کد خبر: 47383
تاریخ انتشار: پنج شنبه, 04 خرداد 1402 - 11:46

داخلی

»

برگ سپید

معرفی کتاب بیشعوری

منبع : لیزنا
نیلوفر دلیری
معرفی کتاب بیشعوری

درباره نویسنده

خاویر کرمنت[1]، نویسنده، روان‌شناس و پزشک آمریکایی حاذقی است. وی در سال ۱۹۹۰با انتشار کتاب بیشعوری[2] توجه بسیاری از مخاطبین کتاب‌های خودپروری را جلب کرد (ویکی‌پدیای فارسی، بی‌تا). بیشعوری کتابی چند جلدی با مضمون طنز است که به «تجاوز حماقت‌آمیز اما آگاهانه به حقوق دیگران» در عصر معاصر اشاره دارد. آقای دکتر کرمنت یک روز تمام آنچه را برای خودش ساخته بود از دست داد، چرا که متوجه شد یک بیشعور است؛ به این دلیل که دریافت تاکنون دیگران و خانواده از روی ترس، به او احترام می‌گذاشتند. دکتر خاویر کرمنت پس از اینکه احساس کرد یک انسان بیشعور است، درصدد جبران برآمد. او در ابتدا تلاش کرد تا بیماری خود را بشناسد و سپس تحقیقات و پژوهش‌هایش را پیرامون موضوع بیشعوری آغاز کرد. در نهایت با نوشتن مجموعه کتاب‌های بیشعوری تلاش کرد تا به مخاطبانش در جای‌جای دنیا کمک کند تا بیشعوری و نمودهای آن را بشناسند و برای درمان خود تلاش کنند.

مترجم

کتاب آقای خاویر کرمنت اولین بار توسط محمود فرجامی در سال ۱۳۸۶ ترجمه شد و به دلیل عدم دریافت مجوز نشر به صورت رایگان برای دانلود روی سایت شخصی وی قرار گرفت. آقای فرجامی از مخاطبین این کتاب خواست در صورت رضایت داشتن از محتوای کتاب مبلغی به اندازه پول یک پیتزا را به حساب مترجم واریز کنند. سرانجام در سال ۱۳۹۳ توسط انتشارات تیسا در ۲۳۲ صفحه منتشر و به سرعت تبدیل به یکی از پرفروشترین کتاب‌های غیرداستانی شد، تا جایی که در سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران چاپ بیست و نهم این کتاب با تیراژ پنج هزار نسخه در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت(ویکی‌پدیای فارسی، بی‌تا).

ناشر

کتاب بیشعوری با ترجمه محمود فرجامی در ایران توسط انتشارات نشر ندای معاصر- انتشارات گوتنبرگ- نشر پرثوآ- انتشارات آتیسا- نشر ایرمان- انتشارات نیک ورزان- نشر یوشیتا- انتشارات افق دور- نشر ریواس- انتشارات روزنه-نشر پایتخت- انتشارات الماس دانش منتشر شده است. و در کابل توسط نشر زریاب و در لندن توسط نشر اچ اند اس مدیا نیز به‌طور جداگانه به چاپ رسیده‌است.

درباره‌ کتاب

کتاب بی‌شعوری  یک اثر اجتماعی و روان‌شناسانه در قالب طنز است که به مخاطب کمک می‌کند تا در صورت امکان خود را بهتر بشناسد. به تعبیر نویسنده‌ی این اثر، بی‌شعوری به ملیت یا باورهای قومی، دینی و… ارتباطی ندارد، بلکه یک بیماری ذهنی است که می‌تواند واگیردار باشد و همه را مبتلا کند. خاویر کرمنت در قالب طنز به بعضی از انسان‌‌ها برچسب بیشعوری می‌چسباند. از جمله این افراد همسایه‌ای است که زباله‌هایش را در جوی آب می‌ریزد، فعالان مدنی، مجری‌های تلویزیون، سیاست‌مداران، بزرگ‌ترهای فامیل، همسر، بچه‌ی تخس و شرور که در مقدمه و متن کتاب از آن‌ها با عنوان بی‌شعور و بی‌شعوری نام برده شده است. توضیح این نکته هم ضروری است که کرمنت ابتدای کتاب اشاره می‌کند که منظورش از استفاده از لفظ «بی‌شعوری»، توهین یا ناسزاگویی نیست بلکه بی‌شعوری از نظر او یک بیماری و اعتیاد است، نه بداخلاقی! از حق نباید گذشت که این کتاب به‌خوبی بی‌شعوری را معرفی و بی‌شعورها را رسوا می‌کند(اپلیکیشن کتابراه).

نویسنده ادعا می‌کند که قبلا خودش یک بی‌شعور بوده؛ به‌طوری که این بی‌شعوری مشکلات عدیده‌ای را برایش ایجاده کرده بود. او عنوان می‌کند که در نهایت توانسته خودش را از شر این سَمِّ مهلک روانی نجات بدهد و حالا آمده تا سایرین که به این مَرض مبتلا هستند را درمان کند. در واقع هدفش ارائه‌ی روشِ درمان برای بیماری بی‌شعوری است.

 این کتاب مفاهیم گیرا و عمیقی دارد و مسلما خواندن آن مفید است، در صورتی‌که توسط مخاطب به خوبی درک شود و فرد را متوجه اشتباهات خود کند. به عبارتی دیگر خواننده باید بتواند با این کتاب ارتباط بگیرد و درصدد اصلاح عادات بد خویش و جبران آن‌ها برآید.

نظر در مورد کتاب

این که چرا کتاب جذاب است به نظر من برمی‌گردد به یک ویژگی مشترک همه‌ی ما آدم‌ها: این که دوست داریم دیگران را معیوب و خودمان را فرهیخته تصور کنیم؛ و این کتاب تفریح خوبی برای ارضای همین خصلتِ خودبرتربینی ماست. خودبرتربینیِ کاذب دقیقا ویژگی محوری بی‌شعورهاست! که این کتاب به‌طور نامحسوسی آن را در خواننده تقویت و تثبیت می‌کند. خواننده بعد از بستن کتاب نه ‌تنها بی‌شعوری‌اش درمان نشده، بلکه با این تمرین‌ها در بی‌شعوری حرفه‌ای‌تر هم شده است. شاید برای همین هست که می‌گویند کتاب‌های اخلاقی باید دارو باشند و نه نسخه. مخصوصاً بیماریِ مهلکی مثل بی‌شعوری که با شناساندن خصایص بی‌شعوری، مرض را شدیدتر می‌کند.

بنا به گفته‌ی کتاب، درمان بی‌شعوری زمانی آغاز می‌شود که فرد بیمار، به بی‌شعوری و حماقتش آگاه شود. در حالی‌که کتاب عکس این قاعده عمل می‌کند. چراکه خواننده را از مدار خویشتن خارج، و در عین حال به عیب‌جویی از دیگران عادت می‌دهد. بنابراین اگر چاره‌ی درمان بی‌شعوری آگاهی به خود است، نباید با ضمایر سوم ‌شخص و ذکر مثال‌های خارجی، توجه بیمار را از خودش منصرف ساخت و او را مشغولِ مشاهده و کشف رذایل دیگران کرد. به جز دستورات متفاوت با فرهنگ و باورهای ما در مورد بنیان خانواده که در لایه‌های کتاب به صورت مستقیم به آن‌ها پرداخته شده است، نمونه‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد چرا باید حتی در مجوز نشر بی‌شعوری دقت بیشتری می‌شد. در این کتاب بارها از کلمات و نشانه‌های غیر اخلاقی یا رکیک استفاده شده و نمونه‌های آن را در صفحات 19، 22، 42، 45 و… می‌توان مشاهده کرد.

یکی از آن نشانه‌ها: داشتن ارتباط‌های نامحدود و بدون هیچ قید و شرط و زیر سوال بردن ازدواج در قالب طنز است. نویسنده در این کتاب ازدواج را امر محدود کننده‌ای می‌داند. به عنوان نمونه، در بخشی از نوشته‌های کتاب میخوانیم: هیچ وقت ازدواج نکرده‌ام، اما هرگز بابت این موضوع پشیمان نیستم. هر وقت دلم بخواهد مدتی را با یکی می‌گذرانم. با این کار از هزینه‌های زندگی و زن و بچه خلاصم و...

یکی دیگر از ایرادات این کتاب، کم‌ارزش نشان دادن آدمی است. این کتاب به افراد یاد می‌دهد همه را بی‌شعور ببینند، حتی خودشان را. در حالی که دنیای روان‌شناختی و روح و معنویات به افراد یاد می‌دهند که خودشان را لایق بهترین‌ها ببینند و برای رشد و پیشرفت خودشان و دیگران تلاش کنند و یاد بگیرند شخصی را به شکل کتاب بیشعوری مورد توهین قرار ندهند، بلکه کمکش کنند تا انسان باشد و با شخصیت والا و اعتماد به نفس زندگی کند.

بخشی از متن کتاب

 اگر بی‌شعورها عاشق می‌شوند فقط به یک دلیل است: می‌خواهند در هیچ‌چیز کم نیاورند، از جمله عشق.

 سخت‌ترین مرحله در درمان و ترک بی‌شعوری همان مرحله‌ی نخست است. یعنی پذیرفتن بی‌شعور بودن.

هیچ‌کس دوست ندارد قبول کند که بی‌شعور است و بنابراین لحظه‌ی برداشتن نخستین گام درد آور است.

بی‌شعورها می‌توانند دیگران را سرکوب کنند، اما کسی نمی‌تواند آن‌ها را سرکوب کند، مگر یک بی‌شعور بزرگ‌تر.

بیش‌ترین حجم نِق را در دنیا بی‌شعورها تولید می‌کنند.

یادتان باشد سواد هیچ وقت شعور نمی‌آورد.

شعور یعنی تشخیص کار خوب از بد.

شعور یعنی تشخیص کار درست از اشتباه.

سواد، یاد گرفتن فرمول و اطلاعات در علم و یا مبحث خاصی است! این شعور است که راه استفاده‌ی درست و یا غلط از علم (سواد) را به ما می‌دهد.

 سخن پایانی

کتاب بی‌شعوری همان‌طور که اشاره شد، سراسر پُر شده از معرفی بی‌شعورها و ویژگی‌های خاص رفتاری آن‌ها. مثلا خواننده وقتی نقل قول 1 را می‌خواند، به‌سرعت ذهنش می‌رود به‌سمت همان دوست بی‌شعورش که به تازگی عاشق شده. همچنین وقتی نقل قول ۴ را می‌خواند، در تخیلش چهره‌ی همکار نق‌نقویش را می‌گذراند و به نشانه‌ی تأسف سری تکان می‌دهد. در حقیقت این کتاب توجیه خوبی به خواننده می‌دهد تا همه‌ی اطرافیان را یک دسته بی‌شعور تصور کند که فقط موجب آزار و اذیت او هستند. بدتر از همه، پس از مطالعه‌ی کتاب، مدام شخصِ خواننده به دنبال مصادیق بی‌شعوری در اطرافش می‌گردد.

کتاب معروف بیشعوری به بیشتر زبان‌های زنده‌ی دنیا ترجمه شده‌ است و در دسترس افراد زیادی در سراسر جهان گرفته است، امیدوارم از خواندن آن لذت ببرید.

منابع

ویکی‌پدیای فارسی، بیوگرافی خاویر کرمنت. آدرس به  لینک.

اپلیکیشن کتابراه. آدرس به لینک.

 

مشخصات کتاب

کرمنت، خاویر. بیشعوری؛ راهنمای عملی شناخت و درمان خطرناک ترین بیماری تاریخ بشریت. ترجمه محمود فرجامی. تهران: انتشارات روزنه، 1401.

درباره نویسنده این متن

نیلوفر دلیری، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت اطلاعات دانشگاه شهید بهشتی.

-------------------------------------------

[1] Xavier Crement

[2] Asshole No More; The Original Self-Help Guide for Recovering Assholes and Their Victims