است که:

-شرایط و ساختار موجود به تدریج تغییر داده شود (با تاکید بر حفظ داشته‌های فعلی)، بدین ترتیب که تمام تغییرات تصادفی غربال شود؛ یعنی آن دسته از تجربیات زیان‌آور و منفی که از بوتۀ آزمون سرافراز نیستند حذف شوند.

-فقط تجربه‌ها و فرایندهای نادری هستند که برای بقای سازمان و توسعۀ نهادهای اجتماعی و حتا خود فرد مفید است؛ این تجربه‌ها و فرایندها عمدتا همان‌هایی است که در طول تکامل زیستی و فرهنگی حفظ شده‌اند.

-مطالعۀ تولید کالاها و خدمات تازه نیز از همین اصل پیروی می‌کند. به عبارت دیگر، کمتر کالا یا خدماتی داریم که از اصل و اساس، تازه باشد. بیشتر آنها از ترکیب کالاها و خدمات پیشین و تنها با کمی تغییر تولید شده‌اند.

-باید به افراد و سازمان‌ها فرصت داد تا چنین مسیر تدریجی و حتا ساده را برای یادگیری استفاده کنند. زیرا چرخش‌های ناگهانی با نام‌های گوناگونی چون "طرح ضربتی" و یا "برنامۀ جامع" که به محض ایجاد یک مشکل کوچک یا بزرگ در یک حوزه بدون توجه به ارتباط تصمیم‌گیری‌ها با دیگر نهادها، حرفه‌ها، مسائل، عرف‌ها، سنت‌ها، افکار و ذهنیت‌ها، و غیره و از بیرون به یک فرد یا نهاد تحمیل می‌شود چنان سردرگمی ایجاد خواهد کرد که به جای راه حل خود به یک مشکل دیگر تبدیل خواهد شد. بخصوص اگر به سرعت تکرار شود و از بیرون حرفه و ناگهانی بنیان سیستم موجود را تهدید کند.

-یادگیری، تدریجی و درونی است، و به زمان نیاز دارد. به همین دلیل بهتر است تا حد ممکن همان سازوکارها و ساختارهای موجود متناسب با تجربه‌ها، داشته‌ها و ناداشته‌های آن اصلاح شود. وگرنه بی‌توجهی به ساختارها، داشته‌ها و ناداشته‌های موجود به قصد ایجاد نظامی کامل و عدم استفاده از رویکرد خوداصلاحی و درگیر شدن ذی‌نفعان، خواسته و ناخواسته مقاومتی ایجاد خواهد کرد که نه فقط نظام موجود اصلاح نمی‌شود بلکه اغلب فضا برای سو استفاده دیگران مهیا می‌شود.

-اغلب افراد و نهادهای قانونگذار، سیاستگذار و مجری به دلیل منافع فردی یا نهادی و با استفاده از ابزارهای مالی، قانونی، حقوقی، قضایی و غیره تلاش می‌کنند فرایندهای کلان و حتا جزئی را به سمتی هدایت کنند که کنترل جریان اطلاعات و منافع کوچک و بزرگ آن را حتا به بهانۀ حمایت و تشویق در اختیار داشته باشند و یا آن را به سمتی هدایت کنند که خود می‌خواهند. نتیجۀ این راهبرد، بزرگ شدن و پیچیدگی ساختارها و نهادهای بیرونی به بهای ضعف  و سستی حرفه‌ها و مشاغل و منافع فردی و اجتماعی است.

محصولات فرهنگی و تمدنی نیز محصول زندگی انسانی است و برای ارتقای کیفیت زندگی؛ به همین دلیل نباید با جنبه‌های گوناگون زیست او در تعارض باشد بلکه به گونه‌ای باشد که تا حد ممکن به آن وفادار باشد. همانگونه که تکامل طی میلیون‌ها سال ساز و کارهای سادۀ زیستی را از تک‌سلولی‌های ابتدایی به موجودات چند سلولی تکامل داد زندگی انسانی نیز نباید به ساز و کارهایی بی‌توجه باشد که هستی او را بقا داده است.

محسنی، حمید (1400) . « سرهم‌بندی‌کن؟! حیات، اندیشه و حافظه، شالوده و عنصر مشترکی دارد!». ستون تورقی و درنگی و گوشه چمنی لیزنا: شماره 25. 19 تیر 1400.

----------------------------

منبع:

کندل، اریک (1392). در جست‌وجوی حافظه: پیدایش دانش نوین ذهن. ترجمۀ سلامت رنجبر. تهران: انتشارات آگه.