کد خبر: 41038
تاریخ انتشار: یکشنبه, 22 دی 1398 - 11:58

داخلی

»

برگ سپید

مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است

منبع : لیزنا
ساره پیرمرادی
مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است

زندگینامه نویسنده

کارل فردریک بکمن، نویسنده و وبلاگ‌نویس سوئدی‌ در دوم ژانویه ۱۹۸۱ در استکهلم به دنیا آمد. بکمن نوشتن را از کودکی آغاز کرد و به دلیل اینکه مادرش معلم بود، در چهار یا پنج سالگی خواندن را آموخت. او همیشه از نوشتن به عنوان اسبابی برای بروز احساسات خود یاد کرده است. پیش از شروع دوران مدرسه بسیاری از کتاب‌های بزرگسالان را خوانده بود، برای مثال در هشت سالگی کتاب ارباب حلقه‌ها را خوانده بود. او ابتدا به عنوان یک وبلاگ‌نویس شناخته شده بود و سپس برای روزنامه‌های مختلف مقاله می‌نوشت و در مجله‌ی مترو نیز مشغول به کار شد. نوشته‌های او صاحب سبکی خاص از نگارش است. خصوصا زبان طنز، ویژگی منحصر به فرد این نویسنده سوئدی است.

در سال ۲۰۱۲ درحالی که ۳۱ سال سن داشت، کتاب مردی به نام اوه را نوشت و تاکنون چند میلیون از آن کتاب فروش رفته است، مردی به نامه اوه به سی زبان ترجمه شده و پرفروش‌ترین کتاب سوئد و نیویورک تایمز است. همچنین در سال ۲۰۱۶ فیلم این کتاب نیز ساخته شد. بکمن به‌همراه همسر ایرانی خود و دوفرزندش ساکن سوئد است. او یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان سوئدی است که آثارش در تمامی جهان مخاطبان خاص خودش را دارد.

درباره کتاب

از این نویسنده، پیش‌تر کتاب "مردی به نام اوه" را مطالعه کرده‌ام. کتابی سرشار از احساس که می‌تواند خواننده را در سطر به سطر کتاب همراه خود کند. در کتاب "مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است" هم مانند دیگر کتاب‌هایی که از او منتشر شده، نویسنده با قلم روان و توصیف جزییات، خواننده را طوری به عمق داستان می‌برد که تا کتاب ۴۸۷ صفحه‌ای را به پایان نبریم، نمی‌توانیم بر زمین بگذاریم. داستان این کتاب همان‌طور که از عنوان آن بر می‌آید، درباره رابطه بین مادربزرگ و نوه‌ی هفت ساله‌اش "السا" است که در ساختمانی چندواحدی با همسایگان خود زندگی می‌کنند.

مادربزرگی که دارای روحیه‌ای شاد، جسور و شجاع که دوست دارد هر چیزی را امتحان کند و این جسارت باعث می‌شود در زمانی که خانواده‌ها، علاقه زیادی به تحصیل دختران خود ندارند، به دنبال شغل مورد علاقه خود یعنی پزشکی برود. پزشکی که علاقمند به خدمت در مناطق دورافتاده با شرایط سخت است، که بقیه از آن محل‌ها فراری هستند به همین دلیل او همیشه در سفر و دور از خانه بسر می‌برد که این باعث می‌شود که دختر کوچک او هیچ‌وقت مادرش را در دوران کودکی و نوجوانی در کنار خود نداشته باشد و این مسئله باعث ایجاد خشمی درونی در مادر السا می‌شود که تا دوران بزرگسالی همراه اوست و دلیل کشمکش‌های دائمی بین مادر و دختر است.

اما مادربزرگ بعد از به‌دنیا آمدن نوه‌ی کوچکش خود را بازنشسته می‌کند، زیرا به قول نویسنده "وظیفه جدیدی دارد" و آن هم "مادربزرگ "بودن است. مادربزرگی که با وجود کهولت سن به قول همسایه‌ها "سرزنده است" و اطرافیان را به مرز جنون می‌رساند.

و السا دختری هفت ساله که پاسخ سوالات خود را از ویکی‌پدیا پیدا میکند. مادربزرگ همیشه داستان‌ها و افسانه‌هایی درباره ابرقهرمانان برای او تعریف می‌کند و این دلیلی است که السا در دنیای واقعی به دنبال ابر قهرمان است. اوج داستان زمانی شروع می‌شود که مادربزرگ بر اثر بیماری از دنیا می‌رود و نوه او تلاش می‌کند نامه‌هایی را که او برای عذرخواهی از دیگران نوشته است را به دست صاحبانش برساند و در این بین اتقافاتی می‌افتد که باعث می‌شود السا همسایگان خود را بهتر بشناسد و از رابطه بین مادربزرگ و آن‌ها بیشتر خبردار شود.

از متن کتاب

جای جای این کتاب از جملاتی استفاده شده است که خواننده را به فکر فرو می برد، از جمله:

" بزرگترین نیروی مرگ این نیست که جان کسی را می ستاند، بلکه در این است که می تواند بازماندگان را به نقطه ای برساند که آنها دیگر نخواهند به زندگی ادامه دهند."

از نکات جالب و جدیدی که می توان به آن اشاره نمود این است که این کتاب توسط ناشر گارانتی شده است .بدین معنی که اگر به هر دلیلی محتوا، ترجمه، ویرایش و یا کیفیت چاپ کتاب ، رضایت خواننده را فراهم نسازد، می تواند کتاب را عودت داده و کتاب دیگری را دریافت نماید.

مطالعه بیشتر:

پیش‌تر  ۲ معرفی از کتاب‌ "مردی به نام اوه" به آدرس‌های (لینک) و (لینک) و  معرفی کتاب "شهر خرس" به آدرس (لینک) از فردریک بکمن در ستون برگ سپید لیزنا منتشر شده است.

مشخصات کتاب:

بکمن، فردریک. مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است/ ترجمه حسین تهرانی. تهران: انتشارات کوله‌پشتی، ۱۳۹۰.

درباره نویسنده این متن:

ساره پیرمرادی، کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی، کارشناس امور کتابخانه‌ها در اداره‌ی کتابخانه‌های عمومی شهرستان کرمان و مدرس دانشگاه پیام نور مرکز کرمان.