کد خبر: 50254
تاریخ انتشار: دوشنبه, 21 مهر 1404 - 11:14

داخلی

»

کتاب

چهل نامه کوتاه نادر ابراهیمی به همسرش به چاپ شصتم رسید

منبع : لیزنا
کتاب «چهل نامه کوتاه به همسرم» نوشته نادر ابراهیمی توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ شصتم رسید.
چهل نامه کوتاه نادر ابراهیمی به همسرش به چاپ شصتم رسید

به گزارش خبرنگار لیزنا، سه کتاب «چهل نامه کوتاه به همسرم»، «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» از آثار نادر ابراهیمی به تازگی توسط انتشارات امیرکبیر تجدیدچاپ شده اند. ویژگی مشترک آثار مورد اشاره این است که طراحی جلدشان توسط مرحوم مرتضی ممیز طراح گرافیست فقید انجام شده است. دو کتاب «ابوالمشاغل» و «ابن مشغله» هم عناوین اول و دوم مجموعه «مردان کوچک» این نویسنده هستند.

«چهل نامه کوتاه به همسرم» مربوط به زمانی است که ابراهیمی بین سال های 1363 به 65 تمرین خطاطی را با قلم و مرکب شروع کرده بود و چون مرتب به یاد همسرش بود، تصمیم گرفت تمرین های خطاطی خود را به نامه هایی کوتاه به همسرش اختصاص دهد. به این ترتیب برای تمرین خط نستعلیق به نوشتن سرمشق های استادش و برای تمرین خط شکسته، به نوشتن نامه های خود به همسرش پرداخت. سال 1366 هم به این نتیجه رسید که این نوشته ها، شاید فقط نامه های او به همسرش نباشند بلکه می توانند نامه های همسرانی دیگر به همسرانشان باشد. در نتیجه مجموعه نامه ها را تنظیم و تدوین و در قالب کتاب منتشر کرد.

عناوین نامه های 1 تا 40 مندرج در این کتاب به این ترتیب است:

«نامه 1: راست می گویم. من هرگز یک قدم جلوتر از آنجا که هستم را ندیده ام»، «نامه 2: بانوی بزرگوار من! عطرآگین باد و بماناد فضای امروز خانه مان»، «بانو، بانوی بخشنده بی نیاز من! این قناعت تو، دل مرا عجب می شکند»، «نامه 4: همقدم همیشگی من! مطمئن باش هرگز پیش نخواهد آمد»، «نامه 5: عزیز من! شب عمیق است؛ اما روز از آن هم عمیق تر است»، «نامه 6: همراه همدل من! در زندگی، لحظه های سختی وجود دارد»، «نامه 7: عزیز من! مدتی ست می خواهم از تو خواهش کنم بپذیری»، «نامه 8: عزیز من! بی پروا به تو می گویم که دوست داشتنی خالصانه...»، «نامه 9: عزیز من! روزگاری ست که حتی جوان های عاشق نیز ...»، «نامه 10: عزیز من! دیروز، به دلیلی چه بسا برحق، از من رنجیده بودی»، «نامه 11: بانوی بالا منزلت ما! به یاری اراده و ایمانی همچون کوه»، «نامه 12: بانوی بزرگوار من! چرا قضاوت های دیگران در باب رفتار، کردار ...»، «نامه 13: عزیز من! زندگی مشترک را نمی توان یک بار به خطر انداخت»، «نامه 14: عزیز من! باور کن که هیچ چیز به قدر صدای خنده آرام و ...»، «نامه 15: بانوی من! دیروز عصر که دیدم رنجیده و برافروخته درباره ی ...»، «نامه 16: همگام من در این سفر پرخاطره پرمخاطره!»، «نامه 17: عزیز من! گهگاه، در لحظه های پریشان حالی، می اندیشم که ...»، «نامه 18: بانوی ارجمند من! دیروز، شنیدم که در تایید سخن دوستی...»، «نامه 19: بانوی بزرگوار من! به راستی که چه درمانده اند آنها که چشم تنگ شان ...»، «نامه 20: عزیز من! فردا، یک بار دیگر، سالروز ازدواج ماست»، «نامه 21: عزیز من! خوشبختی، نامه یی نیست که ...»، «نامه 22: عزیز من! گاهی که از روند روزگار، زیر لب، شکایت می کنی...»، «نامه 23: عزیز من! زندگی، بدون روزهای بد نمی شود»، «نامه 24: عزیز من، همیشه عزیز من!»، «نامه 25: عزیز من! امروز که روز تولد توست...»، «نامه 26: عزیز من! چندی پیش برایت نوشتم که چه خوب است...»، «نامه 27: بانو! همسفر همیشه بیدار دلسوزی چون تو داشتن، موهبتی است»، «نامه 28: بانوی بسیار بزرگوار من! عجب سالهایی را می گذرانیم»، «نامه 29: عزیز من! از اینکه می بینی با این همه مساله برای سخت و جان گزا ...»، «نامه 30: عیب گرفتن آسان است بانو، عیب گرفتن آسان است»، «نامه 31: عزیز من! از اینکه این روزها، گهگاه، و چه بسا غالبا به خشم می آیی...»، «نامه 32: بانوی من! واقعه دیروز، برخلاف پیش بینی هر دومان...»، «نامه 33: عزیز من! بیا کمی پیاده راه برویم!»، «نامه 34: همسفر! در این راه طولانی – که ما بی خبریم و چون باد می گذرد»، «نامه 35: بانوی من! در طول سالیان دراز زندگی مشترک، من به این باور ...»، «نامه 36: یادبان روزهای خوب! آیا آن گلدان کوچک سفال لعاب خورده آبی...»، «نامه 37: ای عزیز! انسان، آهسته آهسته عقب نشینی می کند»، «نامه 38: بانو! خوشبختی را در چنان هاله یی از رمز و راز فرو نبریم که خود ...»، «نامه 39: عزیز من! امروز، باز به دام گذشته ها افتادم» و «چهلمین نامه: بانوی من یک روز عاقبت قلبت را خواهم شکست – یک روز عاقبت»

چاپ شصتم «چهل نامه کوتاه به همسرم» با 138 صفحه و شمارگان 5 هزار نسخه عرضه شده است.

کتاب دیگر نادر ابراهیمی که به تازگی تجدیدچاپ شده، «ابن مشغله» است که با چاپ بیست و چهارم به بازار نشر عرضه شده و جستارهایی را از ابراهیمی شامل می شود که مجموعه شان در قالب این کتاب به همسرش تقدیم شده که در ساختن ابن مشغله و ابوالمشاغلی چون ابراهیمی، نقش طبیعی و بنیادی داشته است.

ابراهیمی در پایان مقدمه خود و پیش از شروع متن کتاب، ضمن تقدیم آن به همسرش، این جمله را هم از متن کتاب آورده است: «ما بدون زنان خوب، مردان کوچکیم...»

جستارهای این کتاب برای پاسخ به این سوال نوشته شده اند که ابراهیمی زندگی را چه و چگونه می بیند؟

مطالب کتاب پیش رو در 5 جستار یا فصل نوشته شده اند که از این قرارند:

«فصل اول/ ابن مشغله در جستجوی نخستین راه های کسب درآمد»، «فصل دوم/ چگونه ابن مشغله یک شغل عوض کن حرفه یی از آب درمی آید؟»، «فصل سوم/ابن مشغله هم گاهی گرفتار بیکاری های طویل مدت می شود و خیلی غصه می خورد»، «فصل چهارم/ ابن مشغله چند عنوان و قلب احترام انگیز و دهان پرکن به خود تقدیم می کند تا در جامعه سربلند باشد» و «فصل پنجم/چگونه ابن مشغله صاحب اسم و رسم و یک باب دکان می شود و دوره های متناوب بیکاری به پایان می رسد».

چاپ بیست و چهارم این کتاب با 112 صفحه و شمارگان هزار نسخه به بازار آمده است.

کتاب «ابوالمشاغل» هم که سال 1365 نوشته شده، به تازگی با نسخه های چاپ نوزدهمش به بازار آمده است. ابراهیمی درباره این کتاب خود می گوید همسرش به او گفته کتاب «ابن مشغله» شرح حال آدمی بود که از کمک کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمن صحرا و کارگری ساده چاپخانه، مسئول یک موسسه بزرگ شد اما «ابوالمشاغل» شرح حال کیست؟

ابراهیمی درباره چرایی نوشتن «ابوالمشاغل» می گوید این کتاب تجدید عهدی است با جوانی پرشور و ابدی خود؛ زمانی که سلامت و غرور و التهاب و ایمان در او وجود داشت و او در «ابن مشغله» فرزند بوده و در «ابوالمشاغل» یک پدر است.

شخصیت ابن مشغله در کتاب «ابوالمشاغل» می گوید: در روزگار ما، این ابدا مهم نیست که دیگران، ما را چگونه قضاوت می کنند. مهم این است که ما، در خلوتی سرشار از خلوص، خویشتن را چگونه قضاوت می کنیم.

«ابوالمشاغل» 8 فصل دارد که به این ترتیب اند:

«فصل اول/ چندجمع و تفریق خیلی ساده همراه با قدری ضرب و یک عدد تقسیم (عادلانه و غیراعشاری)»، «فصل دوم/ روی زیا، چه کارها می کند واقعا»، «فصل سوم/کوه را بر دوش خود، از کوه بالا می برم»، «فصل چهارم/ ته مانده های فصل دوم و سوم»، «فصل پنجم/ ناگهان یک روز صبح یک غول کامل آمریکایی وارد صحنه کارزار می شود»، «فصل ششم/دیگر، هرگز آواز نخواهم خواند...»، «فصل هفتم/ سالهای سخت، سخت ترین سالها، سالهای خوب، خوبترین سالها» و «فصل هشتم/ فقط چندکلمه باقی مانده است فقط چندکلمه».

چاپ نوزدهم این کتاب هم با 219 صفحه و شمارگان هزار نسخه عرضه شده است.