کد خبر: 45467
تاریخ انتشار: سه شنبه, 09 فروردين 1401 - 09:30

داخلی

»

پژوهش و نگارش (پاورقی)

پژوهش و نگارش 54:

استنادهای برون‌متنی

منبع : لیزنا
حمید محسنی
استنادهای برون‌متنی

دو شیوه‌نامۀ استناد برون‌متنی:

1.شیوه‌نامه استناد ونکوور

از نوع استناد برون‌متنی است و بیشتر در حوزه پزشکی و بهداشت از آن استفاده می‌شود.

2.شیوه‌نامه شیکاگو

شیوۀ‌نامۀ شیکاگو از نوع برون‌متنی است و برای علوم انسانی کاربرد دارد.

در شیوه برون‌متنی (مثل شیوه‌نامه ونکوور) نشانۀ ارجاع در داخل متن، عددی خواهد بود که به هر کدام از آثار مورد استناد در "فهرست منابع" پایانی اختصاص یافته است. برای سهولت ارجاع و جلوگیری از تکرار برخی از آثار بهتر است ابتدا تمام منابع مورد استفاده بر اساس الفبا مرتب و سپس شماره‌گذاری شود. بالطبع نشانۀ ارجاع در داخل متن، همین اعداد خواهد بود. نشانۀ ارجاع در داخل متن، ترتیب عددی نخواهد داشت. بلکه همان عددی است که به ترتیب الفبا در کتابشناسی پایان اثر ذکر شده است.

مانند:

اطلاعات نقش مهمی در پیشرفت هر سازمان دارد. (1) همه سازمان‌ها برای مدیریت اطلاعات سازمانی از فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات استفاده گسترده‌ای می‌کنند. (2) فناوری اطلاعات و ارتباطات اشاره به مجموعه‌ای از فناوری‌ها دارد که به گونه‌ای با اطلاعات و ذخیره و پردازش آن سر و کار دارند. (1) فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی از جمله زیرساخت‌های اصلی مدیریت دانش در سازمان‌ها نیز محسوب می‌شود. (3) بهتر است به این نکته نیز اشاره شود که "فناوری اطلاعات" و "فناوری ارتباطات" دو حوزۀ فنی مستقل از هم محسوب می‌شوند. (1) اما چنان در مراحل گوناگون مرتبط با تولید، ذخیره، و پردازش، و انتقال اطلاعات به طور مشترک استفاده می‌شوند و کاربردشان در هم تنیده شده‌ است که اغلب با نام فناوا/ آس‌سی‌تی[1] در کنار هم دیده می‌شوند. (2) برخی از دانشمندان برای نشان دادن این درهم‌تنیدگی از اصطلاح "ازدواج" این دو حوزه استفاده کرده‌اند. (4)

اطلاعات کامل کتابشناختی منابع استفاده شده بهتر است با نام "کتابنامه" یا "فهرست منابع" فقط در پایان کتاب آورده شود. معادل برخی از واژه‌ها یا یادداشت‌ها ‌را می‌توان به صورت پاورقی یا پانویس (footnote) در پایین هر صفحه ذکر کرد. شمارۀ ارجاع پاورقی‌ها در متن و پاورقی بهتر است از اعداد عربی استفاده شود. برای تفکیک شماره ارجاع پاورقی از فهرست منابع بهتر است اعداد پاورقی بالانویس باشد و اعداد فهرست منابع، هم‌کرسی با متن و داخل پرانتز باشد. (مثل نمونۀ قبل)

مثال‌ها و نمونه‌های استناد

استتاد به خلاصه‌ای از داده‌های یک منبع،  و تحلیل شخصی نویسنده و مقدمه‌چینی وی برای طرح سوال اصلی پژوهش

استفاده از استعاره میانگین عمر انسان، عوامل بیماری‌زا و کاهش عمر، مرگ زودرس، جوانمرگی، و مقایسۀ آن با عمر برخی از مجلات در غرب و طرح سوال و سپس فرضیه برای دلایل مرگ زودرس مجلات در ایران نیز در این متن مختصر جالب توجه است.

مروری بر اطلاعات مندرج در "راهنمای مجله‌های ایران 1357-1358"، یعنی یک دوره 21 ساله نشر مجله در ایران نشان می‌دهد که عمر متوسط مجله در ایران اندکی کمتر از 8 سال است. اگر این میانگین عمر را با عمر انسان مقایسه کنیم، می‌توانیم چنین تعبیر کرد که مجله در ایران – به‌طور متوسط- در اوان کودکی عمرش به پایان می‌رسد و دار فانی را وداع می‌گوید. در این جا این سوال پیش می‌آید که آن دسته از عوامل بیماری‌زا که سبب توقف مجلات می‌شود چیست. زمانی که در برخی جوامع، عمر برخی مجلات از قرن هم تجاوز می‌کند، این مرگ زودرس مجلات برای چیست؟ واقع امر این است که عوامل متعددی در این جوانمرگ شدن مجلات دخیل‌اند، و در هر مجله یک یا چند عامل از این نوع را می‌توان سراغ گرفت.

یکی از عوامل توقف یا رکود مربوط به مدیریت مجلات است. ....

برگرفته از: حری، عباس. (1385) اطلاع‌رسانی: نظام‌ها و فرایندها. تهران: کتابدار. ص. 170.

نمونه‌ای از یک تلخیص و ترکیب نظرات یک دانشمند درباره یک موضوع

مارشال مک لوهان، جامعه‌شناس کانادایی یکی از بزرگ‌‌ترین متخصصان ارتباط توده‌گیر در جهان است. به گمان او بسیاری از دگرگونی‌های اجتماعی در جهان قرن بیستم مدیون ارتباطات الکترونیک و تحت تاثیر وسایل ارتباطی چون تلویزیون، سینما و کامپیوتر است. مک لوهان نسبت به آینده کتاب بدبین است و تلویزیون و سینما و دیگر وسایل ارتباطی مشابه را جانشین ناگزیر آن می‌داند. کتاب اساسی او درک وسایل ارتباطی/ understanding media (1963) است.

برگرفته از: حری، عباس. (1385) اطلاع‌رسانی: نظام‌ها و فرایندها. تهران: کتابدار. ص. 135.

نمونه‌ای از ترکیب دیدگاه‌های نویسنده با دیگری و بسط مختصر آن

باربارا در یکی از نوشته‌هایش از کتابشناسی ملی به حافظه ملی تعبیر کرده است. البته این سخن بدیعی نیست، اما تذکاری است که مسئولیت و رسالت خطیر کتابخانه ملی را در نشر آن یادآوری می‌کند. استفاده از تعبیر "حافظه ملی" از دو دیدگاه قابل تامل است: یکی جامعیت و دیگری صحت.

برگرفته از: حری، عباس. (1385) اطلاع‌رسانی: نظام‌ها و فرایندها. تهران: کتابدار. ص. 124.

نمونه‌ای از ایجاد پیوند طبیعی و منطقی بین متن‌ها از نویسندگان گوناگون برای القای یک نتیجه یا فرضیه خاص

از اطلاعات، همچون سایر پدیده‌های بنیانی نظیر انرژی، جاذبه، حیات، عدالت، و مانند آن تا کنون تعریفی دقیق و رسمی ارائه نشده است (ساراسویک، 1999). متخصصان حوزه‌های مختلف موضوعی بیشتر کوشیده‌اند جلوه‌ها و ویژگی‌های آن را – تا آنجا که به حوزه تخصصی آنان مربوط می‌شود-  تعیین کنند. به همین سبب، اطلاعات در قلمروهایی چون ریاضیات، زبان‌شناسی، اقتصاد، روان‌شناسی، ارتباطات، و جز آن توسط صاحب‌نظران مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته و خصیصه‌های متفاوتی برای آن برشمرده‌اند (ریچی، 1991)؛ به طور مثال، از دیدگاه فیزیک و زیست‌شناسی، اطلاعات ویژگی اصلی عالم معرفی می‌شود (استونیر، 1997)؛ در روان‌شناسی به منزله متغیری است که با برداشت حسی، ادراک، یا دیگر فرایندهای روان‌شناختی سر و کار دارد؛ ودر حوزه‌های اطلاع‌رسانی و ارتباطات به طور گسترده‌ای با پیام‌ها ارتباط می‌یابد (تاگ-ساتکلیف، 1995). اطلاعات را نه تنها متضمن پیام، بلکه متاثر از وضعیت، نوع کارکرد، ویژگی مسئله‌ای خاص، وجز آن نیز دانسته‌اند (ورسیگ و نولینگ، 1975).

اطلاعات را، گاه، به پدیده‌های نسبتا آشنای دیگری تشبیه کرده‌اند که بارزترین آنها تشبیه اطلاعات به ماده و انرژی است (حری، 1372) و در این تشبیه گاه حتی فراتر رفته، اطلاعات را نوعی انرژی دانسته‌اند و به جای اصطلاح "انرژی" اصطلاح "اطلاعات" را به کار برده‌اند (حری، 1369). البته اینگونه تشبیه‌ها در واقع تعابیری استعاری از ماهیت اطلاعات است. بی‌تردید پژوهش‌های فراوانی درباره مفهوم اطلاعات صورت گرفته، اما تعریفی جامع و مانع که مورد قبول کلیه متخصصان رشته‌های مختلف علوم باشد ارائه نشده است (مساوات، 1362).

برگرفته از: حری، عباس. (1395) درآمدی بر اطلاع‌شناسی. تهران: کتابدار، ص. 9-10)

ارائۀ تعریف‌های گوناگون از یک اصطلاح، و مقایسه و جمع‌بندی تعریف‌ها توسط نویسنده

مديريت دانش مفهومي ‌است كه تعريف‌هاي زيادي براي آن ارائه شده ‌است. برخي از صاحب­نظران مانند ارنست پرز تاكيد دارند که دانش یک سرمايه سازماني است و مديريت‌ دانش را بر همین اساس تعريف می­كنند. وي معتقد است که مديريت‌ دانش عبارت است از گردآوري دانش و قابليت­هاي عقلاني و تجربيات افراد يك سازمان و ايجاد قابليت بازيابي آنها به‌عنوان يك سرمايه سازماني. در اين معني، مديريت دانش بر ذخيره و بكارگيري دوباره اطلاعات تخصصي تاكيد دارد (Perez, 1999: 76). برخي‌ بر فرايندمدار بودن مديريت‌ دانش تاكيد كرده و آن را در تعاريف خود گنجانده‌اند. نيگل كينگ يكي از افرادي است كه مديريت‌ دانش را فرايند خلق، سازماندهي،‌ اشاعه و حصول اطمينان از درك اطلاعات مورد نياز براي انجام يك كار تلقي مي‌‌كند (King, 1999). مالهوترا در سال‌هاي اخير بيشترين فعاليت را در زمينه مديريت دانش داشته است و اين مفهوم را از ديدگاه نظري تعريف كرده است. وی مديريت دانش را كمك به سازمان‌ها در يافتن راه‌هاي نوين بهره‌جويي از دانش عيني و ذهني افراد آن می‌داند (Malhutra1, 998). در اين تعريف به راه‌ها و روش‌هاي خاصي اشاره نشده‌ است بلكه بر راه‌هاي نوين بهره‌جويي تاكيد شده است كه نشانه گستردگي و تنوع راه‌ها و روش‌هاي اعمال مديريت دانش است. ديويد استمپز (1999) مديريت‌ دانش را مقداري كاربردي‌تر تلقی کرده و براي مديران دانش نقش فعالي قائل شده است. وي مديريت ‌دانش را فراهم‌آوري دانش مورد نياز در زمان و مكان مورد نياز و براي شخص نيازمند تعريف مي‌‌كند. او همچنين معتقد است كه بهترين چيز، داشتن دانش در موضوعي خاص نيست, بلكه دانستن مكان و طرز دسترسي به دانش است. در همه تعاريف بالا به نوعي بر سه نكته (فرايند بودن؛ توجه به دانش نهان و عيان؛ و بكارگيري دانش) تاکید شده است كه در سال 1991 توسط نيومن ارائه شد. وي بر اين باور بود كه مديريت ‌دانش مجموعه‌اي از فرايندهاست كه پديدآوري, اشاعه و بكارگيري دانش نهان و عيان يك سازمان را در بر مي‌گيرد (Newman,1991). دانش عيان، دانشي است كه در قالب اسناد، پايگاه‌ها، صفحات وب و مانند آن‌ها ثبت يا منتشر شده ‌است و دانش نهان دانشي است كه افراد در حین فعاليت‌هاي تخصصي خود آموخته و به دست آورده ولي در جايي ثبت يا منتشر نكرده‌اند و فقط در ذهن آنها وجود دارد.

اخيراً تعريفي از سوي "سازمان همكاري‌هاي اقتصادي و توسعه" (2003) ارائه شده است كه به نظر مي‌رسد علاوه بر تازگی، مفاهيم اصلي تعاريف موجود را به صورت خلاصه در بر مي‌گيرد. همچنین این تعریف به صورت عملي در پژوهشي از سوي سازمان مذكور استفاده شده است: 

مديريت دانش، مجموعه‌اي از فعاليت‌هاي سازماني برای خلق، کسب، توزيع دانسته‌ها و ارتقاي به اشتراک‌گذاري دانش در داخل سازمان و محيط پيرامون آن است.

با مرور تعاريف مختلف، مديريت دانش را به اين صورت مي‌توان تعريف كرد: مديريت دانش عبارت از اعمال مديريت و زمينه‌سازي براي تبديل دانش (نهان به عيان و بالعكس) در داخل يك سازمان از طريق گردآوري، به اشتراك‌گذاري و استفاده از دانش به عنوان يك سرمايه سازماني در راستاي دستيابي به اهداف سازمان است.

برگرفته از: حسن‌زاده، محمد. (1386). مدیریت دانش: مفاهیم و زیرساخت‌ها، تهران: کتابدار. ص. 16.

نمونۀ دیگری از تعریف یک اصطلاح با استناد به دیدگاه‌های گوناگون، نقد نویسنده بر آن و ارائۀ تعریفی مستقل

مطالب قبل تا اینجا بیشتر برای روشن شدن دامنه معنایی واژه فراهم‌آوری و مجموعه‌سازی بود. در ادامه به تعریف این واژه و اجزای آن پرداخته می‌شود. 

کینن در فرهنگ فشرده علوم كتابدارى و اطلاع‏رسانى Acquisition را "فرآيند فراهم‏آورى كتاب و ديگر منابع براى كتابخانه يا مراكز اطلاع‏رسانى" (1378، ص. 1) تعريف کرده است. سلطانی نيز فراهم‏آورى را "انتخاب، سفارش و دريافت منابع كتابخانه‏اى از راه خريد، اهدا يا مبادله، كنترل پيايندها و صحافى آنها" تعريف کرده است (1379، ص. 233). در این تعریف بر فرآيند انتخاب، تهيه و سفارش منابع اطلاعاتى تأكيد مى‏شود و به مراحل بعد از دريافت منابع توجهى ندارد. صحافى هم بخشی از مجموعه‏سازى ذکر شده است. اما بسيارى از عمليات مهم ديگر در مجموعه‏سازى مانند وجين، ارزيابى مجموعه و غيره را شامل نمى‏شود. همچنين بسيارى از اطلاعات الكترونيكى درون‏خطى توسط كتابخانه تهيه، خريدارى يا نگهدارى نمى‏شوند. بلكه تنها امكان "دسترسى" به آنها از طريق اينترنت وجود دارد. مالكيت اين منابع عمدتاً در اختيار ناشر آنهاست و كتابخانه پس از پايان قرارداد، اجازه ذخيره و نگهدارى آنها را در كتابخانه ندارد. يعنى مجموعه‏سازى به آن مفهومى كه در بالا به آن اشاره شده است صورت نگرفته است.

واژه مجموعه‌سازی در دایره‌المعارف بین‌المللی علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی اینگونه تعریف شده است:

مجموعه‌سازی به فعالیت‌های مرتبط با انتخاب، سفارش و دریافت منابع اطلاعاتی برای کتابخانه‌ها اطلاق می‌شود. مجموعه‌سازی شامل بودجه‌بندی و ارتباط با موسسه‌های بیرون از کتابخانه مانند کارگزاران کتابخانه‌ای و ناشران هم می‌شود. (ص.4)

واژه‌نامه هارود مجموعه‌سازی را فرایند تهیه کتاب‌ و دیگر منابع اطلاعاتی برای یک کتابخانه، مرکز اطلاعات یا آرشیو تعریف کرده است (ذیل مدخل)

با توجه به تحلیل واژگانی بخش قبل و تعاریف فوق بهتر است تعريف زیر از مجموعه‏سازى ارائه شود:

مجموعه‌سازی به فرایندهایی اطلاق می‌شود که مجموعه قابل دسترس کتابخانه را شکل می‌دهد. مهم‌ترین فرایندهای آن عبارت است از نيازسنجى، انتخاب، وجین و دسترس‏پذيرساختن محتواى منابع اطلاعاتى مورد نياز جامعه كتابخانه از راه خريد، اهدا، مبادله يا ساير روش‏هاى مرسوم و ارزيابى مداوم آن.

 تعريف فوق اجزاى مختلفى دارد كه یک سوی آن محتوای مورد نظر است که افراد و نهادهایی آنها را  تولید و توزیع کرده‌اند و سوی دیگر آن نیازهای اطلاعاتی جامعه کتابخانه است که بخش مجموعه‌سازی و کارکنان آن تلاش می‌کنند با کمک سایر عوامل و امکانات و محدودیت‌های سازمانی آنها را تهیه یا دسترس‌پذیر سازند. براى شناخت بهتر به اجزای مختلف تعریف فوق مى‏پردازيم:

.........

برگرفته از: محسنی، حمید. (1391). مجموعه‌سازی و خدمات تحویل مدرک. تهران: کتابدار،  ص. 23-24)

[1] ICT