کد خبر: 45465
تاریخ انتشار: سه شنبه, 02 فروردين 1401 - 09:06

داخلی

»

پژوهش و نگارش (پاورقی)

پژوهش و نگارش 52:

آشنایی با استناد و شیوه‌نامه‌های استناد

منبع : لیزنا
حمید محسنی
آشنایی با استناد و شیوه‌نامه‌های استناد

به عمل استفاده از متن یا محتوایی از یک منبع در متن یا منبع دیگر، استناد کردن/ Cite می‌گویند. در هر استناد، دو منبع یا متن وجود دارد: منبع یا متن استنادکننده و منبع استنادشده. منبع استنادشده منبعی است که محتوای استنادشده را منتشر کرده است. یا همان منبعی است که به آن استناد شد. منبع استنادکننده منبعی است که محتوایی را نقل کرده است؛ و یا فردی است (معمولا نویسنده) که به منبعی دیگر استناد کرده است.

در هر دو مورد ‌فوق، منبع می‌تواند فرد حقیقی یا حقوقی، و یا متن و اثری از آنها باشد. بر همین اساس، می‌توان به گفتار و اندیشه‌های فردی (در یک سخنرانی، مکالمه، بحث، کلاس درس و غیره) نیز استناد کرد. 

استناد به منابع دیگر را نقل قول هم می‌گویند. نقل قول می‌تواند مستقیم یا غیرمستقیم باشد. در نقل قول مستقیم، متن مورد استفاده بدون تغییر استفاده می‌شود. اما نویسنده در نقل غیرمستقیم در متن مورد نظر، تغییراتی ایجاد می‌کند که معمولا شکلی، و نه محتوایی است؛ مثلا آن را به روش‌های گوناگون خلاصه می‌کند. در هر حال منبع مورد استفاده باید ذکر شود. گاهی متن نقل شده (مستقیم یا غیرمستقیم) از منبعی ثالث به جز منبع اصلی اخذ شده است که در قواعد استناد تغییری جزئی ایجاد می‌شود. یعنی نام نویسندۀ اصلی و نویسنده یا منبع نقل‌کننده یا واسطه در متن ذکر می‌شود و اطلاعات کامل‌تر منبع واسط در فهرست منابع می‌آید. مثل حسینی، نقل در: احمدی، ص. 25.

اطلاعات منابع مورد استناد اغلب با عنوان کتابنامه/ bibligraphy، مراجع/ references یا منابع/ sources در پایان کتاب (اغلب قبل از پیوست‌ها و نمایه) ذکر می‌شوند. نحوۀ درج کتابنامه در شیوه‌نامه‌های استناد با دقت توصیف شده است. "برای مطالعۀ بیشتر/ further reading" اشاره به منابعی دارد که ممکن است نویسنده از آنها استفاده نکرده باشد اما برای مطالعۀ بیشتر آنها را مفید می‌داند و گاهی همراه با توصیفی مختصر است. "کتابنامه" گاهی اشاره به هر دوی آنها، یعنی منابع استفاده شده و برای مطالعۀ بیشتر دارد. برخی از نویسندگان، اطلاعات تکمیلی را تحت عنوان یادداشت/ note در پایان صفحه، فصل، کتاب، و گاه ترکیبی از آنها ذکر می‌کنند. این یادداشت‌ها اغلب ترکیبی از منابع کتابشناختی مورد استناد در متن، منابع پیشنهادی برای مطالعۀ بیشتر، و یا هر نکتۀ اضافی و مکمل متن است. به نمونۀ کتابنامه در آخر همین بخش توجه شود.

انتظار می‌رود یک متن علمی حاوی استناد زیاد به منابع و یافته‌های علمی دیگر باشد. به چنین متن‌هایی متن مستند هم می‌گویند؛ یعنی متنی که پشتوانه علمی و پژوهشی دارد و سنددار یا مستند است. بر همین اساس، یک محقق باید اصول و شیوه‌های استناد را نیز فرا گیرد.

شیوه‌نامه‌های استناد حاوی قواعد زیادی است که تعداد کمی از آنها پراستفاده است. بنابراین کار دشواری نخواهید داشت. حتی نویسندگان و محققان حرفه‌ای هم ممکن است همه این قواعد را در ذهن خود حاضر و آماده نداشته باشند. پس جای نگرانی نیست. کافی است با قواعد مهم‌تر استناد آشنا باشید. بقیه را در صورت نیاز و پس از اتمام نگارش با مراجعه به شیوه‌نامه‌های استناد تکمیل خواهید کرد. ویراستاران استنادی هم می‌توانند مشکل شما را حل کنند. حداقل این نکته کلیدی را فراموش نکنید: نویسنده(گان)، مترجم(ان)، عنوان کتاب یا مقاله، نام مجله و شماره آن، ناشر و شماره صفحۀ متن مورد استفاده را یادداشت کنید. حتما به آنها نیاز خواهید داشت.

دو شیوه مهم برای استناد وجود دارد: استناد درون‌متنی و استناد برون‌متنی (حری، 1381).

تفاوت اصلی در شیوه‌های استناد به منابع عمدتا شکلی است و نه محتوایی. برای یادگیری شیوۀ استناد کافی است به یک یا چند نمونه از آنها در یکی از شیوه‌نامه‌های استناد و یا حتی اثری از یک نویسنده مراجعه شود. در صورت مواجهه با هر مشکل کافی است جستجویی ساده دربارۀ شیوه‌های استناد در اینترنت صورت پذیرد و یا یکی از منابع و راهنماهای استناد را داشته باشید.

اولین نکتۀ مهم، انتخاب تنها یک شیوۀ استناد از میان چند شیوه‌نامۀ مختلف است. سپس، درج اطلاعات مختصر منبع استناد شده در متن اصلی است. و در نهایت، نوشتن اطلاعات تکمیلی "منابع یا مراجع استفاده شده" در پایان اثر به صورت الفبایی (اغلب نام فامیل نویسنده) است.

کدام منابع را می‌توانیم ارجاع ندهیم؟

تاکید بر اهمیت استناد در نگارش علمی به این معنا نیست که هر جمله و عبارتی در هر متنی باید استناد داشته باشد. البته اصل بر این است که متن استفاده شده از دیگران باید استناد داشته باشد اما الزامی به مستندسازی همۀ جمله‌ها و عبارت‌هایی که به هنگام نگارش از ذهن و قلم‌تان می‌جوشد، به‌خصوص استناد بی‌رویه وجود ندارد.

دانش عمومی و فراگیر به استناد نیاز ندارند. مثل: آب مایع است، آب از دو مولکول هیدروژن و یک مولکول اکسیژن تشکیل شده است. سرهنگ قذافی، رئیس جمهور لیبی بوده است.

برخی از قوانین علمی، گفته‌های معروف و ضرب‌المثل‌ها استناد دقیق متنی نمی‌خواهد. مثلا در یک متن علمی و تخصصی همه می‌دانند که نظریه نسبیت را انشتین ارائه کرده است. به همین دلیل ضرورتی به ذکر نام او و منبع استناد نیست. محققان و نویسندگان باتجربه اغلب از دانش عمومی و پرتکرار حوزۀ خود و دیگر رشته‌ها اطلاع دارند. آنها به‌راحتی منبع چنین متن‌هایی را از حافظۀ خود فراخوانی می‌کنند. با این حال اگر چنین متن‌هایی عینا از جایی اخذ شده باشد باید منبع آن ذکر شود. متن زیر از اریک کندل، دانشمند عصب‌زیست‌شناس و برندۀ جایزۀ نوبل (ص. 53) نمونۀ جالبی از چنین استنادی است:

"ما از طریق مرتبط ساختن ایده‌ها با هم می‌آموزیم." این ایده نخست توسط ارسطو ابراز شد و سپس جان لاک بسط‌اش داد. ایوان پاولف، فیزیولوژیست روسی و ادوارد ثورندایک، روان‌شناس آمریکایی مطالعات زیادی برای تعمیم این ایدۀ فلسفی در فرایند مطالعۀ یادگیری انسان و حیوان انجام دادند. شرطی‌سازی کلاسیک نخستین بار توسط پاولف کشف شد و شکلی از یادگیری است که حیوان می‌آموزد دو محرک را به هم ربط دهد.  که طی آن این فرضیه ارسطو و جان لاک که ما از طریق مرتبط ساختن ایده‌ها با هم می‌آموزیم در عصر علم جای خود را به تحقیقات تجربی سپرده است که نتایج آن می‌گوید یادگیری از طریق ارتباط دو محرک یا یک محرک و بازتاب شرطی آن انجام می‌گیرد.

پاراگراف فوق نشان می‌دهد که تمام ایده‌ها و نظریه‌ها با نام صاحب همان نظریه‌ها مستند شده است اما هیچ کدام آنها ارجاع به متنی خاص ندارد. حتی جملۀ پایانی، یعنی آخرین نظریۀ مرتبط با یادگیری را بدون ارجاع نوشته است؛ زیرا نتایج علمی فراگیری را ذکر کرده است که دنیای علم با پژوهش‌های بسیار بر آن اتفاق نظر دارد و کندل نیز احتمالا خود یکی از آنهاست. البته علت مستند کردن نظریه‌ها به نام ارسطو، پاولف و ثورندایک، جان لاک و غیره به این دلیل بوده است تا بر جریان تاریخی یک نظریۀ قدیمی تاکید کرده باشد. وگرنه خوانندگان چنین متنی می‌دانند که نظریۀ شرطی‌سازی کلاسیک از آن پاولف است و نیازی به مستند کردن آن نبود.

و یا این جمله‌ها از برایسن (ص. 471) هیچ استنادی ندارد؛ شاید تک‌تک این جمله‌ها سابقۀ تاریخی مستند، طولانی و چندصد ساله دارد اما امروزه محققان و حتی دانش‌آموزان همۀ اینها را در کسری از ثانیه زیر میکروسکوپ‌ها و یا در فیلمی مستند بارها مشاهده می‌کنند:

از یک سلول تنها آغاز می‌شود. سلول نخست از هم می‌شکافد و به دو سلول و از دو سلول به چهار سلول تبدیل می‌شود و الی آخر. فقط بعد از 47 بار تقسیم به دو شدن، دارای 10 هزار تریلیون سلول در بدن‌مان هستیم و برای آغاز زندگی در قالب یک موجود انسانی آماده‌ایم. و تک‌تک سلول‌ها می‌دانند که برای حفظ و تقویت حیات از لحظۀ زایمان تا آخرین دم چه کارهایی را باید انجام دهند.

این مثال‌ها نشان می‌دهد که استناد کردن تا حدی به محقق یا نویسنده، اهداف وی، و تسلط او بر آن حوزه، متن مورد نظر و مخاطبان نیز وابسته است. متن‌های دایره‌المعارفی معمولا بیشترین میزان استناد را دارند. از جمله به این دلیل که یکی از اهداف مقاله‌های دایره‌المعارفی مستند کردن دانش علمی و عمومی و مالکان آن افکار و اندیشه‌هاست. در عین حال دسترس‌پذیر کردن همین دانش برای مخاطبان آنها هم مطرح است. به همین دلیل مطالعۀ مدخل‌های دایره‎المعارفی و مراجعه به متن‌های ارجاع داده شده در آنها یکی از بهترین ابزارها برای بسط دانش پایه دربارۀ یک حوزۀ موضوعی است. مقاله‌های مروری و پیشینۀ پژوهش‌ها نیز چیزی شبیه مقاله‌های دایره‌المعارفی است و ارجاعات زیادی دارند. به عبارت دیگر، یکی از اهداف استناد کردن این است که خواننده در صورت نیاز و برای کسب اطلاعات بیشتر به آن مراجعه کند.

کتاب‌ها و مقاله‌های مرتبط با توصیف فرایندهای انجام یک کار، راهنماهای ابزارها و چیزهای دیگر، مقاله‌های توصیفی و حتی مقاله‌ها و کتاب‌های علمی و تخصصی دربارۀ یک موضوع با ماهیت آموزشی اغلب استنادات کمتری دارند؛ بخصوص اگر نویسندۀ آن فردی متخصص، باتجربه، مسلط و صاحب‌نظر در آن حوزه‌ها باشد. با این حال، اصل اساسی این است که حتی چنین فردی اگر از متن یا ایدۀ افرادی دیگر استفاده کرده باشد باید به آنها و آثارشان ارجاع دهد.

متن‌های درسی مورد استفاده در آموزش و پرورش الزام قانونی به استناد ندارند و این نکته در قوانین حقوقی مرتبط با حقوق نسخه‌برداری کشور نیز درج شده است. دلیل اصلی چنین استثنائی این است که استناد زیاد در چنین متن‌هایی سبب می‌شود تا روانی متن‌ها آسیب ببیند و آموزش و استفادۀ کودکان و نوجوانان با اختلال ذهنی مواجه شود. از طرف دیگر، این گونه استدلال می‌شود که همۀ نویسندگان، محققان و ناشرانی که مالک مادی و معنوی محتواها محسوب می‌شوند به نحوی به نظام آموزش عمومی بدهکارند و نمی‌توانند به هر دلیلی استفاده از منابع اطلاعاتی برای اهداف آموزش عمومی را محدود و یا منوط به استناد کنند. یعنی هدف اصلی قانو‌نگذار جلوگیری از منع استفاده از دانش و علوم و فنون برای اهداف عمومی، انسانی و آموزشی بوده است و نه تشویق دیگران به استناد نکردن و سرقت از محتوای دیگران.

با این حال، بیشتر منابع درسی آموزش و پرورش حاوی منابعی برای مطالعۀ بیشتر در پایان کتاب است. منابع آموزشی دانشگاهی نیز حاوی استناد درون‌متنی مستقیم و غیرمستقیم است. به عبارت دیگر، اهمیت اخلاقی استناد به منابع آن قدر زیاد است که نویسندگان و محققان معتبر منابع آموزشی، حتی با وجود قوانین حمایتی در این زمینه از آن استفاده نمی‌کنند تا دستاویزی برای سوء استفادۀ دیگران نباشد.