کد خبر: 45224
تاریخ انتشار: سه شنبه, 19 بهمن 1400 - 10:53

داخلی

»

پژوهش و نگارش (پاورقی)

پژوهش و نگارش 40:

نگارش و زندگی فردی و اجتماعی نویسنده

منبع : لیزنا
حمید محسنی
نگارش و زندگی فردی و اجتماعی نویسنده

نویسندگان و پژوهشگران در بستر یا زمینه‌ای زندگی می‌کنند که دائما چیزی از آن تغذیه می‌کنند و بر آن می‌افزایند. بالطبع کم و کیف مهارت‌های مرتبط با پژوهشگری و نویسندگی به کم و کیف همین تعامل و زندگی او در محیط (درونی و بیرونی) وابسته است. حتا تخصصی‌ترین فعالیت‌های نگارشی و پژوهشی نیز بر همین بستر یا محیطی قرار دارد که نیازهای نویسنده و جامعه را به هم گره می‌زند و کم و کیف تعامل این دو را خط و ربط می‌دهد. بر همین اساس دانش عمومی و پایۀ نویسنده دربارۀ محیط و نیازهای فردی و اجتماعی در کنار تعهد فردی و اجتماعی نقشی تعیین‌کننده در تک‌تک کنش‌های حسی-حرکتی و شناختی نویسنده دارد: از انتخاب موضوع پژوهش و مطالعه تا کم و کیف کنش‌های او برای پاسخ‌یابی.

کم و کیف یکپارچگی نویسنده و پژوهشگر با بستر اجتماعی سبب می‌شود تا بتوانند یک مساله را با رویکردها و دیدگاه‌های گوناگون و بر اساس یک نگاه سیستمی ترسیم کنند و برای هر کدام آنها راه حلی ابداع کنند. حافظۀ چنین افرادی انباشته از تصویرهای چندبعدی است و به همین دلیل با ایجاد پیوند منطقی بین آنها بهتر می‌توانند بنویسند و تحلیل کنند. گرچه هدف و کارکرد متن‌های ادبی با متن‌های علمی بسیار متفاوت است اما زندگی فردی و جنبه‌های حسی و عاطفی نویسندگان ادبی چنان با ابعاد مختلف زندگی اجتماعی و نیازهای جامعه در هم آمیخته است که توصیف حسی، عاطفی و شهودی آنها می‌تواند نکته‌های فراوانی را به هر فردی منتقل کند که مطالعۀ ادبی را نیز در دستور کارش حتا برای لذت و سرگرمی (و البته در کنار ارتقای ناخودآگاه انواع مهارت‌های شناختی مثل زبان، مفهوم‌سازی، توصیف، تصویرسازی و غیره) داشته باشد.

آثار داستایفسکی و تولستوی تبلور وجه مهمی از تاریخ اجتماعی، عقیدتی و مردم‌شناسی عصر خودشان است. نکته‌های تاریخی موجود در آثار نویسندگانی چون تورگنیف، لرمانتف، شچدرین و تولستوی نشان می‌دهد که هر یک از ایشان تاریخ عصر خود را چگونه در آثارشان به تصویر کشیده‌اند. بسیاری از نویسندگان کشورهای دیگر این گونه‌اند. از میان نویسندگان ایرانی نیز محمود دولت‌آبادی در یکی از آثار خود به نام "ما نیز مردمی هستیم" یکی از اهداف خود را بازسازی تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران می‌داند و آن را به تمام نویسندگان پیشنهاد می‌کند. (1368، ص. 27)

آموزش نگارش و پژوهش با تاکید بر تعریف‌ها و توصیف‌هایی از نگارش و نویسندگی این خطر را دارد که از چیزهایی غفلت شود که بنیان نوشته‌ها و نویسندگی است. در واقع، وابستگی کم‌وکیف پژوهش و نویسندگی به رفتارها و کنش‌های روزانۀ نویسنده آنقدر زیاد است که اگر قرار است در آن موفق شویم باید به راه و روشی برای زندگی و حتا خود زندگی تبدیل شود؛ البته راه و روش و نوعی از زندگی که جنبه‌های فردی و اجتماعی او را بارور سازد. چنین نگاهی به پژوهش و نویسندگی، نگاه پژوهشگر و نویسنده به جهان و رفتارهای روزانه‌اش را چنان سامان می‌دهد که بخشی از پژوهش و نوشته‌اش باشد و برای دیگران نیز منحصر به فرد، خواندنی و جذاب. گرچه نویسنده خود بخشی از جهان است و تحت تاثیر محیط و رابطۀ با آن، و اغلب نیز همین تعامل خود با جهان و تاثیرپذیری و تاثیرگذاری چیزها بر همدیگر و بر خود نویسنده و خود پژوهشگرش را توصیف می‌کند.

یک محقق و نویسندۀ حرفه‌ای به‌تدریج می‌آموزد که تا حد ممکن خودِ نویسنده‌اش را به‌گونه‌ای بار آورد که برکنار از سوگیری‌هایی باشد که زندگی روزانه تحمیل می‌کند. رهایی از سوگیری و در عین حال توجه به زندگی روزانۀ خود و مردم را باید مهم‌ترین کار یک محقق و نویسندۀ حرفه‌ای تلقی کرد. برای مثال اینشتین معتقد است:

"انسان عالم، در صدر همه چیز، به آزادی درونی احتیاج دارد، زیرا او باید برای آزاد ساختن خود از پیش‌داوری‌ها مجاهدت کند و باید به طور دائم با ظهور حقایق نو، هر بار به خود بقبولاند آنچه تقریر یافته است، هر اندازه که تحمیلی جلوه کند، به هر حال دارای اعتبار است. بنابراین، استقلال عقلی یک ضرورت اولیه برای جویای علم است." او به "آزادی روح" نیاز دارد "...که عبارت است از استقلال فکر از قید و بند قدرت‌طلبان و پیش‌داوری‌های اجتماعی، نیز دوری از یکنواختی غیرفلسفی و به طور کلی از عادت." (فینبرگ. نقل در: فیزیک ... ص. 39-40)

شاید به همین دلیل بود که انشتین که یک یهودی و مهاجر فراری از آلمان بود، بعد از جنگ جهانی دوم و تاسیس اسرائیل، پیشنهاد ریاست جمهوری آنجا را نپذیرفت. 

وابستگی فعالیت‌های نویسنده و پژوهشگر به اجتماع مفهوم دیگری هم دارد: این که کار و اثرش بهتر است بخشی از یک نیاز فردی و اجتماعی باشد. برای چنین هدفی وی باید در پیوند با اجتماع و نیازهای آن باشد. البته یک نویسندۀ مستقل خود بخشی از همین اجتماع است و حق و حقوق فردی هم دارد؛ از جمله آزادی پژوهش و نگارش در زمینه‌ای که دوست دارد و یا آن را یک سوال و دغدغۀ شخصی مرتبط با اجتماع تلقی می‌کند. محقق یا نویسنده‌ای که در پیوند با اجتماع و نیازهای اجتماعی است و یا زندگی فردی و اجتماعیِ سالم و انسانی دارد حتا دغدغه‌های ظاهرا شخصی وی نیز بی‌ارتباط با جامعه نخواهد بود. مطالعه‌ای که محرک آن یک دغدغۀ اصیل، انسانی، و روزمرۀ محقق باشد، و به روش علمی و عینی نیز تجهیز شده باشد به کار جامعه نیز خواهد آمد.

اصولا اهمیت فردی، نهادی و اجتماعی یک پژوهش تا حد زیادی نسبی است؛ از این جهت که آنچه از نظر فرد، گروه، یا نهادی، مهم و اولویت‌دار است ممکن است برای دیگری نباشد؛ اما سرجمع این پژوهش‌هاست که در مقیاس ملی اهمیت دارد و باید مبنای ارزیابی قرار گیرد. اگر در مجموع، نیازهای گوناگون در سطح فردی و نهادی مورد توجه باشد؛ پاسخی نسبی و درست به پرسش‌ها و نیازها داده شود؛ خود پژوهش‌ها جدی و اصیل باشد؛ به نحوی که مرزهای علوم و فنون را گامی هر چند کوچک به جلو ببرد؛ چنین پژوهش‌ها و آثاری به یقین مفید خواهد بود. گاهی حتا پاسخ به یک دغدغۀ ظاهرا شخصیِ محقق می‌تواند از نظر آموزشی، پژوهشی، فردی و اجتماعی نتایجی مهم داشته باشد. بسیاری از پژوهش‌های بنیادی و نظری و حتا برخی از پژوهش‌های کاربردی در آغاز به نظر می‌رسید که یک دغدغۀ فردی و شخصی است و حتا مخالفانی هم داشته است. اما نتایج همین پژوهش‌ها ممکن است از نظر روش‌شناسی، ابزارهای مورد استفاده برای مطالعه و پژوهش، ویژگی‌های زبانی و مانند آن راهگشای پژوهش‌ها و مطالعات بعدی باشد. مثلا

پیتر هیگز چند دهۀ پیش احتمال وجود ذره‌ای بنیادی را مطرح کرده بود که به سایر ذرات جرم می‌دهد؛ تنها در سرن (مرکز پژوهش‌های فیزیک نظری اتحادیه اروپا) بیش از 6 هزار دانشمند و کارمند و متخصص با سرمایه‌گذاری اولیه ده‌ها میلیارد دلار، و میلیاردها دلار هزینۀ سالانه در جستجوی همین ذره بودند که چند سال پیش پس از حدود 50 سال آن را کشف کردند.

هزینه اولیۀ نصب شتابگر مورد نیاز برای پژوهش در این زمینه بیش از 13 میلیارد دلار بود. این شتابگر در عمق 100 متری زمین و با حفر تونلی 30 کیلومتری واقع در مرز بین فرانسه و سوئیس نصب شده است. گرچه همین ذره است که مانع فروپاشی ما و اجسام دیگر می‌شود و ذره‌های وجود هر چیزی را به هم متصل نگه می‌دارد اما آگاهی بشر نسبت به کشف این ذره هیچ تاثیری بر بود و نبود وی نخواهد داشت! با این حال در فرایند پژوهش برای یافتن همین ذره بود که فناوری وب و بسیاری از شاهکارهای مهندسی و ابزارهای علمی ابداع شد که همۀ جهان و کنش‌های روزانۀ مردم را به هم متصل کرده و سطوح دیگری از پیوند و ارتباط گستردۀ آدم‌ها و چیزها را شکل داده است! تعهد اجتماعی و اخلاقی محقق و نویسنده در قبال خود و اجتماع بیش از هر چیز در کم و کیف تلاش او برای شناخت خود و درکی از انسان نمود می‌یابد که راهنما و انگیزۀ او برای کاری جدی و اصیل باشد.

مهم‌ترین چیزی که موجب عمل به تعهد فرد در قبال اجتماع خواهد شد برانگیختن انگیزه‌های فردی و اجتماعی است. انگیزه‌های فردی و اجتماعی همان چیزی است که فرد یا اجتماع را در جهت دسترسی به اهداف فردی و اجتماعی انرژی و نشاط می‌دهد. نیرو و نشاط دو عامل مهم برای تحمل سختی‌ها و برنامه‌ریزی برای دسترسی به اهداف سخت و بلندمدت است. پژوهش و نویسندگی از جمله فعالیت‌هایی است که کم‌وکیف موفقیت در آن به زمانی نسبتا طولانی نیاز دارد. اجر و پاداش مادی آن نیز در قیاس با بسیاری از فعالیت‌ها نسبتا پایین است. به همین دلیل به نیرو و نشاط زیادی نیاز دارد تا هم تداوم آن حفظ شود و نیز نویسنده و جامعه از نتایج و منافع مادی و معنوی آن بهره‌مند گردند. آنچه نیرو و نشاط کافی برای مطالعه و یادگیری درازمدت را تضمین خواهد کرد دسترسی به مجموعۀ اهداف فردی و اجتماعی است که ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد: رقابت فردی و سازمانی، کسب منافع مادی، ارتقای جایگاه معنوی، شهرت، عوامل انسانی، اهداف و خواسته‌های مذهبی، انگیزه‌های سیاسی، اهداف اجتماعی و فرهنگی، یادگیری، کشف تازه‌ها، و همۀ آن چیزهایی که انگیزه‌های فردی و اجتماعی را تقویت می‌کند.

هاکینک که تمام بدنش، به جز مغز او فلج بود می‌گوید به وضعیتم فکر نکنید، یا تاسف کارهایی که نمی‌توانم انجام دهم، که خیلی هم نیستند، را نخورید! (نقل در: فرگوسن، ص. 195)

چنین تفکری از فردی که تنها مغزش فعال است حکایت از داشتن انگیزه‌ها و اهداف بزرگ فردی و اجتماعی برای کوچک انگاشتن ناداشته‌ها و رنج و سختی ناشی از تلاش برای دسترسی به خواسته‌هاست.

یادگیری و ارتقای کیفیت پژوهش و نویسندگی، کشف تازه‌ها، و نوآوری در راه و روش، و علوم و فنون، و ایجاد تغییر در کم‌وکیف زندگی شخصی و اجتماعی از مهم‌ترین انگیزه‌هایی است که باید بیشتر بر آنها تاکید شود. هر نویسنده و پژوهشگری باید بتواند اهداف انسانی و اصیل را چنان در خود بپروراند که ذوق و شوق آن همیشه همراهش باشد تا انگیزه‌های فردی و اجتماعی لازم برای یک تلاش بزرگ، انسانی و دائمی فراهم شود. به عبارت دیگر، مسئولیت‌های وی در قبال خود، دیگران و اجتماع به مراتب بیش از دیگران است و تحت هیچ شرایطی نباید کم و کیف کارش را وابسته به دریافت پاداش از اجتماع سازد. البته او می‌تواند کار پژوهشی نکند و یا فقط به حوزۀ مورد علاقۀ خودش بپردازد اما از نظر اخلاقی و حرفه‌ای و در هر شرایطی وظیفه دارد کیفیت کارش را فدای چیزی نکند؛ و یا اگر به هر دلیلی توفیقی در این زمینه نیافت آن را منتشر نسازد.

گاهی یافته‌ها می‌تواند شرح صادقانۀ شکست‌ها، دلایل، و درس‌های آن برای مطالعه و پژوهش بهتر در آینده باشد.