کد خبر: 31518
تاریخ انتشار: شنبه, 20 آبان 1396 - 10:25

داخلی

»

مطالب کتابداری

»

ستاد خبری ۲۵

هفته کتاب 25/ سینما، تئاتر و کتاب

سینمایی‌های ما اهل مطالعه نیستند

منبع : لیزنا
 ایرج محمدی، تهیه کننده فیلم و سریال کودک و نوجوان با انتقاد از کم شدن اقتباس سینما از کتاب، بر ایجاد ارتباط مستقیم  بین ادبیات دراماتیک و سینما و تلویزیون تاکید کرد.
سینمایی‌های ما اهل مطالعه نیستند

به مناسبت  بیست و پنجمین دوره هفته کتاب، خبرنگار لیزنا گفتگویی با ایرج محمدی، تهیه کننده با سابقه سینمای کودک و نوجوان داشت. محمدی که کار تهیه‌کنندگی را از سال 58 آغاز کرده است، تهیه‌کنندگی سریال «قصه‌های تابه‌تا» و فیلم «بادبادک سفید» را در کارنامه دارد. آخرین پروژه محمدی فیلم سینمایی «شکلاتی» است که آذر ماه به روی پرده‌های سینما می‌آید این فیلم در سی‌امین جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان امسال در اصفهان حضور داشت.

 

به نظر شما اقتباس ها در سینما و تلویزیون از کتاب در حال حاظر چگونه است؟

متاسفانه اقتباس‌ها از کتاب در سینما و تلویزیون خیلی کم انجام می‌شود و آنهایی هم که انفاق می‌افتند، به معنی هو مافی هو اقتباس نیستند. بیشتر می‌توان به آنها گفت برداشت. این یکی از مشکلات ما در ادبیات دراماتیک است. حداقل اینطور می‌شود گفت که کارآمد سینما و تلویزیون نیست یا به دور از نگاه سینماگران و هنرمندان تصویر است. در صورتی که پایه و اساس خیلی از فیلم ها و سریال های بزرگ از کتاب هستند. یک کار ریشه ای باید اتفاق بیافتد یعنی یک ارتباط مستقیم و لازم بین ادبیات دراماتیک و سینما و تلویزیون باید برقرار بشود. باید برای این موضوع یک فکر ریشه ای کرد و یک کار بنیادی انجام داد.

همیشه وقتی بحث می‌شود که چرا فیلم های سینمایی یا سریال ها ضعیف هستند می‌گوییم ما سناریو خوب نداریم! سناریو نویس خوب نداریم! در صورتی که سناریو نویس خوب زیاد داریم. چون پایه ادبیات دراماتیک ما به درد سینمای ما نمی خورد، از یک دیدگاه و از یک لحاظ نیاز سینما و تلویزیون را اقتضا نمی‌کند، گویی که نویسندگان رمان و سینما و تلویزیون از هم دور افتاده‌اند.

موضوع دوم اینکه در سینما و تلویزیون وقتی که به کارگردان‌ها، نویسندگان و حتی فیلمبردارها و طراحان صحنه، تهیه کنندگان نگاه می‌کنیم، خیلی اهل مطالعه بودند. از همه جنس کتاب می‌خواندند، از فلسفه گرفته تا ادبیات نمایشی و مطالب روانشناسی و جامعه شناسی را مطالعه می کردند ولی الان آدم احساس می‌کند که یک مقداری با ایجاد فضای مجازی و رسانه‌های تصویری گوناگون بیشتر رجوعشان به این بخش ها است تا به کتاب ها. یک مقداری پایه اطلاعاتی و مطالعاتی همکاران ما در این بخش باید تقویت بشود.

 

ما در دورانی اقتباس‌های موفقی داشتیم، مانند «قصه‌های مجید»، فکر می‌کنید دلیل کمبود اقتباس در سینمای کودک و نوجوان چیست؟

من فکر می‌کنم در این زمینه باید یک کار آماری داشته باشیم. ببینیم بعد از اینکه قصه‌های مجید توسط هوشنگ مرادی کرمانی نوشته شد، چه میزان کتاب رمان برای نوجوانان داشتیم که بشود از آن اقتباس کرد. ما از هر دو طرف ضعف داریم. ما آمار دقیقی نداریم که بگویم به طور مثال ما 100 رمان قوی در زمینه کودکان و نوجوانان داریم ولی اهالی سینما و تلویزیون از آن استفاده نکردند. واقعیت این است که نه چنین آماری وجود دارد و نه این تعداد کتاب کودک و نوجوان.

از طرف دیگر در بخش سینمای کودک و نوجوان اهمیت زیادی داده نمی‌شود. شوق سینمای کودک و نوجوان از یک برهه ای با یک افت بسیار شدیدی مواجه شد که می‌شود گفت این نوع فیلم‌های سینمایی ریشه کن شدند. ما فیلمی نداریم که به عنوان سینمای کودک و نوجوان از آن اسم ببریم. این دو مانند دو بال یک مقوله هستند که می‌خواند با آن پرواز کنند که نه ادبیات داستانی‌اش وجود دارد و نه به کار سینمایی کودک و نوجوان اهمیت داده می‌شود. یک آقای کرمانی وجود داشته باشد، کتابی بنویسد. از طرفی پوراحمدی وجود داشته باشد، که بتواند از آن کتاب استفاده بکند. ایجاد علاقه برای قشر سازندگان فیلم کودک و نوجوان بشود. آن زمان خانواده و کودکان و نوجوانان به استقبال فیلم ها می‌رفتند ولی الان این اتفاق نمی‌افند و نیاز به آسیب‌یابی داریم.

 

نقش رسانه ها مانند صدا و سیما در ترویج کتابخوانی چه می‌تواند باشد و چگونه است؟

فرهنگ کتابخوانی یک فرهنگی است که باید نهادینه بشود. این نهادینه شدن هم مستلزم این است که مردم متوجه بشوند خیلی از آگاهی ها، خیلی از دانستنی ها و خیلی از گره‌های زندگی  و بخش عمده‌ای از رشد و پیشرفت‌شان و بخش عمده ای از ترقی و ارتقاع زندگی‌شان وابسته به مطالعه است. الان این گونه نیست. اگر این فرهنگ در بین مردم نهادینه بشود، این اتفاق میافتد.

من یک سریالی ساختم به نام «کتابفروشی هدهد» با مرضیه برومند. ما در این سریال سعی کردیم کتاب را در بین مردم ببریم. یک اتوبوسی درست کردیم. یک کتابفروشی بود که ارثیه‌ای از پدر بود و می‌خواستند تبدیلش بکنند به یک فست فودی. پسر خانواده تصمیم می‌گیرد که ارثیه را تقسیم بکند و کتاب‌ها را در اتوبوس گذاشت و بین مردم چرخاند و هر بار وارد یک قصه‌ای می‌شدیم. و وقتی یک کتابی وارد یک خانواده می‌شد تاثیراتش را در آن خانواده می‌دیدیم. متاسفانه این اتفاق نمی‌افتد. کتاب باید در بین خانواده ها نهادینه بشود. خانواده ها حاضرند تا ساعت یک یا دو شب پای برنامه‌های تلویزیونی یا سینمایی بنشینند -که اینها هم البته در سبدهای فرهنگی جامعه جایگاه خودشان را دارند- ولی چیزی که نباید از آن غافل بشویم کتاب است. در مترو، در پارک‌ها در پیاده روها، در موقعیت های مختلف کمتر می‌بینید که کتاب دست مردم باشد؛ در صورتی که کتاب می‌تواند یار همیشگی‌شان باشد. هم اوقات فراغتشان بگذرد و هم اطلاعات زیادی در همه زمینه‌ها به دست بیاورند.

 

یک زمانی مردم کشور ما عادت نداشتند کمربند ایمنی ببندند.سپس یک انگیزه‌هایی ایجاد شد زیرا مردم در صدا و سینما و فیلم‌های سینمایی خیلی از شخصیت ها را می‌دیدند که کمربند ایمنی می‌بندند. از طرف دیگر راهنمایی و رانندگی جرائمی گذاشت. نمی‌گویم برای کتاب نخواندن جریمه بگذارند ولی یک فرهنگی با ابزارهای مختلف ایجاد شد و اکنون اکثر مردم وقتی در ماشین می‌نشینند، کمربند ایمنی را می‌بندند. من فکر می‌کنم در رابطه با کتاب هم باید تصمیمی در بین مسئولین فرهنگی کشور ایجاد شود که کتاب از دست مردم نیافتد. 

خواهشمند است جهت تسهیل ارتباط خود با لیزنا، در هنگام ارسال پیام نکات ذیل را در نظر داشته باشید:
۱. از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید و از اتهام‌زنی به دیگران خودداری نمائید.
۲.از آنجا که پیام‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با ارسال نام واقعی و ایمیل خود لیزنا را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
۳. از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری فرمائید.
۴. از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری نمائید.
۵. حتی الامکان از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری نمائید.
نام:
ایمیل:
* نظر: